فارسی و نگارش فنی و حرفه‌ای و کار و دانش


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی
برای ارتباط با آدمین کانال :
Admin :
@mollasadeghi
برو اولین پست :
https://t.me/farsionegaresh_fanni/107

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


#دانش_افزایی

✳️ در کتاب فارسی یازدهم گفته شده بعضی واژه ها محذوف و متروک شده اند به دلایل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی.منظورش کدام دلایل هست؟ مثلا دلیل سیاسی؟

❇️ تغییر شرایط سیاسی سبب حذف برخی واژه ها و تولید واژه های جدید شده یا معنی تغییر کرده:

❇️ تغییر شرایط جنگ واژه های نظامی گذشته را منسوخ کرده
برگستوان, سوفار. جوشن و ....

❇️ حمله و تسلط برخی اقوام مثل اعراب یا مغولها و ... بر زبان تاثیر داشته
مهمات در دوره غزنویان کارهای مهم و خطیر
امروزه ادوات جنگی

بسیج در گذشته یعنی سامان؛ بسیجیدن مهیا شدن بسامان شدن که امروزه معنی آن عوض شده

در دوره پهلوی بسیاری از واژگان بخاطر نوع حکومت مرسوم بود
که
با تغییر شرایط سیاسی منسوخ شد.

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#دانش_افزایی

✳️ اضافه گسسته

❇️ «اضافهٔ گسسته، اضافه‌ای است که در آن ترتیب مضاف و مضاف‌الیه تغییر می‌کند. هرگاه از نظر گوینده اهمیت مضاف‌الیه بیش از مضاف باشد، مضاف‌الیه یک‌ بار قبل از مضاف می‌آید و یک بار هم به صورت ضمیر پیوسته به مضاف افزوده می‌شود:

ناصر برادرش در شیراز است = برادر ناصر در شیراز است.

من کارم تمام شد = کار من تمام شد.

در این حالت می‌توان بین مضاف و مضاف‌الیه واژه‌های دیگری نیز قرار داد:
ناصر پارسال روحیه‌اش بهتر بود.

در قدیم با استفاده از «را» (=فک اضافه) اضافه را به صورت گسسته درمی‌آوردند:
ملک را پسر بیمار شد.»

(حق‌شناس و طباطبایی، ۱۳۸۷: ۱۲۲)

📒 حق‌شناس علی‌محمد و طباطبایی علاءالدین (۱۳۸۷). دستور زبان فارسی، نشر مدرسه.

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

مجموعه های کانال های زیر مجموعه ی گروه سیری در آثار و افکار حضرت مولانا

@molavi_asar_o_afkar

===================

نکات ناب تربیتی

کانالی پر از مطالب تربیتی و اخلاقی و مناجات های عاشقانه و عارفانه

@nokatetarbiyati

==================

مخزن نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری

کانالی برای بیان نکات نگارشی ؛ ویرایشی و دستوری؛ کانالی برای نیاز امروز افراد جامعه ی ایرانی برای درست نویسی متون فارسی

@makhzanenokatenegarshi_virayashi

==============

فردوس سخن

کانالی برای بیان نکات و مطالب درسی ؛ نمونه سوال امتحانی ؛ نکات درسی مقطع یک و دو دبیرستان و مطالب ادبی و اطلاعات عمومی

@ferdosesokhan

=================

عاشقانه های نزار قبانی

نزار قبانی دیپلمات، شاعر و ناشر سوری بود. نزار قبانی با شعرهای عاشقانه‌اش مشهور است؛ زن و عشق موضوع اصلی شعر اوست

@nezar_asheghaneha

====================

نجواهای عاشقانه ی یک زن ( غاده السمان )

غادة السمان (متولد  ۱۹۴۲ -دمشق) نویسنده و ادیب زن اهل سوریه است. وی یکی از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب به‌شمار می رود.

@ghadat_asheghaneha

====================

موزيك كانال
محلي براي عرضه آهنگ هاي پاپ از خوانندگان محبوب كشور و مداحي ها و ويس هاي برگزيده مذهبي ؛ به ما بپيونديد و كانال ما را تبليغ كنيد

@muzic_canal

==================

کانالی برای داستان ها و کاربرد ضرب المثل های رایج در زبان فارسی که از گروه ها و کانال های مختلف جمع آوری شده است .

@zarbolmaslhaefarsi

==================

مخزن کتاب های pdf ادبی

مخزنی برای نسخه های الکترونیکی کتب ادبی

@pdf_kotob_e_adabi

==================

مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا

با عضویت در کانال مخزن گروه سیری در آثار و افکار مولانا؛ از آرشیو مطالب گروه بهره ببرید .

@mazhzan_molana

=================

فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni

===============

گروه فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار و دانش

فارسی و نگارش۱و۲و۳ رشته‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش ؛ مباحث درسی ؛ نمونه سوالات امتحانی و جزوه های درسی

@farsionegaresh_fanni_gr

=================

مخزنی از سوالات به صورت ورد(word) ؛ pdf؛ مجموعه سوالات نهایی ؛ بخش به بخش و آزمون آنلاین ، از دروس زبان فارسی و نگارش و فارسی و نگارش فنی و حرفه ای و کار ودانش و فنون ادبی از همه گروه ها و کانال ها

سری به این کانال بزنید:

@makhzanesoalatedoroseadabi

======================

گروه نوای چکاوک ( شعر و نثر و متون ادبي و نثر آهنگين )

گروهی برای ارسال شعرها و نثرهای زیبای فارسی و متون های زیبای ادبی و نثرهای آهنگین فارسی

@nava_e_chakavak

راه ارتباطی اعضای کانال ها با آدمین ها :
Admin :
@mollasadeghi

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹




#دانش_افزایی

✳️ تفاوت مجاز با مجاز مرکب چیه؟

مجاز کاربرد واژه ای به جای واژه دیگر است.(مجاز مفرد)
اما اگر جمله ای به جای جمله دیگر به کار رود مجاز مرکب گویند:
کاربرد جمله خبری به جای جمله انشایی
مرا بسود و فرو ریخت هر چه دندان بود...
جمله خبری است اما به جای این آمده:
افسوس که مرا هر چه دندان بود بسود...!
مجاز مرکب گاه با استعاره مرکب یکی است، اما هر استعاره مرکبی مجاز مرکب نیست.

