تاریخ،فرهنگ،هنر و ادبیات ایران زمین


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


برای روشنگری تاریخ و فرهنگ و هنر ایران بزرگ تاریخی
گرداننده: ج.ط نژند
@S_nazhand

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


شوخی با همراهان کانال.

یک نکته و پند و توصیه به دوستان که هنوز زن نگرفته اند و عاشق نشده اند و در این روزها به دید و بازدید نوروزی می روند:

زنهار به روز عید عاشق مَشَوید
کاین ها همه آهنی مُطَلا شده اند.

😊😊😊😊❤️😊😊😊😊

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


چون ابر، به نوروز رخِ لاله بِشُست
برخیز و بِجامِ باده کُن عَزم دُرست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست
فردا همه از خاک تو برخواهد رُست
حکیم عمر خیام.

🌺🌸🌺🌼🍎🌺🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺❤️🌼🌺🌸🌼

بادرود بر همراهان گرامی!
از خداوند سالی پربار، نیک و سرشار از شادکامی و تندرستی برای شما و خانواده های گرامی خواهانم. امیدوارم سال پیش رو سالی دانشی برای دانشوران و سالی پررونق اقتصادی برای همه ی مردم ایران باشد. زمستانی که پشت سر گذاشتیم بدون بارش و یا کم بارش بود، کاش و ای کش بهاری پر بارش داشته باشیم تا تابستان را نیز بتوانیم بدون مشکل سپری کنیم.
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


به یاد بزرگ مرد ایران دوست، دکتر محمّد مصدق در روز ملی شدن صنعت نفت.
#یاد_بود_بزرگان
@tarikhfarhanghonariranzamin


Репост из: مجمع پریشانی
سه تن از بزرگ‌ترین رجال سیاسی ایران در قرون اخیر


استاد محمدرضا شفیعی کدکنی نوشته است که در سال‌هایی که در کتاب‌خانهٔ مجلسِ سنا، مسئول نسخه‌های خطّی بودم (حدود ۱۳۴۵-۱۳۴۸)، مرحوم مهدیِ بامداد (۱۲۷۶-۱۳۵۳) به آن‌جا رفت‌وآمد داشت و مشغول نوشتن کتاب «رجال ایران در سه قرن اخیر» بود.
او غالباً روزنامه‌های دورهٔ قاجاری و منابع کار خود را می‌خواست و بنده می‌کوشیدم که او را در این راه یاری کنم.
وقتی چاپ اول کتاب نشر یافت، مقدمهٔ بسیار کوتاهی داشت در چند سطر و در آن‌جا عباراتی آورده بود بدین مضمون که وقتی این کتاب را بخواهید خواهید دید که در میان این‌ همه «رجال» جز دو سه تن «نیست در شهر نگاری که دلِ ما ببَرد».
یک روز از ایشان پرسیدم که «آیا ممکن است بفرمایید که به تشخیص خود سرکار این سه تن کیان‌اند؟»
با قاطعیت فرمود: «آری، میرزا تقی‌خان امیرکبیر، میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام». نفر سوم را هرچه جویا شدم حاضر نشد پاسخ دهد. تَمَجمُج کرد، شاید منظورش دکتر محمد مصدّق بود، ولی هیچ تصریحی نکرد. مصدّق تازه درگذشته بود. بعدها که تحرير مفصّل‌تر کتاب را در شش مجلد منتشر کرد باز هم دربارهٔ مصدّق سکوت کرد. شاید به این دلیل که نمی‌توانست با وجود سانسور دولت، نظر خودش را در حق او اظهار کند.

با چراغ و آینه، ص۳۲

https://telegram.me/majmaeparishani


ارائه

این کلمه به معنای «نشان دادن» و «به معرض دید گذاشتن» است و نه به معنای «تحویل دادن» یا «تقدیم کردن». در بسیاری از نوشته‌های معاصران ارائه کردن (یا ارائه دادن ) و عَرضه کردن را به عنوان مترادف به کار می برند و البته صحیح نیست.

