فلسفه سیاسی افغانستان


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan



Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


علل ضعف دولت و تضاد در افغانستان. علل، 1. جغرافیای این کشور، 2. دموکراسی سازی و 3. تفسیر بنیادگرایانه از اسلام توسط پشتونهای سنی. براساس تیوی Opportunity of structur, سید حکیم کمال دانشجوی فلسفه سیاسی دانشگاه هایدلبرگ آلمان. https://t.me/Afghanistanpolit


یکی از عوامل انکشاف و پیشرفت یادگیری زبان جدید علاقه شخص به گفتگو است. عامل دیگر علاقه شخص به نوشتن است و سومی علاقه وی به شنیدن. اگر به این سه عمل زبانی علاقمند نباشیم سرعت یادگیری هم کند و ضعیف خواهد بود. پس سعی کنیم اگر این علایق در ما نیستند آنها را در خود ایجاد کنیم. اما چگونه؟ در پاسخ باید گفت که با ترکیب سه عمل می توان به سه علاقه فوق دست یافت، با ترکیب مطالعه، تفکر و نوشتن. اگر خود را مجبور و محکوم به مطالعه کنیم، طوریکه حد اقل روزی یک مطلب جدید بخوانیم و بعد راجع به آن فکر کنیم و سعی کنیم برایند این تفکر و مطالعه را به زبان خودمان بنویسم، البته در اینجا به زبان آلمانی، بعد از مدتی که این فرایند ادامه یافت قدرت خلاقیت فردی در شما ظهور کرده و شما کسی می شوید که هم علاقمند است بشنود، هم حرف بزند و هم بنویسد. این را در زبان آلمانی می توان با مفوهم خودواقعیت بخشی Selbsverwirkichung نیز همسان دانست. که شخص با تفکر و مطالعه و عمل (نوشتن یا رفتار مطابق به تفکر) خود را از ایده به واقعیت تبدیل می کند.


Sayed Hakim Kamal dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


[Weitergeleitet von Ali]
📔📒📕📗📘📙📚📔📒📕📗📘📙📚
🔵با سلام و احترام
دوستان و زبان آموزان👨🏻‍🎓👩🏻‍🎓 گرامی؛ با توجه به اینکه طبق توافقات صورت گرفته از جمعه این هفته (۱۹ اردیبهشت ماه - ۸ می) بطور رسمی کلاس های آنلاین زبان آلمانی🇩🇪استاد کمال 👨🏻‍🏫 از طریق اسکایپ آغاز می گردد، لذا دوستانی که با شرایط کلاس آشنا شده اند و تمایل دارند در کلاس ها حضور یابند حداکثر تا پنج شنبه (۱۸ اردیبهشت ماه - ۷ می) ساعت🕗 ۸ شب(بوقت ایران🇮🇷) جهت پیش ثبت نام و برنامه ریزی لازم، مشخصات خود را (شامل نام و نام خانوادگی ؛ سطح زبان 🇩🇪 آلمانی 🅰️ یا 🅱️ مورد تقاضا جهت یادگیری و در صورت امکان شماره تماس📱) برای یکی از آی دی های تلگرام زیر ارسال نمایند.
🆔 @a1359z
🆔 @Mhtbhosaini
منتظر تماس☎️ شما هستیم؛
امیدواریم از کلاس های آنلاین استاد کمال👨🏻‍🏫 نهایت لذت و استفاده را ببرید.💁🏻‍♀️
با سپاس🌱
💯
💯
💯
📔📒📕📗📘📙📚📔📒📕📗📘📙📚

⭕️شروع کلاس های آنلاین زبان آلمانی🇩🇪:
جمعه ۱۹ اردیبهشت - ۹ می

⭕️مهلت ثبت نام :
تا ساعت🕗 ۸ شب(بوقت ایران🇮🇷) پنج شنبه ۱۸ اردیبهشت - ۸ می

⭕️روش ثبت نام؛ ارسال مشخصات به یکی از آی دی های تلگرام زیر:
🆔 @a1359z
🆔 @Mhtbhosaini


[Weitergeleitet aus Welts Jahn جانِ جهان (سید حکیم کمال)]
دلنوشته

در جهان، جایی که ما زندگی می کنیم، یا دَرد وجود دارد یا شادی. اما درد و شادی چیستند؟
درد همان نشانه اصلیِ دَرکِ واقعیت است، یعنی اگر درد درک نشود واقعیت وارونه و غیر واقعی و فریبنده برداشت می شود. زیرا واقعیت همیشه با درد همراه است. از تولد تا مرگ. اما شادی دَرکِ دردِ انسانی است. زیرا وقتیکه کسی درد انسانی را درک کرد، به این معنی است که می داند حالا مشکل چیست و امید وار می شود به درمان آن، و این امیدواری خود شادی است. پس شادی امید است. یعنی انسان در مراحل و چگونگی درمان درد خود شاد است. و این درمان یا راه حل و یا روشنگری خود معنی زندگی است. و تنها یک زندگی با معنی شادی بخش است.