❇️ دکتر محمود علی اصغری
گروه دبیران ادبیات کشور

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#نکته_های_دستوری
#زمان_فعل

❇️ بخش اول
زمان فعل : هر فعل سه زمان اصلی دارد: ماضی (گذشته)، مضارع (حال )، مستقبل (آینده)
❇️ فعل ماضی :
مهم ترین فعل های ماضی عبارت اند از : ماضی ساده – ماضی نقلی – ماضی استمراری – ماضی بعید – ماضی التزامی
✅ ماضی ساده :
بن ماضی + شناسه
کاربرد : برای بیان کاری که در گذشته به طور کامل انجام گرفته است . مثل : دیروز به مدرسه رفتم.
مثال : رفت +م = رفتم
رفت + ی = رفتی
رفت (درزمان ماضی سوم شخص مفرد شناسه ندارد )
رفت + یم = رفتیم
رفت + ید = رفتید
رفت + ند = رفتند
✅ ماضی نقلی :
صفت مفعولی ( بن ماضی + ه ) + ام ، ای ، است ، ایم ، اید ، اند
کاربرد : برای انجام کاری در زمان گذشته رخ داده وتا زمان حال ادامه یافته ویاآثار آن هنوز برجای است .
مثال : من درس هایم را خوانده ام .
رفت +ه +ام = رفته ام
رفت + ه+ ای = رفته ای
رفت + ه + است = رفته است
رفت + ه + ایم = رفته ایم
رفت +ه + اید = رفته اید
رفت + ه + اند = رفته اند.
✅توجه :
گاهی فعل «است» درماضی نقلی ساخت سوم شخص مفرد حذف می شود .
✅ توجه:
توجه داشته باشید که « ام – ای – است – ایم – اید – اند » درفعل ماضی نقلی شناسه نیستند ، بلکه گونه ای از فعل (استن ) همراه شناسه اند که امروز این فعل به صورت کامل صرف نمی شود .
✅ ماضی استمراری :
می + بن ماضی ساده + شناسه
کاربرد :برای بیان کاری که در گذشته به صورت پیوسته ادامه داشته است .
مثال: آن ها خانه بزرگی می ساختند.
می + رفت +م = می رفتم
می +رفت + ی = می رفتی
می + رفت = می رفت
می+رفت + یم = می رفتیم
می + رفت + ید = می رفتید
می + رفت + ند = می رفتند.
✅ ماضی بعید :
صفت مفعولی (بن ماضی +ه ) + صرف فعل بود ن ( بودم – بودی – بود – بودیم –بودید – بودند )
کاربرد: برای بیان کاری که در گذشته پیش از کار دیگر اتفاق افتاده است .
مثال : مریم کارش را تمام کرده بود که از راه رسیدم .
رفته + بودم = رفته بوده
رفته + بودی= رفته بودی
رفته + بود = رفته بود
رفته + بودیم = رفته بودیم
رفته + بودید = رفته بودید
رفته + بودند = رفته بودند
✅ ماضی التزامی :
صفت مفعولی + باشم – باشی – باشد – باشیم – باشید – باشند.
کاربرد : برای بیان کاری که در گذشته همراه با احتمال ،آرزو و شک وتردید انجام گرفته است.
مثال : شاید برادرم از مسافرت آمده باشد .
رفته + باشم = رفته باشم
رفته + باشی = رفته باشی
رفته + باشد = رفته باشد
رفته + باشیم =رفته باشیم
رفته + باشید = رفته باشید
رفته + باشند = رفته باشند.
❇️ فعل مضـــــــــــــــارع :
فعلی که به زمان حال یا آینده دلالت می کند .
❇️ انواع مضارع : مضارع اخباری – مضارع التزامی
✅ مضارع اخباری :
می + بن مضارع(فعل امر بدون حرف « ب » ) + شناسه
کاربرد فعل مضارع اخباری :
برای بیان وقوع کاری در زمان حال و آینده استفاده می شود . اخبار به معنای خبر دادن است .
مثال : به کتابخانه می روم.
می + رو +م = می روم
می + رو + ی = می روی
می + رو + د = می رود
می + رو + یم = می رویم
می + رو + ید = می روید
می + رو + ند = می روند.
✅ مضارع التزامــــــــــی :
بـ + بن مضارع(فعل امر بدون حرف « ب ») + شناسه
کاربرد: برای بیان احتمال ،آرزو وشک وتردید در آینده استفاده می شود .
مثال : شاید به کتابخانه بروم .
بـ + رو + م = بروم
بـ + رو + ی= بروی
بـ + رو+ د = برود
بـ + رو+ یم = برویم
بـ + رو+ ید = بروید
بـ + رو+ ند = بروند
❇️ فعل آینــــــــده :
برای بیان کاری که درزمان آینده انجام خواهد شد ،به کار می رود.
خواهم – خواهی – خواهد – خواهیم – خواهید – خواهند + بن ماضی.
✅ فعل آینده از مضارع خواستن و بن ماضی ساخته می شود .
مثال : هفته آینده به مسافرت خواهم رفت .
خواهم +رفت = خواهم رفت
خواهی + رفت = خواهی رفت
خواهد + رفت = خواهد رفت
خواهیم + رفت = خواهیم رفت
خواهید + رفت= خواهید رفت
خواهند + رفت = خواهند رفت
❇️ فعل امـــــــــــر:
فعلی که با آن فرمان می دهیم یا از کسی می خواهیم کاری انجام دهد.
بـِ + بن مضارع مثال : بخوان
✅ توجه : فعل امر در دو ساخت کاربرد دارد :
1- دوم شخص مفرد: برو – بخوان – بگو
2- دوم شخص جمع : بروید – بخوانید – بگویید
❇️ فعل نهـــــــــــــــی :
امر منفی را نهی می گویند ، یعنی دستور به انجام ندادن کاری .
نشانه ی حرف نهی (( مــَ )) یا (( نـَ )) در ابتدای فعل است .
فعل نهی: مــَ یا نـَ + بن مضارع
مثال : نـَ + رو = نرو
مــَ + خوان = مخوان
✅امروزه فعل هایی که با «مــَ » نهی می شوند ، کاربرد ندارند.

@molavi_asar_o_afkar
@makhzanenokatenegarshi_virayashi


۲۰۲۲-۰۲-۰۱ ۲۲-۰۵ 1.pdf
318.0Кб
فارسی و نگارش دوازدهم فنی و حرفه‌ای و کار و دانش
درس یازدهم
خوان هشتم
صفحه پنچم ( قسمت پایانی کارگاه درس پژوهی)
بانو یزدانی
نشر تیرگان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


۲۰۲۲-۰۲-۰۱ ۲۲-۰۵.pdf
800.9Кб
فارسی و نگارش دوازدهم فنی و حرفه‌ای و کار و دانش
درس یازدهم
خوان هشتم
صفحه چهارم ( پایانی درس ) و کارگاه درس پژوهی
بانو یزدانی
نشر تیرگان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


۲۰۲۲-۰۲-۰۱ ۲۲-۰۳_page_۱.pdf
849.7Кб
فارسی و نگارش دوازدهم فنی و حرفه‌ای و کار و دانش
درس یازدهم
خوان هشتم
صفحه سوم
بانو یزدانی
نشر تیرگان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


۲۰۲۲-۰۲-۰۱ ۲۲-۰۲_page_۱.pdf
895.5Кб
فارسی و نگارش دوازدهم فنی و حرفه‌ای و کار و دانش
درس یازدهم
خوان هشتم
صفحه دوم
بانو یزدانی
نشر تیرگان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


۲۰۲۲-۰۲-۰۱ ۲۲-۰۱_page_۱.pdf
842.5Кб
فارسی و نگارش دوازدهم فنی و حرفه‌ای و کار و دانش
درس یازدهم
خوان هشتم
صفحه اول
بانو یزدانی
نشر تیرگان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#دانش_افزایی

✳️ توضیحی در باره ی اصطلاح « الاغ تور » در درس « از پاریز تا پاریس »

❇️ "الاغ تور" در درس از پاریز تا پاریس یکی از ابهامات کتاب دوازدهم است که در راهنمای معلم هم توضیحی برای آن بیان نشده. در کارگاهی در اصفهان آن را ترکیبی طنز آمیز( ترکیباتی مثل میهن تور،نام اتوبوس) در نظر گرفته اند که البته در همان نشست از سوی دبیران رد شده بود به این دلیل که حرکت کردن با الآغ در آغاز متن هیچ طنزی ندارد. بعضی هم آن را مطلق الاغ و عامیانه در نظر گرفته اند و یا الاغ سرحال برداشتی دیگر...

