آدم برفی*


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


اون منی که تمایل به صحبت و برون‌ریزی داره اینجا فعالیت میکنه

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


دنبال یه شعری میگردم که بگه اوضاع وخیمه
البته بنظرم بهتره با بددهنی باشه
مثلا بگه اوضاع تخمیه
توی شعره اینم به مخاطب برسونه که هیچ قرار مطلقی واسه وجود اینده روشن و خوب نیست.
ولی از طرفی شعره اینجوری باشه که طرف با خوندنش، حس کنه که این زندگی رو تا عمقش و تا اخرش میخواد زندگی کنه






امروز توی رودخونه هی حال هوا و عناصر طبیعتو با خودم میگفتم تازه کلی واسشون ذوق داشتم و توقع داشتم رفیقمم همین حسو داشته باشه
نامردی نکرد، اونم اومد کنارم و حس منو تجربه کرد


از سر همین عادت کلماتی که مغزم داره الان پای اتیش هی میگم «اتیش» «اتیش»
چشمم میوفته به هرچی اسمشو توی ذهنم تکرار میکنم که نگاهش کنم
عادت به کلمات هم عادت عجیبی شده


پریشب هم مثل امشب پای اتیش نشسته بودم؛ بعد از مدت‌ها. حالم عوض شده بود.
توی حال و فاز دیگه‌ای بودم. فرداش کنار رودخونه با خودم فکر کردم اگه اون حرفی که شب قبلش کنار اتیش تو ذهنم بوده رو بهش بگم، اون منِ کنار اتیش اونا رو گفته حس کرده و میخواسته، یا این منی که چشاشو بسته و نسیم روی صورتش رو حس میکنه؟
تازگی نداشت؛ همین موضوع باعث میشه که نه کار خاصی انجام بدم واسش نه بیخیال بشم


مغزم به کلمات عادت کرده. واسه همین امروز داشتم فکر میکردم که یه جایی از دستم، باید بنویسم «نَفَس». اینجوری یادم میوفته که خودمو نگاه کنم. منظورم اون نگاهِ توی اینه نیست؛ زیاد خوشم نمیاد خودمو توی اینه یا دوربین جلوی گوشیم ببینم. نه اینکه با فیسم مشکل خاصی داشته باشم؛ با اون ادمی که توی اینه میبینم مشکل دارم. زیاد با هم حرف نمیزنیم ولی خیلی خوب همدیگه رو میفهمیم. بگذریم…
کجا بودم؟ اها نفس
نَفَس واسه من اون کلمه‌ایه که معنی «مراقبت» میده.
انگار یادم بیوفته که مخم هزارجا داره میچرخه و کلی فکر و خیال توشه، و وقتی نفسم رو نگاه میکنم، یاد خودم میوفتم و فکر و حواسم برمیگرده پیش خودم.
البته که کلمه «عادت» عجیبه.. فکر کن داری مدام تن و بدن خودتو میبینی، دستاتو میبینی، اما یادت نیفته که نگاهشون کنی! مگه اینکه یه کلمه‌ای بیاد و ذهنتو یاد خودت بندازه


I’m not addicted!
I’m just an enthusiast


کاش بجای نشون دادن موقعیت فعلی خوب ادما از نظر خودت و یه موفقیتی که توی کل زندگیشون داشتن، شکست‌های متوالی و پی‌ در پی رو نشون میدادی. اون زمین خوردنارو نشون میدادی
گریه و درد و رنج و ناامیدی هاشونو نشون میدادی تا همه بدونن که هزار بار شکست میخوریم و خالی میشیم و ممکنه هیچوقت برنده نباشیم ولی همون «تلاش برای موفقیت» میتونه مفهومی واسه زندگی و زندگی کردن باشه


Track: Far From Home (The Raven)
Album: Far From Home (The Raven)
Artist: Sam Tinnesz


