مردم مشوش


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


جهان با سرعت دو میلیون مایل در ساعت توی فضا می‌چرخد.
ما هم مثل لنگه‌ جوراب‌های گمشده روی آن بپر بپر می‌کنیم.
ناشناس و این ها:
https://t.me/+YL4CQcdJKgc2NWU0

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


سلام
وقت توام بخیر
تو کانال هست بگردی پیدا می‌شه
حداقل قبل از بازداشتم یکم تقلی کنید😔


Dear etela'at, is that you?


Forward from: @BChatBot
‌ ‌ ‌‌‌ ‌
سلام خانوم پرنیان
وقت بخیر
میشه یه معرفی کوتاه داشته باشید؟
همون سن و رشته و دانشگاه🌱




Forward from: |C₁₀H₁₂N₂O|
«تو کافه و رستوران، تذکر حجاب دادن بهتون، بلند شید، پاساژ و مجموعه‌ای بدون حجاب راه نمی‌داد تحریم کنید.
نباید زیر بار بریم.
ما کم نیستیم قدرت داریم.
این پول ماست که داره تو این مجموعه‌ها خرج میشه، اگر تحریم کنیم مجبور میشن برای برگردوندن پولمون به مجموعه‌هاشون کوتاه بیان.

تصور کنید اپال، بی‌حجاب راه نده دیگه و همه مایی که خرید می‌کنیم اونجا فودکورت می‌ریم و بولینگ می‌ریم و ...نریم دیگه، کارکنان مغازه‌ها، صاحبان کسب و کارها و برند‌ها، صاحبان ملک‌ها ‌و صاحبین خود مجموعه ‌اپال نگاه بیزینسی دارن و دارن کار می‌کنن و پول در میارن و ...

با کم شدن میلیارد میلیارد پول و بحث خدمات ندادن، تعداد معترضین بیشتر میشه، تعداد معترضینی که بینشون پولدار و وصل و رانت دار و صاحب برند کم نیست.
که یا قانون و یه کاریش می‌کنن یا مجموعه شل می‌کنه بالاخره و طرح خدمات ندیم با شکست مواجه میشه.

و این ماجرا برای تمااااام این کسب و کارها هست.
جایی که مانع ورود شما میشه، جایی که به شما خدمات نمیده رو تحریم کنید و اعلام کنیدش که همگی تحریمش کنیم.
ما به عقب برنمی‌گردیم و اگر تمام شهر پر بیلبورد حجابه، پس می‌دونیم دقیقا اون نقطه‌ای که ازش نباید کوتاه بیایم همین حجابه.»


Forward from: توییتر دانشگاه تهرانی ها
گرانی گسترده چیزی نیست که «کتاب» بتواند از آن فرار کند. نمی‌توانم تشخیص بدهم آیا وضع موجود همه‌اش به گرانی ربط دارد یا چیزهایی هم از کنترل درآمده‌اند. مقایسه‌ی قیمت کتاب و پیتزا و کافه حقیقت را عوض نمی‌کند. کتاب خیلی گران شده و نمی‌شود با این اعداد کنار آمد. قشر کتابخوان، اغلب از طبقه‌ی متوسط بود. حالا با سقوطِ اقتصادیِ جامعه، توانایی خرید کمتر شده. مرگِ کتاب، مرگِ خیلی چیزهاست.

در چنین وضعی ناشران دست‌به‌عصاتر از همیشه، انرژی خود را صرف انتشار آثار "بازارپسند" می‌کنند. متاسفانه یک بازارِ تربیت‌نشده، نمی‌تواند آثار ارزشمند را بشناسد. پس ناشر پیوسته به انتشار کتاب‌هایی می‌پردازد، که از فروش آن‌ها اطمینان دارد. حیاتِ بازار کتاب متکی به آثارِ مبتذلش خواهد شد و به زیستِ خفتباری تن خواهد داد. حتی این «مبتذل» هم مدام پایینتر خواهد آمد.
‌‌
معرفی کتاب در چنین موقعیتی، مهمتر از سابق است. چون هم حوصله‌ها کمتر شده، هم پول. پس لطفا با دقت انتخاب کنید.




-معین دهاز-

@uttweet


یک بار دیگه در زندگی بهم ثابت شد که اگر خواب باشم حتی زلزله هم نمی‌تونه بیدارم کنه‌.


Forward from: That's all folks!
احساس می‌کنم همینگوی‌ام. باید یه شات‌گان گیر بیارم.



از نامه‌های بوکفسکی


کاش کلی عیب و ایراد و بدی ازش می‌دیدم و بعد دیگه می‌تونستم مووان کنم.


این پسره یه توییتمو لایک کرد و من شب تا صبح فقط خوابشو دیدم. دوست داشتن با مغز انسان چه‌ها که نمی‌کنه.


Forward from: آدم توی آینه
احتمالاً به‌خاطر اینه که توانم کمه. اما الان دردم بیشتر از حد تحملم شده و نمی‌دونم آدم‌های دیگه چه‌جوری با زندگی کنار می‌آن.


تمام فرزندان ایرانی در خانواده‌های تاکسیک:


Forward from: کافه نبش شکسپیر و شرکا
امیدوارم خودمون رو بتونیم نجات بدیم


Forward from: شهره صورتی | Shohreh
وقتی اخبار مربوط به ایران رو میشنوم دوست دارم مغزم رو از سرم خارج کنم
و چاله ای بکنم و دفنش کنم
و حتما رو خاکش اسید میریزم که یک موقع جوانه نزنه🙏🏻🍁


Gonna read my past diaries to see who I was and what I did.


I used to see myself as someone happy. As someone satisfied. As someone who cheers up the world around. I can't even say what I think of myself anymore. Do I even think of myself as anyone?


Crying is not the cure, talking is not the cure, nagging is not the cure, therapist is not the cure, leaving is not the cure, moving is not the cure, distraction is not the cure, killing is not the cure. How do I cure myself? How do I cure someone so broken, that can't be cured?


به جاش یه کتاب از موراکامی پرکار شروع کردم. این البته ادامه‌ی کتاب شکار گوسفند وحشیه و شخصیت اصلی کتاب از همون صفحه‌های اول بهم اطمینان داد که چیل و کوله و می‌فهمه من دارم چی می‌کشم. حالا دیگه تا آخر کتاب چی پیش میاد خیلی نمی‌دونم. فقط می‌دونم خوشحالم موراکامی وجود داره و
Long may he write.


فکر کنم می‌دونم چی خوبم می‌کنه. بله دقیقا یک کتاب جدید از داداشمون فردریک بکمن.


محبوبم، وقتی ازت دورم زیاد به تو فکر می‌کنم. به خاطراتی که خودت هم یادت نمی‌آید احتمالا. به ظریف‌ترین خطوط چهره‌ات. به بوسه‌هایت و سرمای دست‌هایی که من گرمشان می‌کردم. حتی وقت‌هایی که کنارت هستم گاهی شروع می‌کنم به حفظ کردنت. لحظه‌های کنارت بودن را ثبت می‌کنم تا بعدا در روزهای رنج و درد و ملال به خود یادآوری کنم.
زندگی مثل داستان‌های داستایوفسکی شده. روزهای روشنی که در گذشته وجود داشته و رد شده؛ و حالا دیوانه‌ای که هی خاطراتش را قرقره می‌کند.

20 last posts shown.

92

subscribers
Channel statistics