اما الاغ تور را با کسره باید خواند زیرا تورtour واژه ای فرانسوی و انگلیسی است به معنی سفر. از واژه ی خر و الاغ ترکیباتی به صورت وصفی و اضافی وجود دارد: خر تبتی، خر قبرسی و... بنابراین الاغ تور یعنی: الاغ مخصوص سفر(اضافه ی تخصیصی) مقابل این ترکیب الاغ یا خر حمال و بارکش است. البته بد نیست که این را هم به دانش آموزان گفت: در متن آمده که غروب و شبانه حرکت می کردند. دلیل آن این است که هوای کویر در روز گرم است ولی لوازم روشنایی فانوس، چراغ توری و ... هم همراه داشته اند.

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_یازدهم
#کاوه_داد_خواه
#درس_یازدهم
تحلیل : حسین طریقت
بخش پایانی 5⃣

0⃣4⃣بیت چهل
سوی لشکر آفریدون شدند
زنیرنگ ضحاک بیرون شدند

💢قلمرو ادبی:
کنایه : زنیرنگ بیرون شدن:کنایه از رها و آزاد شدن .
واج آرایی : "ن"

💢قلمرو فکری :
مردم به سوی لشکر فریدون رفتند واز ظلم و ستم حکومت ضحاک نجات یافتند .

1⃣4⃣بیت چهل و یک :

پس آن گاه ضحاک شد چاره جوی
زلشکر سوی کاخ بنهاد روی

💢قلمرو ادبی:
کنایه : روی نهادن : رفتن
واج آرایی : " ا "

💢قلمرو فکری:
ضحاک به فکر چاره افتاد پس از لشکر به سوی کاخ رفت .

2⃣4⃣بیت چهل و دو:

زبالا چو پی بر زمین بر نهاد
بیامد فریدون به کردار باد

💢قلمرو ادبی:
تشبیه :فریدون مانند باد آمد
کنایه : مانند باد : سریع
اغراق : مانند باد آمد !

💢قلمرو فکری :
وقتی ضحاک. از بالا به زمین پا گذاشت فریدون به سرعت به سوی او آمد .

3⃣4⃣بیت چهل و سه :

بر آن گرزه ی گاو سر دست برد
بزد بر سرش ترگ بشکست خرد

💢قلمرو زبانی :
گرز :
ترگ: کلاه خود

💢قلمرو ادبی:
جناس : خرد و برد:قافیه
واج آرایی: " ب " و "گ"

💢قلمرو فکری :
فریدون گرز گاو سر را بیرون آورد و برسر ضحاک زد. آن چنان که کلاه خود ضحاک شکست.

4⃣4⃣بیت چهل و چهار :

بیاورد ضحاک را چون نوند
به کوه دماوند کردش به بند

💢قلمرو زبانی :
نوند : اسب تند رو
💢قلمرو ادبی:
تشبیه : فریدون ضحاک را مانند . . .

واج آرایی : " ن "

💢 قلمروفکری :
فریدون سریع ضحاک را به دماوند کوه برد و او را در آن جا زندانی کرد .

5⃣4⃣بیت چهل و پنچ
‍ ‍
ازو نام ضحاک چون خاک شد
جهان از بد او همه پاک شد

💢قلمرو ادبی:
جناس : خاک و پاک
کنایه : خاک شدن کنایه از : فراموش شدن ، بی ارزش شدن
تشبیه : نام ضحاک مانند خاک شد
واج آرایی: "ک " و "ا"

💢قلمرو فکری:
با این اقدام فریدون، نام ضحاک در جامعه بی ارزش شد و از یادها رفت. (محو شد) و جهان از رفتار زشت و ناپسند او پاک شد .

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_یازدهم
#کاوه_داد_خواه
#درس_یازدهم
تحلیل : حسین طریقت
بخش 4⃣

0⃣3⃣بیت سی :
همان کاوه آن برسر نیزه کرد
همان گه ز بازار برخاست گرد

💢قلمرو ادبی:
جناس : کرد و گرد:جناس، بر و سر
واج آرایی: " ا "
واژه آرایی : همان

💢 قلمرو فکری :
کاوه همان چرم را بر سرنیزه گذاشت ودر همان زمان مردم نیز قیام کردند .

1⃣3⃣بیت سی و یک :

خروشان همی رفت نیزه به دست
که ای نامداران یزدان پرست

💢قلمرو ادبی:
واج آرایی: " ا " و " د "

💢 قلمرو فکری:
در حالی که فریاد می زد (اعتراض ) ونیزه در دستش بود . می گفت: ای بزرگان خدا پرست . . .

2⃣3⃣بیت سی و دو :

کسی کاو هوای فریدون کند
دل از بند ضحاک بیرون کند

💢قلمرو ادبی :
کنایه : سراز بند ضحاک بیرون کردن : آزاد شدن ، رهایی.
کنایه : هوای کسی را کردن : طرفداری و حمایت کردن

💢قلمرو فکری:

هرکس طرفدار فریدون است و از او حمایت می کند، دلش از اسارت ضحاک آزاد می شود

3⃣3⃣بیت سی و سه :

بپویید کاین مهتر آهرمن است
بیت جهان آفرین را به دل دشمن است

💢قلمرو زبانی:

بپویید: اعتراض کنید ، شورش

💢قلمرو ادبی:

تشبیه : مهتراهریمن است.
واج آرایی : " ن " و " ا "

💢قلمرو فکری: علیه ضحاک اعتراض کنید چون او در باطن دشمن آفریننده جهان است.

4⃣3⃣بيت سی و چهار :

همی رفت پیش اندرون مرد گرد
جهانی براو انجمن شد نه خرد

💢قلمرو زبانی :
انجمن شد : جمع شد .
خرد : کوچک ،

💢قلمرو ادبی:
مجاز : جهان
واج آرایی : " ن "

💢قلمرو فکری :
مرد پهلوان (کاوه) جلو دار بود و
عده زیادی دور او جمع شدند

5⃣3⃣بیت سی و پنچ :

بدانست خود کافریدون کجاست
سر اندر کشید وهمی رفت راست

💢قلمرو ادبی:
کنایه : سر اندر کشید :بدون معطلی و درنگ رفتن ، سرش را پایین انداخت ورفت .
واج آرایی : " س" و " ر"

💢قلمرو فکری :
کاوه می دانست فریدون کجاست بنابراین سریع ومستقیم به آنجا رفت.