عامه‌پسند بوکوفسکی رو تقریبا تموم کردم؛ شاهکاره
میدونم به امیر گفتم الفبای فلسفه رو تموم کنم
امیر بقران نزدیک ۲۰۰ صفحه‌شو خوندم اونم بزودی تموم میکنم


تو روانشناسی یه چیزی هست بعنوان رفتار پسیو- اگرسیو یا منفعل- پرخاشگر. اینطوریه که طرف خشم و ناراحتیشو واضح نمیگه بلکه بطور ناخوداگاه بطور منفعلانه‌ای بروز میده


تو چه جونی داری بعد این همه سوختن و دود و پرت شدن، دم میدی!
همه تو رو تو دستم میبینن ولی جات تو سینمه
-مهران


مهمترین مشکل شبکه‌های اجتماعی نوشتاری، ضعف نویسنده توی رسوندن منظورش به مخاطبه. از یه طرف هم برداشت‌های مختلف و حتی متناقض از یک متن میشه. خیلی وقتا شده که یه شخصی، متنی به طنز یا کنایه نوشته و عده‌ی زیادی اونو جدی گرفتن. بنظرم باید حواسم به این موضوع باشه، که متن لحن و صدا نداره؛ بنابراین احتمال سوتفاهم و اشتباه این شکلی خیلی زیاده؛ اینو همه ما تجربه کردیم.
خودم تازه به این موضوع توجه کردم، و الان که دارم فکرشو میکنم میبینم باید با مراقب بیشتر با غریبه‌ها و اونایی که منو نمیشناسن حرف بزنم.
شوخی‌ها و طنزها و گفتار من صرفا برای دوستان من روشن و واضح هست. اما در برخورد با یه غریبه شوخی‌ها و طنز ها میتونه برداشت جدی از طرف مخاطب داشته باشه و همین به سمت یه سوتفاهم بزرگ هدایت میشه


نقاشی کشیدن واقعا واسه استرس خوبه و کمک میکنه در لحظه تمرکز کنی و ذهنتو خالی کنی


من پیشنهادم اینه زیاد بهش فکر نکنید
کلا زندگی یه شوخی مسخره‌ و بی‌مزه‌ست


بحران معنا وقتی اتفاق میوفته که حس میکنی زندگی پوچه، بی‌ارزشه و هیچ هدفی توش نیست
راه حل های پیشنهادی اینان :
یا برید سراغ کشاورزی و هنر و صنعت
یا دنبال خودشکوفایی و توسعه و رشد فردی باشید
یا از خودتون کلا بگذرید و برای دیگران باشید و زندگی کنید
یا اینکه یه تحلیل و تفسیر دقیق از جهان کنید




وقتی احساس میکنید یکی افسرده‌س حتما باهاش صحبت کنید
اینم یادتون باشه باید شنونده خوبی باشید
باید به حرفای طرف گوش کنید
بذارید کامل حرفشو بزنه، جمله هاشو کامل کنه، بهش وقت بدید برای این چیزا
گوش دادن بدون قضاوت کردن خیلی مهمه
اینکه به طرف برچسب نزنید، وسط صحبتش، مرتکب خطاهای شناختی نشید، اینکه باهاش همدلی کنید
به احساسات طرف احترام بذارید
بهش یاداوری کنید که چقد براتون عزیزه
و اینکه
ازش بپرسید که چه کمکی از دستتون برمیاد براش انجام بدید


افسردگی شیک و باکلاس نیست. یه چیز وحشتناکه. مال آدمای باهوش و اهل تفکر هم نیست. پُز روشنفکری هم نیست. مال همه‌ست. کشنده‌ست. فلج‌کننده‌ست. درمانش آسون نیست. مقاومت به درمان بالایی داره و بعد درمان هم احتمال برگشتش خیلی خیلی زیاده
یه چیزیه عین چرخه انعال؛ ازونا که تا اخر عمرت باهاش درگیری

20 last posts shown.

13

subscribers
Channel statistics