گردونه ی تاریخ


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


خوش حال میشم که به ما بپیوندید

Связанные каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: مجموعه تصاویر تاریخی
دندانپزشکی به روایت تاریخ ایران

تالیف دکتر سعید میرسعیدی
دندانپزشک و پژوهشگر تاریخ

●این کتاب حاصل جستجویی چند ساله در منابع مختلف تاریخ ایران و مجموعه مقالات و پژوهش‌هایی درباره تاریخ دندان‌پزشکی است که در سال‌های اخیر از این نویسنده در نشریات مختلف به چاپ رسیده است.
بسیاری از آنچه درباره دندان‌پزشکی و دندانسازی در میان خاطرات و سفرنامه‌ها و منابع تاریخ ایران وجود دارد در این مجموعه به صورت بخش‌ها و نوشتارهایی مجزا آمده است.

☆سفارش آنلاین کتاب از طریق سایت نشر دندانه 👈 dandane.org


Репост из: کتاب مهدی/ mahdi book
🔻 «دست نوشته‌های ناصرالدین شاه قاجار از سفر و شکار در فیروزکوه» به کوشش فاطمه قاضیها توسط مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب منتشر شد.

🔹 کتاب «دست‌نوشته‌های ناصرالدین شاه قاجار از سفر و شکار در فیروزکوه»، همان گونه که از عنوان آن پیداست، در واقع حاوی دست‌نوشته‌های ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۴۷-۱۳۱۳ق.) از سفر و شکار در فیروزکوه طی چند ماه ابتدایی سال ۱۲۸۲ ق. است. شاه قاجار در این سفر رویدادهای مسیر رفت و برگشت از تهران به فیروزکوه و بالعکس را به رشتۀ تحریر درآورده است.

🔹 ناصرالدین شاه در آغازِ دست‌نوشتۀ خود ابتدا به اختصار رویدادهای ۲۷ ذیحجه تا ۲۵ محرم را بیان می‌کند و سپس از ۲۵ محرم، خاطرات خود را به صورت روزانه می‌نگارد. این سفر در ۱۵ ربیع‌الاول با ورود ناصرالدین شاه به عمارت شمیران و ذکر خاطراتی از رویدادهای پس از بازگشت از فیروزکوه به پایان می‌رسد.

🔹 از جمله نقاط قوت کتاب منتشر شده از برخی دست‌نوشته‌های ناصرالدین شاه قاجار توسط مؤسسۀ پژوهشی میراث مکتوب این است که این کتاب در انتها شامل تصاویر رنگی اسکن شده از نسخۀ اصلی ۴۹ صفحه‌ای این دست‌نوشته‌هاست که در حال حاضر در بیوتات سلطنتی آرشیو سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران نگهداری می‌شود و نمونه‌ تصاویری نیز از سفرهای تفریحی ناصرالدین شاه در انتها به کتاب افزوده شده است.

🔹 مصحح کتاب، «فاطمه قاضیها» که به عنوان کارشناس‌ارشد کتابداری نسخ خطی در حوزۀ اسناد تاریخی فعالیت و تحقیق می‌کند در مقدمۀ مفصل خود در ابتدای کتاب معتقد است که نوشتن خاطرات روزانه توسط پادشاه ایران و به تبع آن سفرنامه، از ناصرالدین شاه قاجار، چهارمین پادشاه این سلسله (۱۲۶۴-۱۳۱۳ ه.ق) آغاز شده است و اگر هم پیش از او کسی از شاهان دست به این کار زده باشد، هیچ اثری از آن باقی نمانده است.

🔹 فاطمه قاضیها که دارای یادداشت‌ها و مقالات متعدد دیگری نیز در حوزۀ اسناد و تاریخ قاجار می‌باشد، همچنین در مقدمۀ کتاب می‌گوید: ناصرالدین شاه علاوه بر سفرنامه‌هایی که نوشته، خاطرات خود را نیز در اکثر موارد در تهران و یا بقول خودش درالخلافه و مناطق ییلاقی تهران که به شکار و تفریح می‌رفته، مکتوب کرده است. به این ترتیب وی که پادشاهی شکارچی، عاشق سیر و سفر و گشت و گذار و در عین حال در قلمفرسایی توانا بود، دستخط های بسیاری از خود به یادگار گذاشته است.

🔹 نگارنده کتاب همچنین با توجه به بررسی بسیاری از سفرنامه‌ها و خاطرات ناصرالدین شاه، این شاه قاجاری را مردی «خستگی ناپذر» می‌داند که به ندرت استراحت می‌کرده و هرگز سکون و آرامش نداشته و حتی زمانی که از سفرهای طولانی به دارالخلافه مراجعت می‌کرد، دو سه روز بعد دوباره به سفرهای به قول خودش «دوشبه» و «سه شبه» می‌پرداخت.
در عین حال آن چه در دست‌نوشته‌های ناصرالدین شاه در سفر و شکار در فیروزکوه قابل توجه است، اشاره شاه قاجار به نام مکان‌ها و محل‌ها از جمله نیکنام‌ده، لواسان، دماوند، پلور، لاسم، چشمه انگمار و…. می‌باشد که او در جریان سفر به فیروزکوه از آن جاها گذشته است.