6⃣3⃣بیت سی و شش :

‍ بیامد به درگاه سالار نو
بدیدندش آن جا وبرخاست غو

💢قلمرو زبانی :
سالار نو : پادشاه جدید (فریدون)
غو : فریاد شادی
💢قلمرو ادبی:
جناس : غو و نو
واج آرایی : "ا " و "ب"
💢قلمرو فکری :
فریدون به کاخ آمد . مردم اورا دیدند و از شادی فریاد کشیدند .

7⃣3⃣بیت سی و هفت :

فریدون چو گیتی برآن گونه دید
جهان پیش ضحاک وارونه دید

💢قلمرو ادبی:
واج آرایی : " و "
کنایه : وارونه دید:کنایه از : اوضاع و احوال طبیعی نبود.

💢قلمرو فکری :
فریدون هنگامی که اوضاع را بررسی کرد ، متوجه شد وضعیت مناسب و عادی نیست .

8⃣3⃣بیت سی و هشت :
همی رفت منزل به منزل چو باد
سری پرزکینه دلی پر داد

💢قلمرو ادبی:
جناس : باد و داد
مجاز: سر مجاز از اندیشه
کنایه : چو باد : سریع
تشبیه : چو باد
واج آرایی: "د"


💢قلمرو فکری :
فریدون شهر به شهر می رفت درحالی که در فکر عدالت و برابری بود.

9⃣3⃣بیت سی و نه :
به شهر اندرون هر که برنا بدند
چو پیران که در جنگ دانا بدند

💢قلمرو فکری :
درشهر همه را چه جوان وچه پیرانی که که در جنگ باتجربه بودند. . . .

ادامه دارد . . . .

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_یازدهم
#کاوه_داد_خواه
#درس_یازدهم
تحلیل : حسین طریقت
بخش 3⃣

2⃣2⃣بیت بیست و دو :

چو برخواند کاوه همه محضرش
سبک سوی پیران آن کشورش

💢قلمرو زبانی :
سبک:فورا:

💢قلمرو ادبی :
واج آرایی : " ا "و "ش "

💢قلمرو فکری:
هنگامی که کاوه استشهاد نامه را خواند فورا رو به سوی پیران کشورش و....

3⃣2⃣بیت بیست و سه :

خروشید کای پایمردان دیو
بریده دل از ترس گیهان خدیو

💢قلمرو زبانی :
پایمردان: طرفداران ، حامیان ،

گیهان : کیهان
خدیو : خدا
گیهان خدیو:ترکیب اضافی مقلوب

💢قلمرو ادبی:
کنایه : دل از ترس بریدن : نترسیدن
استعاره : دیو از ضحاک
جناس : دیو وخدیو
واج آرایی " د "
دیو وخدیو :قافیه

💢قلمرو فکری :
فریاد زد ای طرفداران ضحاک
که از خدای جهان نمی ترسید.

4⃣2⃣بیت بیست و چهار :

همه سوی دوزخ نهادید روی
سپردید دل ها به گفتار اوی

💢قلمرو ادبی:
کنایه :دل سپردن کنایه از پذیرفتن

جناس : روی. اوی
واج آرایی : "د " و " ی "

💢قلمرو فکری :

همه ی شما به سوی جهنم رفته اید و سخنان ضحاک را قبول پذیرفته اید .

5⃣2⃣بیت بیست و پنچ :

💢قلمروادبی:

کنایه : اندیشیدن : از ترسیدن

💢 قلمرو فکری :
من این گواهی نامه را نمی پذیرم و از پادشاه نیز هراسی ندارم.

6⃣2⃣بیت بیست و شش :
خروشید وبرجست لرزان زجای
بدرید وبسپرد محضر به پای

💢قلمرو زبانی :
بدرید: پاره کرد .
بسپرد: زیر پا انداخت .

💢قلمرو ادبی:
جناس : جای وپای
واج آرایی : "ب " و " ا "
کنایه : بسپرد به پای :کنایه از لگدمال کردن
💢قلمرو فکری :
کاوه در حالی که ازخشم می لرزید و فریاد می زد از جای برخاست استشهاد نامه را پاره کرد وزیر پا انداخت.

7⃣2⃣بیت بیست و هفت :

چو کاوه برون شد زدرگاه شاه
براو انجمن گشت بازارگاه

💢قلمرو ادبی :
مجاز : بازرگاه : اهالی بازار

💢قلمرو فکری:
هنگامی که کاوه از کاخ پادشاه بیرون رفت اهل بازار (مردم ) گرد او جمع شدند .

8⃣2⃣ بیت بیست و هشت :

همی بر خروشید وفریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند

💢قلمرو ادبی:
جناس : خواند وخواند
مجاز : جهان مجاز از مردم جهان
واج آرایی : "س " و "ا "
ایهام : داد :
الف _ عدالت ب _ فریاد

💢 قلمرو فکری:
کاوه فریاد می زد ومردم را به اعتراض فرا می خواند .

9⃣2⃣بیت بیست و نه :

از آن چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای

💢قلمرو زبانی :

پشت پای: روی پا
زخم : ضربه
درا : پتک

💢قلمرو ادبی :
واج آرایی : " ا "

💢قلمرو فکری : آن چرمی که آهنگران هنگام کار بر روی پا می کشند .
ادامه دارد . . .

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_یازدهم
#کاوه_داد_خواه
#درس_یازدهم
تحلیل : حسین طریقت
بخش 2⃣

1⃣1⃣بیت یازدهم:
بر آن محضر اژدها ناگزیر
گواهی نوشتند برنا و پیر

💢قلمرو زبانی :

برنا : جوان

💢 قلمرو ادبی
مجاز: برنا و پیر : مجاز از همه افراد .
استعاره : اژدها : استعاره از ضحاک
واج آرایی " ن " ، " ر " .

💢قلمرو فکری :
همه افراد ناگزیر استشهاد نامه ضحاک را امضا کردند .

2⃣1⃣ بیت دوازدهم
هم آن گه یکایک ز درگاه شاه
برآمد خروشیدن دادخواه

💢قلمرو زبانی

یکایک : ناگهان

💢 قلمرو ادبی
واج آرایی " ه " ، " گ " ، مصوت " ا "

💢 قلمرو فکری
ناگهان در همان لحظه از کاخ پادشاه فریاد دادخواه (کاوه)بلند شد .

3⃣1⃣ بیت سیزدهم
ستم دیده را پیش او خواندند
بر نامدارانش بنشاندند

💢قلمرو زبانی

بر : نزد ، کنار
خواندند : دعوت کردند

💢قلمرو ادبی :
واج آرایی " ش " ، " ن "

💢قلمرو فکری :
ستم دیده(کاوه ) را نزد ضحاک بردند و او را در کنار بزرگان نشاندند .

