𝓘🪶"


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


L'histoire d'une fille dans un monde parallèle, avec un piano à côté d'une vieille fenêtre poussiéreuse.
-je suis Hedi.

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


بستگی به خیلی‌‌چیزا داره. من شیطنتم واقعا زیاد بود و همون روزهای اول قبولی، با کلی آدم سر صحبت رو باز کردم و سعی کردم بشناسمشون. اونا هم رفتار منو با بقیه دیده بودن و بنظرشون می‌تونستیم دوستای خوبی باشیم.
البته از اون‌روزا خیلی می‌گذره..


حرفتو ناشناس بزن۳ dan repost
چرا هیچکس از من نمخواد برم توی اکیپشون🥲


ولی درنهایت، الان بخاطر رفتن آدم‌ها زیاد غصه نمی‌خورم. اولین‌باری که خیلی زیاد غصه خوردم ۱۰ ۱۱ ساله‌م بود. چندسال غصه خوردم.
بعدش دیگه یاد گرفتم که آدما نمی‌تونن تاابد توی ‌زندگیت بمونن که دختر! هرکی بالاخره یک‌زمانی و به یک‌دلیلی می‌ره. پس سوگواری کن اما زود به خودت بیا. زودِ زود.


همون روزهای اولی که دانشگاه قبول شده بودم خیلی‌یهویی بهم پیام داد گفت دوست داری بیای توی اکیپمون؟
اونجوری شروع شد.


قدیما یه دوست داشتم که وایبمون دقیقا یه‌همچین‌چیزی بود. خیلی هم دوست خوبی بود خیلی خیلی. بخش پررنگش هم این بود که کنارش تماما خودم بودم و اونم همینطور، یعالمه غر می‌زدیم اصلا هم برامون مهم نبود شاید طرف‌مقابل فکر اشتباهی بکنه، بهرحال خودمون بودیم.
بخاطر یک اتفاق، درست نبود اون دوستی ادامه پیدا کنه. اما بعضی‌وقتا برای داشتن همچین حسی کنار یک دوست، دلم تنگ می‌شه.


یکی از کارهای موردعلاقه‌م اینه بشینم درباره‌ی آدم‌های موردعلاقه‌ی زندگیم خیلی‌زیاد حرف بزنم.


دارم راجع‌به این دوستم صحبت می‌کنم. همون که گفتین این دیگه تورو خیلی زیادی می‌شناسه!


یعنی موجود زنده‌ی بی‌اسمم کرجیه🥹.


می‌گه کرجه، اراک نیست.
اون یه‌ گونه‌ی خیلی نادره که هر فصلی از سال می‌شه جای متفاوتی از ایران پیداش کرد.
الان من فکر می‌کردم اراکه ولی درحال‌حاضر کرجه.


دوستم خیلی‌یهویی از اراک تماس گرفت گفت یه چیز زنده‌ی خیلی‌کیوت برام گرفته و من می‌تونم واسش اسم انتخاب کنم. بعدم قطع کرد.
من دارم خیلی‌ جدی اسم انتخاب می‌کنم بچه‌ها.


اینارو فقط بخاطر اون دوستی که چندروز بود بهم می‌گفت راجع‌به کرکترهامون توی پرلل‌وورلدز صحبت کنیم، گفتم🥹🫴🏻.


تناسخ با زندگی‌ها و ابعاد موازی خیلی فرق داره. زمانشون باهم متفاوته.
ممکنه اگه الان یه انسان هستی، توی زندگی بعدیت ریشه‌ی یه کاکتوس توی بیابون باشی اما همونموقع هم، زندگیت توی دنیای‌ سی‌و‌پنجم باشه و نه دنیای اول.


می‌دونستید که موجودات‌زنده، توی زندگی‌های قبلی و بعدیشون می‌تونن تغییر هویت بدن؟
الکس یه اسب‌سیاه بوده ولی الان سفید شده🎪🤍”


If I wasn't a horse, maybe I would be a prince.


توی دنیای‌موازی، نگهبان یه کاروسل خیلی بزرگم. شب‌ها از ساعت ۲ و ۱۰ دقیقه‌ی بامداد، این کاروسل شروع به کارکردن می‌کنه و اسب‌هایی که توی قفسه گیر افتاده بودن، سرهاشون رو بالا میارن و شیهه می‌کشن.
شب‌ها تا قبل از طلوع آفتاب نگهبان اون قسمت از شهربازی منم؛ کرکتر سومم یه‌روز از اونجا برام نامه فرستاد. توی نامه‌ش نوشته بود:
الکس، اسب سریعیه. اون گاهی انقدر توی کاروسل سریع می‌دوه تا بتونه پرواز کنه و خودش رو به تو، توی دنیای‌اول برسونه.
من گاهی احساس می‌کنم توی بخشی از خاطراتم یه اسب سیاه داشتم؛ این قطعا توی زندگی قبلیم بوده و شاید الکس، روح همون اسب باشه.


من جدی توی این چندروزی که بین دو ترم فرصت استراحت دارم، اصلا نمی‌تونم درست‌حسابی استراحت کنم!
همش استرس انتخاب‌واحد همراهمه اصلا هم استرس‌معمولی‌ای نیست. کاش یکی میومد می‌گفت به‌عنوان کادوی ولنتاین من برات انتخاب‌واحد می‌کنم تو فقط این چندروزو حال کن.




امروز میام بحث کنیم. یا یه بحث جالب یا نهایتا اگه هیچ موضوعی نداشتیم، مشاجره.
ببینم می‌تونید یه‌کاری کنید دعوامون بشه یا نه😂.


از وقتی برگشتم خونمون فرصت نکردم فیلم و سریالامو ببینم؛ آهنگ چیه؟ اونم وقت نکردم پلی کنم.
حالا شما بگید تا باشه از این وقت‌نکردنا.


خب حالا این سه‌نفری که لفت دادید، کی ضرر کرد؟ من یا شما؟ قطعا شما😒.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

384

obunachilar
Kanal statistikasi