🔹 نکته قابل توجه دیگر که مصحح کتاب به آن اشاره داشته، نثر خاطرات ناصرالدین‌شاه است. به گفته فاطمه قاضیها، ناصرالدین شاه در این که افعال مربوط به خودش را جمع و یا مفرد صرف کند تردید داشته و این تردید در نثر او به چشم می‌خورد، به عنوان مثال آن‌جا که ناصرالدین شاه می‌گوید: صبح از خواب برخاستم، خیلی منتظر شدیم. به گفته مصحح کتاب این گونه اظهارات ناصرالدین شاه برای جلوگیری از سردرگمی خواننده تصحیح و از نظر دستوری در کتاب یکنواخت شده است.

🔹 در بخشی از کتاب، در تاریخ چهارشنبه، ۲۶ محرم ۱۲۸۲، ناصرالدین شاه می‌گوید: از منزل نیکنام‌ده سوار شده به لواسان بزرگ رفتیم. هوای بسیار خوبی داشت، حاصل همه سبز است، با عین  الملک، امیر آخور، تیمور میرزا، صحبت کنان می‌آمدیم نزدیک ده. میرزا علی بیک قوشچی که از قبل امیرآخور نایب لواسان است، جلو آمد، طیقون در بهار تولک کرده بود، تازه از تولک درآورده بود، آورد، خیلی قشنگ بود. گیلاس هم دارد...

🔹 همچنین نکته قابل توجه دیگر در کتاب منتشر شده از دست نوشته‌های ناصرالدین شاه، شرح عبارات و لغات دشوار بصورت پاورقی در متن است که باعث می‌شود خواندن این خاطرات برای خواننده چندان دشوار و مبهم نباشد. به عنوان مثال در متن ذکر شدۀ فوق از خاطرات ناصرالدین شاه، در توضیح واژه طیقون گفته شده است که همان شاهباز است که به ترکی طوغان و تیفون نیز گفته می‌شود. در این بخش همچنین معنی کلمه تولک کردن، کریز کردن و پر ریختن پرندگان مانند چرغ و شاهین عنوان شده است.
▫️▫️▫️▫️
🔸 علاقه مندان برای تهیۀ کتاب می توانند با شمارۀ ۶۶۹۵۷۸۸۹ و یا دورنگار ۶۶۹۵۷۸۸۹ واحد توزیع و فروش تماس برقرار کنند.
▫️▫️▫️▫️▫️
💠 روزنامه اطلاعات، سه شنبه ۱۶ بهمن ۱۳۹۷.

🆔 @mahdi_book_hamedan
▫️▫️▫️▫️
🅰 https://www.ettelaat.com/mobile/?p=115146&device=phone


در روز چهارشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۵۷، مقام‌های وزارت دفاع آمریکا فاش کردند که ژنرال‌ هایزر خاک ایران را ترک کرده است. معاون وقت فرمانده نیروی هوایی آمریکا در اروپا به عنوان فرستاده ویژه واشنگتن در روز چهارم ژانویه ۱۹۷۹ (۱۴ دی ۱۳۵۷) بدون اطلاع قبلی با یک هواپیمای نظامی از بروکسل عازم تهران شد و بدون فوت وقت مذاکرات خود را با فرماندهان نظامی ايران آغاز کرد.
🔹وی برای ماموریتی ویژه به تهران آمد تا دولت آمریکا را در تصمیم‌گیری‌های بعدی و اطلاع از اوضاع ایران یاری کند. او در طول مدت اقامت بیش از یک ماهه خود در ایران، فقط یک بار به دیدار شاه رفت و در آن جلسه، از روز و ساعت خروج وی از ایران مطلع شد. علی‌رغم اینکه سفر وی به صورت محرمانه انجام شده بود، اما خبر ورود او در دو روز بعد، یعنی در ۱۶ دی ۱۳۵۷ فاش شد
🔹‌هایزر در کتاب خاطراتش نوشته است: «من برای بررسی این مساله مخفیانه به تهران آمدم که کودتا چگونه میسر است و آیا اصلاً به مصلحت هست یا نه؟ پس از بررسی‌های بسیار، از واشنگتن دستور رسید که دولتی قوی به رهبری شاهپور بختیار تشکیل شود. در صورتی که این کار شکست بخورد کودتای نظامی انجام خواهد شد.»
@kolbetarikh


Репост из: تاریخ ایرانی
⭕️روایت منتشرنشده از بازداشت ارتشبد فردوست

🔹ما به مراکز تجمع ضدانقلاب در خارج دسترسی داشتیم ولی هیچ خبری از فردوست نداشتیم.

