توحید و یک خدا پرستی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


«لا تُشْرِڪ بِاللَّه إنَّ الشِّرِڪَ لَظُلمٌ»
«و مَن لَم یَحڪُم بما أنزَل اللّه فاولٰئڪَ همُ الڪافرونَ»
⁦☝️⁩نشر عقیده صحیح قرآن و سنت به فهم سلف امت

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
🌴ماموستا/هاوری محمدامین🌴

موضوع:استهزاء به دین(اسلام)❌

@tohid_va_yekkhodaparasti




💠 که رسول اللهﷺ فرمود: «مَا السَّمَاواتُ السَّبْعُ فِي الْكُرْسيّ إِلا كَدَراهِم سبعة اُلقِيت فِي تُرْسٍ»
یعنی: «آسمان‌هاي هفت‌گانه در برابر كرسي خداوند، مانند چند درهم است كه درون سپری افتاده باشند»

💠 ابن جرير می‌افزاید: از ابوذر روایت است که رسول اللهﷺ فرمود: «ما الكرسِيُّ في العَرْشِ إِلا كحلقةٍ من حديدٍ اُلقيت بين ظَهْرَيْ فلاةٍ من الأرض»
یعنی: «کرسی در برابر عرش، همانند حلقه‌ی آهنینی است که در زمینی پهناور افتاده باشد»

💠 از ابن مسعود نقل شده است: «فاصله‌ی آسمان اول تا آسمان دوم، به اندازه‌ی مسافت پانصد سال مي‌باشد. و فاصله‌ی هر آسمان تا آسمان بعدی، همين مقدار است. آسمان هفتم تا كرسي نيز پانصد سال فاصله دارد؛ و از كرسي تا آب نيز پانصد سال فاصله است و عرش الله بر روي آب است و الله بر فراز عرش قرار دارد و هيچ‌يك از اعمالتان بر او پوشيده نيست» [روایت ابن مهدی، از حماد بن سلمه، از عاصم، از زر، از عبدالله؛ مسعودی نیز همین روایت را از عاصم، از ابووائل، از عبدالله نقل کرده است؛ حافظ ذهبی گوید: این روایت، از چند طریق روایت شده است]

💠 عباس بن عبدالمطلب می‌گوید: رسول اللهﷺ فرمود: «هَلْ تَدْرُونَ كَمْ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ؟ قُلْنَا اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ:بَيْنَهُمَا مَسِيرَةُ خَمْسِ مِائَةِ سَنَةٍ وَمِنْ كُلِّ سَمَاءٍ إِلَي سَمَاءٍ مَسِيرَةُ خَمْسِ مِائَةِ سَنَةٍ وَكِثَفُ كُلِّ سَمَاءٍ مَسِيرَةُ خَمْسِ مِائَةِ سَنَةٍ وبين السَّمَاءِ السَّابِعَةِ والعرش بَحْرٌ بَيْنَ أَسْفَلِهِ وَأَعْلاهُ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَالأَرْض، والله تَبَارَكَ وَتَعَالَى فَوْقَ ذَلِكَ وَلَيْسَ يَخْفَى عَلَيْهِ مِنْ أَعْمَالِ بَنِي آدَمَ»؛ [روایت ابوداود و دیگران]
یعنی: «آيا مي‌دانيد فاصله‌ی زمين و آسمان چه‌قدر است؟» گفتيم: الله و رسولش بهتر مي‌دانند. فرمود: «بين زمين و آسمان مسافتي به اندازه‌ی پانصد سال مي‌باشد و هر آسمان تا آسمان بعدی، همین اندازه فاصله دارد. و ضخامت هر آسمانی نيز به‌اندازه‌ی مسافت پانصد سال است. در حد فاصل آسمان هفتم و عرش الهی، دريایي وجود دارد كه عمق آن به اندازه‌ی فاصله‌ی آسمان و زمين مي‌باشد. و الله متعال فوق آن است و هيچ‌يك از اعمال بني‌آدم بر او پوشيده نيست»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ تفسير اين سخن پروردگار كه می‌فرماید: وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ [الزمر: ٦٧]
▪️اين مسايل، نزد يهود زمان پيامبرﷺ باقي مانده بودند و آنان، این مسایل را نه انكار می‌کردند و نه تأويل
▪️رسول اللهﷺ سخن آن عالم يهودي را تأييد كرد و آيه‌اي نيز در این‌باره نازل گرديد
▪️خنديدن رسول اللهﷺ به خاطر آشكار ساختن اين علم، توسط آن يهودي بود
▪️تصريح به اينكه الله، دو دست دارد؛ و اینکه آسمان‌ها روي يك دست و زمين‌ها روي دست ديگرش قرار می‌گیرند
▪️آشکارا یکی از دستانش، دست چپ نامیده شد
▪️آنجا فرمانروایان ستمگر و سلطه‌جو، مورد خطاب قرار می‌گیرند
▪️ذکر این مطلب که: «آسمان‌ها و زمين‌هاي هفت‌گانه در دست پروردگار رحمان و گسترده‌مهر، به‌سانِ دانه‌ای خردل در دست یکی از شماست»
▪️بزرگي كرسي نسبت به آسمان‌ها!
▪️عظمت عرش در برابر كرسي!
▪️عرش و كرسي و آب، چيزهاي جداگانه‌اي هستند
▪️فاصله‌ی بين آسمان‌ها!
▪️حد فاصل آسمان هفتم و كرسي
▪️حدفاصل كرسي و آب
▪️عرش بر روی آب قرار دارد
▪️الله، بر فراز عرش است
▪️حد فاصل زمين و آسمان.
▪️ضخامت هر آسمان به اندازه‌ی مسافت پانصد سال مي‌باشد.
▪️عمق دريایي كه برفراز آسمان‌هاست، به اندازه‌ی مسافت پانصد سال است. والله تعالی بهتر می‌داند.

🌺 همه‌ی حمد و ستایش، ویژه‌ی الله، پروردگار جهانیان است؛ و درود و سلام الله بر آقایمان، محمد و بر خاندان و همه‌ی یارانش.

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#46


آن‌گاه رسول‌اللهﷺ فرمود: «وَيْحَكَ! أتدري ما الله؟ إنَّ شَأْنَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ ذَلِكَ إِنَّهُ لا يُسْتَشْفَعُ بِاللَّهِ عَلَى أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ»؛ [روایت ابوداود]
یعنی: «واي بر تو! آيا مي‌داني الله كسيت؟! شأن و مرتبتِ الله، فراتر از اين است؛ الله را شفيع هيچ‌یک از آفریده‌هایش قرار نمي‌دهند»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️رد کردن سخن کسی که گفت: «ما خدا را نزد تو شفيع قرار مي‌دهيم»
▪️تغيير سيماي رسول اللهﷺ از این سخن، به‌گونه‌ای که در چهره‌ی اصحاب نیز اثر گذاشت و رنگشان پرید
▪️رسول اللهﷺاين سخنِ صحرانشین را كه گفت: «تو را شفيع خدا قرار مي‌دهيم»، رد نفرمود.
▪️شرح و توضیح «سبحان الله»
▪️مسلمانان از رسول اللهﷺمی‌خواستند که برایشان طلب باران کند.

🔰باب (٦٦): پاسداري رسول اللهﷺ از مرزهاي توحيد و بستن راه‌هاي شك و ترديد

💠 عبد الله بن شخير مي‌گويد: من با هيأت بني عامر نزد رسول اللهﷺ رفتم؛ به ايشان گفتيم: شما سيد ما هستيد. رسول اللهﷺ فرمود: «السيد الله تبارك وتعالى»؛ یعني: «سيد، الله تبارک و تعالی است».گفتيم: شما از ما برتر و بزرگوارترید. فرمود: «قُولُوا بِقَوْلِكُمْ، وَلَا يَسْتَجْرِيَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ» [روایت ابوداود با سند جيد]یعنی:همين سخن يا بخشی از آن را بگوييد و مواظب باشيد كه شيطان بر شما غلبه نكند [و غلو نکنید]

💠 انس می‌گوید: گروهي از مردم، به رسول الله ﷺ گفتند: ای رسول‌خدا! ای بهترين ما و ای فرزند بهترين ما! ای سيد و سرورمان و ای فرزند سید و سرورمان! رسول الله ص فرمود: «اي مردم! سخنتان را بگویيد و مواظب باشيد كه شيطان شما را فريب ندهد. من محمد، بنده و فرستاده‌ی الله هستم. دوست ندارم كه مرا فراتر از مقام و منزلتی قرار دهید که الله به من داده است»[روایت نسائي با سند جيد]

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️برحذر داشتن مردم از غلو و زیاده‌روی.
▪️اگر كسي را با عنوان سید و بزرگ، مخاطب قرار دادند، شایسته است که چه بگوید؟
▪️ با اینکه صحابه سخن درستی گفتند، اما رسول اللهﷺ فرمود: «مواظب باشيد كه شيطان شما را فريب ندهد [و شما را به غلو و زیاده‌روی نکشاند]»
▪️سخنِ رسول الله ﷺ كه فرمود: « دوست ندارم كه مرا فراتر از مقام و منزلتی قرار دهید که الله به من داده است»

🔰باب (٦٧): درباره‌ی این سخن الله تعالي كه مي‌فرمايد: وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَٱلسَّمَٰوَٰتُ مَطۡوِيَّٰتُۢ بِيَمِينِهِۦۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ [الزمر: ٦٧]

ترجمه: «و الله را آن‌گونه که حقّ شناخت اوست، نشناختند؛ و روز رستاخیز همه‌ی زمین در مشت او قرار دارد و آسمان‌ها با دست راستش در هم پیچیده می‌شود. او از آنچه شریکش می‌سازند، پاک و منزه است»

💠 ابن مسعود می‌گوید: يكي از علماي يهود، نزد رسول اللهﷺ آمد و گفت: ما در تورات اين مطلب را مي‌بينيم كه الله، آسمان‌ها را بر روي يك انگشت و زمين‌ها را بر روي یک انگشت، درختان را روي يك انگشت و آب را روي يك انگشت و خاك را روي انگشت، و ساير مخلوقات را روي يك انگشت خود قرار مي‌دهد، آنگاه مي‌فرماید: منم فرمانروا. رسول الله ﷺ در حالي كه سخنان آن يهودي را تأييد مي‌كرد، طوري تبسم نمود كه دندان‌های پیشینش آشكار گرديد و اين آيه را خواند: وَمَا قَدَرُواْ ٱللَّهَ حَقَّ قَدۡرِهِۦ وَٱلۡأَرۡضُ جَمِيعٗا قَبۡضَتُهُۥ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ(بخاري ومسلم)

💠 در روايت مسلم، آمده است: «كوه‌ها و درختان را روي يك انگشت قرار مي‌دهد و آنها را مي‌جنباند و مي‌گويد: منم پادشاه، منم الله»