#غلط_ننویسیم

غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی،نشردانشگاهی،۱۳۷۰. ص۱۹
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


کارنامه تاریخ سراسر حاکی از... دشواریهاست و در عین حال حاکی از این نکته است که هر چه بر عمر انسان می گذرد دشواریهایش کمتره امیدهایش بیشتر. این کارنامه را البته نمی توان در چند حادثه خلاصه کرد اما آنچه خردمندان آناتول فرانس درین باب می توانسته اند به پادشاه شرقی خویش بگویند تا آن حد نمی توانسته است يأس انگیز باشد. اگر تاریخ انسانیت را بتوان در ترازو نهاد آنچه در گذشته و حال مایه شرم و پستی انسان می تواند شد نسبت بدانچه مایه اميد و سرفرازی اوست وزن زیادی ندارد. درست است که گهواره نخستین جلوه حیات انسانی را هنوز نمی توان از روی قطع تعیین کرد اما گهواره قدیمترین تمدن امروز انسانی را بیشک باید در شرق نزدیک جست. در بین النهرین و حوزه نیل.

تاریخ در ترازو؛ دکترعبدالحسین زرین کوب؛امیرکبیر؛ ۱۳۶۲.ص ۲۶۲
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


استاد دکترعبدالحسین زرین‌کوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱، بروجرد – ۲۴ شهریور، ۱۳۷۸ تهران) ادیب، تاریخ‌نگار، منتقد ادبی، نویسنده، و مترجم برجستهٔ ایران زمین.
#یاد_بود_بزرگان
@tarikhfarhanghonariranzamin


حیرانی
سروده ی شاه خلیل الله بسمل
خواننده: استاد شهرام ناظری
@tarikhfarhanghonariranzamin


در آلبوم حیرانی اثری زیبا از استاد شهرام ناظری شعری زیبا، بنام حیرانی خوانده می شود، که در اطلاعات آلبوم این شعر را از آن ابوسعید ابوالخیر نوشته و در برخی جاها نیز به نام بینوای بدخشانی؟ و حتی مولانا نیز آورده اند؟ ولی این سروده از آن شاه خلیل الله بسمل از شاعران پارسی گوی هندوستان است. در باره ی وی در تذکره ی منتخب اللطایف چنین آمده است:
شاه خلیل الله بسمل تخلص از بزرگ زادگان هندوستانست تا سنه چهارم شاه عالمگیر ثانی (شهاب الدین محمد شاه جهان گورکانی نواده ی اکبر شاه، سلطنت از ۱۶۵۸تا۱۶۲۸م) در دهلی بود، منه:

من آب شدم سراب دیدم خود را
دریاگشتم حباب دیدم خود را
آگاه شدم تمام دیدم غفلت
بیدار شدم بخواب دیدم خود را.

و در آلبوم حیرانی این شعر با اندکی تغییر اینگونه خوانده شده است:
تا آب شدم سراب دیدم خود را
دریاگشتم حباب دیدم خود را
آگاه شدم غفلت خود را دیدم
بیدار شدم بخواب دیدم خود را.

#شاه_خلیل_الله_بسمل

تذکره منتخب اللطایف؛رحم علیخان ایمان؛با مقدمه دکتر تاراچند؛باهتمام سیدمحمّدرضا جلالی نایینی و دکتر سید امیرحسن عابدی؛تابان؛۱۳۴۹. (ص۱۱۴)
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


