the depths of the mind🧠


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


What really lies in the depths of the mind ?

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: 𝟐𝟕𝟖𝟗
این پیامو فور کنین بگم چه چیزی تو چنلتون منو جذب خدش کرده


20?


Репост из: кролик
1241?
فور‌کنید عدد بنویسید پروموتتون کنم.
چنلایی که جوینم رو هم لیست میکنم.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
یکی از اونایی که نشون میده توهم ها تا چه حد میتونن با واقعیت جا به جا شن .
1889


The creatures outside the farm were looking from pigs to humans and from humans to pigs, but now it was impossible to distinguish them.


موجودات بیرون از مزرعه، از خوک به انسان و از انسان به خوک نگاه می کردند ، اما حالا دیگر تشخیص آن ها غیر ممکن بود.


« جرج اورول »

@depthinde 🧠


There will always be a time in history when whoever dares to say two plus two equals four will be punished with death.

پیوسته در تاریخ ساعتی فرا می‌رسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا می‌شود مجازاتش مرگ است.

« آلبر کامو »

@depthminde 🧠


We have stopped flogging our villagers, but they continue to flog themselves.

دست از شلاق زدن روستایی‌هایمان برداشته‌ایم، اما آن‌ها خودشان به شلاق زدن خودشان ادامه می‌دهند.


« فیودور داستایفسکی »

@depthminde 🧠




If the opposing opinion makes you angry, it means that you subconsciously know that you don't have a good reason for what you think is right. If someone insists that two times two equals five, or that Iceland is on the equator, you feel more sympathy than anger; Unless you know so little about calculus and geography that his opinion shakes your opinion!

اگر نظر مخالف شما را عصبانی می‌کند، نشان آن است که شما ناخودآگاه می‌دانید که دلیل خوبی، برای آنچه فکر می‌کنید درست است، ندارید. اگر کسی اصرار کند که جمع دو با دو برابر پنج است یا ایسلند روی خط استوا قرار دارد شما بیشتر احساس دلسوزی می‌کنید تا خشم؛ مگر این‌که آنقدر کم از حساب و جغرافی بدانید که نظر او عقیده‌ی شما را به لرزه درآورد!


« برتراند راسل »

@depthminde 🧠


If you want to defend a truth, first make sure that it is not just your point of view that you desperately want to be true!

اگر خواستید از حقیقتی دفاع کنید، اول مطمئن شوید که آن، صرفأ همان دیدگاهتان نباشد که به شدت مایلید حقیقت داشته باشد!


« نیل دگراس »

@depthminde 🧠


Destiny does not mean that the path of our life is predetermined, that is why a person bows his neck and says, "This is my destiny" is a sign of ignorance. But the choice of detours and detours is in the hands of the traveler, so you are not in control of your life, nor are you doomed.


تقدیر به آن معنا نیست که مسیر زندگیمان از پیش تعیین شده، به همین سبب اینکه انسان گردن خم کند و بگوید چه کنم “تقدیرم این بوده” نشانه ی جهالت است، تقدیر همه ی راه نیست، فقط تا سر دوراهی هاست، گذرگاه مشخص است، اما انتخاب گردش ها و راه های فرعی دست مسافر است، پس نه بر زندگی ات حاکمی و نه محکوم آنی.


« الیف شافاک »

@depthminde 🧠




I don't think that a person's sadness when leaving something comes from the fact that they are leaving something they love. Adam's sadness may be caused by his opposite point. One feels how easily bonds are broken, and also how easily others separate from one... One remembers with pseudo-sadness the relationships that were formed and sees with pseudo-sadness the relationships that will be formed. In fact, one needs both freedom and dependence, but each in its own right, and one realizes with dismay that one has mixed things up.


من فکر نمی‌کنم که اندوهِ یک آدم به هنگامِ ترکِ چیزی ناشی از این باشد که دارد چیزی را که دوست دارد ترک می‌کند. اندوهِ آدم ممکن است ناشی از نقطه‌ی مقابلش باشد. آدم احساس می‌کند که پیوند‌ها چه آسان پاره می‌شود، و نیز اینکه دیگران چه آسان از آدم جدا می‌شوند… آدم با اندوه شبهِ روابطی را به یاد می‌آورد که شکل گرفته بودند و با اندوهِ پیشاپیش شبهِ روابطی را می‌بیند که شکل خواهند گرفت. در واقع آدم هم به آزادی نیاز دارد و هم به وابستگی، اما هر کدام بجای خود، و آدم با ناراحتی در می‌یابد که جاها را با هم قاطی کرده است.


