همسر عزیزم
کور راه زندگی پر از چاله هایست که یک به یک باید از میان آن گذر کنیم
تو چراغ قلبمی و ارامش خیالم
انقدر گرمای عشقت را در جان من فزون کن
و انقدر روشنایی مهرت را چون خورشید بر من ارزانی دار
که انتهای مسیر خوشبختی در پس چشمانم تداعی گردد
آنگاه تو را در آغوش خواهم گرفت و در این کور راه با خیالی اسوده گام بر میدارم
مهربانم خوشبختی مگر جز لبخند مهربان تو نیست؟
مگر حس ارامش فی ما بین نیست؟
مبادا مرا در حسرت گلخند های زیبایت محزون کنی
و چه خواهم گریست
ان دم که مرا در ساحل مرگ رها سازی
و خویشتن را در برهوت تنهایی یکه یابم
بهترینم
من با تو رسم زندگی اموختم
فصل کوچ از دنیای بشری و پرواز از میان آمال و ارمان های ناخوشنود به سوی آبشار جاودانی
مرا چنان در جان و تن خویش آمیخته ساز که گویی از ازل اینگونه ایم
نور چشمم
تو میدانی که گرمای محبتم جاودانه است
اگر در میان کوچه پس کوچه های گمراهی تیره میشوم
تو خوب میدانی دلم روشن تر از خورشید و پاک تر از آب است
خسته میشود از تمام سیاهی های اطراف و غبار بدخلقی مینشیند بر تنم
مرا به جرعه ای محبت و بوسه ای از تبار زنانگی ات دعوت کن
زلال تر از زلال خواهم شد
و رشته ای خواهم شد از شفقه های طلایی خورشید در نگاه پر مهرت
من از ان تو خواهم بود تا ابد ...
#سعید
@marde_shahrivar