🔹رسیدیم به اینکه یکی از پزشکان مورد اعتماد ساواک فردوست را معاینه کرده. به یک پزشک متخصص گوش و حلق و بینی رسیدیم که اگر کسی فردوست را معاینه کرده باشد، احتمالاً این فرد است. یکی از چیزهایی که از او گرفتیم، یک آدرس بود که گفت فردوست را آنجا معاینه کرده‌ام. خانه پدری فردوست بود سمت میدان انقلاب، کنار دانشگاه تهران.

🔹از همان ابتدا فردوست را با نام دیگری - گمان می‌کنم سرهنگ حسینی - در بازداشتگاه ثبت کردیم. چون هم سؤالات خودمان اهمیت زیادی داشت که چنین فردی با چنین جایگاه و ارتباطاتی چرا در داخل مانده و مشغول چه کاری است؟

🔹نرفتنش به خاطر این بود که واقعاً به هیچ‌ کس اعتماد نداشت و سرنخ‌های ارتباطی‌اش هم کور شده بود. روزهای حاکمیت دولت موقت هم با آن‌ها و مهندس بازرگان مرتبط بود و آن‌ها هم گفته بودند خارجت می‌کنیم، ولی عملی نشده بود. بازرگان می‌خواست فردوست اعدام نشود، پنهان هم نمی‌کرد.

🔹فردوست در یک کاغذ با دستخط خودش نوشت که اینجانب حسین فردوست فرزند سیف‌الله به شماره شناسنامه فلان، کلیه اموال و دارایی‌های خود که لیستش را هم داشتیم به بنیاد ۱۵ خرداد هدیه می‌کنم.

🔹بعد از اینکه همکاران سایر بخش‌ها هم فهمیدند او پیش ماست، می‌آمدند سؤالاتشان را با او مطرح می‌کردند و جواب می‌گرفتند.

🔹با تعدادی از اعضای حزب توده مثل احسان طبری مدتی هم‌خانه بود. ولی به لحاظ شخصیتی با هم ارتباط نگرفتند و با هم تعامل و نشست و برخاست نداشتند.

https://bit.ly/2WLP2kr

http://tarikhirani.ir/fa/news/36/bodyView/6577

@tarikhirani


Репост из: گردونه ی تاریخ
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
در كنفرانس تهران شمشيري به دليل مقامت استالينگراد در برابر آلمان نازي، توسط چرچيل به استالين هديه مي شود و براي تولد 69 سالگي چرچيل هدايي از كارهاي دستي اصفهان به چرچيل اهدا مي گردد @kolbetarikh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
كليپي تاریخی از #کنفرانس‌_تهران در محوطه سفارت شوروی در تهران (باغ اتابک) با حضور چرچیل، استالین و روزولت، آذر ۱۳۲۲، نوامبر ۱۹۴۳ . در اين كنفرانس شمشيري به دليل مقامت استالينگراد در برابر آلمان نازي، توسط چرچيل به استالين هديه مي شود

@kolbetarikh


لایحه انحلال ساواک در روز 17 بهمن1357 تصویب شد:

در روز 17 بهمن 1357 ، در شرایطی که ساختمان مجلس شوراي ملي در محاصره نظامی بود و مردم در بیرون از ساختمان شعار «مهدی بازرگان، نخست‌وزیر ایران» سر می‌دادند ( مهم‏ترين واقعه پس از ورود امام خميني به ايران، انتخاب مهندس مهدي بازرگان به عنوان رييس دولت موقت بود. در پي جلسه اعضاي شوراي انقلاب، به پيشنهاد اعضا و موافقت امام، مهندس مهدي بازرگان، رهبر ملي‏ گرايان و نهضت آزادي، در 16 بهمن ماه 1357 به رياست دولت موقت انقلاب اسلامي انتخاب شد ) مجلس شورای ملی در جلسه‌ای علنی که با حضور شاپور بختیار، نخست‌وزیر تشکیل شده بود، لوایح انحلال ساواک و محاکمه و مجازات مقام‌های مسوول گذشته کشور و چهار لایحه دیگر دولت را به تصویب رساند.
@kolbetarikh


Репост из: تکاوران دریایی گمنام
درود دوستان و همراهان عزیز

جهت رفاه حال شما عزیزان در این پست لینک قسمت اول تا پنجاهم از کتاب بسیار خواندنی تکاوران دریایی در خرمشهر خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی درج می گردد . از آنجاییکه جناب ناخداصمدی قهرمان بزرگ وطن در این کانال حضور دارند از همه عزیزان تقاضا داریم در استفاده از این گنجینه با ارزش ذکر منبع فراموش نگردد