💠 و در روایت دیگری آمده است: «آسمان‌ها را روي يك انگشت و آب و خاك را روي یک انگشت و سایر آفریده‌ها را روي انگشت ديگر قرار مي‌دهد»

💠 در صحيح مسلم از ابن‌عمر روايت است كه رسول اللهﷺ فرمود: «يَطْوِي اللَّهُ السَّمَاوَاتِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ يَأْخُذُهُنَّ بِيَدِهِ الْيُمْنَي ثُمَّ يَقُولُ أَنَا الْمَلِكُ، أَيْنَ الْجَبَّارُونَ؟ أَيْنَ الْمُتَكَبِّرُونَ؟ ثُمَّ يَطْوِي الأَرَضِينَ السبع، ثم يأخذهن بِشِمَالِهِ ثُمَّ يَقُولُ أَنَا الْمَلِكُ، أَيْنَ الْجَبَّارُونَ؟ أَيْنَ الْمُتَكَبِّرُونَ؟»
یعنی: «الله در روز قيامت، آسمان‌ها را در هم می‌پیچد و آنها را در دست راست خود مي‌گيرد. و مي‌گويد: منم پادشاه. پادشاهان ستمگر کجایند؟ فرمانروایان سلطه‌جو و گردنکش کجایند؟ سپس زمين‌هاي هفت‌گانه را در دست ديگرش مي‌گيرد و مي‌گويد: منم پادشاه. پادشاهان ستمگر کجایند؟ فرمانروایان سلطه‌جو و گردنکش کجایند؟»

💠 روایت شده که ابن عباس فرموده است: «آسمان‌ها و زمين‌هاي هفت‌گانه در دست پروردگار رحمان و گسترده‌مهر، به‌سانِ دانه‌ای خردل در دست يكي از شماست» [روایت ابن جرير]

💠 ابن جریر [طبری] با سند خود آورده است

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#45


... الْغَنِيمَةِ وَالْفَيْءِ شَيْءٌ إِلَّا أَنْ يُجَاهِدُوا مَعَ الْمُسْلِمِينَ، فَإِنْ هُمْ أَبَوْا فَسَلْهُمُ الْجِزْيَةَ، فَإِنْ هُمْ أَجَابُوكَ فَاقْبَلْ مِنْهُمْ، وَكُفَّ عَنْهُمْ، فَإِنْ هُمْ أَبَوْا فَاسْتَعِنْ بِاللهِ وَقَاتِلْهُمْ، وَإِذَا حَاصَرْتَ أَهْلَ حِصْنٍ فَأَرَادُوكَ أَنْ تَجْعَلَ لَهُمْ ذِمَّةَ اللهِ، وَذِمَّةَ نَبِيِّهِ، فَلا تَجْعَلْ لَهُمْ ذِمَّةَ اللهِ، وَلا ذِمَّةَ نَبِيِّهِ، وَلَكِنِ اجْعَلْ لَهُمْ ذِمَّتَكَ وَذِمَّةَ أَصْحَابِكَ، فَإِنَّكُمْ أَنْ تُخْفِرُوا ذِمَمَكُمْ وَذِمَمَ أَصْحَابِكُمْ أَهْوَنُ مِنْ أَنْ تُخْفِرُوا ذِمَّةَ اللهِ وَذِمَّةَ رَسُولِهِ، وَإِذَا حَاصَرْتَ أَهْلَ حِصْنٍ فَأَرَادُوكَ أَنْ تُنْزِلَهُمْ عَلَى حُكْمِ اللهِ، فَلَا تُنْزِلْهُمْ عَلَى حُكْمِ اللهِ، وَلَكِنْ أَنْزِلْهُمْ عَلَى حُكْمِكَ، فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي أَتُصِيبُ حُكْمَ اللهِ فِيهِمْ أَمْ لا»؛ [روایت مسلم]
یعنی: «به نام الله، در راه الله جهاد كنيد و با كساني كه كفر ورزيده‌اند، بجنگيد. پیکار كنيد و خيانت نكنيد و از عهدشكني و مثله کردن [یا بریدن اعضای کشته‌شدگان] بپرهیزید؛ هیچ کودکی را نکُشید؛ هنگامِ رویارویی با مشرکان، آنان را به پذيرش يكي از اين سه مورد فرا بخوان و هر كدام را قبول كردند، از آنان بپذير: نخست آنها را به اسلام دعوت بده؛ اگر پذيرفتند، از آنان قبول كن، آن‌گاه از آنها بخواه كه به سرزمین مهاجران، هجرت كنند؛ و بگو: اگر چنين كرديد، همان حقوق و وظایفی را خواهید داشت که همه‌ی مهاجران دارند. و اگر حاضر به هجرت نشدند، به آنان خبر بده که با آنها همانند مسلمانان بدوي و صحرانشین برخورد مي‌شود؛ يعني احكام الله متعال بر آنان اجرا می‌گردد، اما از غنايم سهمي نخواهند داشت، مگر اينكه در جهاد شركت کنند. اگر اسلام را نپذيرفتند، از آنان جزيه بخواه. اگر قبول كردند، از آنان بپذیر و دست از جنگ بدار. اما اگر قبول نكردند، پس به كمك الله، با آنان پیکار كن. و اگر قلعه‌اي را محاصره كردي، سپس آنان خواستند كه به عهد و پيمان الله و پيامبرش با تو صلح كنند، چنين مكن؛ بلكه بر اساس عهد و پيمان خودت با آنان مذاکره و گفتگو کن؛ زيرا اگر شما عهد و پيمان خود را بشكنيد، مجازاتش كمتر است از اينكه عهد و پيمان الله و رسولش را بشكنيد. همچنين اگر ساكنان قلعه‌اي را به محاصره در آوردي، آن‌گاه از تو خواستند كه حكم الله را درباره‌ی آنان اجرا كني، نپذیر؛ بلكه حكم خودت را پيشنهاد كن، زيرا از كجا معلوم كه به‌راستی مطابقِ دستور الله با آنان رفتار كنی»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ تفاوت عهد و پيمان الله و پيامبرش با عهد و پيمان مسلمانان
▪️ راهنمایي به انتخاب گزینه‌ی کم‌زیان‌تر از میان دو گزینه‌ای که یکی از آنها، زیان‌بار است و دیگری، زیان‌بارتر
▪️ دستور رسول‌الله ص كه فرمود: «به نام الله، در راه الله جهاد كنيد»
▪️ [توجه به] اين دستور رسول‌اللهﷺ كه فرمود: «با كساني كه به الله كفر ورزيده‌اند، بجنگيد»
▪️ اين رهنمود رسول‌الله ص كه فرمود: «به كمك الله با آنان پیکار کن»
▪️ تفاوت حكم الله با حكم علما
▪️ درک این نکته که امکان داشت یک صحابی در هنگام ضرورت حكمي صادر مي‌کرد كه نمي‌دانست آیا مطابق حکم الله متعال است یا خیر؟

🔰باب (٦٤): جسارت سوگند خوردن به جاي الله

💠جندب بن عبدالله می‌گوید: رسول اللهﷺ فرمود: «قال رَجُلٌ: والله لا يغفر الله لفلانٍ. فَقال الله: مَن ذَا الّذي يتألى علىَّ أَن لا أغفِرَ لِفلانٍ؟ إنّي قَد غَفَرتُ لَه وأحبطتُ عملك»[روایت مسلم]
یعنی: «شخصی درباره‌ی انسانِ گنهکاری گفت: قسم به الله که او، فلانی را نمی‌آمرزد. و الله فرمود: چه کسی به نام من سوگند یاد کرد که من فلانی را نمی‌بخشم؟ حال آنکه من او را بخشیدم و عمل تو را باطل و تباه گردانیدم»

💠 در حديث ابوهريره آمده است كه گوينده‌ی اين سخن، شخصي عابد بود. ابوهريره مي‌گويد: آن شخص با گفتن يك سخن، دنيا و آخرتش را تباه کرد.

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️زنهار دادن و برحذر داشتن از سوگند خوردن به جای الله!
▪️عذاب الهی به هر یک از ما، از بند کفش نیز نزدیک‌تر است
▪️ ... و همین‌طور بهشت
▪️ اين حديث، مؤَيِّد حديث ديگري است كه رسول‌اللهﷺ فرمود: «إنَّ العَبْدَ لَيَتَكَلَّمُ بالكَلِمَةِ ...»
▪️ گاهي انسان به خاطر چیزی که برایش بسیار ناگوار بوده است، بخشيده مي‌شود

🔰باب (٦٥): نهی شدید از شفیع قرار دادنِ الله در نزد مخلوق!

💠 جبير بن مطعم می‌گوید: صحرانشینی نزد رسول اللهﷺ آمد و گفت: اي رسول خدا! جسمها ضعيف و لاغر شده، و بچه‌ها گرسنه، و چارپایان هلاک گشته‌اند. از پروردگارت براي ما طلب باران كن؛ ما خدا را شفيع تو و تو را شفيع خدا قرار مي‌دهيم. پیامبرص فرمود: «سبحان الله، سبحان الله»؛ و آن‌قدر تسبیح گفت که رنگ اصحابش نيز پريد.

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#44


ازسلمان روايت است كه رسول اللهﷺ فرمود: «ثلاثةٌ لا يُكلِّمهُم الله، ولا يُزكيِّهم و لَهُم عذابٌ أليم: اُشَيمِطٌ زانٍ وعائلٌ مُستكبرٌ ورَجُلٌ جَعَلَ اللَّهَ بضاعَتَهُ لا يَشتري إلاَّ بيمينه ولا يَبِيعُ إلاَّ بِيَمِينِهِ»؛ [روایت طبرانی با سند صحیح]
یعنی: «سه گروه هستند که الله، روز قیامت با آنها سخن نمی‌گوید، آنها را پاکیزه نمی‌گرداند و عذاب دردناکی خواهند داشت: پیرمرد زناکار، فقیر متکبر، و کسی که نام الله را وسیله‌ای برای داد و ستد قرار می‌دهد؛ بدین‌سان که برای فروش هر چیزی سوگند یاد می‌کند و برای خریداری هر چیزی نیز سوگند می‌خورد!»

