"کارگاه خیال" — @kargahekhayal Telegram-kanali

کارگاه خیال

4 Jan 2020, 21:26

کارگاه خیال dan repost

بإبرتهِ المائيةِ
يخيطُ المطرُ
قميصَ الحقول

با سوزن آب
پیرهن مزرعه را می‌دوزد
باران.

#عدنان_الصائغ
ترجمه: عذرا جوانمردی

782 0 0

آه.. لا تتركي
كفي بلا شمس
لأن الشجر
يعرفني ..
تعرفني كل أغاني المطر
لا تتركيني شاحبا كالقمر.

آه! بی‌خورشید مگذار مرا
چون درخت می‌شناسدم.
تمام ترانه‌های باران می‌شناسندم
ماه‌وش٘ پریده‌رنگ مگذار مرا.

#محمود_درویش
ترجمه: عذرا جوانمردی

180 0 0

کارگاه خیال

24 Dec 2019, 18:32

شهادة الليل عليه:
جميل
مثل غريب يدخل البيت فيضيئه.

شب گواهی داد:
زیباست؛
چون غریبه‌ای
که خانه از قدمش روشن شود.

#قاسم_حداد
ترجمه: عذرا جوانمردی

163 0 0

کارگاه خیال

2 Dec 2019, 21:20

زنی زیبا آب‌وهوا را پیش‌بینی می‌کند:
باران و برف خواهد آمد.
گاهی آفتاب درمی‌آید، گاهی مهتاب.
هوا گرفته است، صاف می‌شود.

خورشید و ماه من تویی
این را هواشناسان چه می‌فهمند؟!
وقتی با ناز نگاهم می‌کنی
در چشمانم آذرخش می‌زند.

با یک نگاه سردت
روز زیبای بهاری، زمستان می‌گردد.
چشمانت که تر می‌شود.
باران می‌کوبد بر بخت من.

حرف‌هایی چون تگرگ بر سرم می‌بارد
حرف‌هایی مه می‌شود، راهم را می‌بندد.
از من که می‌رنجی و قهر می‌کنی
کولاک سختی به قلبم می‌زند.

منتظرت هستم و نمی‌دانم باران می‌بارد یا نه؟!
برف می‌آید یا نه؟!
هوای گرفته‌ی آسمان عشق من
صاف می‌شود یا نه؟!

زنی زیبا آب‌وهوا را پیش‌بینی می‌کند:
کجا برف می‌آید، کجا باران می‌بارد
کجا گرگ‌ومیش است، کجا خورشید می‌دمد.
خورشید و ماه من تویی
این را هواشناسان چه می‌فهمند؟!

#رامیز_روشن
ترجمه: عذرا جوانمردی

240 0 0

کارگاه خیال

2 Dec 2019, 02:13

کارگاه خیال dan repost

فالحب وهم في خواطرنا
کالعطر في بال البساتين

وهم ماست عشق؛
عطر در دماغ باغ.

#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی

893 0 0

کارگاه خیال

12 Nov 2019, 00:24

کارگاه خیال dan repost

أقول للعصفور
إن صادفتها يا طير
لا تنسني و قل: بخير
أنا بخير
أنا بخير
ما زال في عيني بصر.
ما زال في السماء قمر.

به گنجشک می‌گویم:
پرنده!
دیدی او را
یاد من باش؛
بگو حالم خوب است.
خوبم تا چشمم سو دارد و آسمان ماه.

#محمود_درویش
ترجمه: عذرا جوانمردی

836 0 0

کارگاه خیال

12 Nov 2019, 00:07

کارگاه خیال dan repost

أقول للعصفور
إن صادفتها يا طير
لا تنسني و قل: بخير
أنا بخير
أنا بخير
ما زال في عيني بصر.
ما زال في السماء قمر.

به گنجشک می‌گویم:
پرنده!
دیدی او را
یاد من باش؛
بگو حالم خوب است.
خوبم تا چشمم سو دارد و آسمان ماه.