https://t.me/takavaran_gomnam/612 مقدمه
https://t.me/takavaran_gomnam/616 قسمت اول
https://t.me/takavaran_gomnam/618 قسمت دوم
https://t.me/takavaran_gomnam/629 قسمت سوم
https://t.me/takavaran_gomnam/631 قسمت چهارم
https://t.me/takavaran_gomnam/657 قسمت پنجم
https://t.me/takavaran_gomnam/662 قسمت ششم
https://t.me/takavaran_gomnam/683 قسمت هفتم
https://t.me/takavaran_gomnam/687 قسمت هشتم
https://t.me/takavaran_gomnam/703 قسمت نهم
https://t.me/takavaran_gomnam/705 قسمت دهم
https://t.me/takavaran_gomnam/731 قسمت یازدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/735 قسمت دوازدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/760 قسمت سیزدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/762 قسمت چهاردهم
https://t.me/takavaran_gomnam/783 قسمت پانزدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/787 قسمت شانزدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/799 قسمت هفدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/802 قسمت هجدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/814 قسمت نوزدهم
https://t.me/takavaran_gomnam/818 قسمت بیستم
https://t.me/takavaran_gomnam/835 قسمت بیست و یکم
https://t.me/takavaran_gomnam/839 قسمت بیست و دوم
https://t.me/takavaran_gomnam/852 قسمت بیست و سوم
https://t.me/takavaran_gomnam/856 قسمت بیست و چهارم
https://t.me/takavaran_gomnam/877 قسمت بیست و پنجم
https://t.me/takavaran_gomnam/881 قسمت بیست و ششم
https://t.me/takavaran_gomnam/900 قسمت بیست و هفتم
https://t.me/takavaran_gomnam/904 قسمت بیست و هشتم
https://t.me/takavaran_gomnam/919 قسمت بیست و نهم
https://t.me/takavaran_gomnam/921 قسمت سی ام
https://t.me/takavaran_gomnam/927 قسمت سی و یکم
https://t.me/takavaran_gomnam/929 قسمت سی و دوم
https://t.me/takavaran_gomnam/951 قسمت سی و سوم
https://t.me/takavaran_gomnam/963 قسمت سی و چهارم
https://t.me/takavaran_gomnam/982 قسمت سی و پنجم
https://t.me/takavaran_gomnam/993 قسمت سی و ششم
https://t.me/takavaran_gomnam/1012 قسمت سی و هفتم
https://t.me/takavaran_gomnam/1018 قسمت سی و هشتم
https://t.me/takavaran_gomnam/1032 قسمت سی و نهم
https://t.me/takavaran_gomnam/1043 قسمت چهلم
https://t.me/takavaran_gomnam/1053 قسمت چهل و یکم
https://t.me/takavaran_gomnam/1058 قسمت چهل و دوم
https://t.me/takavaran_gomnam/1062 قسمت چهل و سوم
https://t.me/takavaran_gomnam/1075 قسمت چهل و چهارم
https://t.me/takavaran_gomnam/1086 قسمت چهل و پنجم
https://t.me/takavaran_gomnam/1105 قسمت چهل و ششم
https://t.me/takavaran_gomnam/1114 قسمت چهل و هفتم
https://t.me/takavaran_gomnam/1128 قسمت چهل و هشتم
https://t.me/takavaran_gomnam/1145 قسمت چهل و نهم
https://t.me/takavaran_gomnam/1160 قسمت پنجاهم


تکاوران دریایی فرزندان گمنام ایران - خاطرات تکاوران نیروی دریایی ارتش را منتشر کنید تا ایران و ایرانی قهرمانان راستین خود را بشناسد .

https://t.me/joinchat/AAAAAEEIhOA8rrj7jcZ6DQ


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
ترسناک‌ترین جادوگران ایران باستان را بشناسید
@kolbetarikh


Репост из: مجيد تفرشى
راتچايلد در نامة 23 سپتامبر/ اول مهر خود در پاسخ به درخواست ويلسون اعلام كرد كه بهتر است نخست شخص ديگري به‌نام سر «ديكت وايت» (رئيس وقت MI6 و رئيس سابق MI5) كه او نيز با شخص شاه دوستي دارد مذاكره را آغاز كند. راتچايلد همچنين افزود: «اگر اتهامات وارده به دانشجو در جهت خرابكاري عليه رژيم جدي نباشد، تلاش براي آزادي وي ساده‌تر است. ولي تجربه نشان داده كه اگر دلايل قوي عليه وي وجود داشته باشد ممكن است شاه توجهي به اين وساطت نكند.»
ويلسون بعدها در يك تماس تلفني با رايچايلد به وي گفت كه موفق دخالت رايت در ماجرا نيست. چرا كه اولاً اين ميانجيگري ممكن است به معناي مداخلة رسمي دولت بريتانيا تلقي شود و دوم اينكه با توجه به سوابق رايت ممكن است اين شبهه ايجاد شود كه زيباكلام با دواير امنيتي بريتانيا همكاري داشته و كارش را بدتر بكند. گفتني است كه در پروندة منتقل‌شده به آرشيو ملي بريتانيا، بخش‌هايي از مكاتبات راتچايلد با ويلسون كه حاوي نام افراد مشخصي بوده سانسور و پنهان شده است.
يكي از آخرين اوراق موجود در پروندة زيباكلام در آرشيو ملي بريتانيا مربوط به نامة 25 مارس 1976/ 5 فروردين 1355 (يك سال و هفت ماه پس از دستگيري وي) از راتچايلد به ويلسون است. راتچايلد در اين نامه متذكر شده كه بارها با مقامات ايراني دربارة این دانشجوي ايراني صحبت كرده ولي تنها تضميني كه به دست آورده اين بوده كه با وي بدرفتاري نشود. شايد به همين دليل بود كه در طول ادامه دوران بازداشت و بازجويي، او مورد شكنجة فيزيكي واقع نشد.
شایان ذکر است که صادق زيباكلام مفرد پس از گذراندن حدود دو سال و يك ماه زندان، نهايتاً نه لزوماً به دليل فشارهاي بين‌المللي؛ بلكه به دليل روي كار آمدن «جيمي كارتر» به‌عنوان رئيس‌جمهور جدید امريكا و آغاز دورة موسوم به فضاي باز سياسي در شهريور 1355 از زندان آزاد شد.