💠 در صحیح [بخاری و مسلم] از عمران بن حصين روایت است که رسول‌اللهﷺ فرمود: «خَيْرُكُمْ قَرنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يلوُنَهم، ثُمَّ الَّذِينَ يلُونَهُم»
یعنی: «بهترین مردم، کسانی هستند که در دوران من به‌سر می‌برند (صحابه)، سپس نسلی که پس از ایشان می‌آیند (تابعین)، و سپس نسلِ بعدی، (تبع تابعین)». عمران می‌گوید: نمی‌دانم دو بار جمله‌ی: سپس نسلی که پس از ایشان می‌آیند. را تکرار نمود یا سه بار؛ سپس پیامبرﷺ افزود: «ثُمَّ يَكُونُ بَعدَهُمْ قَوْمٌ يَشهدُونَ ولا يُسْتَشْهَدُون، وَيَخُونُونَ وَلا يُؤْتَمَنُون، وَيَنْذِرُونَ وَلا يُوفُون، وَيَظْهَرُ فِيهمْ السِّمَنُ»؛ يعني: «پس از آنها، کسانی می‌آیند که در حالی شهادت می‌دهند که از آنها درخواست شهادت (گواهی) نمی‌شود؛ خیانت می‌ورزند و امانت‌دار و قابل اعتماد نیستند؛ نذر می‌کنند و به نذر خود وفا نمی‌کنند و چاقی، در میانشان نمایان می‌شود»

💠 همچنین در صحیح [بخاری و مسلم] روایت است که ابن‌مسعود می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: خَيْرُ النَّاسِ قَرْنِي، ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ ثُمَّ الَّذِينَ يَلُونَهُمْ، ثُمَّ يَجِيءُ قَوْمٌ تَسْبِقُ شَهَادَةُ أَحَدِهم يَمِينَهُ و يَمِينُهُ شَهَادَتَهُ.
یعنی: «بهترین مردم، کسانی هستند که در دوران من به‌سر می‌برند (صحابه)، سپس نسلی که پس از ایشان می‌آیند (تابعین)، و سپس نسلِ بعدی، (تبع تابعین)؛ و بعد از آنها، كساني مي‌آيند كه گاهي قبل از سوگند خوردن، گواهي مي‌دهند و گاهي قبل از گواهي دادن، سوگند مي‌خورند»

💠 ابراهیم [نخعی] گوید: پدرانمان ما را در زمانی که خردسال- یعنی نابالغ- بودیم، به‌خاطر گواهی دادن، کتک می‌زدند.

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️سفارش به حفاظت از سوگندها.
▪️خبر دادن از اینکه "سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد"
▪️وعید شدید درباره‌ی کسی که در داد و ستد، یا خرید و فروش، همواره سوگند می‌خورد.
▪️تذكر اين مطلب كه جرم گنهکارانی که انگیزه‌ی گناه در آنها ضعیف‌تر است، از جرم دیگران بیشتر می‌باشد.
▪️نکوهش كساني که- بدون دلیل- سوگند مي‌خورند، در حالي كه از آنها خواسته نشده كه سوگند بخورند.
▪️تعریف رسول اللهﷺ از سه طبقه‌ی نخست این امت؛ [یعنی صحابه، تابعین، و اتباع تابعین] و بيان حوادث پس از آنها
▪️ نکوهش کسانی که خودسرانه و بی‌آنکه از آنها خواسته شود، گواهی می‌دهند.
▪️گذشتگان نيك، فرزندانشان را به خاطر گواهي و وفای به عهد تنبيه مي‌كردند.

🔰 باب (٦٣): درباره‌ي عهد و پيمان الله، و پيغمبرش

💠 الله متعال می‌فرماید: وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ وَلَا تَنقُضُواْ ٱلۡأَيۡمَٰنَ بَعۡدَ تَوۡكِيدِهَا وَقَدۡ جَعَلۡتُمُ ٱللَّهَ عَلَيۡكُمۡ كَفِيلًاۚ إِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا تَفۡعَلُونَ [النحل:٩١]
«و چون با الله پیمان بستید، به پیمان الهی وفا کنید و سوگندهای استواری را که یاد می‌کنید، نشکنید؛ در حالی که شما، الله را شاهد و نگهبانتان قرار داده‌اید. بی‌گمان الله از کردارتان آگاه است»

💠 بريده می‌گوید: هرگاه رسول اللهﷺ كسي را به فرماندهی لشكر منصوب مي‌كرد، او را به رعايت تقواي الهي در مورد خود و مسلماناني كه با او بودند، توصيه مي‌نمود و مي‌فرمود: «اغْزُوا بِاسْمِ اللهِ فِي سَبِيلِ اللهِ، قَاتِلُوا مَنْ كَفَرَ بِاللهِ، اغْزُوا وَلا تَغُلُّوا، وَلا تَغْدِرُوا، وَلا تَمْثُلُوا، وَلَا تَقْتُلُوا وَلِيدًا، وَإِذَا لَقِيتَ عَدُوَّكَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ، فَادْعُهُمْ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ- أَوْ خِلالٍ- فَأَيَّتُهُنَّ مَا أَجَابُوكَ فَاقْبَلْ مِنْهُمْ، وَكُفَّ عَنْهُمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلَامِ، فَإِنْ أَجَابُوكَ، فَاقْبَلْ مِنْهُمْ، وَكُفَّ عَنْهُمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى التَّحَوُّلِ مِنْ دَارِهِمْ إِلَى دَارِ الْمُهَاجِرِينَ، وَأَخْبِرْهُمْ أَنَّهُمْ إِنْ فَعَلُوا ذَلِكَ فَلَهُمْ مَا لِلْمُهَاجِرِينَ، وَعَلَيْهِمْ مَا عَلَى الْمُهَاجِرِينَ، فَإِنْ أَبَوْا أَنْ يَتَحَوَّلُوا مِنْهَا، فَأَخْبِرْهُمْ أَنَّهُمْ يَكُونُونَ كَأَعْرَابِ الْمُسْلِمِينَ، يَجْرِي عَلَيْهِمْ حُكْمُ اللهِ الَّذِي يَجْرِي عَلَى الْمُؤْمِنِينَ، وَلا يَكُونُ لَهُمْ فِي...

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#43


«هنگامی که الله قلم را آفرید، فرمود: بنويس. و آن‌گاه هر آنچه بايد تا قيامت انجام بگیرد، نوشته شد»

💠 در روايت ابن وهب آمده است كه رسول‌اللهﷺ فرمود: «فَمَن لَم يُومن بِالقَدرِ خِيره وشَرِّه اَحرَقهُ الله بِالنَّار»
يعني: «هركس به خير و شر تقدير ايمان نیاورد، الله او را در آتش دوزخ بسوزاند»

💠 و در مسند و سنن روایت است که ابن‌ديلمي گوید: نزد ابي بن كعب رفتم و گفتم: در دلم شبهه‌ای درباره‌ی تقدير آمده است؛ در این‌باره چیزی بگو تا الله متعال این شبهه را از قبلم بردارد. ابي بن كعب فرمود: «اگر به اندازه‌ی كوه احد طلا انفاق نمايي، الله از تو نمي‌پذيرد، مگر اینکه به تقدير ايمان داشته باشي و بدانی و باور کنی که آنچه به تو می‌رسد، مقدر است و امکان ندارد که به تو نرسد؛ و آنچه به تو نمی‌رسد، مقدر و ممکن نیست که به تو برسد. اگر بر عقيده‌ای غیر از این بميري، از دوزخيان خواهي بود». ابن ديلمي مي‌گويد: سپس نزد عبد الله بن مسعود و حذيفه بن يمان و زيد بن ثابت رفتم؛ آنها نيز برايم از رسول‌اللهص، همان حدیثی را گفتند كه ابي بن كعب گفته بود [حديث صحيحی است که حاكم در صحيح خود آورده است]

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ فرض بودن ایمان به تقدیر الهی
▪️چگونگی ايمان به تقدیر
▪️برباد رفتن اعمال
▪️ كسي كه به تقدیر ايمان ندارد، طعم ايمان را نمي‌چشد
▪️ نخستین مخلوق الله
▪️هر آنچه که بايد تا قيامت انجام بگیرد، [به فرمان الله، توسط قلم] نوشته شد
▪️ اعلام بيزاري رسول الله ﷺ از كسي كه به تقدير ايمان ندارد.
▪️ سلف صالح برای رفع شبهات خود، به علما مراجعه مي‌كردند
▪️ علما نيز شبهات مردم را در پرتو رهنمودهای رسول‌اللهﷺ به‌روشنی پاسخ مي‌دادند.

🔰باب (٦١): آنچه درباره‌ی مجسمه‌سازان و تصويرگران وارد شده است

💠 ابوهريره می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «قال اللهُ تَعَالَى: وَمَنْ أظْلَمُ مِمَّنْ ذَهَبَ يَخْلُقُ كَخَلْقِي؟ فَلْيَخْلُقُوا ذَرَّةً أوْ لِيَخْلُقُوا حَبَّةً، أوْ لِيَخْلُقُوا شَعِيرَةً»؛ [متفق عليه]
«الله متعال می‌فرماید: چه کسی ستمکارتر از کسی است که می‌رود تا چیزی همچون آفریده‌ی من بسازد؟ پس- اگر راست می‌گویند- یک مورچه یا یک دانه گندم یا جو بیافرینند»

💠 عايشه می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «أشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً عِندَ اللهِ يَوْمَ القِيَامَةِ الَّذينَ يُضَاهُونَ بِخَلْقِ اللهِ»؛ [متفق عليه]
یعنی: «روز قیامت سخت‌ترین عذاب را در نزد الله، کسانی دارند که آفرینش الهی را (با ترسیم جانداران یا ساختن مجسمه‌ی آنان) شبیه‌سازی می‌کنند».

💠 بخاری و مسلم از ابن‌عباس روایت کرده‌اند که رسول‌اللهﷺ فرمود: «كُلُّ مُصَوِّرٍ في النَّارِ يُجْعَلُ لَهُ بِكُلِّ صُورَةٍ صَوَّرَهَا نَفْسٌ فَيُعَذِّبُهُ في جَهَنَّمَ»
یعنی: «هر تصویرگری در آتش است و در برابر هر جانداری که آن را به‌تصویر کشیده، موجودی در دوزخ است که او را عذاب می‌کند»

💠 همچنین در صحیح بخاری و مسلم آمده است که ابن‌عباس می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «مَنْ صَوَّرَ صُورَةً فِي الدُّنْيَا، كُلِّفَ أَنْ يَنْفُخَ فِيهَا الرُّوحَ يَومَ القِيَامَةِ وَلَيْسَ بِنَافِخٍ»؛ یعنی: «هرکه در دنیا- موجود جانداری را در قالب نقاشی یا مجسمه- به‌تصویر بکشد، روز قیامت مکلّف می‌شود که در آن روح بدمد؛ اما هرگز دمیدن روح، از او ساخته نیست»

💠 در صحیح مسلم روایتی بدین مضمون آمده است که علی به ابوالهیاج اسدی فرمود: «آیا تو را به مأموریتی بفرستم که رسول‌اللهﷺ مرا به انجامِ آن دستور داد؟ هر تصویری که دیدی، از میان ببر و هر قبر مرتفع و بلندی را با خاک یکسان کن»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️وعید شدید درباره‌ی مجازات سنگين تصویرگران و مجسمه سازان
▪️ بيان علت آن؛ كه عبارت است از جسارت و بي‌ادبي نسبت به الله، چنانكه فرمود: «چه کسی ستمکارتر از کسی است که می‌رود تا چیزی همچون آفریده‌ی من بسازد؟»
▪️یادآوری قدرت الله، و ناتوانی بندگان؛ چنانکه فرمود: پس- اگر راست می‌گویند- یک مورچه یا یک دانه گندم یا جو بیافرینند»
▪️ تصريح به اینکه سخت‌ترین عذاب روز قیامت، از آن تصویرگران است
▪️الله متعال در برابر هر جانداری که تصویرگر به‌تصویر می‌کشد، موجودی در دوزخ می‌آفریند که تصویرگر را عذاب می‌کند
▪️ تصویرگر در روز قیامت مکلّف می‌شود که در آنچه به تصویر کشیده است، روح بدمد
▪️امر به نابود کردن هر تصویری در هر جا که دیده شود

🔰باب (٦٢): درباره‌ی زياد سوگند خوردن
الله متعال می‌فرماید: وَٱحۡفَظُوٓاْ أَيۡمَٰنَكُم [المائدة: ٨٩]«سوگندهایتان را پاس بدارید».