تقدیم به تو که در انتهایی ترین نقطه غم امید واری. چون گلی که یک زمستان غم را به امید شگوفایی بهار شاد است.

سید حکیم کمال
در یکی از غروب های تابستان 2018 روی پل رودخانه هایدلبرگ

@Philosophieu


Deutsche Philosophie dan repost
دوستانی که علاقمند زبان آلمانی بودند لطفا وارد این گروه شوند: https://t.me/joinchat/F1WW3RhQZ_sMHthFH8-Uiw لطفا فقط کسانی که می خواهند زبان را جدی و رسمی دنبال کنند وارد این گروه شوند. متشکرم




سطله پدر: نوع دیگری از سلطه بر ذهن افراد پدر و نقش پدر است. در افغاستان پدر در روح فرزندان حلول کرده است. پدر همه کاره است و نظر و حرف او حق و مطلق است. این پدر در خانه همان پدر خود شخص است. در ادراه ریس اوست. در سیاست سیاستمدار پدر زیردستان خود است و در کلیت جامعه ریس جمهور یا رهبر جایگاه پدر را دارد طوریکه افراد در مقابل دستورات و نظرات خوب وبد و درست غلط او سراپا اطاعت و فرمانبرداری اند و حتا فکر مخالفت با او را گناه دانسته و چه بسا اگر در دل مخالف نظرات و فرامین او باشند بعد مدتی عذاب وجدان گرفته و خود را گناه کار می دانند. پدر باید همه کارها را انجام دهد، یعنی حلال مشکلات باشد.
ابرسطله: اما یک ابر سلطه نیز در افغانستان وجود دارد که می توان آن را علت موجودیت کسان، اقوام و سطله افراد(افکار یا سلطه فکری) و پدر دانست. این علت العلل همان مکان مطلق است.مکان خواسته های خود را به اقوام تحمیل می کند، یعنی آنها را بوجود آورده وبعد طبق فرم خودش می سازد و اقوام هم که کسان و کسان هم که افراد را در قدم اول بوجود آورده و بعد حمایت و تقویت می کند. مکان همان فضایی است که در آن اقوام حضور دارند. از نظر جغرافیایی به آن سرزمین می گوییم. اما مرادمان از مکان نوعی فرم است که هرچه در آن قرار گیرد از آن متاثر شده و طبق این مکان فرم وصورت می گیرد. مکان مطلق طوریکه بر اقوام سلطه دارد که آنها را در ساختار خود در بند کشیده است. مطلقیت مکان به این معنی است که انسان و اقوام در آن بی اراده و در واقع جزی از آن هستند. مثلا اگر بگوییم حیوانات جز طبیعت و مثل خود طبیعت هستند، اقوام افغانستان هم جز مکان آن هستند و چیزی جدا آن نیستند. از همین دلیل مکان دارای ساخت متنوع اقوام مختلف را هم بوجود آورده است. یعنی حضور کوه ها، دره ها و فضاهای زیست دور و جدا ازهم اقوام مختلف و متفاوت و جدا و بیگانه از همدیگر را سبب و علت شده است.
ملطقیت مکان هویت قومی را بوجود آورده است که خود این اقوام جز ساختار مکان اند. چون جز ساختار مکان اند پس هرچه در آن از خارج داده شود نیز نخست وارد قومیت می شود. قومیت آن چیز را در حوزه معنایی خاص خود معنی کرده و آن چیز را از ریشه و معنی قبلی آن تفکیک کرده و متعلق به خود می سازد. مثلا در تاریخ افغانستان چیزهایی مثل دین، کمونسیم، لیبرالیسم و هر مکتب و اندیشه ای که وارد شد در حوزه معنایی قومیت ابتدا معنی خود را باخته سپس توسط قومیت معنی جدیدی مطابق با ویژگهای قومیت گرفتند.