4⃣1⃣ بیت چهاردهم :
بدو گفت مهتر به روی دژم
که بر گوی تا از که دیدی ستم

💢قلمرو زبانی

دژم : خشمگین ، عصبانی
مهتر : بزرگ . (ضحاک)
💢 قلمرو ادبی

واج آرایی " م " ، " ت "
جناس همسان : که و که (چه کسی )

💢 قلمرو فکری
ضحاک با خشم و عصبانیت(ظاهری ) به کاوه گفت : بگو که چه کسی به تو ستم کرده است .

5⃣1⃣بیت پانزدهم
خروشید و زد دست بر سر ز شاه
که شاها منم کاوه دادخواه

💢 قلمرو ادبی

واج آرایی " د " ، " ر "
کنایه : دست بر سر زدن : کنایه از نشان دادن نهایت ناراحتی و غم

💢 قلمرو فکری
کاوه فریاد کشید و از ظلم و ستم ضحاک ، دست بر سر خود زد و گفت : ای شاه من کاوه دادخواه هستم .

6⃣1⃣بیت شانزدهم :
یکی بی زیان مرد آهنگرم
ز شاه آتش آید همی بر سرم

💢قلمرو زبانی
بی زیان : بدون آزار
💢 قلمرو ادبی

استعاره : آتش : استعاره از ظلم و ستم
مجاز : سر ، مجاز از وجود .
واج آرایی " م " .
جناس : بر ، سر .
کنایه : آتش بر سر باریدن : کنایه از ظلم و ستم بسیار

💢 قلمرو فکری
من آهنگر بی آزاری هستم که پادشاه به من ظلم کرده است.

7⃣1⃣بیت هفدهم:
تو شاهی و گر اژدها پیکری
بباید بدین داستان داوری

💢 قلمرو ادبی
واج آرایی " د "

💢 قلمرو فکری
اگر تو شاه و یا مانند اژدها ترسناک هستی، باید در این مورد قضاوت کنی .

8⃣1⃣ بیت هیجدهم
که گر هفت کشور به شاهی توراست
چرا رنج و سختی همه بهر ماست


💢قلمرو ادبی :
مجاز : هفت کشور : کل جهان
واج آرایی " ت " ، " ه "

💢 قلمرو فکری
اگر تو پادشاه تمام جهان هستی پس چرا ما در رنج و سختی زندگی می کنیم!

9⃣1⃣بیت نوزدهم :
سپهبد به گفتار او بنگرید
شگفت آمدش کان سخن ها شنید

💢قلمرو زبانی
شگفت آمدش : شگفت زده شد.
" ش " " آمدش " : نقش نهاد .

💢 قلمرو ادبی
واج آرایی " گ " ، " د " ، " ن " .

💢قلمرو فکری
ضحاک به سخنان کاوه توجه می کرد و از سخنانی که شنیده بود متعجب شد. (ظاهری ،وانمود کرد که متعجب شده )

0⃣2⃣بیت بیست

بدو باز دادند فرزند او
به خوبی بجستند پیوند او

💢قلمرو زبانی :
باز دادند : بر گرداندند

💢قلمرو ادبی

واج آرایی " د " ، " ن " .

💢 قلمرو فکری
فرزند کاوه را به او بازگرداندند و خواستار ارتباط کاوه با ضحاک شدند .

1⃣2⃣بیت بیست و یک

بفرمود پس کاوه را پادشا
که باشد بر آن محضر اندر گوا

💢قلمرو زبانی

بفرمود : دستور داد
گوا : امضا ، شهادت ،

💢 قلمرو ادبی
واج آرایی مصوت " ا "

💢 قلمرو فکری
پادشاه به کاوه دستور داد آن استشهاد نامه را امضا کند .

ادامه دارد . . .

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_یازدهم
#کاوه_داد_خواه
#درس_یازدهم
تحلیل : حسین طریقت
بخش 1⃣

✳️اهداف درس :
آشنایی با شعر حماسی و ویژگی های حماسه
آشنایی با تغییر معنای واژه در گذر زمان

✳️تحلیل بر اساس سه قلمرو .

بیت اول 1⃣
چو ضحاک شد بر جهان شهریار
بر او سالیان انجمن شد هزار
💢قلمرو زبانی :
انجمن شدن : سپری شدن ،
شیوه بلاغی :
نهاد مصراع اول : ضحاک
نهاد مصراع دوم : هزار
انجمن شدن :سپری شدن.

💢 قلمرو ادبی :
کنایه : تمام مصراع دوم کنایه از طولانی بودن پادشاهی ضحاک

💢 قلمرو فکری
زمانی که ضحاک بر جهان پادشاه شد، هزار سال پادشاهی کرد !

2⃣بیت دوم
نهان گشت کردار فرزانگان
پراگنده شد نام دیوانگان

💢قلمرو ادبی
کنایه : پراگنده شدن نام : کنایه از مشهور شدن
واج آرایی : " ن " ، " گ ".

💢 قلمرو فکری
رفتار دانایان و خردمندان (عاقلانه) از بین رفت و افراد نادان و نالایق مشهور شدند .

3⃣ بیت سوم
هنر خوار شد جادویی ارجمند
نهان راستی ، آشکارا گزند

💢قلمرو زبانی
هنر : علم ، فضیلت
مصراع اول به شیوه عادی و مصراع دوم به شیوه بلاغی سروده شده است .

💢 قلمرو ادبی:
تضاد :
هنر و جادو ، خوار و ارجمند ، نهان و آشکارا

واج آرایی مصوت " ا "

💢 قلمرو فکری
علم و دانش در جامعه بی ارزش شد و جادو و حیله گری رواج یافت

4⃣ بیت چهارم :
برآمد برین روزگار دراز
کشید اژدها را به تنگی فراز

💢قلمرو زبانی

بر آمد : سپری شد
فراز : پیش رفتن نزدیک شدن.

💢 قلمرو ادبی

کنایه : به تنگی فراز کشیدن : کنایه از به سختی به پادشاهیش ادامه می داد .
واج آرایی " ر " ، " د " ، " ز "

💢 قلمرو فکری
پس از گذشتن روزگاری طولانی ، هنگام نابودی و زوال ضحاک فرارسید .

5⃣ بیت پنجم
چنان بد که ضحاک را روز و شب
به نام فریدون گشادی دو لب

💢قلمرو ادبی

جناس : لب و شب .
واج آرایی " ب " ، " د "
مجاز.: روز و شب : مجاز از همیشه
مجاز : لب از دهان
کنایه : لب گشودن : کنایه از سخن گفتن

💢 قلمرو فکری
طوری که ضحاک همیشه نام فریدون به زبان می آورد.