💠 ابوهريره می‌گوید: از رسول‌اللهﷺ شنیدم که می‌فرمود: «الحَلِفُ مَنْفَقَةٌ لِلسِّلْعَةِ، مَمْحَقَةٌ لِلْكَسْبِ»؛ [متفقٌ عليه]
يعني: «سوگند، وسیله‌ای برای بازارگرمی و فروش کالاست؛ اما برکتش را از میان می‌برد».

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#42


🔰باب (٥٩): درباره‌ی بدگمانی به الله

الله متعال مي‌فرماید: يَظُنُّونَ بِٱللَّهِ غَيۡرَ ٱلۡحَقِّ ظَنَّ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِۖ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ مِن شَيۡءٖۗ قُلۡ إِنَّ ٱلۡأَمۡرَ كُلَّهُۥ لِلَّهِ﴾ [آل‌عمران:١٥٤]
«درباره‌ی الله گمان‌های نادرستی همچون گمان‌های دوران جاهلیت داشتند و می‌گفتند: آیا- پیروزی و- کاری به دست ماست؟ بگو: همه‌ی کارها به دست الله است»

💠 و مي‌فرمايد: ٱلظَّآنِّينَ بِٱللَّهِ ظَنَّ ٱلسَّوۡءِۚ عَلَيۡهِمۡ دَآئِرَةُ ٱلسَّوۡءِ [الفتح: ٦]
«و نیز مردان و زنان منافق، و مردان و زنان مشرک را که به الله گمان بد دارند، عذاب نماید. پیشامدهای بد روزگار بر آنان باد!»

💠 ابن‌القيم در تفسير آيه‌ی نخست گفته است: گمان بدی که در اینجا بدان اشاره گردید، متعلق به منافقان است؛ آنها گمان مي‌كردند كه الله، پيامبرش را ياري نمي‌رساند و به‌زودي دعوت رسول‌الله ﷺ از میان خواهد رفت. بدین‌سان هم حكمت الله را انكار مي‌كردند و هم تقدير را؛ و هم اين را كه الله، به پيامبرش ياري خواهد رساند و دينش را بر ساير اديان پيروز خواهد کرد. این، بدگمانی به الله متعال است؛ زیرا با حكمت و وعده‌هاي او، سازگاري ندارد. آری! گمان به اينكه خداوند، باطل را آن‌چنان بر حق چیره می‌گرداند که حق از میان می‌رود؛ انکار آنچه که به قضا و قدر الهی به انجام می‌رسد نیز بدگمانی به الله متعال است. در مقدرات الهی حکمت‌هایی است که الله به‌خاطر آن، شایسته‌ی حمد و ستایش است؛ لذا انکار این حکمت‌ها یا تهی دانستن این مقدرات از حکمت‌های الهی، همان گماني است كه كافران نسبت به الله داشتند: ذَٰلِكَ ظَنُّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْۚ فَوَيۡلٞ لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ مِنَ ٱلنَّارِ [ص: ٢٧]
«این، پندار کافران است. پس وای به حال کافران از آتش (دوزخ)!»

💠 بسیاری از مردم، در مسايل و اتفاقاتی که برایشان روی می‌دهد، به الله گمان بد دارند! کسی، از این آفت درامان نمی‌ماند، مگر آن‌که الله را با نام‌ها و صفاتش بشناسد و لوازم حکمت و حمد و ستایش پروردگار را دریابد و بداند که همه‌ی كارهايش مبتنی بر حکمتی ستودنی است.
هر خردمندی که خیرخواه خویش است، باید بدین نکته توجه داشته باشد و به سوی الله باز گردد؛ و آن‌که به پروردگارش گمانِ بد داشته است، باید از او آمرزش بخواهد. با نگاهی به روی‌کرد و وضعیت اعتقادی مردم، درخواهي يافت كه از تقدير، گلايه دارند و می‌گویند: باید چنین و چنان می‌شد! برخی از آنها چنین چیزهایی زیاد می‌گویند و برخی هم کمتر! در هر حال تو بنگر که آیا از این آفت، سالم مانده‌ای؟

💠فإنْ تَنْج منها تَنْجُ مِنْ ذي عَظيَمٍة ☆☆ وإلاَّ فَإنِّـي لا أَخَـالـكَ نَاجِيـا
یعنی: «اگر از آفتِ بدگمانی به الله نجات يابي، از بلاي بزرگي نجات يافته‌اي؛ و گرنه، تو را نجات‌يافته، نمي‌بينم»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️تفسير آيه‌ی [١٥٤] سوره‌ی آل‌عمران
▪️تفسير آيه‌ی [٦] سوره‌ی فتح
▪️خبر دادن به اينكه بدگمانی به الله، انواع مختلفي دارد كه قابل شمارش نيست.
▪️تنها کسی از آفتِ بدگمانی به الله نجات می‌یابد که الله را با نام‌ها و صفاتش بشناسد و به خودشناسی و بررسی خویشتن بپردازد.

🔰 باب (٦٠): حكم منکِران تقدير

💠 ابن‌عمر فرمود: «سوگند به ذاتی که جانم در دست اوست، اگر کسی به اندازه‌ی كوه احد طلا داشته باشد و همه را در راه الله انفاق كند، تا به تقدیر ايمان نداشته باشد، از او پذيرفته نخواهد شد». سپس به این حدیث استدلال کرد که رسول‌اللهص فرموده است: «الايمان أَنْ تُؤْمِن بِاللَّهِ وملائِكَتِه وكُتُبِهِ ورُسُلِه والْيومِ الآخِر، وتُؤمِنَ بالْقَدَرِ خَيْرِهِ وشَرِّه» [روایت مسلم]
یعنی: «ایمان، این است که به الله، و فرشتگانش، و کتاب‌هایش، و پیامبرانش و روز قیامت (آخرت) و نیز به خیر و شر تقدیر از سوی الله، ایمان و باور داشته باشی»

💠 روایت است که عباده بن صامت به فرزندش گفت: اي پسرم! طعم ايمان را نخواهي چشيد، مگر اينكه يقين داشته باشي که تقدیری که بر تو رفته است، امکان ندارد که به تو نرسد و آنچه برایت مقدر نشده، ممکن نیست که به تو برسد. من از رسول اللهﷺ ،‌ شنيدم كه فرمود: «إِنَّ أَوَّلَ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْقَلَم،َ فَقَالَ لَهُ: اكْتُبْ، فقَال: رَبِّ وَمَاذَا أَكْتُبُ؟ قَالَ: اكْتُبْ مَقَادِيرَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى تَقُومَ السَّاعَةُ» یعنی: «نخستین چيزي كه الله متعال آفريد، قلم بود؛ آنگاه فرمود: تقدير همه چيز را تا قيامت، بنويس»

💠عباده بن صامت افزود: فرزندم! همچنين از رسول‌اللهﷺ شنيدم كه فرمود: «مَن ماتَ على غير هذا فَليسَ منّي» يعني: «هرکه بر غير اين عقيده بميرد، از- پیروان دینِ- من نيست»

💠 و در روايت احمد آمده است كه رسول اللهﷺ فرمود: «إِنَّ أوَّل مَا خلق الله الْقَلَم فَقَالَ لَهُ اكْتُبْ فَجرى فِي تِلْكَ السَّاعَة بِمَا هُوَ كَائِن الى يَوْم الْقِيَامَة»

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#41


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙

لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙

لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙

لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙

لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙

لَا حَوْلَ وَلَا قوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ.🌸💙


@tohid_va_yekkhodaparasti


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
باسی به سه رهاتیکی زور کاریگه ر
فرمیسک له چاوه کانه ت دینیته خواره وه





@tohid_va_yekkhodaparasti


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
@tohid_va_yekkhodaparasti


▪️پذيرفتن خواسته‌ی كسي كه به نام الله چيزي بخواهد
▪️پذيرفتن دعوت
▪️جبران کردن پاداشِ نیکی
▪️كسي كه چيزي در بساط ندارد، می‌تواند در حق نیکی‌کننده دعا کند؛ و این، در نوع خود، پاداش یا جبران نیکی است
▪️در این حالت، آن‌قدر برای نیکی‌کننده دعا کند که خودش احساس نماید که نیکی‌اش را جبران کرده است

🔰باب (٥٦): با توسل به وجه الله، چیزی جز بهشت [و امور اخروی] را نباید درخواست كرد


💠جابر می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «لايُسْأَلُ بِوَجْهِ اللَّهِ إِلا الْجَنَّةُ» [روایت ابوداود]
یعنی: ««با واسطه قرار دادن وجه الله، نبايد چيزي جز بهشت را طلبيد»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از اينكه با توسل به وجه الله، چیزی غیر از همان مطلوب باارزش و نهایي، درخواست شود.
▪️اثبات صفت وجه براي الله.

