مشاجره در مورد سازمان یابی طبقه: مضمون یا شکل؟
کلکتیو98
قطعاتی از متن:
🔻پرداختن به گرایشات متضاد درونیِ هفتتپه در مواجهه با قدرت سیاسیِ حاکم، "خصولتیسازی"، و طرحهای اقتصادیِ کلان بورژوازی (از جمله جوانب مربوط به خصوصیسازی/مالکیتدولتی) می توانست و می تواند سمت و سوی روشنتری به جنبش کارگری دهد و بدینترتیب خرد جمعی کارگران را نه فقط در پیشبرد مبارزه برای تحقق مطالبات عاجل بلکه رسیدن به اهداف گسترده تر و تحولات عمیقتر پرورش دهد. اما همانطور که میبینیم، محور بحث و مداخلۀ انتقادی سریعاً از این موضوعات به سمت پرسش «شورا یا سندیکا؟» چرخش کرده است. به جای درگرفتن بحثهایی که بیواسطه به مضمون، جهت گیری، و ضروریات جنبش کارگری مربوط می شود و پتانسیل و نقش جنبش کارگری در مسائل کلان جامعه و ارتباطش با سایر مبارزات و جنبش های اجتماعی را مد نظر قرار می دهد، بسیاری مشغول شمردن محسنات یا مضرات این یا آن فرم تشکیلاتی برای رسیدن به مطالبات روز کارگران اند! طرفداران سندیکا و مدافعان شورا یکدیگر را به راستروی و چپروی متهم می کنند. تصویری که بعضی از سندیکا گرایان از شرایط جامعه و امر تشکل ارائه می کنند بیشتر به کشورهای سرمایه داری پیشرفته، یعنی لیبرال دموکراسی، شبیه است تا جمهوری اسلامی، و بحثهایشان عمدتاً حولِ امکان ایجاد تشکل های پایدار کارگری تحت «حاکمیت قانون» میچرخد.
🔻در مقابل بعضی از شوراگرایان، این تصویر نادرست را نقد میکنند اما خود ضرورت و امکان تنوع در سازمان یابی کارگران را (ناپایدار و نیمه پایدار، مخفی یا نیمه علنی و علنی) کمرنگ می کنند، موضوعی که خود نتیجه عواملی مثل سطح جنبش کارگری در ایران، تفاوت شرایط بخش های مختلف طبقه کارگر و سرکوب و خفقان نهادینه است. چیزی که در این مشاجره گم شده، یا صرفا به ابزاری تشکیلاتی برای تامین مطالبات روزمره و بهبود وضع معیشت محدود شده، ایدۀ «اداره شورایی» است. سندیکا گرایان که به طور کلی طرح این ایده را نابهنگام می دانند: «سنگ بزرگ نشانه نزدن است». درک بخشی از مدافعان شورا از شورا هم صرفاً یک تشکل کارآمدتر و منعطفتر برای انجام بهتر وظایف و اهداف مبارزاتی حق طلبانه جاری است. یعنی پای عمل که به میان می آید، آن ها هم درک و نقش محدودی از شورا پیش می گذارند که به شورا به معنای وسیع تر و مهم تر آن متصل نمی شود: نهاد آلترناتیوی که در دورنمای انقلابی، شکلی از اعمال قدرت طبقه کارگر و متحدانش را در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ تحقق می بخشد و پایه های یک ساختار نوین را برای اداره جامعه استوار میسازد.
🔻همزمان با اقدام برحق کارگران هفت تپه در ایجاد و اعلام تشکل مستقل خود، اقدامی که نشانه اراده جمعی و اعتماد به نفس بیش از ۵۰۰۰ کارگر ایستاده در صف شورای هفت تپه است، کماکان باید به پرسش های تعیین کننده ای فکر کنیم که در برابر این سنگر مبارزاتی و سایر بخش های جنبش کارگری، اعم از فعالین و حامیانش، قرار دارد: چگونه بایست بین بخش های پراکنده و گسترده طبقه کارگر با بخشهای متمرکز و نسبتا متشکل ارتباط و اتحاد ایجاد کرد؟ جنبش کارگری چگونه و حول چه خواستهها و شعارهایی می تواند از حالت تدافعی درآید و طبقه حاکم را در عرصه های مختلف وادار به عقب نشینی کند؟ با کدام ابزار و بر اساس کدام اهداف است که طبقه کارگر می تواند در جنبش اجتماعی عمومی مردم در برابر قدرت سیاسی حاکم و علیه ستم های طبقاتی، جنسی، جنسیتی، ملی، مذهبی، و اکولوژیک که این نظام بر آن مستقر شده مشارکت کند؟ پیشروی و پرورش جنبش طبقه کارگر در گرو یافتن پاسخ های صحیح و عملی برای این پرسش ها است.