https://t.me/majidtafreshi


Репост из: مجيد تفرشى
تعلل يا خودداري طولاني مقامات ايراني از اعلام وضعيت دانشجوي ناپديدشده نهايتاً منجر به لبريز شدن كاسة صبر ناظران، ورود اتحادية دانشجويان برادفورد به صحنه و همچنين افشاگري روزنامه‌هاي محلي شمال بريتانيا دربارة سرنوشت زيباكلام شد. روز 25 آوريل، «روبن گلدبرگ» رئيس اتحاديه دانشجويان با ارسال تلگرافي خطاب به شاه كه نسخه‌اي از آن نيز براي هارولد ويلسون ارسال شد هشدار داد كه دستگيري بدون دليل اين دانشجو يك جرم سياسي است و از راه‌هاي مختلف توسط دانشجويان بريتانيايي نسبت به آن عكس‌العمل منفي نشان داده خواهد شد.
از سوي ديگر در همان روز، روزنامة محلي تلگراف اند آرگوس چاپ برادفورد در گزارشي تحت عنوان «دانشجو در زندان شكنجه» به بررسي وضعيت و سرنوشت زيباكلام پرداخت. در اين گزارش كه نوشتة «ایان هارگريوز» (خبرنگار محلي و جوان آن هنگام، سپس عضو تحريرية روزنامة فايننشال تايمز و استاد بعدی روزنامه‌نگاري و رسانه‌ها در دانشگاه كارديف در ولز) بود اعلام شد كه زيباكلام عضو انجمن اسلامي دانشگاه برادفورد بوده و توسط مأموران ساواك در بريتانيا به دليل توزيع مواد تبليغاتيِ گروه‌هاي مخالف رژيم ايران شناسايي شده بود. اين گزارش و گزارش‌هاي مشابه دربارة زيباكلام موجب شدند تا كريم‌پاشا بهادري، معاون وزير دربار ايران، به نيابت از سوي اميراسدالله علم، وزير دربار، با احضار سفير بريتانيا نسبت به مندرجات روزنامه‌هاي آن كشور دربارة ناپديد شدن و دستگيري اين دانشجوي ايراني دانشگاه برادفورد اعتراض كند.
نهايتاً در روز 5 مي 1975/ 15 ارديبهشت 1354، پيش از هشت ماه پس از ناپديد شدن دانشجوي ايراني، مسئولان امنيتي ايران به سفارت بريتانيا در تهران اطلاع دادند كه اين دانشجو در تاريخ 19 آگوست 1974/ 28 مرداد 1353 به هنگام بازگشت به تهران دستگير، در دادگاه نظامي «به اتهام فعاليت‌هاي خرابكارانه عليه رژيم ايران از جمله توزيع مواد تبليغاتي مربوط به سازمان شناخته‌شدة مسلح ماركسيست‌هاي اسلامي مجاهدين خلق» محاكمه و با اعتراف به اين اتهامات «مطابق قانون» به سه سال زندان محكوم شده است. اين موارد در همان تاريخ به‌طور تلگرافي توسط آنتوني پارسونز سفير بريتانيا به لندن گزارش شد.
مكاتبات بعدي مقامات وزارت خارجه بريتانيا و مسئولان دانشگاه برادفورد در اين باره نشان مي‌دهد كه از اين مرحله به بعد دغدغة اصلي آنان عدم لطمه زدن مسئلة دستگيري زيباكلام به روابط با ايران و همچنين ممانعت از تكدّر مقامات ايراني و جلوگیری از خودداري آنان از اعزام دانشجو به برادفورد بوده است. در این پرونده، شواهدي وجود دارد كه ويلسون قصد داشته كه در سفر خود به تهران از شاه و نخست‌وزير ايران بخواهد تا در مجازات اين دانشجو تخفيفي قائل شوند، ولي بعداً به دليل حساسيت‌هاي ناشي از اشغال سفارت ايران توسط دانشجويان مخالفت حكومت و فشار حكومت شاه براي محاكمة دانشجويان و محكوميت شديد آنان از اين اقدام صرف‌نظر كرد. از سوي ديگر دانشجويان دانشگاه برادفورد با حمايت ديگر دانشجويان سراسر بريتانيا با تهية طوماري ضمن اشاره به فعاليت‌هاي ساواكي‌ها در دانشگاه‌هاي اين كشور و نقش آنان در شناسايي و دستگيري دانشجوي يادشده خواستار رسيدگي ويلسون به اين وضع و تلاش براي آزادي او شدند.
مجموع اين مسائل منجر به آن شد كه براساس گزارش 8 آگوست 1975/ 17 مرداد 1354 و تقريباً در سالگرد دستگيري زيباكلام، ويلسون تصميم گرفت تا به شيوه‌اي بسيار محتاطانه و از طريق كانال‌هاي غيررسمي از جمله ارتباط شخصي «لرد ويكتور راتچايلد» با شاه و هويدا و به‌عنوان ابتكاري شخصي در يكي از سفرهاي متعددش به تهران در راه آزادي دانشجوي زنداني دانشگاه برادفورد تلاش كند. اما اين نگراني وجود داشت كه دخالت دولت بريتانيا و شخص ويلسون به‌جاي تأثيرگذاري مثبت در ماجرا، براي اين دانشجو گران نيز تمام شود.
يك ماه و اندي بعد، نخست‌وزير بريتانيا در نامة مورخ 19 سپتامبر/ 28 شهريور خود به‌عنوان رئيس افتخاري دانشگاه برادفورد به لرد راتچايلد خواستار استفاده از ارتباط شخصي و دوستانة راتچايلد و كمك وي به عفو و آزادي زيباكلام به‌عنوان «يك دانشجوي خوش‌آتيه دورة دكترا» و رفع نگراني از دانشجويان دانشگاه‌ها در اين باره شد. به نوشتة ويلسون قرار بوده كه در اول سپتامبر 18 روز قبل از نگارش اين نامه 241 زنداني سياسي مورد عفو قرار گيرند، ولي مشخص نيست كه آيا او جزو اين عده است يا نه.