🔰باب (٥٧): در رابطه با گفتن: "اگر" الله تعالي می‌فرماید: يَقُولُونَ لَوۡ كَانَ لَنَا مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٞ مَّا قُتِلۡنَا هَٰهُنَا [آ‌عمران: ١٥٤]
«می‌گویند: اگر اختیاری داشتیم، اینجا کشته نمی‌شدیم»


💠 و مي‌فرمايد: ٱلَّذِينَ قَالُواْ لِإِخۡوَٰنِهِمۡ وَقَعَدُواْ لَوۡ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُواْ [آل‌عمران:١٦٨]
«کسانی که نشستند (و در جهاد شرکت نکردند) و درباره‌ی برادرانشان گفتند: اگر از ما فرمان می‌بردند، کشته نمی‌شدند»

💠 در صحیح [مسلم]، از ابوهريره روايت است كه رسول اللهﷺ فرمود: «احْرِصْ عَلَى مَا ينْفَعُكَ، واسْتَعِنْ بِاللَّهِ وَلاَ تَعْجَزْ. وإنْ أصابَك شيءٌ فلاَ تقلْ: لَوْ أَنِّي فَعلْتُ كانَ كَذَا وَكذَا، وَلَكِنْ قُلْ: قدَّرَ اللَّهُ، ومَا شَاءَ فَعَلَ، فَإِنَّ لَوْ تَفْتَحُ عَمَلَ الشَّيْطَان»
یعنی: «مشتاق چیزی باش که به نفع توست و از الله، کمک بخواه و عاجز و درمانده نشو. و اگر اتفاقی برای تو افتاد، نگو: اگر چنین می‌کردم، چنین و چنان می‌شد؛ بلکه بگو: الله، این را مقدَّر کرده و هرچه بخواهد، انجام می‌دهد؛ زیرا گفتنِ "اگر" دروازه‌ی وسوسه‌ی شیطان را باز می‌کند»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️تفسير آیه‌ی [١٥٤و١٦٨] سوره‌ی آل‌عمران
▪️نهي از گفتن "اگر"، آن‌گاه که مصیبتی به انسان می‌رسد
▪️بيان علت نهي؛ اينكه «گفتنِ "اگر" دروازه‌ی وسوسه‌ی شیطان را باز می‌کند»
▪️راهنمایي به گفتن سخنان نيك
▪️دستور به اینکه باید مشتاق چیزی بود که سودمند است و در عین حال، باید از الله کمک خواست.
▪️نهي از تنبلي یا ناتوانی و سستی کردن.

🔰باب (٥٨): نهي از دشنام دادن به باد

💠 ابي بن كعب می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «لا تَسُبُّوا الرِّيحَ، فَإِذَا رَأَيْتُمْ مَا تَكْرَهُونَ، فَقُولُوا: اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ هذِهِ الرِّيحِ وَخَيْرِ مَا فِيهَا وخَيْرِ مَا أُمِرَتْ بِهِ؛ وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ هذِهِ الرِّيحِ وَشَرِّ مَا فِيهَا وَشَرِّ مَا أُمِرَتْ بِهِ»؛ [ترمذی این حدیث را صحیح دانسته است]

یعنی: «به باد دشنام ندهید و هرگاه بادی را دیدید که نمی‌پسندید، بگویید: اللَّهُمَّ إنَّا نَسْأَلُكَ مِنْ خَيْرِ هذِهِ الرِّيحِ وَخَيْرِ مَا فِيهَا وخَيْرِ مَا أُمِرَتْ بِهِ؛ وَنَعُوذُ بِكَ مِنْ شَرِّ هذِهِ الرِّيحِ وَشَرِّ مَا فِيهَا وَشَرِّ مَا أُمِرَتْ بِهِ»

✔ خلاصه‌ی آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از دشنام دادن باد.
▪️روي آوردن به دعا و سخنان نيك، هنگام مشاهده‌ی امری ناگوار
▪️باد مأموريت دارد
▪️باد، گاهي مأموريت نیک و گاهي مأموریت بد دارد
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#40


همچنین از ابن عباس منقول است كه مشرکان، اسم بت «لات» را از "إله"؛ و «عزّا» را از "عزيز" گرفته‏‌اند

💠 و از اعمش درباره‌ی کج‌روی و الحاد در نام‌های الله، روایت است که: «آنچه را که جزو نام‌های الله نیست، بر آن می‌افزایند»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️اثبات نام‌های الله
▪️نامهاي الله، موصوف به حسني هستند.
▪️دستور به اينكه الله را با این نام‌ها بخوانيم
▪️کنار نهادن [راهِ] جاهلان منحرف و ملحدي كه در نام‌هاي الله، دچار انحراف شده‌اند.
▪️شرح و توضیح مفهوم الحاد در نام‌های الله
▪️وعيد به كسي كه در نام‌های الله، الحاد بورزد یا کج‌روی کند.

🔰 باب (۵۲): ممنوعيت گفتن: "سلام بر خدا"

💠 در صحیح [بخاری و مسلم] آمده است که ابن‌مسعود می‌گوید: وقتی با رسول‌اللهﷺ نماز مي‌خوانديم، [در تشهد] مي‌گفتيم: «السَّلامُ عَلَى اللَّهِ مِنْ عِبَادِهِ، السَّلامُ على جبريلَ، السَّلامُ عَلَى فُلانٍ وَفُلانٍ» [یعنی: سلام بر خدا از سوی بندگانش؛ سلام بر فلانی و فلانی- جبرئیل و میکائیل-]؛ پیامبرص فرمود: «نگویید: سلام بر خدا! همانا الله، خود سلام (و منشأ سلامتی) است»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️شرح و توضیح واژه‌ی "سلام"
▪️سلام، نوعي دعا و عرض ادب است.
▪️گفتنِ سلام بر خدا، شایسته [و روا] نیست
▪️بيان علت اين ممنوعيت
▪️آگاه ساختن صحابه از اینکه اینگونه سلام گفتن و عرض ادب، شايسته‌ی الله نيست.

🔰باب (٥٣): این روش دعا مکروه است که انسان بگوید: «یا الله! اگر خواستی، مرا بیامرز»

💠 در صحیح [بخاری و مسلم] آمده است که ابوهریره می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: لا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي إنْ شِئْتَ، اللَّهُمَّ ارْحَمْنِي إنْ شِئْتَ؛ لِيَعْزِم المَسْأَلَةَ، فَإنَّهُ لا مُكْرِهَ لَهُ

یعنی: «هیچ‌یک از شما نگوید: یا الله! اگر خواستی، مرا بیامرز یا اگر خواستی، به من رحم کن؛ بلکه با یقین و قاطعیت بخواهد، زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند الله را- به کاری- مجبور سازد»

💠 در روایتی از مسلم آمده است: «وَلكِنْ لِيَعْزِمْ وَلْيُعَظمِ الرَّغْبَةَ فَإنَّ اللهَ تَعَالَى لا يَتَعَاظَمُهُ شَيْءٌ أَعْطَاهُ»؛ یعنی: «بلکه باید با اصرار و پافشاری و به‌جزم دعا نماید و رغبت و امیدش را بزرگ و جدی نشان دهد؛ زیرا الله متعال مجبور به دادن چیزی نیست و دادن هیچ چیزی برایش دشوار نمی‌باشد».

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از استثنا [یا شرط گذاشتن] در دعا
▪️بيان علت نهي
▪️فرمايش رسول‌اللهﷺ كه فرمود: «لِيَعْزِم المَسْأَلَةَ»، بدین معناست که در دعا بايد، جديت و اصرار ورزيد.
▪️همچنين فرمود: «(در دعا باید) رغبت و امید را بزرگ و جدی نشان داد»
▪️و نیز علت این امر، بیان شد.

🔰باب (٥٤): نهي از گفتنِ واژه‌ی ارباب در رابطه با صاحب‌کار و...

▪️در صحیح [بخاری و مسلم] از ابوهريره روايت است كه رسول‌اللهﷺ فرمود: «لا يَقُلْ أَحَدُكُمُ: أَطْعِمْ رَبَّكَ، وَضِّئْ رَبَّكَ وَليَقُل: سَيِّدِي ومَوْلايَ وَلا يَقُلْ أَحَدُكُمْ عَبْدِي، أَمَتِي وَلْيَقُلْ فَتَايَ، فَتَاتِي، غُلامِي»
یعنی: «هيچ‌يك از شما به غلامش نگويد: به ارباب خود غذا بده؛ براي ارباب خود آب وضو بياور. بلكه [خدمت‌کار و غلام] باید- به جای استفاده از الفاظی چون: ارباب- از عناوینی مثل آقای من، یا مولاي من استفاده کند. همچنين شما خطاب به آنها نگوييد: بنده‌ی من! كنيز من! بلكه بگوييد: پسرم! دخترم! جوان من!»

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از گفتنِ بنده و کنیز [به خدمت‌کاران]؛
▪️غلام یا خدمت‌کار نیز به صاحب [یا صاحب‌کارش] نگويد: ارباب؛ و همین‌طور به او گفته نشود: به اربابت غذا بده.
▪️صاحب‌کاران، خدمه و زیردستان خود را با الفاظی چون: پسرم! یا دخترم! صدا بزنند.
▪️هر خدمت‌کاری به صاحب‌کار خود بگوید: آقای من!
▪️توجه به توحید، حتی در قالب واژه‌ها و نحوه‌ی سخن گفتن و استفاده از کلمات.

🔰 باب (٥٥): كسي‌كه به‌واسطه‌ي نام الله چيزي مي‌خواهد بايد به او داد

💠 ابن‌عمر می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «مَنِ اسْتَعَاذَ بِاللهِ، فَأعِيذُوهُ، وَمَنْ سَأَلَ بِاللهِ، فأَعْطُوهُ، وَمَنْ دَعَاكُمْ، فَأَجِيبُوهُ، وَمَنْ صَنَعَ إلَيْكُمْ مَعْرُوفاً فَكَافِئُوهُ، فَإنْ لَمْ تَجِدُوا ما تُكَافِئُونَهُ فَادْعُوا لَهُ حَتَّى تَرَوْا أَنَّكُمْ قَد كَافَأْتُمُوهُ» [روایت ابوداود و نسائی با سند صحیح]
یعنی: «هركه به الله پناه جُست، پناهش دهید و هرکه به نام الله چیزی درخواست کرد، به او بدهید؛ و هرکه شما را دعوت کرد، دعوتش را بپذیرید؛ و هرکه به شما نیکی کرد، نیکی‌اش را جبران کنید؛ و اگر چیزی برای جبران بخشش و نیکی‌اش نیافتید، آن‌قدر برایش دعا نمایید که خودتان احساس کنید که نیکی‌اش را جبران کرده‌اید»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ پناه دادن به كسي كه به نام الله پناه می‌خواهد
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#39


💠... تا به من كمك کنی که به مقصد برسم. از تو می‌خواهم به‌خاطر همان ذاتی كه به تو رنگ و پوست زيبا و مال فراوان عنايت كرده است، شتري به من بدهی تا به‌وسيله‌ی آن به مقصد برسم. آن مرد گفت: تعهدات و حقوق زیادی بر عهده‌ی من است- و نمی‌توانم به تو کمک کنم-. فرشته گفت: گويا تو را مي‌شناسم؛ آيا تو همان فرد پيس و فقير نيستي كه مردم از تو متنفر بودند و الله متعال همه چيز به تو عنايت كرد؟ گفت: اين اموال را پشت به پشت از نياكانم به‌ارث برده‌ام. فرشته گفت: اگر دروغ مي‌گويي، خداوند تو را به همان وضعیت اول برگرداند.
آن‌گاه فرشته، به شکل فرد مبتلا به کچلی، نزد دومین نفر رفت و سخناني را كه به اولی گفته بود، به او نيز گفت. او، همان پاسخی را داد که اولی داده بود. فرشته گفت: اگر دروغ مي‌گويي، الله تو را به وضعیت اول برگرداند.

