تبادل 💖 dan repost
چشمامو باز کردم که سه مرد ، وکیوم به دست از پله ها بالا رفتن رو به رو شدم❌🔞
#چشاموچرخوندمبالاک یرپسراروکردهبودن
تویوکیوم💦🔥
مرده یه دستگاه گرفت دستش و با فشردن دکمش قهقهه زد و گفت :
+بهتون خوش بگذره !!
❌انگار کل گوشت و لایه های داخلِ Kos am داشت ازم خارج میشد .❌
فقط صدای دستگاه و ناله های ما داخل اتاق میپیچید .
با دیدن شیری شدن لوله شفافی که از طبقه بالا اویزون بود ، بالای سرمو نگاه کردم
پسرا ار*ضا شده بودن .
در باز شد ، یکی از اون غول تشنا اومد و با دیدن ار*ضا شدن ما جون کشداری گفت .
+بیشتر شیر بدین حیوونا .
سی*نه هامو داخل مکنده گذاشت و....
#چشاموچرخوندمبالاک یرپسراروکردهبودن
تویوکیوم💦🔥
مرده یه دستگاه گرفت دستش و با فشردن دکمش قهقهه زد و گفت :
+بهتون خوش بگذره !!
❌انگار کل گوشت و لایه های داخلِ Kos am داشت ازم خارج میشد .❌
فقط صدای دستگاه و ناله های ما داخل اتاق میپیچید .
با دیدن شیری شدن لوله شفافی که از طبقه بالا اویزون بود ، بالای سرمو نگاه کردم
پسرا ار*ضا شده بودن .
در باز شد ، یکی از اون غول تشنا اومد و با دیدن ار*ضا شدن ما جون کشداری گفت .
+بیشتر شیر بدین حیوونا .
سی*نه هامو داخل مکنده گذاشت و....