بر بال اندیشه‌ها


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


همسخنی با خردمندان
بیان نقد و نظرها: @Poodeh

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


@binam_bot dan repost
💫 صدای داستان
@sedayehdastan

💫اساطیر ایران و جهان
@Persian_mythology

💫زبان‌شناسی همگانی
@linguiran

💫 آکادمی داستان نویسی رد پا
@radepak

💫 شعله‌ی خاموش
@Dra_carys

💫تحلیل اجتماعی مسائل ایران
@v_social_problems_of_iran

💫قوی سپید
@ghooiesepid

💫 موج سپید
@Mojeesepid

💫تاملات فلسفی و اجتماعی عمیق
@bar_bal_andisheha

💫تاریخ ایران در سده های میانه
@MongolIlkhanidHistory

💫 گردون داستان
@gardoonedastan

💫انجمن شاهنامه‌خواني بانوان "دبي"
@anjomanshahnameh

💫عصر انسان‌شناسی
@asre_ensan

💫ایران شناسی_میراث فرهنگی
@Eshtadan

💫 گردون شعر
@gardoonesher2

💫 دفتر «نون‌و‌القلم»
@noongalam

💫سیاه بر سیاه
@siah_bar_siah

💫 يادداشت هاى خودمانى
@alimotamedinotes

💫 اشعار گویا فیروزکوهی
@gooyafiroozkoohi

💫 مشق پرواز
@masoume_safarnezhad

_________

✅ #اتحادیه_کانال_های_ادبی

ارتباط با ادمین
@h_abolhoseini


✳️✳️✳️

در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشه ی دیگری از جهان، انسان های زیادی گرسنه اند. اگر «ژان پل سارتر» بود می گفت من در برابر این گرسنگی مسئولم.
البته من اعتراض می کردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمی آید.
ولی سارتر می گفت این منم که انتخاب کرده ام بی خبر بمانم و به جای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظه ی خاص فقط بنویسم. می توانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در اصحاب رسانه دارم، توجه همگان را به وضع موجود جذب کنم، ولی انتخاب کرده ام آن را نادیده بگیرم.
"من در برابر آنچه می کنم و آنچه انتخاب می کنم که نادیده بگیرم، مسئولم.."

روان درمانی اگزیستانسیال
اروین د . یالوم

@bar_bal_andisheha


تنها در یک جامعه سکولار می توانند پیر و جوان، زن و مرد، ایستاده و نشسته و سگ و انسان، با آرامش هر یک به سوی مقصد خود روان باشند، بدون اینکه به هم دیگر بربخورند!

@bar_bal_andisheha


🌷🌷🌷

📚#حکمت_کهن

🔹سیاستنامه‌ی خواجه نظام‌الملک
به کوشش جعفر شعار، صفحه ۱۲

🔸چاره نیست پادشاه را از آنکه هر هفته‌یی دو روز به مظالم بنشیند و داد از بیدادگر بستاند و انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی‌واسطه‌یی، و چند قصه که مهم‌تر بود باید که عرضه کند و در هر یکی مثالی دهد؛ که چون این خبر در مملکت پراکنده شود؛ که خداوند جهان، متظلمان و دادخواهان را در هفته‌یی دو روز، پیش خود می‌خواند و سخن ایشان می‌شنود، همه‌ی ظالمان بشکوهند و دست‌ها کوتاه دارند و کس نیارد بیدادی کردن و دست‌درازی کردن از بیم عقوبت.

—---—
مظالم: دادگاه، / مثال دهد: فرمان دهد. / بشکوهند: بهراسند

—----------
@Bar_bal_andisheha


من ابژه نیستم dan repost
سومین نشست تخصصی « من ابژه نیستم »
با رویکردی فلسفی به اهمیت حیات حیوانات
« حیوان ؛ ابژه یا دگرسوژه ؟ »
ورود برای عموم آزاد و رایگان می‌باشد.