💠سپس فرشته، به شكل همان مرد نابينا نزد او رفت و گفت: مردي مسكين و مسافری غریبم و چیزی ندارم که به مقصد برسم. امروز، بعد از خدا، امیدم به توست که به من کمک کنی تا به مقصد برسم. به‌خاطر همان ذاتی كه بینایی‌ات را به تو برگرداند، گوسفندي به من بده تا با آن به مقصد برسم. آن مرد گفت: من نابينا بودم؛ الله، بينايي‌ام را به من بازگردانيد. هرچه مي‌خواهي، بردار و هرچه می‌خواهی، بگذار. سوگند به الله كه امروز هرچه برداری، به‌خاطر رضاي الله، از تو دريغ نخواهم كرد. فرشته گفت: مالت را نگه‌دار. شما مورد آزمايش قرار گرفتيد؛ الله، از تو خشنود و از دوستانت، ناراض شد».

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ تفسير آيه‌ی [۵۰] سوره‌ی فصلت
▪️تفسير جمله‌ی: لَيَقُولَنَّ هَٰذَا لِي. در آیه‌ی مذکور
▪️ تفسير جمله‌ی: قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ [در آیه‌ی۷۸ سوره‌ی قصص]
▪️پندهای آموزنده‌ي اين داستان شگفت‌آور.

🔰باب (٥٠): درباره‌ی این سخن پرودگار متعال كه مي‌فرمايد: فَلَمَّآ ءَاتَىٰهُمَا صَٰلِحٗا جَعَلَا لَهُۥ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَىٰهُمَاۚ فَتَعَٰلَى ٱللَّهُ عَمَّا يُشۡرِكُونَ [الأعراف:۱۹۰]

ترجمه: «و چون فرزند شایسته¬ای به آن دو بخشید، (موجودات دیگر را) در آنچه (الله) بدیشان عطا نمود، (مؤثر دانستند و) برای پروردگار شریکانی قرار دادند. الله از آنچه شریکش قرار می‏دهند، برتر و والاتر است».
ابن‌حزم گفته است: علما اتفاق نظر دارند كه نام‌گذاري با كلمه‌ی «عبد» [یا غلام]، وقتي نسبت آن به غير الله باشد، حرام است. جز نام عبدالمطلب.
💠 و از ابن‌عباس در تفسير اين آيه، روایت شده که وقتي حواء حامله گرديد، ابليس نزد آدم و حواء آمد و گفت: من همان كسي هستم كه شما را از بهشت اخراج كردم. اینک سخن مرا بپذيريد و اسم فرزندتان را «عبدالحارث» بگذاريد و گرنه براي او شاخ‌هایي همچون شاخ‌هاي بز كوهي، درست مي‌كنم كه وقتی به دنیا می‌آید، شكم مادرش را پاره كند؛ و چنين و چنان مي‌كنم- و تهديد كرد.- آنها نپذيرفتند و فرزندشان مرده به دنيا آمد. بار ديگر حامله شد. شيطان دوباره نزدشان آمد و پيشنهاد خود را تكرار كرد. باز هم نپذيرفتند و فرزندشان مرده به دنيا آمد. بار سوم حامله گرديد. شيطان باز هم آمد و تهديد خود را تكرار نمود. محبت فرزند بر آنها غالب گرديد و پذيرفتند و نام او را عبدالحارث گذاشتند. به همین خاطر است كه الله متعال فرمود: جَعَلَا لَهُۥ شُرَكَآءَ فِيمَآ ءَاتَىٰهُمَا «... (موجودات دیگر را) در آنچه (الله) بدیشان عطا نمود، (مؤثر دانستند و) برای پروردگار شریکانی قرار دادند». [روایت ابن ابي حاتم]

💠 همچنين ابن ابي حاتم با سند صحيح، تفسير قتاده را در مورد اين آيه چنين آورده است که منظور از شرک آورده به الله در اینجا، شرك در اطاعت یا حرف‌شنوی است، نه شرک در عبادت.
همچنين نظر مجاهد را در مورد [لَئِنۡ ءَاتَيۡتَنَا صَٰلِحٗا] آورده كه گفته است: آنها بيم داشتند كه نوزادشان به جاي انسان، در شكل چيزي ديگر متولد شود. نظير همين مطلب از حسن بصري و سعيد و ديگران نیز روایت شده است

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️حرام بودن اضافه كردن كلمه‌ی عبد [یا غلام] به غير الله، در نام‌گذاری.
▪️تفسير آيه‌ی [۱۹۰] سوره‌ی اعراف.
▪️همين نام‌گذاري که ناخواسته و بدون قصد بود، شرك ناميده شد
▪️داشتن دختر [و پسر] سالم و نیکوکار، نعمتی خداوندی است
▪️گذشتگان نيك، فرق شرك در طاعت و فرمانبرداري با شرك در عبادت را بيان داشته‏اند.

🔰باب (٥١): درباره‌ی اين فرموده‌ی الله كه: وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ وَذَرُواْ ٱلَّذِينَ يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِه [الأعراف:١٨٠]

ترجمه: «و بهترین نام‌ها از آنِ الله است. پس او را با این نام‌ها بخوانید و کسانی را که درباره‌ی نام‌هایش کج‌روی می‌کنند، رها کنید»

💠 ابن ابي‏‌حاتم نظر ابن‌عباس را در اين مورد آورده است که [يُلۡحِدُونَ فِيٓ أَسۡمَٰٓئِهِ] يعني شرك مي‌ورزند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#38


💠 ابوهريره می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «إِنَّ ثَلاثَةً فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ أَبْرَصَ وَأَقْرَعَ وَأَعْمَى بَدَا لِلَّهِ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يَبْتَلِيَهُمْ فَبَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَكًا فَأَتَى الأَبْرَصَ فَقَال:َ أَيُّ شَيْءٍ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَال:َ لَوْنٌ حَسَنٌ وَجِلْدٌ حَسَنٌ قَدْ قَذِرَنِي النَّاسُ قَالَ: فَمَسَحَهُ فَذَهَبَ عَنْهُ فَأُعْطِيَ لَوْنًا حَسَنًا وَجِلْدًا حَسَنًا فَقَالَ: أَيُّ الْمَالِ أَحَبُّ إِلَيْكَ، قَالَ: الإِبِلُ أَوْ قَالَ الْبَقَرُ هُوَ شَكَّ فِي ذَلِكَ إِنَّ الأَبْرَصَ وَالأَقْرَعَ، قَال: أَحَدُهُمَا الإِبِلُ وَقَالَ الآخَرُ الْبَقَرُ فَأُعْطِيَ نَاقَةً عُشَرَاءَ فَقَالَ: يُبَارَكُ لَكَ فِيهَا وَأَتَى الأَقْرَعَ فَقَالَ: أَيُّ شَيْءٍ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ شَعَرٌ حَسَنٌ وَيَذْهَبُ عَنِّي هَذَا قَدْ قَذِرَنِي النَّاسُ قَال:َ فَمَسَحَهُ فَذَهَبَ وَأُعْطِيَ شَعَرًا حَسَنًا قَال:َ فَأَيُّ الْمَالِ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ: الْبَقَرُ قَال: فَأَعْطَاهُ بَقَرَةً حَامِلا وَقَالَ: يُبَارَكُ لَكَ فِيهَا وَأَتَى الأَعْمَى، فَقَالَ: أَيُّ شَيْءٍ أَحَبُّ إِلَيْكَ، قَالَ: يَرُدُّ اللَّهُ إِلَيَّ بَصَرِي فَأُبْصِرُ بِهِ النَّاسَ قَال:َ فَمَسَحَهُ فَرَدَّ اللَّهُ إِلَيْهِ بَصَرَهُ قَالَ: فَأَيُّ الْمَالِ أَحَبُّ إِلَيْكَ قَالَ الْغَنَمُ فَأَعْطَاهُ شَاةً وَالِدًا فَأُنْتِجَ هَذَانِ وَوَلَّدَ هَذَا فَكَانَ لِهَذَا وَادٍ مِنْ إِبِلٍ وَلِهَذَا وَادٍ مِنْ بَقَرٍ وَلِهَذَا وَادٍ مِنْ غَنَمٍ ثُمَّ إِنَّهُ أَتَى الأَبْرَصَ فِي صُورَتِهِ وَهَيْئَتِهِ فَقَال:َ رَجُلٌ مِسْكِينٌ تَقَطَّعَتْ بِيَ الْحِبَالُ فِي سَفَرِي فَلا بَلاغَ الْيَوْمَ إِلا بِاللَّهِ ثُمَّ بِكَ أَسْأَلُكَ بِالَّذِي أَعْطَاكَ اللَّوْنَ الْحَسَنَ وَالْجِلْدَ الْحَسَنَ وَالْمَالَ بَعِيرًا أَتَبَلَّغُ عَلَيْهِ فِي سَفَرِي فَقَال:َ لَهُ إِنَّ الْحُقُوقَ كَثِيرَةٌ فَقَال:َ لَهُ كَأَنِّي أَعْرِفُكَ أَلَمْ تَكُنْ أَبْرَصَ يَقْذَرُكَ النَّاسُ فَقِيرًا فَأَعْطَاكَ اللَّهُ فَقَال:َ لَقَدْ وَرِثْتُ لِكَابِرٍ عَنْ كَابِرٍ فَقَال:َ إِنْ كُنْتَ كَاذِبًا فَصَيَّرَكَ اللَّهُ إِلَى مَا كُنْتَ وَأَتَى الأَقْرَعَ فِي صُورَتِهِ وَهَيْئَتِهِ فَقَالَ لَهُ مِثْلَ مَا قَال:َ لِهَذَا فَرَدَّ عَلَيْهِ مِثْلَ مَا رَدَّ عَلَيْهِ هَذَا فَقَالَ: إِنْ كُنْتَ كَاذِبًا فَصَيَّرَكَ اللَّهُ إِلَى مَا كُنْتَ وَأَتَى الأَعْمَى فِي صُورَتِهِ فَقَالَ: رَجُلٌ مِسْكِينٌ وَابْنُ سَبِيلٍ وَتَقَطَّعَتْ بِيَ الْحِبَالُ فِي سَفَرِي فَلا بَلاغَ الْيَوْمَ إِلا بِاللَّهِ ثُمَّ بِكَ أَسْأَلُكَ بِالَّذِي رَدَّ عَلَيْكَ بَصَرَكَ شَاةً أَتَبَلَّغُ بِهَا فِي سَفَرِي فَقَال:َ قَدْ كُنْتُ أَعْمَي فَرَدَّ اللَّهُ بَصَرِي وَفَقِيرًا فَقَدْ أَغْنَانِي فَخُذْ مَا شِئْتَ فَوَاللَّهِ لا أَجْهَدُكَ الْيَوْمَ بِشَيْءٍ أَخَذْتَهُ لِلَّهِ فَقَال: أَمْسِكْ مَالَكَ فَإِنَّمَا ابْتُلِيتُمْ فَقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنْكَ وَسَخِطَ عَلَى صَاحِبَيْكَ». [متفق علیه]