6⃣ بیت ششم
ز هر کشوری مهتران را بخواست
که در پادشاهی کند پشت راست

💢قلمرو زبانی:

بخواست : فراخواند

💢 قلمرو ادبی

کنایه : پشت راست کردن : کنایه از قدرت گرفتن ،
واج آرایی " س " ، " ش " ، " د "

💢 قلمرو فکری
ضحاک بزرگان کشوری را فراخواند تا پادشاهی خود را تثبیت کند و قدرت خود را باز یابد .

7⃣بیت هفتم
از آن پس چنین گفت با موبدان
که ای پر هنر با نامور بخردان

💢قلمرو زبانی

موبد : روحانی زرتشتی ،
بخردان : خردمندان ، دانایان
گهر (گوهر) : نژاد ، اصل

💢 قلمرو ادبی:
واج آرایی " ر "

💢قلمرو فکری
پس از آن ضحاک به موبدان گفت : ای دانایان که هم علم و فضیلت و هم از اصالت دارید .

8⃣ بیت هشتم:
مرا در نهانی یکی دشمن است
که بر بخردان این سخن روشن است

💢قلمرو ادبی:

تضاد : نهان و روش .
واج آرایی " ن " .

💢 قلمرو فکری
من دشمنی پنهانی دارم . این سخنم برای شما روشن و آشکار است.

9⃣ بیت نهم
یکی محضر اکنون بباید نوشت
که جز تخم نیکی سپهبد نکشت

💢قلمرو زبانی
سپهبد : فرمانده سپاه
محضر : استشهاد نامه

💢 قلمرو ادبی

تخم نیکی : اضافه تشبیهی

💢 قلمرو فکری
اکنون اشتشهاد نامه ای بنویسید و تایید کنید که پادشاه ( ضحاک ) فقط در پی کار نیک است .

🔟 بیت دهم :
ز بیم سپهبد همه راستان
بر آن کار گشتند همداستان

💢قلمرو زبانی :

راستان : افراد درستکار
همداستان : موافق و همراه شدن ،

💢قلمرو ادبی:

کنایه : کل مصراع دوم : کنایه از موافقت کردن
واج آرایی " س " ، " ه " ، " ت "

💢 قلمرو فکری
همه افراد درستکار از سر ناچاري با استشهاد نامه موافقت کردند .

ادامه دارد . . .

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_دهم
#درس_یازدهم
#رستم_و_اشکبوس
نوشته : فروغ فرجام
قسمت3⃣

◀️بیت : ۲۶
⭕️قلمرو فکری : (نخست مصراع دوم): با این  اوضاع و احوال،  و در گرما گرم ِ چنین جنگی،
یک جنگجوی پیاده (چون من)  از پانصد سوارکار چون  تو  برتر است و بر او می‌ارزد.
⏺مفهوم :مفاخره و اغراق/ آرایهٔ تشبیه ندارد.

◀️بیت : ۲۷-
⭕️قلمرو زبانی : فسوس: ریشخند/ سلیح: ممال سلاح/ مزیح: ممال مزاح/
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس به رستم گفت:  من در وجود تو، گویی هیچ سلاحی جز مسخرگی و ریشخند نمی‌بینم.
⭕️قلمرو ادبی:
مسخره کردن، اسلحه است: تشبیه بلیغ مضمر.

◀️بیت ۲۸: رستم به او گفت: پس تیر و کمانم را ببین که بی‌درنگ تورا با آن از بین می برم.
⭕️️قلمرو ادبی :
(کمان و زمان : جناس)
(سرآوردن زمان : کنایه: مرگ)
◀◀️بیت : ۲۹
⭕️️قلمرو زبانی :
«ش» در نازَش مضاف‌الیه.
⭕️️قلمرو فکری : وقتی که رستم مشاهده کرد اشکبوس به اسب ارزشمند و اصیل خود خیلی می‌نازد، یک سر دیگر زه را به کمان وصل کرد (آمادهٔ تیراندازی) و سپس زه کمان را کاملاً کشید.

◀️بیت : ۳۰-
⭕️️قلمرو فکری :
رستم تیری بر سینه (پهلوی) اسب زد و سپس اسب اشکبوس با سر به روی زمین افتاد.
⭕️️قلمرو ادبی :
( بر، بر: جناس) البته جناس‌های دو حرفی چندان ارزشی ندارند.
(اوی، روی: جناس)
◀️️بیت ۳۱-
⭕️️قلمرو فکری : رستم خنده‌ای زد و با صدای رسا  به اشکبوس گفت: اکنون کنارِ جفت ارزشمند و عالی‌قدر  ِخود (اسب مرده‌ات) بنشین!
⏺ مفهوم : تحقیر و تمسخر
⭕️جناس گفت و جفت

◀️بیت : ۳۲
⭕️قلمرو زبانی: سزد: می‌سزد: سزاوار است.
⭕️قلمرو فکری : اکنون شایسته است که سرش را در آغوش بگیری(برایش عزاداری کنی) و [با این بهانه] مدتی از جنگ کردن آسوده شوی و استراحت کنی.(=طنز)

◀️بیت : ۳۳ :
⭕️قلمرو زبانی :
مصراع دوم: قید حالت.
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس چلّهٔ کمان را به سرعت آمادهٔ تیراندازی کرد؛ [در حالی که] از شدت ترس،  تنی لرزان و چهره‌ای زرد رنگ داشت .
⭕️قلمرو ادبی :
تشبیه: رخ، سندروس.
کنایه : چهرهٔ زرد : ترس و واهمه.
کمان به زه کردن: کنایه

◀️بیت : ۳۴-
⭕️قلمرو زبانی :
به رستم بر: ویژگی سبکی: دو حرف اضافه برای یک متمم: بر رستم
بر خیره‌خیر: بیهوده: قید.
⭕️قلمرو فکری :
وی به طرف رستم  نشانه رفت و او را تیرباران کرد. رستم به اشکبوس گفت: «بیهــوده، … (موقوف‌المعانی)

◀️بیت : ۳۵
تن خود را داری رنجور و خسته می‌کنی» و نیز بازوان و جان بدسرشت خود را می‌آزاری.


◀️بیت : ۳۶
جهان‌پهلوان رستم، دست به کمربند برد و تیری از جنس چوب خدنگ (محکم و سخت) را برگزید. (یک چوبه تیر: یک واحد تیر)

◀️بیت : ۳۷
⭕️ قلمرو فکری : تیری درخشنده که نوک آن صیقلی و بُرّان بود و چهار پر عقاب  بر او نصب شده بود( تا تیر از مسیر خود منحرف نشود.)
⭕️قلمرو ادبی :
پیکان تیر: مشبه، آب: مشبه‌به،
وجه شبه: شفاف و صیقلی
الماس پیکان: تشبیه:
وجه شبه: ۱. تیزی ۲. درخشندگی

◀️بیت ۳۸-
⭕️قلمرو فکری : رستم کمان را به دست گرفت (در دست خود سبک سنگین کرد: کنایه: خوش‌دستی سلاحش را آزمود) و تیـر خدنگ(محکم) را بر شستی ِکمان متمرکز کرد.