شب انبوی. شب بوی. منثور. گلی که در شب بو میدهد و در روز بو ندارد و آن اقسام دارد. (فرهنگ نظام). درگذشته در پزشکی این گیاه را در مورد سقط جنین بکار میبردند. شقاری. شمشم. خمخم. خیرو. خیری. شب بوی. توضیح آنکه بیخ شب بو را که به نام علف مریم نیز خوانده میشود، با این گیاه نباید اشتباه کرد. (فرهنگ فارسی معین).
گونه های شب بو:
-شب بوی انگلیسی؛ گیاهی است از تیره ٔ صلیبیان که آن راعلف سیر نیز گویند. سیرک. حشیشه القثوم. سیرج. صارمساق اوتی. (فرهنگ فارسی معین).
-شب بوی باغی؛ گیاهی است که آن را شب بوی سلطانی نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین).
-شب بوی خانمی؛ گیاهی است که آن را شب بوی هراتی نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین).
-شب بوی درختی؛ یا شب بوی سلطانی. (فرهنگ فارسی معین).
-شب بوی دریایی؛ گونه ای شب بو که دارای گلهای نسبتاً درشت بنفش قرمزرنگ است و تکثیرش بوسیله ٔ تخم به عمل می آید. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شب بوی سلطانی شود.
-شب بوی زرد؛ نوعی شب بو که دارای گل زرد است و بعلت زیبایی گلهایش بیشتر از انواع دیگر مورد توجه است . خیری اصفر. منثور اصفر. توضیح : منظور از گل خیری که در ضمن اشعار گویندگان ادوار مختلف پارسی زبان آمده ، همین گل است زیرا گلهایش دارای رنگ طلایی و تلألؤ خاصی است. (فرهنگ فارسی معین).
-شب بوی سلطانی؛ گونه ای شب بو که دارای گلهای زرد یا بنفش است و برگهایش دانه یی میباشد و ارتفاعش بالغ بر یک متر میشود و پایا است.
-شب بوی هراتی؛ گونه ای شب بو که دارای برگهای دراز و گلهای خوشه یی ارغوانی است عطر گلهای این گونه شب بو از دیگر انواع بیشتر است. تکثیر این گیاه بوسیله ٔ پاجوش و گاهی بوسیله ٔ تخم است. منسور. منسوب. گل عروسان. گل عروسون. (فرهنگ فارسی معین ).
#خیری #شب_بو #شب_انبوی #خیرو
فرهنگ بزرگ دهخدا؛ علی اکبر دهخدا؛مجلس؛۱۳۲۵ودانشگاه تهران؛۱۳۳۷.

https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


به بهانه ی آمدن بهار.

گل شب بو یا گل خیری در ادب پارسی.

خبازی. (از ناظم الاطباء). خیرو. (برهان). گل زرد خوشبوی بود. (صحاح الفرس). گلی است زردرنگ و میان آن سیاه. (براهین العجم). گلی است زردرنگ که میان آن سیاه باشد و آنرا همیشه بهار گویند. گلی است و انواع آن بسیار است یکی از آنها سیاه رنگ است و آنرا خیری خطایی می گویند و دیگری بنفش است و آنرا خیری میردینی و خیری هفت رنگ نامند و یکی دیگر سفید و سرخ و صحرایی است و خیری خزامی گویند و نوع دیگر زرد است و آنرا خیری شیرازی نامند و گل همیشه بهار همان است. (از برهان قاطع). زنده یاد دهخدا می گویند امروز در تبریز و شهرهای دیگر آذربایجان خیری بفتح خاء به یاء زده و راء مکسوره به یاء کشیده شب بوی زرد را گویند که برگ بی پُرز دارد برخلاف شب بوهای سرخ و الوان دیگر که برگش کُرک دارد. در ترجمه صیدله آمده است: در بعضی مواضع او را شب بوی گویند زیرا که در شب، بوی او قوی بود و اهل عراق انواع او را منثور گویند. خیرو. خجسته. عصیفر منثور. هبس. نمام. (یادداشت دهخدا). رجوع به «خیری » در تحفه ٔ حکیم مؤمن شود:
مجلس باید ساخته ملکانه
از گل و از یاسمین و خیری الوان. (رودکی)

رخم بگونه ٔ خیری شده ست از انده و غم
دل از تفکر بسیار خیره گشت و دُژَم. (خسروانی)

نورد بودم تا ورد من مورد بود
برای ورد مرا ترک من همی پرورد
کنون گران شدم و سرد و نانوردشدم
از آن سبب که بخیری همی بپوشم ورد. (کسائی)

دل شاد وی شد نژند و حزین
چو خیری شدش لاله و یاسمین. (فردوسی)

در چپ و راست سوسن و خیری
وز پس و پیش نرگس و ریحان.