#محمود_درویش
ترجمه: عذرا جوانمردی

836 0 0

کارگاه خیال

11 Nov 2019, 23:40

کارگاه خیال dan repost

أنا زهرة متعبة
في غابة بعيدة
سأتقدم بهدوء و أنام على صدرك.

گلی خسته‌ام
در جنگلی دور.
آرام می‌آیم و می‌خوابم
در آغوشت.

#رياض_الصالح_الحسين
ترجمه: عذرا جوانمردی

849 0 0

کارگاه خیال

4 Nov 2019, 21:43

پس از عرض سلام و تقدیم احترام
دوستانی که علاقه‌مند هستند زبان عربی بیاموزند، می‌تونن با بنده تماس بگیرن.
@Azraqr

286 0 0

کارگاه خیال

21 Oct 2019, 15:23

صــيــادُ ســمــك عـجـــوز
لا يــرى أبـعــد مــن كـفيــه
رمــى صــنـارتـــه إلى الـســمـاءِ
وانـتـظــر الـشـمـــس.

ماهیگیر پیر
دورتر از دستانش را نمی‌بیند.
تورش را در آسمان انداخت
به انتظار خورشید نشست.

#حمید_العقابی
ترجمه: عذرا جوانمردی

360 0 0

کارگاه خیال

14 Sep 2019, 18:53

کارگاه خیال dan repost

اول هر پاییز سراغم می‌آید
حس غریب امنیت و خطر.
می‌ترسم نزدیک شوی.
می‌ترسم دور شوی.

#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی

912 0 0

کارگاه خیال

9 Sep 2019, 10:19

ألا ترى الأشجارَ وهْي تمشي
حدباءَ
في سُكْرٍ وفي أناةْ
كي تشهدَ الصّلاةْ ؟
ألا ترى سيفاً بغيرِ غِمدٍ
يبكي
وسيّافاً بلا يَدينْ
يطوف حول مسجدِ الحسينْ؟

درختان خمیده را نمی‌بینی
مست و باوقار می‌روند
نماز بگزارند؟

نمی‌بینی
شمشیر برهنه‌ای را
که می‌گرید
و شمشیرزنی بی‌دست را
که می‌گردد
گرد «مسجد الحسین»؟

#ادونیس
ترجمه‌: عذرا جوانمردی

608 0 0

کارگاه خیال

23 Jul 2019, 14:32

أكره أن أحب مثل الناس
أكره أن أكتب مثل الناس
أود لو كان فمي كنيسة
و أحرفي أجراس.

بدم می‌آید مثل مردم دوست بدارم.
بدم می‌آید مثل مردم بنویسم.
دلم می‌خواهد
دهانم کلیسا باشد
حرف‌هایم ناقوس.

#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی

433 0 0

کارگاه خیال

18 Jul 2019, 16:05

في انتظارِكِ، لا أستطيعُ انتظارَكِ.
لا أَستطيعُ قراءةَ دوستويفسكي
ولا الاستماعَ إلى أُمِّ كلثوم أَو ماريّا كالاس وغيرهما.
في انتظارك تمشي العقاربُ في ساعةِ اليد نحو اليسار.
إلي زَمَنٍ لا مكانَ لَهُ.
في انتظارك لم أنتظرك، انتظرتُ الأزَلْ.

در انتظارت
توان انتظار ندارم.
نه می‌توانم داستایوفسکی بخوانم
نه ام کلثوم گوش دهم
نه ماریا کالاس
نه هیچ‌کس دیگری!

در انتظارت
عقربه‌های ساعت مچی خلِاف جهت می‌چرخند
سوی زمانی بی‌مکان.

در انتظارت
انتظار تو را نمی‌کشیدم.
چشم‌به‌راه ازل بودم.

#محمود_درویش
عذرا جوانمردی

519 0 0

کارگاه خیال

14 Jul 2019, 22:42

خُذْ غدي عنِّي
وهاتِ الأمس واتركنا معاً
لا شيءَ بعدَكَ سوف يرحَلُ
أَو يَعُودُ.

از من بگیر فردا را!
دیروز را بده و تنهایمان بگذار!
هیچ چیزی نمی‌رود
هیچ چیزی بازنمی‌گردد
پس از تو.