Репост из: مجيد تفرشى
پروندة صادق زيباكلام مفرد، دانشجوي ايرانيِ دانشگاه برادفورد
برگزیده گزارش‌های محرمانه منتشرنشده بریتانیایی در سالهای پایانی حکومت پهلوی
تفحص، تحقیق، گزیده، ترجمه و نگارش: مجید تفرشی
بخش چهاردهم
در مجموعه اسناد آزادشده آرشيو ملي بريتانيا مربوط به سال 1975 اشاراتي به دستگيري يك دانشجوي ايراني دانشگاه برادفورد در حين سفر به تهران شده بود. با اين وجود، پروندة بررسي‌هاي مسئولان براي پيگيري دستگيري «صادق زيباكلام مفرد» (در همة اسناد رسمي بريتانيايي نام وي به اشتباه مفرد صادق زيباكلام ذكر شده است) به دلايل نامعلومي سال گذشته آزاد نشد و جزو اسناد از طبقه‌بندي خارج شده در سال 2007 قرار گرفته است. زيباكلام در سال 1971 براي تحصيل در رشتة مهندسي شيمي در مقطع فوق‌ليسانس و سپس دكترا وارد دانشگاه برادفورد و سه سال بعد در تابستان 1974 در حين سفري به تهران ناپديد شد.
در ضمن يكي از اسناد رسمی بريتانيايي، «ايور لوكاس»، رئيس بخش خاورميانة وزارت خارجه بريتانيا ضمن اشاره به مشكلات و تبعات دخالت‌هاي سياستمداران كشورش در سفر به ايران و پيگيري وضع زندانيان سياسي و حقوق بشر در آن كشور نوشت: «چنان كه وزير خارجه (بريتانيا) آگاه است ما قبلاً پيگيري محتاطانه‌اي از مقامات ايراني در مورد مفرد، يكي از اين دانشجويان ناپديدشده و دانشجوي سابق دانشگاه برادرفورد، كرده‌ايم. به ما گفته شده كه وي پس از يك محاكمه براساس قوانين ايران به سه سال زندان محكوم شده است. من گمان مي‌كنم كه پاسخ به بيشتر موارد ديگر نيز به همين منوال است. ولي براساس تجربة ما در اين مورد، اين مسئله تأييد مي‌شود كه حساسيت‌هاي شديد (مقامات) ايراني با اين قبيل پيگيري‌ها شديدتر خواهد شد.»
روز 9 اكتبر 1974/ 17 مهر 1353، «تد ادواردز» معاون و مسئول اجرايي دانشگاه برادفورد در نامه‌اي خطاب به مسئول امور فرهنگي و دانشجويي سفارت ايران در لندن خواستار پيگيري و پاسخ‌گويي در مورد سرنوشت يكي از دانشجويان آن دانشگاه شد كه براي مدتي به ايران عزيمت كرده و ظاهراً توسط نيروهاي ساواك دستگير شده و خبري از وي در دست نيست. مديريت دانشگاه برادفورد به دليل عدم پاسخ‌گويي به اين نامه، دو ماه بعد در تاريخ 19 دسامبر 1974/ 28 آذر 1353، نامة مشابهي خطاب به «اميرخسرو افشار» سفيركبير ايران در لندن ارسال و خواستار اعلام وضعيت دانشجوي 26 ساله شد. در اين دو نامه عنوان شده بود كه پروفسور ويليام ويلكينسون استاد راهنماي زيباكلام با توجه به غيبت بيش از حد و غيربرنامه‌ريزي‌شدة دانشجوي خود مسئله مشكوك شده و تلاش كرده بود تا مستقيماً با وي در ايران تماس بگيرد. ولي ظاهراً به وي گفته شده بود كه زيباكلام ناپديد شده است.