تا بر که و بر دشت به آواز و به آذر
بر سنگ سمن روید و خیری دمد از خار. (فرخی)

در زیر گل خیری آن به که قدح گیری
بر تارک شبگیری بانگ شغب صلصل.

گل زرد و گل خیری و بید و باد شبگیری
ز فردوس آمدند امروز سبحان الذی اسری.

و آن قطره ٔ باران که چکد بر گل خیری
چون قطره ٔ می بر لب معشوقه ٔ میخوار.

تا گل خیری بود چو روی معصفر
تا تن سنبل بود چو زلف مجعد. (منوچهری)

چو بیجاده بنقره در نشانده
و یا سوسن بخیری برفشانده. (ویس و رامین)

چنین داد پاسخ که پیری و درد
درآرد دوصدگونه آهو بمرد
که سیم را شفشه ٔ زر کند
سمن خیری و سرو چنبر کند.

هم از خیری و گاو چشم و زرشک
بشسته رخ هر یک آب سرشک. (اسدی)

سرشک درختی بود در نواحی بلخ و این جنس در آنطرف بسیار بود برگش چون گل ارغوان بود برنگ و لونش به بنفش زند و چون گل خیری و گلهایش سپید بود. (از فرهنگ اسدی در کلمه ٔ سرشک). شب بوی اسپرغمی است چون خیری و گلی زرد دارد و گروهی گویند منثور است بتازی (از فرهنگ اسدی در ذیل کلمه ٔ شب بوی)

بدرویم از رخ هجران زدگان خیری زرد
بدل خیری کاریم گل سرخ سفید. (لامعی)

از اسفرغمهاست میل بگرمی دارد و خیری زرد معتدل است. (از ذخیره ٔ خوارزمشاهی)

بر گلش از زخم دست کاشته خیری
بر مهش از آب چشم خاسته اختر. (مسعودسعد)

ز فراقت قبای خیری چاک
بدعایت زبان سوسن پر. (جمال الدین عبدالرزاق)

خیری بیمار بود خشک لب از تشنگی
ژاله که آن دید ساخت شربت کوثر گوار. (خاقانی)
خیری منثور گلش زرد و سفید و سرخ می باشد. (نزهت القلوب).
|| رنگ سرخ. (برهان )(از جهانگیری). || کبود. تیره :
... عذار هنوز قیری بود و رنگ رخسار خیری مشک با کافور نیامیخته بود و سمن بر برگ گل نریخته. (از مقامات حمیدی).
بر تو جوان گونه ٔ پیری چراست
لاله خودروی تو خیری چراست.

لب نارون را می آلود کن
به خیری زمین را زراندود کن.

خیری منثور مرکب شده
مروحه ٔ عنبر اشهب شده.

نی گشته قضیب خیزرانیش
خیری شده رنگ ارغوانیش.

آن سبزه ٔ چرخ لاجوردی
خیری شده از غبار زردی.

خیره گشته ز خام تدبیری
بردمیده ز سوسنش خیری. (نظامی)

زمین خیری لباس آید هوا نیلی سلب گردد
اگر چون حله ٔ کحلی کند در جرب عریانش.
(از تاج المآثر).
دوتا گشته ز غم سر و روانش
بدل گشته بخیری ارغوانش. (امیرخسرو دهلوی)

#خیری #شب_بو #شب_انبوی #خیرو
ادامه دارد
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


گاو
غیر از معانی معروف، نوعی صراحی بوده به شکل گاو.
سلمان ساوجی گوید:
می اندر گاو زر چون زهره در ثور
قدح چون انجم سیّاره در دور.

#گاو #صراحی

یادداشتهای قزوینی،محمّد بن عبدالوهاب قزوینی، به کوشش ایرج افشار،علمی، دوره ده جلدی. ( ج ۱۰ ص ۲۲۵)
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


Репост из: بنیاد فردوسی توس
🔶سـرآمد کنون قصـه یـزدگرد
به مـاه سپـندارمـذ روز ارد

🔷۱۰۰۸ مین سالگرد پایان سرایش‌شاهنامه فردوسی پاکزاد گرامی باد.