#محمود_درویش
ترجمه: عذرا جوانمردی

405 0 0

کارگاه خیال

15 Jun 2019, 23:08

أحاول أمشي
وظلي يخاطبني: إنني مرهق فانتظرْ
يحاول يمشي
أخاطبه: إنني مرهق فانتظر
تختفي الشمس
يرحل صوب البعيد
وأرحل صوب البعيد
وإن تظهر الشمس
يأتي
ونبكي معا.

می‌کوشم بروم
سایه‌ام می‌گوید:
بسیار خسته‌ام. صبر کن!

سایه می‌کوشد برود
می‌گویم:
بسیار خسته‌ام. صبر کن!

خورشید می‌رود.
سایه‌ام دور می‌شود.
من دور می‌شوم.

سایه‌ بازمی‌گردد و با هم می‌گرییم
خورشید که برگردد.

#عبدالحكيم_الفقيه
ترجمه: عذرا جوانمردی

473 0 0

کارگاه خیال

9 Jun 2019, 12:40

فکرت ان الشعر ینقذنی
و لکن القصائد اغرقتنی.

گفتم شعر نجاتم می‌دهد.
غرقم کرد.

#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی

515 0 0

کارگاه خیال

19 May 2019, 23:16

إنّي قِدّيسُ الكَلماتِ
وشَيْخُ الطُرُقِ الصُوفيَّهْ
وأنا أَغْسِلُ بالمُوسيقَى وَجْهَ المُدُنِ الحَجَريَّهْ
وأنا الرائي و المُسْتَكْشِفُ
والمسكونُ بنارِ الشِعْر الأبديَّهْ.
كنتُ كمُوسى
أَزْرَعُ فوق مياهِ البَحر الأحْمَرِ وَرْداً
كنتُ مَسيحاً قبلَ مجيءِ النَصْرَانِيَّهْ.
كلُّ امْرَأَةٍ أُمْسِكُ يَدَهَا
تصبح زنبقه مائیه.

قدیس واژه‌هایم؛
‏پیر سالکان طریقت.
‏کسی که صورت شهرهای سنگی را
‏می‌شوید با موسیقی.
منم بیننده
منم کاشف.
منم ساکن در آتش ابدی شعر.

مثل موسی
‏گل می‌کاشتم ‏روی دریای سرخ.
‏مسیح بودم
‏پیش از آمدن آن نصرانی.
‏دست هر زنی را می‌گرفتم
نیلوفر آبی می‌شد.

#نزار_قبانی
ترجمه: عذرا جوانمردی

629 0 0

کارگاه خیال

4 May 2019, 21:36

حول خُطاي تُبْتكَرْ
جزيرةٌ من الحجَرْ
من الشّررْ
أمواجُها مقيمةٌ
وشطُّها على سَفَرْ.

گِرد گام‌هایم شکل می‌گیرد
جزایری از سنگ و شرر
امواجشان ساکن
ساحلشان در سفر.

#أدونیس
ترجمه: عذرا جوانمردی

405 0 0

کارگاه خیال

1 May 2019, 21:13

لاَ تَدْخُلْ قَفَصَ قَلْبِي
كَطَائِرٍ أَلِيف
كُنْ حُرًّا حُرًّا
طِرْ عَالِيًا عَالِيًا
لأَنِّي هكَذَا فَقَطْ
مُمْكِنٌ أَنْ أَعْشقك.

در قفس قلبم منشین
پرنده‌ی خانگی‌وار.
آزاد آزاد باش.
بالا
بلند
پرواز کن.
تنها چنین می‌توانم
دوستت بدارم.

#ریتا_عودة
ترجمه: عذرا جوانمردی

632 0 0

Telegram Analytics

SearcheeBot

TGAlertsBot

کارگاه خیال

Kanal geosi va tili

Toifa

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

کارگاه خیال

230

Sayt tili

Telegram Analytics

SearcheeBot

TGAlertsBot

کارگاه خیال

Kanal geosi va tili

Toifa

230