ذهن و احوالات آن در افغانستان
اصلا بحث تفکر در افغانستان را چگونه و از کجا می شود شروع کرد؟ ممکن است راه ها و روش ها ی مختلفی برا ی یک چنین آغازی وجود داشته باشد اما من می خواهم از یک بحث بسیار عیان و آشکار به این سو راهی شوم، از ذهن. چیزی که نزد اکثر ما افغانها مشاهده می شود یک نوع آسیب دیدگی فکری و ذهنی است. در اینجا خواستم به این مساله فکر کنم و آن را تحت عنوان ذهن منفعل با شما در میان گذارم. می خواهم بگویم ذهن ما یک ذهن Passive است یعنی ذهنی فعال نیست، به این معنی که سخن را می گیریم و باز پس می دهیم و کمتر در ذهن خود روی آن کار می کنیم بنابراین قدرت انتقادی هم نمی توانیم داشته باشیم. و چون توان انتقادی نداریم پس توان فهم هم نداریم و چون نمی توانیم بفهمیم پس باهم گفتگو هم نمی توانیم و چون باهم گفتگو نمی توانیم پس بی اتفاق و متفرق هستیم. یعنی بی هویت هستیم. هویت فکری نداریم.
در اینجا می خواهم منظورم را از ذهن passive بیشتر روشن کنم.
ذهن passive در مقابل ذهن فعال یا ذهن aktive قرار می گیرد. ذهن passive همانی است که تحت سلطه ی چندین امر بیرونی قرار دارد. نخستین اینها قرار گرفتن زیر سلطه کسان است. کسان یا همان دس من das Man در فلسفه هایدگر که معمولا ما از آن با عناوینی مانند "حرف مردم"، "افکار عمومی"، "جامعه" و یا "محیط روزمره" یاد می کنیم. در اینجا تمام ذهن ها را یک وضع نا معلوم کنترل می کند و هیچ کس قدرت رخنه وارد کردن و رازگشایی از آن را ندارد. در اینجا هر فردی یک نقشی دارد اما هیچ کس توان مخالفت و اعتراض به این وضع را ندارد. اعتراض به تعیینات این وضع برابر است با دیوانه معرفی کردن فرد معترض. این نخستین و آشکارترین لایه ای است که بر روی ذهن سایه افکنده و مانع فعالیت آن می شود. این لایه اما گسترده بوده اما عمیق و زخیم نیست، یعنی عوام و اکثریت را در افغانستان کنترل می کند. کسانی را که زیرا سلطه این سطح قرار دارند به "کسان" مسما می کنیم.
دومین امر سلطه گر که ذهن را در افغانستان منفعل می کند شامل حال گروه خاصی میشود، این گروه زیر دو لایه از سلسه قرار دارند. زیر لایه کسان و زیر لایه افراد. در این لایه بیشتر کسانی هستند که اهل مطالعه و کتاب خواندن هستند. آنها کتاب می خوانند تا نزد جامعه کسان مقبولیت کسب کنند. یعنی از یک طرف زیر سلطه کسان است و از طرف دیگر زیر سلطه نویسندگان کتابها، افراد صاحب نظر و زیر سلطه اندیشه ها و تیوری ها. اینها بجای ذهن فعال حافظه بزرگ دارند. طوریکه حافظه آنها پر از نظریه و تیوری و شعر و مثال است. آنها همان نظریاتی را از حافظه شان استفاده می کنند که مخاطب عوام یا همان کسان می پسندد. پس اینها بیشتر در فضای عمومی و رسانه ها و مراسمات مردمی حضور دارند.
لایه ی دیگر سلطه بر ذهن افراد عمیق تر است. لایه ای که سه سطح دارد یعنی از دو لایه قبلی سه مرتبه عمیق تر و سخیم تر است. یعنی روی این لایه دو لایه قبلی پوشانده است. این لایه زخیم و عمیق قوم است. رابطه قوم و کسان یک رابطه خاص و عام است. یعنی کسان عام و قوم خاص است. پس همه کسان هستند و ولی همه یک قوم نیستند. هرکس دارای قومی است. نبرد اقوام اما کسان را بال و پر داده و زخیم تر می کند. یعنی هرچه اقوام بیشتر به دنبال هویت خود باشند کسان بیشتر سلطه گر می شود. رابطه قوم و افراد(اندیشمندان و متفکرین خارج از افغانستان) یک رابطه دو طرفه است. طوریکه هرچه کسان بیشتر سلطه گر شود، نظریات دانشمندان بیشتری برای جلب توجه کسان وارد افغانستان می شود و در مقابل هرچه کسان سلطه گرتر شود افراد بیشتری به قهرمان سازی روی می آورند. قهرمانان اگرچه اصل و اساس افغانی دارند اما منشا فکر و نظر آنها از جای دیگری است. این نظریات می توانند علمی، سیاسی و مذهبی باشند.

9 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

15

obunachilar
Kanal statistikasi