« فرانتس کافکا »

@depthminde 🧠


The problem is that you always have a bad choice between the two. It doesn't matter which one you choose, each of them will eat a bit of you until there is nothing left. Most people finish at the age of twenty-five. And then they become a mindless nation that drives, eats, has children, and does everything in its worst form. Like voting for a presidential candidate who reminds them of themselves.

مشکل اینجاست که همیشه انتخاب تو از بین دو تا بد است. مهم هم نیست که کدام را انتخاب کنی، هر کدام شان ذره ای از تو را می خورند تا آنجا که دیگر چیزی باقی نماند. بیشتر آدم ها در بیست و پنج سالگی تمام می شوند. و بعد تبدیل می شوند به ملتی بی شعور که رانندگی می کنند، غذا می خورند، بچه دار می شوند، و هر کاری را به بدترین شکل اش انجام می دهند. مانند رای دادن به کاندیدای ریاست جمهوری ای که آن ها را یاد خودشان می اندازد.


« چاذلز بوکوسفکی »

@depthminde 🧠


If you get your opinions by thinking and studying, no one can insult them. If someone says something against them, you don't get angry, you either laugh or think.


اگه عقایدتو با تفکر و مطالعه به دست بیاری، کسی نمی‌تونه بهشون توهین کنه. کسی چیزی بر خلافشون بگه عصبانی نمیشی، یا میخندی یا به فکر فرو میری.


« برتراند راسل »

@depthminde 🧠




The longer we live, the more we feel not knowing, only young people have an explanation for everything.


هر چه بیشتر زندگی می کنیم بیشتر احساس ندانستن می کنیم، فقط جوانان هستند که برای همه چیز توضیحی دارند.

                                         « ایزابل  آلنده »

@depthminde 🧠


If a person is adventurous, he will undoubtedly gain experiences that others are deprived of. We put a tap or a line to take this journey. milk came It means you have to go. And we left. If there was a line, and even if there was a line ten times in a row, we would ignore it and move on.
Man is the measure of everything. It is my view that gives meaning to everything. We wanted it to be like this and it happened. It didn't matter if we made a hasty decision or not. The important thing was that we were taking a step in a path that we loved. We started and went and went. When we returned, we were no longer the same person. We had changed, the trip had taken our gaze to the heights. We had grown up…


اگر انسان ماجراجویی پیشه کند، بی تردید تجربه هایی کسب می‌کند که دیگران از آن محرومند. ما برای در پیش گرفتن این سفر، شیر یا خط انداختیم. شیر آمد؛ یعنی باید رفت. و ما رفتیم. اگر خط هم می‌آمد و حتی اگر ده بار پشت سر هم خط می‌آمد، ما آن را شیر می‌دیدیم و به راه می‌افتادیم.
انسان میزان همه چیز است. نگاه من است که به همه چیز معنا می‌دهد. ما می‌خواستیم اینگونه باشد و شد. مهم نبود که آیا شتاب زده تصمیم گرفتیم یا نه. مهم آن بود که گام در راهی می‌گذاشتیم که دوست داشتیم. ما به راه افتادیم و رفتیم و رفتیم. هنگامی که باز گشتیم دیگر آن آدم پیشین نبودیم. عوض شده بودیم، سفر نگاه ما را به اوج ها برده بود. بزرگ تر شده بودیم…


                                        «ارنستو چگوارا »

@depthminde 🧠


Boy, when one dies, these good people surround one from all sides. I hope that when I die, a sensible person will be found and throw my body in a river somewhere. Wherever he wants to be, but only in the cemetery, in the middle of the dead, don't do Chalam. They come on Sundays and put bouquets of flowers on people's stomachs, and that kind of ridiculous stuff. When a person is not alive, what does he want flowers for? A dead person doesn't need flowers... As long as a person is alive, he should receive flowers as a gift from the one he loves...



پسر، موقعی که آدم می‌میرد، این مردم خوب آدم را از چهار طرف محاصره می‌کنند. من امیدوارم که وقتی مُردم، یک آدم بافهم و شعوری پیدا بشود و جنازه‌ی مرا توی رودخانه‌ای، جایی بیندازد. هرجا که می‌خواهد باشد، ولی فقط توی قبرستان، وسط مرده‌ها، چالم نکنند. روزهای یکشنبه می‌آیند و روی شکم آدم دسته گل می‌گذارند، و از این جور کارهای مسخره. وقتی که آدم زنده نباشد، گل را می‌خواهد چه کار؟ مرده که به گل احتیاجی ندارد… آدم تا زنده است باید از کسی که دوستش دارد گل هدیه بگیرد…


                                            « سلینجر »

@depthminde 🧠



Показано 20 последних публикаций.

7

подписчиков
Статистика канала