💥💥💥

دیگر دیر شده بود، و هر دوی‌مان مجبور بودیم برویم، ولی دیدن دوباره آنی بسیار عالی بود. فهمیدم که او چه آدم فوق‌العاده‌ای است و صرف آشنایی با او چقدر لذت‌بخش می‌تواند باشد...
یاد یک جوک قدیمی افتادم: «فردی پیش یک روانپزشک می‌رود و بهش می‌گوید: دکتر برادرم خل شده؛ فکر می‌کند که یک مرغ است.» دکتر می‌گوید خوب چرا برای درمان نمی‌آوریش؟ و طرف می‌گوید: “می‌خواستم؛ اما به تخم‌مرغ‌هایش نیاز دارم!”. خب، گمان می‌کنم این کاملاً همان احساسی است که من الآن در مورد روابط دارم؛ می‌دانی… خیلی غیرمنطقی، احمقانه و پوچ و … هستند ولی، من حدس می‌زنم داخل رابطه‌ها می‌مانیم چون، اکثر ما … به تخم‌مرغ‌هایش نیاز داریم.

#وودی_آلن، #آنی_هال.
—------
@bar_bal_andisheha
🌸


🔷مجسمه تختی در موزه ورزش آمریکا

🔹او وقتی دید دستِ کُشتی گیر آمریکایی آسیب دیده،با یک دست کشتی گرفت، و این مجسمه ساخته شد تا رفتار جوانمردانه‌اش به یادگار بماند.
نامش جاودان باد!
@bar_bal_andisheha


📗

برادران، با قدرتِ فضیلت‌ِتان به زمین وفادار مانید! عشقِ ایثارگر و داناییِ شما خدمت‌گزارِ معنایِ زمین باد! چنین درخواست می‌کنم و شما را سوگند می‌دهم.
مگذارید فضیلت‌ِتان از آن‌چه زمینی‌ست بگریزد و بال بر دیوارهایِ سَرمَدی کوبد! فسوسا، همیشه چه بسیار فضیلت‌هایِ گُریزان بوده است!
همانندِ من، فضیلتِ پروازکرده را به زمین بازگردانید؛ آری، به تن و زندگی، تا به زمین معنایِ خود را بخشد ـ معنایي انسانی!


#فریدریش_نیچه
#چنین_گفت_زرتشت
بخش یکم ؛ درباره‌یِ فضیلتِ ایثارگر صفحه‌یِ ۸۹
ترجمه‌یِ #داریوش_آشوری

@bar_bal_andisheha


💎 تا هنگامی که برداشت جامعه از آزادی این باشد که
«تو نیز آزادی سخن بگویی اما فقط باید چیزی را بگویی که من می‌پسندم»،

هیچ سخن حقی بر زبان‌ها نخواهد رفت!

منسوب به #احمد_شاملو
@bar_bal_andisheha


📗

آدمها آسان و کودکانه امید می‌ورزند و می‌ترسند. در چشم به هم زدنی خوش حال می‌شوند و با وزیدن بادی به خود می‌لرزند، گویی چیزی مهلک را به دوش می‌کشند، وضعیتی مهلک که تمام عمر در پی گریز از آن یا به تعویق انداختن مواجهه با آن در تلاشی مذبوحانه جان می‌کَنند! آری تلاشی مذبوحانه، آرزوها و خواست‌ها و امیال و اهداف کوچک و بزرگ، زمینی و آسمانی، والا و حقیر... آدمی نام می‌نهد، دسته‌بندی می‌کند و به قضاوت می‌نشیند، به خیال خود فکر می‌کند و انتخاب می‌کند؛ به زودی کشف می‌کند، به زودی در آرامشی شکننده جا خوش می‌کند و به همان سرعت می‌هراسد و خود را در سُرنده ترین زمین‌های یخ زده در برهوتی منجمد باز می‌یابد و به آن وضعیتِ مهلکِ ممتد باز می‌گردد.

از کودکی تا کهن سالی چه لحظه‌ها و روزها و هفته‌ها و ماه‌ها و سالها که به انتظار آن چه میل می‌ورزند، به چیزی یا کسی که شوق می‌ورزند می‌نشیند... در چشم به هم زدنی عاشق می‌شود و به همان شدت و حدت نفرت می‌ورزد، این‌همه سرگشتگی ترحم برانگیز است، وقتی به آُسمان پر ستاره می‌نگرد تمام شکوه و عظمت آنچه می‌بیند را در خود کنکاش می‌کند، به خود نسبت می‌دهد و جسورانه و گستاخانه خود را مرکز عالم قرار می‌دهد، جهان بی‌کران را آیینه ای از خود می‌پندارد و در پی کشف و فتح بلندای آنچه می‌پندارد می‌کوشد، به دست می‌آورد و ملول می‌شود، از دست می‌دهد و دلتنگ می‌شود. گویی هیچ گاه قرار نیست آرام و قرار گیرد، به آنچه دارد راضی نیست، میلی سیری ناپذیر درونش می‌جوشد و تمامی برخورداری ها و طعم‌های هرچند نیمه کاره را در کامش به ناکامی می‌کشاند. خواست هایش چنان درهم پیچیده و تودرتو به هم می‌پیچند که زمان را گم می‌کند، لحظه و اکنون را برای دیروز و فردا خرج می‌کند، فردا و دیروز را برای اکنون به حسرت می‌نشیند و دست آخر در امتداد آن "مهلک متداوم" به هلاکت می‌رسد... شاید این همه از آن روست که به زعم فیلسوف قرن نوزدهم کیرکگور به جد به "تکرار" نیاندیشیده و با آن مواجه نشده :