💠بنیاد فردوسی شاخه ي توس
💠كانون شاهنامه فردوسي توس

🆔 @bonyadeferdowsitous


Репост из: غزل‌شعر
زادن و کشتن و پنهان کردن
دهر را رسم و ره دیرین است

خرّم آن کس که در این محنت‌گاه
خاطری را سبب تسکین است

#پروین_اعتصامی (۱۲۸۵ _ ۱۳۲۰)

@ghazalshermahdishabani
____________________________
۲۵ اسفند زادروز #رخشنده_اعتصامی متخلص به #پروین گرامی باد.


پروین اعتصامی در کنار محمدرضاپهلوی، ولیعهدِ آن زمان،در دیدار از کتابخانه دانشسرای عالی، خرداد ۱۳۱۶. پروین اعتصامی کتابدار این مرکز بود/آرشیو کتابخانه ملی.
#یاد_بود_بزرگان
@tarikhfarhanghonariranzamin


یک داستان از تاریخ گُزیده و نقدی از علامه قزوینی برای کاربرد یک واژه در این داستان.

در صفحه ۶۳۷ این کتاب چنین آمده است:
شیخ بهلول (گویند) عم زاده ی هارون الرشيد بود. روزی در پیش خلیفه رفت عمارتی عالی ساخته بود. بهلول را گفت چیزی بر این عمارت بنویس. بهلول پاره ی فحم برداشت و بر آنجا نوشت: رفعت الطین و وضعت الدین. رفعت الجص و وضعت النص. ان کان من مالک فقد اسرفت "ولله لایحب المسرفین" (انعام،۱۴۱) و ان کان من مال غیرک فقد ظلمت "والله لایحب الظالمین" (آل عمران،۵۰)* و هم منقول است که این دو بیت از سخنان شیخ بهلول است که بر عمارت هارون الرشيد نوشت:
تقبل ایها المأمون نصحی
ولا تنظر الی قصر مشید
فانک میت من غیر شک
کموت ابیک هارون الرشيد**.

علامه قزوینی بخشی از این داستان را در یادداشت های خود آورده و نوشته است:
با وجود بودن کلمه ی زغال که فقط آن معمول است کلمه ی غیر معمول غیرماخوذ فحم را استعمال کردن نهایت سفاهت است.

#زغال #فحم #نقد

برگردانی ساده و روان: *گِل برتری یافت و دین زبون شد، گچ برتری یافت و قرآن بی ارج شد، بدرستی که اگر مالک اینها باشی، اسراف کرده ای و خداوند اسرافکاران را دوست ندارد و اگر از دیگری باشد که ظلم کرده ای و خداوند ظالمان را دوست ندارد.
**پند مرا ای مأمون پذیرا باش، به این کاخ بلند خود نگاه مکن، بی تردید تو خواهی مُرد، همانگونه که پدرت هارون الرشيد مُرد.
---------------------------------
تاریخ گزیده؛ حمدالله مستوفی؛ باهتمام دکتر عبدالحسین نوایی؛ امیرکبیر؛ ۱۳۸۷.
یادداشتهای قزوینی،محمّد بن عبدالوهاب قزوینی، به کوشش ایرج افشار،علمی، دوره ده جلدی. ( ج ۱۰ ص ۹۷)
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


Репост из: اصفهان امروز
⭕️ چهره سال اصفهان در سال ۹۶ کدام یک است؟

نرگس کلباسی
جمشید مظاهری
ناهید دایی جواد
سهراب مرادی
سارا بهرامی

شما می توانید برای شرکت در این نظرسنجی به وبسایت اصفهان امروز مراجعه کنید: 👇🏻👇🏻👇🏻
http://esfahanemrooz.ir/?newsid=38747