◀️بیت ۳۹
⭕️قلمرو فکری :
تیری بر پهلو و سینهٔ اشکبوس زد آنچنان‌که  گویی آسمان بی‌درنگ بر دست رستم بوسه زد.
⏺ (تشخیص) = آسمان نیز به رستم دست مریزاد  گفت.

◀️بیت :  ۴۰-
⭕️فلمرو زبانی :
اندر زمان: در زمان: بی‌درنگ / نزاد: زاده نشده: فعل لازم یا ناگذر.
⭕️قلمرو ادبی: واج‌آرایی و تشبیه: «مرگ و نابودی اشکبوس» مشبه/
چنان‌که گفتی: ادات/ « ز مادر نزاد» مشبه‌به: مثل اینکه اصلاً به دنیا نیامده باشد.
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس بلافاصله جان سپرد. گویی هرگز پا به دنیا نگذاشته است.

پایان

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni


#فارسی_و_نگارش_دهم
#درس_یازدهم
#رستم_و_اشکبوس
نوشته : فروغ فرجام
قسمت 2⃣

◀️بیت ۱۲
⭕️قلمرو زبانی:
« شد» : معادل«رفت.»
⭕️قلمرو فکری :
همین که که رهام از نبرد با اشکبوس خسته و ناتوان شد، از او روی گرداند (از جنگ با او منصرف شد) و به سوی کوه عقب‌نشینی کرد.
روی پیچیدن: انصراف و امتناع.

◀️بیت ۱۳-
⭕️ قلمرو زبانی :
قلب سپاه: مرکز
اندر آشفتن: برآشفتن: آشفته‌خاطر و عصبانی شدن.
توجه:
ز قلب سپاه اندر، آشفت طوس: اشتباه.
ز قلب سپاه، اندر آشفت طوس: درست
⭕️ قلمرو فکری : طوس – فرمانده – که در مرکز سپاه و مقرّ فرماندهی خود بود، به شدت خشمگین شد و اسبش را به تاخت درآورد که مقابل اشکبوس بیاید.

◀️بیت ۱۴:
⭕️قلمرو زبانی : تهمتن: فردی که دارای جسم و نژاد نیکو باشد. در شاهنامه مختص رستم است و برای فرد دیگری عنوان نشده است.
⭕️قلمرو فکری :
رستم جهان‌پهلوان، سخت نگران و آشفته‌خاطر شد و به طوس گفت: رهّام بیشتر اهل باده گساری و بزم است نه رزم و نبرد. (مرد جنگ نیست و اهل خوشگذرانی است.)

◀️بیت ۱۵
⭕️قلمرو فکری : [ای فرمانده] تو مرکز سپاه را به همان شکل مرسوم، منظم و
استوار نگاه دار . من اکنون پیاده به جدال اشکبوس می‌روم.
(چرا که امیدی به رخش خسته ام نیست )

◀️بیت ۱۶ :
⭕️قلمرو زبانی : زه تسمه‌ای است (تابیده شده از جنس رودهٔ گوسفند) که به دو سوی کمان می‌بندند و اگر کاملاً کشیده شود، نیروی پرتاب زیادی را به تیر می‌بخشد./ به بند کمر بر: دو حرف اضافه برای یک متمم: ویژگی سبک خراسانی: در این‌حالت معمولاً حرف اضافهٔ اولی معنی نمی‌شود و حرف اضافهٔ دوم در ابتدای متمم می‌آید:«به بند کمر بر= بر کمربند»
⭕️قلمرو زبانی:
کنایه: کمان به زه کردن: آمادگی برای تیراندازی.
⭕️قلمرو فکری :
کمانی را که به زه متصل کرده بود(آمادهٔ تیراندازی شده بود) بر دوش انداخت و چندتایی تیر هم به کمربند خود متصل کرد.

◀️بیت ۱۷ :
⭕️قلمرو فکری :
رستم فریاد برآورد که: آهای مرد جنگجوی(کم تجربه)، حریف تو اکنون به میدان  آمد. مبادا به جایگاه خود بازگردی.

◀️بیت ۱۸ :
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس کشانی با تعجب خندید و او را نگریست.
اسبش را متوقف کرد و رستم را مورد خطاب قرار داد:
⭕️قلمرو ادبی :
عنان گران کردن: کنایه از :
متوقف کردن اسب./ واج‌آرایی«خ»

◀️بیت ۱۹ :
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس با خنده و تمسخر به رستم گفت: نام تو چیست؟! پس از مرگت چه کسی به عزایت خواهد نشست؟ (= از کدام خاندان هستی؟!)

◀️بیت ۲۰ :
⭕️قلمرو زبانی :
نام: مفعول/ کام: قسمتی از دهان: مفعول/
⭕️قلمرو فکری :
رستم پاسخ داد: چرا نامم را می پرسی؟! آخر تو که پس از این خواهی مُرد و به هیچ آرزویی نخواهی رسید. (اصلاً فرصت نخواهی کرد که برای کشتن من فخر بفروشی!)
⭕️قلمرو ادبی :
نام و کام = جناس/ کام: در اینجا مجاز از آرزو.

◀️بیت ۲۱ :
⭕️قلمرو زبانی : جمله: چهارجزئی مفعولی، مسندی.
مرگ تو: مسند/«مرا مادرم نام= مادرم نامم را»
⭕️قلمرو فکری :
رستم: مادرم، نام مرا  «مرگ اشکبوس» نهــاد! روزگار هم مقدّر نموده که من همچو یک پتک کوبنده، بر کلاهخودت فرو آیم و تو را از بین ببرم.
⭕️قلمرو ادبی :
جناس: ترگ و مرگ
تشبیه: من(رستم) پتک هستم.
زمانه: تشخیص

◀️بیت ۲۲ :
⭕️قلمرو زبانی :
بی بارگی: بدون اسب بودن (باره: اسب)
سر به کشتن دادن: کنایه: در آستانهٔ نابودی بودن
⭕️قلمرو فکری: اشکبوس به رستم گفت: آخر این‌گونه، بدون اسب، خودت را یکــ‌باره به کشتن خواهی داد!

◀️بیت ۲۳ :
⭕️قلمرو فکری : رستم به او جواب داد: ای مرد بیهوده‌گو و پرخاشجو(جنگ‌طلب)؛ 

◀️بیت ۲۴ :
⭕آیا تاکنون ندیده‌ای که کسی پیاده جنگ کند و مردان سرکش و یاغی را بکشد و از بین ببرد؟
⭕️ ادبی: (سر زیر سنگ آوردن: کنایه از: کشتن)/ جنگ و سنگ: جناس

◀️بیت : ۲۵
⭕️قلمروزبانی :
تو را: به تو= جهش ضمیر / «ه» در نبرده: نشانهٔ نسبت. نبرده: جنگی/ «ت» در بیاموزمت: جهش ضمیر: نقش متممی.به تو بیاموزم./ پیاده: قید حالت
⭕️قلمرو فکری :
اکنون ای  سوار کار جنگــی، «پیاده جنگ‌آوری  کردن را» به تو خواهم آموخت.   