«... ولی سفر به زحمتش نمی‌ارزد، زیرا آدمی نیازی ندارد از جایی به جای دیگر برود تا مطمئن شود که تکرار غیر ممکن است. نه، آدمی می‌تواند آرام و بی‌دغدغه در اتاق نشیمن خویش بنشیند، خاصه زمانی که همه چیز باطل اباطیل است و هالک است؛ آنگاه آدمی می تواند سفر کند، چست تر و چابک تر از زمانی که با قطار به سفر برود، به رغم آنکه ساکن است و بی حرکت نشسته است. همه چیز باید مرا به یاد این معنی اندازد... الوداع، الوداع، ای امید سرشار شباب! به کجا چنین شتابان؟ آنچه به شکارش می‌شتابی وجود خارجی ندارد، همانقدر حیات دارد که تو داری، الوداع ای زور بازوی شیرگیر، چرا پا با چنین شدت بر زمین می کوبی؟ آنچه پای بر آن می گذاری شبحی است زادۀ خیال خودت...

الوداع ای جمال جنگل‌ها. زمانی خواستم روی ماهت را ببینم، غیبت زده بود! پس به راه خویش برو ای رود بادپای! تنها تویی که براستی می دانی چه می خواهی، زیرا آنچه تو می‌خواهی جاری بودن است و خود را گم کردن در اقیانوسی که هرگز پر نمی‌شود! نمایش را ادامه بده ای تئاتر زندگانی که هیچکس بر تو نه نام تراژدی می گذارد و نه نام کمدی، چرا که هیچکس نمی داند که آخرش چه می شود! نمایش را ادامه بده ای تئاتر هستی آدمی، تئاتری که در آن زندگانی به قرض و وامی می ماند که هیچ گاه آن را پس نمی دهند!...»


( #تکرار : جستاری در روانشناسی تجربی #سورن_کیرکگور
صالح نجفی )

📝احسان عزیزی

@bar_bal_andisheha


 📗

منبع: #روزنامه_شرق

🔹فشار کمرشکن بر فقرا آنها را به عصیان می‌کشاند .


فرشاد مومنی، اقتصاددادن و عضو هیئت
‌علمی دانشگاه علامه در نشست «بودجه ١٣٩٧، تشدید یا کاهش فقر؟» گفته راه نجات ایران از توسعه عادلانه می‌گذرد. اگر عدالت اجتماعی در مرکز سیاست‌های دولت نباشد، هم خود بدنام خواهند شد و خاطره‌ای بد از خود به‌جا می‌گذارند، هم اوضاع کشور ناهنجارتر خواهد شد.

مومنی با اطمینان گفته موتور بسط‌دهنده فقر در سال ٩٧، فعال‌تر از پنج سال قبل خواهد بود. به اعتقاد او خطاهای راهبردی سه دهه گذشته کشور را دچار ورشکستگی مالی در همه سطوح کرده و مردم را به فلاکت و فقر دچار کرده و همچنین تولید کننده را به بدترین شرایط تاریخی خود رسانده است.

این اقتصاد دان با اشاره به اینکه کانون اصلی بحران، جهت‌گیری‌های سیاسی دولت است گفته این یک بحث نظری نیست که دست‌کاری قیمت‌ها روی زندگی مردم تأثیر دارد؛ بلکه واقعیت‌ محرزشده‌ای است که نشان می‌دهد در سه دهه گذشته دست
‌کاری قیمت‌های کلیدی، به‌مثابه ابزاری برای کسب درآمد، یک توهم فاجعه‌ساز بوده است.