توپ مروارید تهران زنان از آن حاجت میخواهند.
در کرمانشاه : مراسم چهارشنبه سوری چندان جالب دقت نیست و تنها چیزی که مرسوم است همان پریدن از روی آتش است .
در اصفهان : آتش افروختن در معابر؛ کوزه شکستن ، فالگوش ؛ گره گشایی و غیره کاملاً متداول است و تمام آن آدابی که در طهران معمول است در اصفهان نیز رواج دارد و شکوه شب چهارشنبه سوری در اصفهان از تمام شهرهای ایران بیشتر است .
در مشهد: گره گشایی ؛ آتش افروختن ؛ کوزه شکستن و آتش بازی متداول است و علاوه بر آن تفنگ خالی کردن نیز معمول است و در هر خانه ای یکی دو تیر تفنگ میاندازند. در سایر شهرهای خراسان نیز چنین است .
در زنجان : آتش افروختن ، فالگوش و کوزه شکستن معمول است و در کوزه شکستن اختصاصی که مردم زنجان دارند این است که پولی با آب در کوزه میاندازند و از بام زیر میافکنند. دیگر از خصوصیات مردم زنجان این است که دخترانی را که میخواهند زودتر شوهر بدهند به آب انبار میبرند و هفت گره بر جامه ٔ ایشان میزنند و پسران نابالغ باید آن هفت گره را بگشایند. یکی از آداب دیگر مردم زنجان این است که از روزنه ٔ بخاریها یا اجاقهای خانه طنابی داخل اطاق میکنند و بوسیله ٔ آن طناب چیزی طلب میکنند صاحب اطاق مکلف است اولین چیزی که در دسترس او بود بر طناب ببندد و چون طناب را بالاکشیدند بوسیله ٔ آن چیزی که بر طناب بسته اند فال میگیرند مثلاً اگر جاروبی بر طناب بسته باشند از آن فال بد میگیرند که خانه خراب خواهد شد و خانه ٔ ایشان را جاروب خواهند کرد و اگر پاره نانی ببندند فالی نیک میگیرند که وفور نعمت خواهد بود و اگر شیرینی به طناب ببندند نشانه ٔ شیرین کامی است .
در تبریز: آتش بازی و گره گشایی از قدیم معمول بوده است آتش افروختن در این اواخر متداول شده است . آجیل و میوه ٔخشک خوردن از ضروریات است و ترک نمیشود اگر دوست یامهمان و تازه واردی داشته باشند باید حتماً شب چهارشنبه سوری خوانچه ای از آجیل و میوه ٔ خشک برای او بفرستند دیگر از خصوصیات مردم تبریز آن است که از بام خانه ها بر سر عابرین آب میپاشند این عادت از آداب بسیارقدیم نژاد ایرانی است و در زمان ساسانیان معمول بوده است که در جشن نوروز مردم بر یکدیگر آب میپاشیده اند. و هنوز در میان ارمنیان و زردشتیان ایران هم معمول است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند. در تبریز هم در میدان ارک توپی است مانند توپ مروارید طهران که زنان به آن متوسل میشوند. در آذربایجان مخصوصاً در شهر تبریز تیر انداختن در شب و چهارشنبه سوری بسیار متداول است و حتی بدرجه ای در این باب مبالغه می کردند که سابقاً در هر کجا فوج سربازی بود می بایست در آن شب صف بکشند و دسته جمع تیر بیندازند و صاحبمنصبان نمیتوانستند افواج خود را از این کار مانع گردند.
