من با خیلی چیزها توی زندگی ام کنار آمده ام ...الان بعضی ها بل نگیرند از این جمله ام که تو تلاش نمی کنی برای زندگی ات ، تو نمی جنگی ...نه ! منظورم با آن بخش از زندگی ست که هیچ چیزش دست ما نبوده و نیست ...خانواده ای که در آن به دنیا آمده ایم ،شهر مان ، پدر و مادرمان ، قیافه و چیزهایی از این دست که سهم " مقدر " شده هر کدام از ما از زندگی ست .
من با همه این چیزها کنار آمده و پذیرفته ام که همینی که هست .خیلی کم پیش آمده که خودم را با دوستم که بابای پولداری دارد مقایسه کنم و بگویم کاش ما هم پولدار بودیم ، آن وقت خیلی چیزها فرق می کرد ...یا خودم را با فلانی مقایسه کنم به خاطر زیبایی خیره کننده اش و حسرتش را بخورم ...خیلی خیلی کم این اتفاق افتاده .
اما نمی دانم چرا ، واقعا نمی دانم چرا با این ویژگی زبان بسته بودن سین ، محبت کلامی نداشتنش ، هنووووز نتوانسته ام کنار بیایم .هر بار که یک نفر می گوید: شوهرم نوازشم کرد ، شوهرم قربان صدقه ام رفت ، شوهرم فلان حرف را زد یک جووور بدی غمگین می شوم ...یک جور خیلی بد ...یعنی سهم من از عشق ، عشقی که توی رفتار و حرف و نگاه بشود حسش کرد همین بود ؟ هیچی ؟
تنها کاری که می توانم بکنم این است که از خود خدا بخواهم که خدایا !آرامشی به من بده که بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم ...چقدر خوووب گفته ،دمش گرم !
@zendegimibafam
من با همه این چیزها کنار آمده و پذیرفته ام که همینی که هست .خیلی کم پیش آمده که خودم را با دوستم که بابای پولداری دارد مقایسه کنم و بگویم کاش ما هم پولدار بودیم ، آن وقت خیلی چیزها فرق می کرد ...یا خودم را با فلانی مقایسه کنم به خاطر زیبایی خیره کننده اش و حسرتش را بخورم ...خیلی خیلی کم این اتفاق افتاده .
اما نمی دانم چرا ، واقعا نمی دانم چرا با این ویژگی زبان بسته بودن سین ، محبت کلامی نداشتنش ، هنووووز نتوانسته ام کنار بیایم .هر بار که یک نفر می گوید: شوهرم نوازشم کرد ، شوهرم قربان صدقه ام رفت ، شوهرم فلان حرف را زد یک جووور بدی غمگین می شوم ...یک جور خیلی بد ...یعنی سهم من از عشق ، عشقی که توی رفتار و حرف و نگاه بشود حسش کرد همین بود ؟ هیچی ؟
تنها کاری که می توانم بکنم این است که از خود خدا بخواهم که خدایا !آرامشی به من بده که بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم ...چقدر خوووب گفته ،دمش گرم !
@zendegimibafam