۲-ترکیب و اشتقاق: همچنین ابنسینا از ترکیب لغات با یکدیگر و اشتقاق از مصادر اصطلاحاتی برای مفاهیم علمی و فلسفی ساخته است. این گونه کلمات نیز بر دو قسم است:
الف-ترکیب لغات فارسی-از این نوع است:
آیینهی سوزان: آیینهی محرقه
ارگی: منشاری(نبض)
افکندن گمان: تولید شک
اندر میان افتاده: الواقع فی الوسط
اندریابایی: ادراک
اندریابنده: مُدرِک
اندریافت: ادراک
اندریافتن: ادراک
اندریافته: مُدرَک
ایستادگی به خودی خود: قائم بالذات بودن
ایستاده بهخود: قائم بالذات
ایستاده بودن: قائم بودن
باریکگوهری: دقت در جوهر
بالشده: منمیه
برسو: جهت علو
بستناکی: انجماد
بهرهپذیر: قابل قسمت
بهرهپذیرش: قابلیت تقسیم، قابلیت تجزی
بهرهپذیرفتن: قابلیت تقسیم
بیرون از طبیعت: مابعدالطبیعه
بیگسستگی: لاینقطع
پاره شدن: تجزی
پسرگر: مولد و موجد پسر
پهنناخن: عریض الاظفار
پیداگر: ظاهرکننده
پیوندپذیر: قابل اتصال
پیوندپذیرفتن: قبول اتصال
جان سخنگویا: نفس ناطقه
جزاویی: خلاف، تقابل
جُنبایی: (قوهی)حرکت
جنبشپذیر: قابل حرکت
جنبشپذیرفتن: قبول حرکت
جنبشپذیری: قابلیت حرکت
جنبشدار: متحرک
جنبش راست: حرکت مستقیم
جنبش گرد: حرکت مستدیر
جنبنده بخواست: متحرک بالاراده
چهارسو: چهارگوشه، مربع
چهارسویی: چهارگوشه بودن، مربع بودن
چهچیزی: ماهویت، ماهیت
دم موشی: ذنبالفار(نبض)
دوزخمی: ذوالقرعتین(نبض)
دیداری: ظاهری
دیرجنب: بطیءالحرکة
روشنسرشتی: منورالفطرة
زایشده: مولده
زفر زبرین: فک اعلی
زفر زیرین: فک اسفل
زودجنب: سریعالحرکة
سستزخم: سستقرعه، سستضربه
سهسو: مثلث
سهسویی: مثلثبودن
شایدبود: امکان
شایدبود بودن: ممکن بودن
فروسو: جهت سفلی
گوهر روینده: جوهر نامی، نبات
مانندگی جستن: تشبه
مانندگی نمودن: تشبه نمودن
مورچگی: نملی(نبض)
ناپذیرا: غیر قابل
ناپذیرایی: عدم قبول
نادیداری: باطنی
ناشمار: غیرعدد
هرآینگی بودن: وجوب
هست آمدن: به وجود آمدن
هستبودن: موجودیت
هست شدن: موجود شدن
ب-ترکیب لغات پارسی با لغات تازی-از آن جمله است:
افکندن یقین: تولید یقین
جداوزن: مباینالوزن
جهتگر: ذوجهت، دارندهی جهت
حد کهین: حد اصغر
حد مهین: حد اکبر
حد میانگین: حد اوسط
حرکت راست: حرکت مستقیمه
حرکت گرد: حرکت مستدیره
سردی طبیعی: برودت طبیعی
سردی ناطبیعی: برودت غیرطبیعی
شمار تام: عدد تام
علم آب: علم تفسره، علم بول
علم انگارش: علوم وهمیه، ریاضیات
علم برین: علم اعلی، حکمت مابعدالطبیعه
علم پیشین: حکمت اولی
علم ترازو: منطق
علم رگ: علم نبض
علم زیرین: علم اسفل، علم طبیعی
علم سپس طبیعت: علم مابعدالطبیعه
علم فرهنگ: علم تعلیمی
علم میانگین: علم اوسط
فلسفهی پیشین: حکمت اولی
قسمتپذیر بودن: قابل قسمت بودن
قسمتپذیر شدن: قابل قسمت شدن
قسمت پذیرفتن: قبول قسمت
قوت اندریابنده: قوهی مدرکه
قوت جنبش: قوهی حرکت، قوهی محرکه
قوت داننده: قوهی عاقله
قوت کُنایی: قوهی فاعله
قوت یادداشت: قوهی حافظه
قیاس راست: قیاس مستقیم
گرمی طبیعی: حرارت طبیعی
گرمی ناطبیعی: حرارت غیرطبیعی
گوهر شناسنده به حس: حیوان
مقدمهی پیشین: مقدمهی اولی
مقدمهی کهین: مقدمهی صغری
مقدمهی مهین: مقدمهی کبری
نایقینی: عدم یقین
نبض آهوی: نبض غزالی
نبض باریک: نبض دقیق
نبض تیز: نبض سریع
نبض خرد: نبض صغیر
نبض درنگی: نبض بطیء
نبض دمادم: نبض متواتر
نبض ستبر: نبض غلیظ
نبض لرزنده: نبض متشنج
پسنوشت:
در پایان یادآور میشویم که زندهیاد معین در دنبالهی این نوشتار، فهرستهایی از واژگان پارسی در اثرهای کسانی همچون: مترجم قصهی حیّ بن یقظان، ابوعبید جوزجانی، افضلالدین کاشانی، نصیرالدین توسی، ناصرخسرو، غزالی و... را نیز آورده است؛ برخی از این واژگان با واژههایی که در بالا آوردهایم همسان اند و شماری از آنها نیز نوساخته اند؛ همچنین در این فهرستها واژههایی همسان با واژههای پورسینا آمده که در آنچه ما آوردهایم برجا نیستند. خوانندگان خود میتوانند برای دیدن این واژگان به جستار دکتر معین بازگردند.
@adibsoltanik