در ارومیه . شب چهارشنبه سوری بر بام خانه ها میروند و کجاوه ای را که زینت کرده و آرایش داده و بر آن طاقه شال کشمیری کشیده و آئینه بسته اند با طنابی از بام بسطح خانه فرود می آورند و میگویند: «بکش که حق مرادت رابدهد» کسی که در خانه است مکلف است که در آن کجاوه شیرینی و آجیل شور و شیرین و میوه ٔ خشک بریزد و پس از آنکه چیزی در آن ریختند با طناب آن را بالا میکشند و بخانه ٔ دیگر میبرند مخصوصاً دامادی که تازه زن گرفته و هنوز عروسی نکرده است موظف است که چنین کجاوه ای ببام خانه ٔ عروس ببرد و اگر نتوانند از بام بالا روند باید به پشت در روند و در پشت در پنهان شوند که کسی نبیند و آن کجاوه را در اطاق بیندازند و بهمین نهج چیزی طلب کنند. (پایان چکیده مقاله ی استاد نفیسی)
دکتر محمّد مقدم استاد زبان شناسی دانشکده ٔ ادبیات در جشن چهارشنبه سوری (اسفند 1336 هَ.ش) که در آن دانشکده برگزار شده سخنرانی کرده اند و مجله ٔ دانشکده ٔ ادبیات در شماره ٔ سوم سال پنجم خلاصه ٔ سخنرانی ایشان را چاپ کرده است که بخشی از آن سخنرانی را در اینجا می آورم: خاستگاه چهارشنبه سوری مانندبسیاری دیگر از مشکلات تاریخی ایران باستان پوشیده بود تا «ذ.بهروز» در بررسیهای خود آن را روشن کرد (نگاه کنید به ذ.بهروز تقویم و تاریخ در ایران از رصد زردشت تا رصد خیام ، زمان مهر و مانی ، تهران 1331 شماره ٔ 15 ایران کوده) اکنون میدانیم که شب چهارشنبه سوری جشنی است که مانند بیشتر جشنهای ایرانی که با ستاره شناسی بستگی دارند مبداء همه ٔ حسابهای علمی تقویمی است. در آن روز در سال 1725 ق .م . زردشت بزرگترین حساب گاه شماری جهان را نموده کبیسه پدید آورده و تاریخهای کهن را درست و منظم کرده است. امسال که جشن چهارشنبه سوری میگیریم سه هزار و ششصد و هشتاد و سومین باری است که این جشن در ایران گرفته میشود.
فرهنگ دهخدا.
مجله ٔ دانشکده ادبیات ش۳ سال ۵ و ش ۱۱سال ۱ و ش۲ سال ۲ مجله ٔ مهر و نشریهٔ ش ۲ انجمن ایرانشناس و ش ۱۵ ایران کوده.
#جشن_سوری #چارشنبه_سوری #چارشنبه_سرخ #چهارشنبه_سوری
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin


و نخستین عابری را که گذشت بسخن او توجه میکنند و هر چه از دهان او برون آمد در استجابت مقصود خود به فال نیک یا به فال بد میگیرند اگر آن نخستین سخن به اجابت آرزوی صاحب حاجت مطابق باشد آن آرزوی برآورده است. همین فال را ممکن است بر پشت در خانه ای یا در اطاقی گرفت و باید آهسته بپشت درآمد و بی آنکه کسانی که اندرون خانه یا اطاقند بدانند که کسی بر در ایستاده است گوش فراداد و اولین سخنی را که گفته میشود در اجابت مقصود خود یا ناروا ماندن آن فال گرفت .
گره گشایی : کسانی که بخت ایشان گره خورده و عقده ای در کارشان روی داده است چاره ای جز آن ندارند که شب چهارشنبه سوری گوشه ٔ دستمالی یا چارقدی یا گوشه ٔ دیگر از جامه ٔ خود و یا پارچه ای را گره زنند و بر سر راهی بایستند و از اولین کسی که بر ایشان گذشت خواستار شوند که آن گره را بدست خود بگشاید ممکن است قفلی را بر پارچه یا دستمال و یا گوشه ای از جامه بست و بر سر راه ایستاد و کلید آن را به نخستین کسی که از راه میگذرد داد که با آن کلید قفل را بگشاید و عقده از کار فروبسته ٔ آن درمانده باز کند.
دفع چشم زخم و بخت گشایی : برای بخت گشایی در شب چهارشنبه سوری تدابیری معمول است و از همه شگفت تر آن است که به دبّاغ خانه میروند و از آب دباغ خانه اندکی برمیدارند و با خود بخانه می آورند و برای گشوده شدن بخت بر سر میریزند.
کندر و خوشبو: یکی از آداب چهارشنبه سوری آن است که زنان بر در دکان عطاری میروند و از او «کندر وشا برای کارگشا» میخواهند و تا عطار برود بیاورد فرار میکنند این دکان باید رو بقبله باشد سپس بدکان دیگری که رو بقبله باشد میروند و «خوشبو» میخواهند که مراداسفند است و چون عطار پی آن برود باز میگریزند و سپس بدکان سومی که رو بقبله باشد میروند و مقداری کندرو اسفند میخرند و در خانه برای دفع چشم زخم و حل مشکل خود دود میکنند.
قلیا سودن : یکی از وسایل دفع جادو در شب چهارشنبه سوری قلیا سودن است اندکی قلیای خشک در هاون برنجین کوچکی میریزند و هفت دختر نابالغ دسته میزنند و با آب میسایند و بر آن بول میکنند و آن آب را در چهارگوشه ٔ صحن خانه ای که آن را جادو کرده اند میریزند و یقین دارند که بهمین تدبیر جادو باطل میشود.
آش بیمار: در خانه ای که بیماری باشد شب چهارشنبه سوری باید در شفای او کوشید که بیماری او بسال دیگر نرسد برای این کار آشی میپزند که در میان زنان به اسم «آش بیمار» یا «آش امام زین العابدین بیمار» معروف است باید بادیه ٔ مسین بدست گرفت و با قاشق بدرخانه ای یا به در اطاق همسایه رفت و چنانکه او نداند که این خواهش از جانب کیست با آن قاشق بر آن ظرف مسین کوبید و صاحب خانه یا اطاق وجداناً مکلف است که چیزی که بتوان در آش ریخت مانند آرد یا برنج یا غلات و بنشن و پیاز و هر چه از این قبیل در خانه موجود باشد و اگر نیست چند شاهی پول در آن ظرف بریزد. هر چه در ظرف ریخته میشود باید در ترکیب آش داخل شود و اگرپول در آن ظرف دریوزه گری ریختند با آن پول باید لوازم آش را تدارک دیده و از آن آش بیمار را داد و بازمانده ٔ آن رابه تهی دستان رهگذر داد و همین آش هر دردی را شفا می بخشد.
فال گرفتن با بولونی : یکی از شیرین ترین آداب چهارشنبه سوری که بیشتر جنبه ٔ بازی و تفریح گوارایی دارد فال گرفتن با بولونی است . بولونی کوزه ٔ دهان گشاد کوچکی است که در خانه های ما فراوان است و در آن ادویه ٔ خشک یا ترشی ومربا و غیره میریزند زنان و دختران جوان گرد یکدیگرجمع میشوند و کوزه ای را می آورند هر کس هر چه همراه خود دارد و نشانه ای از او بشمار میرود در آن بولونی می اندازد و اشعار مختلف در وصف الحال که بتوان بدان تفأل کرد بر قطعه های کاغذ مینویسند و تا کرده در بولونی میاندازند سپس دختر نابالغی را میخوانند و او دست در بولونی میکند و پاره ای کاغذ را بیرون می آورد و یکی از حاضران شعری را که بر آن نوشته است میخواندسپس همان دختر یکی از آن اشیاء را بیرون می آورد و ارائه میدهد و آن شعر که خوانده شده است فالی است که در حق صاحب آن نشانی زده اند در اصفهان یک سرمه دان و یک آئینه ٔ کوچک نیز علاوه بر آن اشیاء در بولونی میاندازند و با دیوان حافظ تفأل میکنند یعنی هر چیزی که از بولونی بیرون آمد برای صاحب آن فالی از دیوان حافظ میزنند.
آداب چارشنبه سوری در شهرهای دیگر ایران : شهر تهران بهترین مجموعه ٔ آداب ملی ایران است ... و در آداب چهارشنبه سوری نیز مردم تهران تمام رسوم متداول را حفظ کرده اند...
در شیراز: آتش افروختن در معابر و خانه ها، فالگوش ، اسپند سوختن ،نمک گرد سر گرداندن ! در موقع اسفند دود کردن و نمک گردانیدن اوراد مخصوصی است که زنان میخوانند، قلمرو چهارشنبه سوری در شیراز صحن بقعه ٔ شاه چراغ است و در آنجا نیز توپ کهنه ای است که مانند....
#جشن_سوری #چارشنبه_سوری #چارشنبه_سرخ #چهارشنبه_سوری
ادامه دارد
https://t.me/tarikhfarhanghonariranzamin

Показано 20 последних публикаций.

251

подписчиков
Статистика канала