𓏲٭ຮıꪶꫀꪀイ ຮイꪖᖇ⃔٭⛥


Гео и язык канала: Весь мир, Арабский
Категория: Цитаты


𝒃𝒖𝒕𝒕𝒆𝒓𝒇𝒍𝒚 𝒆𝒇𝒇𝒆𝒄𝒕~✨https://telegram.me/BChatBot?start=sc-953724-vfhUnXI

Связанные каналы

Гео и язык канала
Весь мир, Арабский
Категория
Цитаты
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: ⍣๓ēl໐໓ฯ •






در بوی تند قهوه و ماهی
بازار در زیر قدم ها پهن می شد، کش می آمد، با تمام لحظه های راه می آمیخت
و چرخ می زد، در ته چشم عروسک ها
بازار مادر بود که می رفت با سرعت به سوی حجم های رنگی سیال

و باز می آمد
با بسته های هدیه با زنبیل های پر
بازار باران بود که می ریخت، که می ریخت،
که می ریخت


-فروغ فرخزاد

6/6


آن روزها رفتند
آن روزهای جذبه و حیرت
آن روزهای خواب و بیداری
آن روزها هر سایه رازی داشت
هرجعبهٔ سربسته گنجی را نهان می کرد
هرگوشهٔ صندوقخانه، در سکوت ظهر،
گوئی جهانی بود
هرکس ز تاریکی نمی ترسید
در چشم هایم قهرمانی بود

آن روزها رفتند
آن روزهای عید
آن انتظار آفتاب و گل
آن رعشه های عطر
در اجتماع ساکن و محجوب نرگس های صحرائی
که شهر را در آخرین صبح زمستانی دیدار می کردند
آواز های دوره گردان در خیابان دراز لکه های سبز
باز در بو های سرگردان شناور بود

-فروغ فرخزاد

5/6


و با ظهور سایه مغشوش او، درچارچوب در
-که ناگهان خود را رها می کرد در احساس سرد نور-
و طرح سرگردان پرواز کبوترها
در جام های رنگی شیشه
فردا...
گرمای کرسی خواب آور بود
من تند و بی پروا
دور از نگا مادرم خط های باطل را
ازمشق های کهنهٔ خود پاک میکردم
چون برف می خوابید

در باغچه می گشتم افسرده
در پای گلدان های خشک یاس
گنجشک های مرده ام را خاک می کردم

-فروغ فرخزاد

4/6


آن روزها رفتند
آن روزهای برفی خاموش
کز پشت شیشه، در اتاق گرم.
هردم به بیرون.خیره می گشتم
پاکیزه برف من، چوکرکی نرم،
آرام می بارید

بر نردبام کهنهٔ چوبی
بر رشته سست طناب رخت
برگیسوان کاج های پیر
و فکر میکردم به فردا، آه
فردا-
حجم سفید لیز
با خش و خش چادر مادربزرگ آغاز می شد


-فروغ فرخزاد

3/6


آن روزهائی کز شکاف پلک های من
آوازهایم، چون حبابی از هوا لبریز می جوشید
چشمم به روی هرچه می لغزید
آن را چون شیر تازه می نوشید
گوئی میان مردمک هایم

خرگوش ناآرام شادی بود
هر صبحدم با آفتاب پیر
به دشت های ناشناس جستجو می رفت
شب ها به جنگل های تاریکی فرو می رفت


- فروغ فرخزاد

2/6


آن روزها رفتند
آن روزهای خوب
آن روزهای سالم سرشار
آن آسمان های پر از پولک
آن شاخساران پر از گیلاس
آن خانه های تکیه داده در حفاظ سبز پیچک ها
                                                    به یکدیگر

آن بام های بادبادک های بازیگوش
آن کوچه های گیج از عطر اقای ها
آن روزها رفتند

-فروغ فرخزاد

1/6


پیش رویم:
چهره تلخ زمستان جوانی.

پشت سر:
آشوب تابستان عشقی ناگهانی

سینه ام:
منزلگه اندوه و درد و بدگمانی

کاش چون پاییز بودم....کاهش چوپ پاییز بودم

-فروغ فرخزاد
3/3


وه.... چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ آمیز بودم
شاعری در چشم من می خواند.... شعری آسمانی
درکنارم قلب عاشق شعله می زد

در شرار آتش دردی نهانی
نغمهٔ من...
همچو آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می ریخت بر دلهای خسته

-فروغ فرخزاد
2/3


کاش چون پاییز بودم....کاش چون پاییز بودم
کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ های آرزوهایم یکایک زر می شد
آفتاب دیدگانم سرد میشد

آسمان سینه ام پر درد می شد
ناگهان طوفان اندوهی به جانم چنگ می زد
اشک هایم همچون باران
دامنم را رنگ می زد

-فروغ فرخزاد
1/3


تختختخ


دوستتون دارم.


گایز برا ادمین یه مشکلی پیش اومده.
ممکنه یه مدت نباشه
لطفا بمونید :)


قشنگای من نرید:)
خواهم برگشت.


کلا چار روز نبودم


اینجارو:)


سال ها رفت و شبی

زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه رز
دید در نقش فروزندهٔ او
روزهایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته، هدر

زن پریشات شد و نالید که وای
وای، این حلقه که در چهرهٔ او
بازهم تابش و رخشندگی است
حلقهٔ بردگی و بندگی است


-فروغ فرخزاد
2/2


دخترک خنده کنان گفت ک چیست
راز این حلقه رز
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر

راز این حلقه که در چهرهٔ او
این همه تابش رخشندگی است

مرد حیران شد و گفت:
حلقهٔ خوشبختی است.حلقه زندگی است

همه گفتند: مبارک باشد
دختر گفت: دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد

-فروغ فرخزاد
1/2

Показано 20 последних публикаций.

55

подписчиков
Статистика канала