▪️ یعنی: رسول‌اللهﷺ فرمود: «سه نفر در بني‌اسرائيل بودند که يكي از آنها بيماريِ پيس داشت و ديگري، كچَل بود و سومي نابينا؛ الله متعال اراده کرد که آنها را بیازماید. پس فرشته‌اي به‌سوي آنان فرستاد. فرشته نزد پيس آمد و گفت: محبوب‌ترين چيز نزد تو چيست؟ گفت: رنگ زيبا و پوست زيبا، و برطرف شدن این عیب كه باعث نفرت و دوری مردم از من شده است. فرشته دستي بر او كشيد و بيماري‌اش برطرف شد و رنگ و پوست زيبايي به او عطا گرديد. سپس فرشته پرسيد: محبوب‌ترين مال نزد تو چيست؟ گفت: شتر یا گاو. (راوی، در این‌باره شک کرده است.) پس شتري آبستن، به او داد و گفت: الله در آن برايت بركت دهد.
💠 سپس فرشته نزد مرد كَچل آمد و گفت: محبوب‌ترين چيز نزد تو چيست؟ گفت: موي زيبا و رفع این عیب که باعث نفرت مردم از من، شده است. فرشته دستي بر سرش كشيد. در نتیجه کچلی‌اش برطرف شد و مويي زيبا به او عطا گرديد. آن‌گاه فرشته پرسيد: كدامین مال نزد تو محبوب‌تر است؟ گفت: گاو. پس گاوي آبستن به او عطا كرد و گفت: الله در آن برايت برکت دهد.
سرانجام نزد نابينا آمد و گفت: محبوب‌ترين چيز نزد تو چيست؟ گفت: اينكه الله بینایی‌ام را به من بازگرداند تا مردم را ببينم. فرشته دستي بر چشمانش كشيد و خداوند، بينایي‌اش را به او بازگردانيد. آن‌گاه فرشته پرسيد: محبوب‌ترين مال نزد تو چيست؟ گفت: گوسفند. پس گوسفندي آبستن به او عطا كرد. سپس آن شتر و گاو وگوسفند، زاد و ولد كردند؛ به‌گونه‌ای كه نفر اول، صاحب يك دره پر از شتر؛ و دومي، صاحب يك دره پر از گاو؛ و سومي، صاحب يك دره پر از گوسفند شد.
💠سپس فرشته به شكل آدمِ پيس، نزد اولی رفت و گفت: فقیر و مسافری غریب درراه‌مانده‌ام و چیزی ندارم که به مقصد برسم. امروز، پس از الله امیدم به توست
📜#37



🔰 باب (٤٧): احترام گذاشتن به نام‌هاي الله و تغيير دادن نام به همين منظور


💠 از ابوشريح روايت است كه كنيه‌اش «ابوالحكم» بود. رسول‌اللهﷺ فرمود: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَكَمُ، وَإِلَيْهِ الْحُكْمُ، فَلِمَ تُكْنَى أَبَا الْحَكَمِ؟» یعنی: «فقط الله، حَكَم است و حُکم و داوری از آنِ اوست». ابوشريح عرض کرد: قوم من آن‌گاه که در چيزي دچار اختلاف می‌شدند، نزدم مي‌آمدند و من در میانشان داوری مي‌کردم و هر دو طرفِ دعوا، به قضاوتم راضی می‌شدند. رسول‌اللهﷺ فرمود: «اين، خیلی خوب است! اما آیا پسری داری؟» پاسخ داد: بله، به نام‌هاي: شريح، مسلم و عبدالله. رسول‌اللهﷺ فرمود: بزرگترينشان كدام است؟» گفت: شريح. رسول‌الله فرمود: «پس تو ابوشريح هستي» [روایت ابوداود و ديگران]

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️احترام گذاشتن به نام‌ها و صفات الله؛ هرچند مفهوم آنها منظور نباشد.
▪️ تغيير نام به‌خاطر احترام اسم‌ها و صفات الله.
▪️براي پسوند كنيه، نام بزرگترين فرزند انتخاب می‌شود.

🔰 باب (٤٨): به شوخي گرفتن قرآن يا پيغمبر يا هر آنچه كه در آن، نام و یادِ الله باشد

💠 الله متعال می‌فرماید: وَلَئِن سَأَلۡتَهُمۡ لَيَقُولُنَّ إِنَّمَا كُنَّا نَخُوضُ وَنَلۡعَبُۚ قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ [التوبة: ٦٥]
«و اگر آنان را بازخواست کنی- که چرا چنین گفتید و چنین کردید-، می‌گویند: ما فقط شوخی و بازی می‏کردیم. بگو: آیا الله، و آیات و فرستاده‌اش را به مسخره می گیرید؟»

💠 از ابن‌عمر و محمد بن كعب و زيد بن اسلم و قتاده روايتی بدین مضمون وارد شده است كه مردي در غزوه‌ی تبوك گفت: ما شكم‌گنده‌تر، و دروغگوتر و بزدل‏تر از اینها در هنگام نبرد سراغ نداريم. عوف به او گفت: دروغ گفتي و تو منافق هستي. آنچه را که گفتی به اطلاع رسول‌اللهﷺ مي‌رسانم. عوف به همین منظور نزد رسول‌اللهص رفت و دریافت كه رسول‌اللهﷺ توسط وحي، از این موضوع باخبر شده است. آن مرد- که چنین سخنانی گفته بود- نزد رسول‌الله آمد و ايشان تازه سوارِ مركبش شده بود و قصد داشت حركت كند؛ گفت: ای رسول‌خدا! ما با هم شوخي مي‌كرديم تا از مشقت راه بكاهيم و هدف ديگري نداشتيم.

💠 ابن‌عمر مي‌گويد: گويا اینک آن مرد را مى‏بينم كه خود را به ریسمان پالانِ شتر رسول‌اللهﷺ چسبانده بود و پاهایش روی زمین کشیده می‌شد و عذرخواهي مي‌كرد و مي‌گفت: ما، مزاح مي‌كرديم و از هر دري سخني مي‌گفتيم؛ و رسول‌اللهﷺ به او مي‌فرمود: أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ. «آیا الله، و آیات و فرستاده‌اش را به مسخره می‌گیرید؟». رسول‌اللهﷺ به آن مرد توجه نمی‌کرد و بی‌آنکه چیزی بگوید، فقط همین آیه را تکرار می‌نمود.

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️مسأله‌ی خيلي مهم، اينكه به شوخي گرفتن مسایل مربوط به الله و شريعت، كفر محسوب مي‌شود
▪️از این آیه، چنین برداشت می‌شود که فرقی نمي‌كند كه گوينده‌ی چنین سخنانی، چه كسي باشد
▪️سخن‌چيني با خیرخواهی برای الله و رسولش، تفاوت دارد
▪️عفو وگذشت مورد پسند الله، با نکوهش دشمنان الله و شدت برخورد با آنان، بسیار متفاوت است.
▪️برخي از عذرخواهی‌ها، ناموجه و غیرقابل قبول است

🔰باب (۴۹): درباره‌ي اين سخن الله تعالي كه مي‌فرمايد: وَلَئِنۡ أَذَقۡنَٰهُ رَحۡمَةٗ مِّنَّا مِنۢ بَعۡدِ ضَرَّآءَ مَسَّتۡهُ لَيَقُولَنَّ هَٰذَا لِي وَمَآ أَظُنُّ ٱلسَّاعَةَ قَآئِمَةٗ وَلَئِن رُّجِعۡتُ إِلَىٰ رَبِّيٓ إِنَّ لِي عِندَهُۥ لَلۡحُسۡنَىٰۚ فَلَنُنَبِّئَنَّ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ بِمَا عَمِلُواْ وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنۡ عَذَابٍ غَلِيظٖ [فصلت:۵۰]
ترجمه: «و اگر پس از سختی و رنجی که به او رسیده، از سوی خویش نعمت و بخشایشی به او بچشانیم، به‌طور ‌قطع می‌گوید: این نعمت و خوشی، حق من است و گمان نمی‌کنم قیامت برپا گردد و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، شکی نیست که نزدش وضعیت خوبی خواهم داشت. به‌یقین ما، کافران را از اعمالی که انجام می‌دادند، آگاه می‌سازیم و به‌طور‌ قطع از عذاب سخت به آنان می‌چشانیم»

💠 مجاهد، در تفسير: [هَٰذَا لِي] مي‌گويد: يعني اين، نتیجه‌ی عمل و شايستگي من است.
ابن‌عباس مي‌گويد: يعني از جانب خودم مي‌باشد.

💠 الله متعال می‌فرماید: قَالَ إِنَّمَآ أُوتِيتُهُۥ عَلَىٰ عِلۡمٍ عِندِي [القصص:۷۸]
«(قارون) گفت: جز این نیست که به خاطر علم و دانشی که دارم، مال و ثروت یافته‌ام»

💠 قتاده در تفسیر این آیه می‌گوید: «مفهومش این است که قارون، کسب آن‌همه ثروت را نتیجه‌ی علم و دانش خویش در زمینه‌ی کسب مال و ثروت دانست»

💠 و برخی دیگر از علما گفته‌اند: «(گویا می‌گفت:) خداوند می‌دانست که شایسته‌ی این ثروتم؛ پس به من ثروت داد». و اين، به مفهوم سخن مجاهد مي‌باشد كه: «(قارون گفت:) به‌خاطر شرافت و بزرگواري به این ثروت دست یافته‌ام.