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni

👇👇👇👇


#فارسی_و_نگارش_دهم
#درس_یازدهم
#رستم_و_اشکبوس
نوشته : فروغ فرجام
قسمت 1⃣
◀️بیت ۱
⭕️قلمرو زبانی : اسب در فارسی کهن: اسپ «همی: می» نشانهٔ سبکی خراسانی و تا حدی هم سبک عراقی برای بیان ماضی استمراری یا مضارع اخباری.
⭕️قلمرو فکری :
سر و صدای ازدحام و شلوغی حاصل از جنگ سوارکاران و اسبان‌شان آن‌قدر زیاد بود که گویی از سیاره‌های آسمانی(مریخ و زحل) هم فراتر می‌رفت!
⭕️فکری: در این قسمت از شاهنامه، فردوسی با ذکر عناصری از طبیعت که مظهر دلاوری و شجاعت هستند، در چند بیت نخست، ذهن خواننده را برای مواجه شدن با جنگی مخوف آماده می‌کند و به فضاسازی میدان جنگ می‌پردازد.
⭕️قلمرو ادبی: بهرام: مریخ؛ نماد: خون‌ریز فلک/ کیوان: زحل: نحس اکبر؛نماد شومی. از منظرى ديگر: هر دو مجاز از آسمان/ بیت اغراق دارد.

◀️بیت ۲ :
⭕️ قلمرو فکری : شمشیرها و دست‌های جنگ‌جویان از شدت خون‌ریزی به رنگ لعل(قرمز) شده بود. بستر زمین هم در زیر تاخت و تاز گام‌های سوارکاران و اسبان‌شان، به دلهره و اضطراب افتاده بود.
⭕️قلمرو ادبى: تشبیه بلیغ اسنادی: مصراع اول. تیغ و ساعد: مشبه/ لعل: مشبه‌ٌبه/ تشخیص در مصراع دو

◀️بیت ۳:
⭕️قلمرو زبانی :
ایچ: هیچ: ازنشانه‌های سبکی خراسانی: قرن ۳ تا ابتدای ۶
⭕️قلمرو فکری :
(نه‌تنها جانداران) که خورشید هم، رنگ بر رخ نداشت(= سخت ترسیده بود.) از دیگرسو خاک زمین و صخره‌های کوهستان هم از ترس هجوم جنگاوران، به اضطراب و ولوله افتاده بودند.
⭕️قلمرو ادبی: رنگ بر رخ نداشتن خورشید: تشخیص و کنایه از وحشت.
به جوش آمدن خاک: کنایه از اضطراب. جناس سنگ و رنگ.

◀️ابیات ۴و۵- :
⭕️قلمرو زبانی:
سپُردن: در اینجا به معنی: سپَردن: طی کردن.
سپُردن: ۱. واگذار کردن. ۲. طی کردن...
⭕️قلمرو ادبی: آسمان سپُردن: از طاق آسمان بالا رفتن: كار سخت و غير منتظره انجام دادن/ به جوش آمده خاك: كنايه: هيجان و اضطراب.
⭕️قلمرو فکری :
کاموس(پهلوان تورانی) به لشکریان توصیه کرد: حتی اگر قرار باشد که آسمان را درنوردید[به هر وسیله و با هر مشقتی که هست]؛ به ابزارهای جنگی مسلح شوید؛ ایرانیان را در تنگنا قرار دهید و آنان را به بند بکشید (= اسیر کنید.)

◀️بیت ۶ :
⭕️قلمرو زبانی: کجا: به مفهوم «که»: از نشانه‌های سبک خراسانی و کمی هم عراقی/
بر سانِ: به مانندِ.
⭕️قلمرو فکری:
پهلوان شجاعی "که" اشکبوس نام داشت، همانند طبلی بزرگ فریاد برآورد.
⭕️قلمرو ادبی: تشبیه در مصراع دو.

◀️بیت ۷:
⭕️قلمرو زبانی : هم‌نبرد: حریف، رقیب، دشمن رو در رو
اندر: در: از مختصات سبک خراسانی و عراقی
⭕️قلمرو ادبی :
ایران: مجازاً ایرانیان
سر به گرد اندر آوردن: کنایه: کشتن.
⭕️قلمرو فکری :
اشکبوس پیش آمد که از شمار ایرانیان یکی را به جنگ طلبد و آن حریف را شکست دهد(= بکشد.)

◀️ بیت : ۸-
⭕️قلمرو زبانی :
تیز: قید حالت: سریع و بی‌درنگ
خُـود: کلاهخود.
گبر: خفتان: نوعی جامهٔ جنگی دارای دو لایه که از الیاف ابریشم پر شده بود و در زیر زره فلزی پوشیده می‌شد. در جنگ‌ها اگر فردی مورد اصابت قرار می‌گرفت و زره وی دریده می‌شد، با لغزیدن شمشیر بر رویهٔ لیز ابریشم، بدن آسیب بسیار کمتری می‌دید.
⭕️قلمرو فکری :
رُهّام[جوان] به سرعت با کلاهخود و لباس جنگی خفتان[کاملاً مسلح] به سوی اشکبوس شتافت. از هجوم رهام، گرد و خاک به آسمان بلند شد(= شور و غوغا به پا شد.)
⭕️قلمرو ادبی :
خود و گبر تناسب
جناس: ابر، گبر و «اغراق»
ابر: مجاز از آسمان

◀️بیت : ۹-
⭕️ قلمرو فکری : رهام و اشکبوس با هم گلاویز شدند (شروع به جنگ کردند). «نوای»شیپور و طبل جنگ از هر سپاه بلند شد.
⭕️ قلمرو ادبی :
طبل و کوس : مجاز از صدای طبل
‌‎
◀️بیت ۱۰ :
⭕️قلمرو فکری : اشکبوس دست به گرز سنگین برد (آن را برای نبرد انتخاب کرد) و [در این حالت] مثل این بود که بستر زمین از ضربهٔ سُم اسبها، همچو آهن سفت شده و در اثر گرد و خاک نیز آسمان تیره و تار شده است. (= شور و غوغا)
⭕️قلمرو ادبی : سپهر: مجازاً هوا و فضای میدان.
آهنین: می‌توان تشبیه یا کنایه از سفت و محکم گرفت.
‎آبنوس: مشبه‌ٌبه [نوعی چوب خاکستری مایل به سیاه]

◀️بیت ۱۱:
⭕️قلمرو زبانی : آهیختن: بالا بردن، برکشیدن، آختن. از مصدرهای فارسی که متأسفانه منسوخ شده. غمی: غمگین و ناتوان.«است سران: غلط تایپی کتاب: دست سران»
⭕️قلمرو ادبی :
سر: استعاره از سرور و سردار.
⭕️قلمرو فکری :
رهام گرز سنگین خود را بر کشید(بالا برد). پهلوانان از شدت نبرد و جنگیدن با گرزهای سنگین خسته شدند.

@farsionegaresh_fanni_gr
@farsionegaresh_fanni

👇👇👇👇

Показано 20 последних публикаций.

1 380

подписчиков
Статистика канала