ظاهراً توجه خاص، جدي و كم‌سابقة محافل دانشگاهي در بريتانيا نسبت به وضعيت اين دانشجوي ايراني به پنج دليل مشخص صورت گرفت: 1. هم‌زماني انتشار گزارش‌هاي مربوط به فعاليت‌هاي مأموران مخفي ساواك در بريتانيا با اعلام خبر دستگيري اين دانشجوي ايراني؛ 2. كم‌سابقه يا بي‌سابقه بودن دستگيري يك دانشجوي شاغل به تحصيل در بريتانيا در كشور خود (اين مسئله بعضاً در مورد دانشجويان سابق پس از بازگشت به كشورشان رخ داده بود، ولي دستگيري آنها در حين تحصيل در بريتانيا امري نادر بود؛ 3. پافشاري‌ها و پيگيري‌هاي جدي مسئولان دانشگاه برادفورد براي يافتن حقيقت ماجرا؛ 4. رياست افتخاري هارولد ويلسون نخست‌وزير و رهبر وقت حزب كارگر بريتانيا در دانشگاه برادفورد و دسترسي آسان‌تر مسئولان دانشگاه به وي؛ 5. فعاليت‌هاي زيباكلام به‌عنوان يكي از مسئولان انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه و ارتباطات گستردة وي با ايرانيان و دیگر مسلمانان اين شهر مسلمان‌نشين شمال بريتانيا.
وقتي اين پيگيري‌ها پس از پنج ماه مكاتبه و رايزني نتيجه نداد، ادواردز در تاريخ 10 مارس/ 19 اسفند، نامه‌اي «به‌كلي محرمانه» خطاب به هارولد ويلسون، نه لزوماً به‌عنوان نخست‌وزير، بلكه به‌عنوان رئيس افتخاري دانشگاه برادفورد نوشت و با متذكر شدن مقام ويلسون در دانشگاه به وي هشدار داد كه بيش از اين نمي‌تواند مانع كساني شود كه خواهان علني كردن ماجرا و اِعمال فشار بر دولت‌هاي ايران و بريتانيا براي روشن شدن سرنوشت زيباكلام هستند.
از اين زمان به بعد، مسئولان نخست‌وزيري و وزارت خارجه بريتانيا تا حدي به تكاپو افتادند تا از طريق تماس‌هاي جدي‌تر با مسئولان ايراني، خبري از سرنوشت زيباكلام به‌دست آورند. براساس نامة 25 آوريل 1975/ 5 ارديبهشت 1354، دفتر ويلسون، يكي از مسئولان سفارت ايران در لندن در تماسي با ارتشبد «نعمت‌الله نصيري» رئيس ساواك، جوياي وضعيت دانشجوي ايراني شده بودند و نصيري نيز قول داده بود كه وضعيت او را روشن كند، ولي خبري از وي نشده بود. البته در اين فاصله گزارش‌هاي مختلف تأييد نشده، از دستگيري اين دانشجو خبر داده بودند.