https://bit.ly/3pNlJPn
collective98@riseup.net
@collective98
کلکتیو98
قطعاتی از متن:
🔻پرداختن به گرایشات متضاد درونیِ هفتتپه در مواجهه با قدرت سیاسیِ حاکم، "خصولتیسازی"، و طرحهای اقتصادیِ کلان بورژوازی (از جمله جوانب مربوط به خصوصیسازی/مالکیتدولتی) می توانست و می تواند سمت و سوی روشنتری به جنبش کارگری دهد و بدینترتیب خرد جمعی کارگران را نه فقط در پیشبرد مبارزه برای تحقق مطالبات عاجل بلکه رسیدن به اهداف گسترده تر و تحولات عمیقتر پرورش دهد. اما همانطور که میبینیم، محور بحث و مداخلۀ انتقادی سریعاً از این موضوعات به سمت پرسش «شورا یا سندیکا؟» چرخش کرده است. به جای درگرفتن بحثهایی که بیواسطه به مضمون، جهت گیری، و ضروریات جنبش کارگری مربوط می شود و پتانسیل و نقش جنبش کارگری در مسائل کلان جامعه و ارتباطش با سایر مبارزات و جنبش های اجتماعی را مد نظر قرار می دهد، بسیاری مشغول شمردن محسنات یا مضرات این یا آن فرم تشکیلاتی برای رسیدن به مطالبات روز کارگران اند! طرفداران سندیکا و مدافعان شورا یکدیگر را به راستروی و چپروی متهم می کنند. تصویری که بعضی از سندیکا گرایان از شرایط جامعه و امر تشکل ارائه می کنند بیشتر به کشورهای سرمایه داری پیشرفته، یعنی لیبرال دموکراسی، شبیه است تا جمهوری اسلامی، و بحثهایشان عمدتاً حولِ امکان ایجاد تشکل های پایدار کارگری تحت «حاکمیت قانون» میچرخد.
🔻در مقابل بعضی از شوراگرایان، این تصویر نادرست را نقد میکنند اما خود ضرورت و امکان تنوع در سازمان یابی کارگران را (ناپایدار و نیمه پایدار، مخفی یا نیمه علنی و علنی) کمرنگ می کنند، موضوعی که خود نتیجه عواملی مثل سطح جنبش کارگری در ایران، تفاوت شرایط بخش های مختلف طبقه کارگر و سرکوب و خفقان نهادینه است. چیزی که در این مشاجره گم شده، یا صرفا به ابزاری تشکیلاتی برای تامین مطالبات روزمره و بهبود وضع معیشت محدود شده، ایدۀ «اداره شورایی» است. سندیکا گرایان که به طور کلی طرح این ایده را نابهنگام می دانند: «سنگ بزرگ نشانه نزدن است». درک بخشی از مدافعان شورا از شورا هم صرفاً یک تشکل کارآمدتر و منعطفتر برای انجام بهتر وظایف و اهداف مبارزاتی حق طلبانه جاری است. یعنی پای عمل که به میان می آید، آن ها هم درک و نقش محدودی از شورا پیش می گذارند که به شورا به معنای وسیع تر و مهم تر آن متصل نمی شود: نهاد آلترناتیوی که در دورنمای انقلابی، شکلی از اعمال قدرت طبقه کارگر و متحدانش را در عرصه سیاست و اقتصاد و فرهنگ تحقق می بخشد و پایه های یک ساختار نوین را برای اداره جامعه استوار میسازد.
🔻همزمان با اقدام برحق کارگران هفت تپه در ایجاد و اعلام تشکل مستقل خود، اقدامی که نشانه اراده جمعی و اعتماد به نفس بیش از ۵۰۰۰ کارگر ایستاده در صف شورای هفت تپه است، کماکان باید به پرسش های تعیین کننده ای فکر کنیم که در برابر این سنگر مبارزاتی و سایر بخش های جنبش کارگری، اعم از فعالین و حامیانش، قرار دارد: چگونه بایست بین بخش های پراکنده و گسترده طبقه کارگر با بخشهای متمرکز و نسبتا متشکل ارتباط و اتحاد ایجاد کرد؟ جنبش کارگری چگونه و حول چه خواستهها و شعارهایی می تواند از حالت تدافعی درآید و طبقه حاکم را در عرصه های مختلف وادار به عقب نشینی کند؟ با کدام ابزار و بر اساس کدام اهداف است که طبقه کارگر می تواند در جنبش اجتماعی عمومی مردم در برابر قدرت سیاسی حاکم و علیه ستم های طبقاتی، جنسی، جنسیتی، ملی، مذهبی، و اکولوژیک که این نظام بر آن مستقر شده مشارکت کند؟ پیشروی و پرورش جنبش طبقه کارگر در گرو یافتن پاسخ های صحیح و عملی برای این پرسش ها است.
https://bit.ly/3pNlJPn
collective98@riseup.net
@collective98