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#36


ماموستا ابوبکر سنه (تقبله الله)


📝بحث: رد شبهات قبر پرستان




...و از ایشان می‌خواهد که دستش را بگیرند، چگونه خواهد بود؟
▪️گفتنِ «آنچه الله و محمد بخواهند»، شرک اکبر نیست؛ زيرا رسول‌اللهﷺ فرمود: «... من [به دلایلی] تا کنون شما را از آن منع نمي‌كردم».
▪️خواب نيك، شعبه‌اي از وحي است
▪️خواب نيك، در پاره‌ای از موارد، سبب حكم شرعي بوده است

🔰باب (٤٥): دشنام دادن به زمانه، ناسزاگویی به الله متعال است

💠 الله متعال می‌فرماید: وَقَالُواْ مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا ٱلدُّنۡيَا نَمُوتُ وَنَحۡيَا وَمَا يُهۡلِكُنَآ إِلَّا ٱلدَّهۡرُۚ وَمَا لَهُم بِذَٰلِكَ مِنۡ عِلۡمٍۖ إِنۡ هُمۡ إِلَّا يَظُنُّونَ[الجاثیة:۲۴]
«(منکران رستاخیز) گفتند: زندگی و حیاتی جز زندگی دنیوی ما وجود ندارد که (گروهی) می‌میریم و (گروهی) زندگی می‌کنیم و فقط روزگار است که ما را هلاک می‌کند؛ آنان فقط در گمان و پندار (بی‌اساس) به‌سر می‌برند»

💠 در صحیح [بخاری و مسلم] آمده است که ابوهريره می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «قَالَ اللَّهُ تعالى: يُؤْذِينِي ابْنُ آدَمَ، يَسُبُّ الدَّهْرَ، وَأَنَا الدَّهْرُ، أُقَلِّبُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ»
یعنی:الله متعال می‌فرماید: آدمی‌زاد مرا می‌آزارد؛ بدین‌سان که به روزگار دشنام می‌دهد، در حالی که من [گرداننده‌ی] روزگار هستم و شب و روز را می‌گردانم.

💠 و در روايتي دیگر آمده است: «لا تَسُبُّوا الدَّهْرَ فَإِنَّ اللهَ هُوَ الدَّهْرُ»
یعنی: «به زمانه دشنام ندهید؛ زیرا الله، [گرداننده‌ی] زمانه است»

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از ناسزا گفتن به زمانه یا روزگار.
▪️دشنام دادن به زمانه را ناسزاگویی به الله نامید.
▪️دقت در اين مطلب كه فرمود: «من زمانه هستم»
▪️گاهي انسان بدون قصد قلبی یا بدون اینکه متوجه باشد، به الله ناسزا می‌گوید

🔰 باب (٤٦): حكم استفاده از نام‌ها و عناويني چون: قاضی‌القضاة [، شاهنشاه] و امثال آن

💠 در صحیح [بخاری و مسلم] آمده است که ابوهريره می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «إنَّ أخنَعَ إسم عند الله رجُل تُسمّي مَلِك الأملاك، لا مالك إلا الله» یعنی: «زشت‌ترين و حقيرترين نام در نزد الله، آن است كه کسی خود را شاهنشاه بنامد؛ در حالي كه مالك مطلق و شاهنشاه، فقط الله متعال است»

💠 سفيان ‌گويد: مانند شاهنشاه.

💠 و در روايتي آمده است که فرمود: «أَغْيَظُ رَجُلٍ عَلَى اللهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، وَأَخْبَثُهُ»؛
یعنی: «مبغوض‌ترین و فرومایه‌ترین فرد در نزد الله در روز قیامت، کسی است که شاهنشاه نامیده شود»

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از نامگذاري خود به شاهنشاه [یا راضی شدن به اینکه دیگران، این نام را روی انسان بگذارند]
▪️همانطور كه سفيان گفت: شاهنشاه، معادل ملك الأملاك در زبان عربی است.
▪️توجه به اینکه از به‌کار بردن چنین واژه‌هایی به‌شدت منع شده است؛ حتی اگر معانیِ واقعي آنها مدنظر نباشد
▪️درك اين مطلب كه اين نهي، به خاطر الله متعال است

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#35


..همه‌ی این عبارات، شرك به الله هستند. و اسم کسی را با اسم الله نگير [روايت ابن ابي حاتم]
عمر بن خطاب می‌گوید: رسول اللهﷺ فرمود: «مَنْ حَلَفَ بِغَيرِ اللهِ، فقد كَفَرَ أَوْ أشْرَكَ» [ترمذي با تحسين وحاكم با تصحيح]
يعني: «هركه به غيرالله سوگند ياد كند، کفر یا شرك ورزيده است»

💠 ابن مسعود مي‌گويد: «اگر به نام الله سوگند دروغين ياد كنم، بهتر است از اينكه به نام غير الله، قَسَم راست بخورم»

💠حذيفه می‌گوید: رسول‌الله ﷺ فرمود: «لا تَقُولُوا: مَا شَاءَ اللهُ وَشَاءَ فُلاَنٌ؛ وَلكِنْ قُولُوا: مَا شَاءَ اللهُ، ثُمَّ شَاءَ فُلاَنٌ» [روایت ابوداود با اِسنادِ صحيح]
يعني: «نگویید: آنچه الله بخواهد و فلانی بخواهد؛ بلکه بگویید: آنچه الله بخواهد، سپس فلانی بخواهد»

💠 روایت است که ابراهيم نخعي گفتن: «أعوذ بالله وبك» [يعني: «به تو و الله پناه مي‏برم»] را مکروه؛ و گفتن: «بالله ثم بك» [يعني «به الله، سپس به تو پناه مي‏برم»] را جايز مي‌دانست. همچنين گفتن عبارتِ: «اگر الله و فلانی نبودند، چنین و چنان می‌شد» را ناجایز؛ و گفتنِ عبارتِ: «اگر الله، سپس فلاني نبود» را جايز مي‌دانست.

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️ تفسير آيه‌ی [۲۲] سوره‌ی بقره و بیان مفهوم واژه‌ی «ﯞ » در این آیه
▪️اصحاب پيامبرﷺ از آيات مربوط به شرك اكبر، درباره‌ی شرك اصغر استدلال مي‌كردند
▪️سوگند خوردن به غير الله، شرك است
▪️گناهِ قَسَم راست به نام غیرالله، از گناه سوگند دروغین به نامِ الله، بيشتر است
▪️ تفاوت لفظیِ "و" با واژه‌ی "سپس".

🔰 باب (٤٣): در مورد آن‌که سوگندی را که به نام الله یاد می‌شود، نمی‌پذیرد

💠 ابن‌عمر می‌گوید: رسول‌اللهﷺ فرمود: «لا تَحْلِفُوا بِآبَائِكُمْ مَنْ حَلَفَ بِاللَّهِ فَلْيَصْدُقْ وَمَنْ حُلِفَ لَهُ بِاللَّهِ فَلْيَرْضَ وَمَنْ لَمْ يَرْضَ بِاللَّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ»[ابن‌ماجه با سند حسن]
یعنی: «به نام پدرانتان سوگند نخوريد. و هركه به نام الله سوگند ياد مي‌كند، بايد راست بگويد. و هركه برایش به نام الله سوگند ياد شود، بايد بپذيرد‌ و اگر راضی نشود و نپذیرد، از دین و رحمت الله هیچ بهره‌ای ندارد»

✔خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️نهي از سوگند خوردن به نام پدران و نياكان
▪️دستور روشن به كسي كه براي او به نام الله سوگند ياد مي‌شود، به اينكه چنین سوگندی را بپذيرد[و به برادر مسلمانش اعتماد کند.]
▪️وعيد شديد درباره‌ی كسي كه چنین سوگندی را نپذيرد.

🔰 باب (٤٤): در اين‌باره كه كسي بگويد: آنچه الله بخواهد و تو بخواهي

💠از قتيله روايت است كه مردي يهودي نزد رسول اللهﷺ آمد و گفت: شما (مسلمانان) شرك مي‌ورزيد؛ زیرا مي‌گوييد: «ما شاء الله وشئت» [یعنی: «هرچه الله و تو بخواهيد»] و مي‌گوييد: سوگند به كعبه. از آن پس رسول‌اللهص به مسلمانان دستور داد كه وقتی می‌خواهند سوگند بخورند، بگويند: و ربِّ الكعبة [يعني سوگند به پروردگار كعبه] و بگويند: «ما شاء الله ثمَّ شئت»‌ [يعني: «آنچه الله بخواهد، سپس آنچه خواستِ تو باشد» [نسائي ضمن نقل این روایت، گفته است: صحیح می‌باشد]

💠 همچنين نسائي از ابن‌عباس روايت کرده است که مردي به رسول‌اللهﷺ گفت: «آنچه الله و شما بخواهيد». رسول اللهﷺ فرمود: «أَجَعَلْتَنِي للهِ ندًّا، بل ما شاء الله وحده»؛ یعنی: «آیا مرا با الله شریک ساختی؟ بلکه هرچه الله یگانه بخواهد»

💠 ابن ماجه از طفيل- برادر مادري عايشه- روايت کرده است که گويد: در خواب ديدم كه گذرم بر گروهي از يهود افتاد. گفتم: اگر نمي‌گفتيد که عزير فرزند الله است، مردمان خوبي بوديد. آنها گفتند: شما نيز اگر نمي‌گفتيد که هر چه خدا و محمدﷺ بخواهند، مردمان خوبي بوديد. سپس از كنار گروهي از نصارا گذشتم و گفتم: اگر نمي‌گفتيد که مسيح فرزند الله است، آدم‌هاي خوبي بوديد. آنها گفتند: شما نيز اگر نمي‌گفتيد که هر چه خدا و محمدﷺ بخواهند، مردمان خوبي بوديد. صبح كه از خواب بيدار شدم، خوابم را براي مردم تعريف كردم. سپس نزد رسول اللهﷺ رفتم و ايشان را در جريان گذاشتم. فرمود: «آیا این خواب را برای کسی تعریف کرده‌ای؟» گفتم: بله. آن‌گاه الحمدلله گفت و الله را ستایش کرد و فرمود: «طفيل خوابي ديده که آن را برای برخی از شما تعريف كرده ‌است. ‌شما سخني مي‌گفتيد که من بدان سبب که در این‌باره فرمانی از سوی الله نداشتم، شما را از آن منع نمي‌كردم. از اين پس نگویيد: آنچه الله و محمد بخواهند؛ بلكه بگویيد: آنچه الله یگانه بخواهد»

✔ خلاصه‌ي آنچه در اين باب بيان شد:

▪️يهودیان نیز شرك اصغر را می‌شناختند
▪️انسان آنچه را که بخواهد، درک می‌کند
▪️مردي به رسول‌اللهﷺ گفت: «آنچه الله و شما بخواهيد». رسول‌اللهﷺفرمود: «أَجَعَلْتَنِي للهِ ندًّا»؛ یعنی: «آیا مرا با الله شریک ساختی؟ پس وضعیت كسي كه در اشعارش رسول‌الله را تکیه‌گاه خود در دنیا و آخرت می‌داند..

✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾

📜#34

20 last posts shown.

128

subscribers
Channel statistics