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
كلیپی تاريخي از رژه ی ارتش آلمان در پاریس ، پس از اشغال فرانسه در جنگ جهاني دوم ؛ سال 1940
@kolbetarikh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
آنچه از خانواده شجريان نمي دانيد
@kolbetarikh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
پارسی باستان چگونه بود؟
ویدیوی بالا، الفبای میخی و عددهای پارسی باستان را تلفظ میکند و کتیبه بیستون داریوش را به زبان پارسی باستان میخواند.جالب آنکه عددها از چندهزار سال پیش تا کنون، کمترین دگرگونی را داشته اند. همچنین،شکل باستانی برخی واژه های امروزی را هم میتوان در متن کتیبه دید
@kolbetarikh


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
کلیپی از جنگ جهانی دوم
@kolbetarikh


آغاز قيام بزرگ مردم چين عليه خاندان سلطنتي اين كشور (1850م)
قيام بزرگ مردم چين با نام #شورش_تايپينگ_‌ها يا اراده خلق‏‌ها، حاصل اوضاع نابسامان روستائيان و فقر شديد حاكم بر اجتماع بود كه در اثر استعمار خارجي و حكومت خاندان بي‏‌كفايت "#منچو" به اوج خود رسيده بود. اين قيام تحت عنوان فرمان الهي، به منظور سرنگوني خاندان منچو آغاز شد. خواسته‌‏هاي اصلي مردم چين در اين قيام كه در 31 ژانويه 1850م شروع شد، تقسيم عادلانه زمين، برابري زن و مرد و برقراري اصول برادري بود. اين قيام 14سال طول كشيد و قسمت اعظم بخش جنوبي چين را دربرگرفت. قيام اراده خلق‏‌ها سرانجام با به جاي گذاشتن تعداد فراواني كشته، با مداخله انگليس و فرانسه و حمايت آنان از فئودال‏‌هاي چين و خاندان‏ منچو سركوب شد.
@kolbetarikh


• براي نخستين بار ارتش نهم آلمان بر ضد ارتش دوم روسيه در جبهه لهستان سلاح شيميايي بکار برد (ژانويه 1915):

31 ژانويه سال 1915، و در جريان جنگ جهاني اول، نيروهاي آلمان در جبهه روسيه بر ضد نظاميان اين كشور سلاح شيميايي (گاز خفه كننده) بکار بردند. اين سلاح در نبرد بوليمو Battle of Bolimow در لهستان و حاشيه خط آهن منتهي به شهر ورشو بکار رفت. ارتش نهم آلمان به فرماندهي #ژنرال_فون_مکنسن Von Mackensen درصدد رسيدن به شهر ورشو و تصرف اين شهر بود که با ضد حمله ارتش دوم روسيه به فرماندهي #ژنرال_سميرنوف Smirnov رو به رو شده بود و برف سنگين عمليات هر دو ارتش را نيمه فعال کرده بود. لهستان از دو قرن قبل از آن در کنترل روسيه بود که مردم هر دو کشور از يک نژاد و اسلاو هستند.
در تاريخ عمومي آمده است که اين، نخستين بار بود که سلاح شيميايي به صورت وسيع (نه، آزمايشي) در جنگ دو ارتش بکار رفت. آلماني‌ها در ماه مي همين سال در نبرد Ypres بگونه‌اي موثرتر گاز کشنده بکار بردند. در جبهه بوليمو به علت توفان ،برف و شدت سرما، سلاح شيميايي آلمان (گاز خفه کننده) تلفات سنگين نداشت.
شيميدان‌هاي آلماني تلاش براي ساختن اين سلاح را كه براي نخستين بار در ژانويه 1915 بگونه اي وسيع بكار رفت از سال‌ها قبل از جنگ جهاني اول آغاز کرده بودند زيراکه اروپا در حالت صلح مسلح بسر مي‌بُرد و هر آن انتظار وقوع جنگ مي‌رفت.
بکاربردن سلاح گاز خفه کننده در جبهه بوليمو در ژانويه 1915 آغاز کار بود و نيروهاي آلماني بعدا آن را به دفعات در جبهه فرانسه مورد استفاده قرار دادند. ادامه بکاربردن اين سلاح باعث شد که ماسک ضد گاز ساخته شود و ....
بکاربردن سلاح هاي شيميايي که اصطلاحا اسلحه کشتار جمعي خوانده مي‌شود بعدا نيز ادامه يافت، براي مثال: نيروهاي آمريكا در جنگل‌هاي جنوب ويتنام از «ايجنت اورنج» استفاده كردند و نيروهاي عراقي در جريان جنگ دهه 1980 بر ضد ايران و نيز كُردها بمب شيميايي بكار بردند و ... .
در طول سده 20 چند قرارداد دوجانبه و چندجانبه برضد ساخت و انبار كردن و بكار بردن اين نوع اسلحه امضاء شده است. ولي، هنوز زرّاد‌خانه بسياري از كشورها پر از اين نوع اسلحه است.
@kolbetarikh




شكست «لطفعلي‌خان زند» از « #آقامحمدخان_قاجار» (1209ق)
پس از مرگ (#كريم‌خان_زند) بين امراي او اختلاف افتاد تا اين كه در سال 1203 ق، پادشاهي، به #لطفعلي_خان_زند رسيد. در 1204 آقا محمد خان قاجار قصد تسخير شيراز، پايتخت زنديه را نمود. در اين ميان لطفعلي خان فرار كرد و بعدها بار ديگر به آن شهر بازگشت. در 1206 آقامحمدخان خود، به دفع لطفعلي خان آمد كه وي به كرمان گريخت. پس از سقوط شهر توسط آقامحمدخان، خانِ زند به بم رفت و بر اثر خيانت يكي از هوادارنش، به دست آقامحمدخان قاجار گرفتار شد. دو چشم خان زند توسط دستان خان قاجار از حدقه بيرون آورده شد و پس از شكنجه‏‌هاي وحشتناك، او را در 1209 ق در تهران به قتل رساندند. قبر وي در امامزاده زيدِ تهران واقع است
@kolbetarikh

Показано 20 последних публикаций.

540

подписчиков
Статистика канала