به گفته او مشکل اقتصاد ایران روی اصل رانتی‌بودن مناسبات نیست. مشکل سر کانون‌های اصابت رانت است. وقتی قدرمطلق قیمت‌ها افزایش می‌یابد، فقرا فشارهای کمرشکن‌تری را دریافت می‌کنند. اگرچه نرخ تورم کاهش چشمگیر یافته؛ اما وقتی افزایش شکنندگی قیمت‌ها با تعمیق رکود و کاهش تعداد شاغلان خانوارها همراه می‌شود، معلوم است که آنها را به عصیان می‌کشد.

مومنی به دولت توصیه کرده اگر می‌خواهد نیروی محرکه توسعه باشد، باید از سیاست
‌های ناامن‌کننده حقوق و سیاست‌های بی‌ثبات‌کننده اقتصاد کلان دست بردارد تا رونق اقتصادی ایجاد شود و دولت عایدی خود را از راه مالیات تأمین کند.

افزایش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، افزایش هزینه‌های زندگی، کاهش دستمزدها، افزایش قیمت‌ کالاهای اساسی، فساد گسترده و فقر و بیکاری این روزها باعث نارضایتی عمیق و گسترده جامعه ایران شده است.
بسیاری از اقتصاددانان و جامعه شناسان 
اعتراضات خیابانی این روزهای ایران را نتیجه سیاست‌های ناعادلانه دولت‌ها می‌دانند.

@bar_bal_andisheha


🌱🌹🌱
به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم :

شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟ روان‌پزشک گفت : ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چای خورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.
گفتم : آهان، فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.
روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را برمی‌دارد.
حالا شما هم می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟ !

راه‌حل ها ممکن است همیشه در گزینه های دم دست نباشند، هنگام تصمیم گیری، برای دست یافتن به هدفی که در سر داریم، باید بهترین روش را انتخاب کنیم و در صورت نیاز، ابزارها را تغییر دهیم. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که اغلب تنها به اندازه یک لامپ از آن استفاده می کنیم.

@bar_bal_andisheha
🎋🌷




📗

هیچ انسانی نمی تواند اسرار درونش را فاش نکند ! اگر لب هایش ساکت باشد، با نوک انگشتانش آن را فاش می کند .
عصاره وجودش از تک تک منافذ پوستش به سهولت خود را نشان می دهد. اگر چشمان باز و گوش شنوا داشته باشید متوجه می شوید !

#زیگموند_فروید

@bar_bal_andisheha


?سرزمین شعر و نثرهای ناب dan repost
📚

گلها ، باغها ، فواره ها ، لبخندها
و شیرینی زیستن
مردی آنجا به خاک افتاده
غرقه خون خویش

خاطره ها ، گلها ، فواره ها ، باغها
رویاهای کودکانه
مردی آنجا به خاک افتاده
چنان که بسته ای خون آلود

گلها ، فواره ها‌ ، باغها ، خاطره ها
و شیرینی زیستن
مردی آنجا به خاک ‌افتاده
هم چون کودکی درخواب ...


#ژاک_پره_ور

📝سرزمین شعر و نثرهای ناب
" با ما در این نشریه مجازی همراه باشید ."

📖📙

با شاعران و نویسندگان معاصر ایران و جهان
https://telegram.me/sarzamin_sher_nab


یادداشت‌ها dan repost
درها را باز کنید

ایران، کشور ثروت‌مندی است. درآمد ایران بیش از هزینه‌های آن است؛ خصوصا در دهۀ هشتاد که در همۀ تاریخ ایران بی‌مانند بود. آنچه کشور را به این حال ‌و روز درآورده است، نه اختلاس‌ها است و نه هزینه‌های برون‌مرزی. آثار مهم خشک‌سالی هم هنور آشکار نشده است. کشتی اقتصاد ایران، اگر به گل نشسته است، تنها یک‌ دلیل دارد، و آن حلقۀ تنگ مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور است. اگر این حلقه همچنان بسته باشد و تنها کسانی اجازۀ پیوستن به آن را داشته باشند که مقبوليتشان را از طریق موافقت مطلق(اصول‌گرایان) یا نسبی(اصلاح‌طلبان) با مسیر پیشین به دست آورده باشند، قطار اقتصاد و سیاست ایران به ایستگاه‌هایی بهتر و آبادتر از قبل نمی‌رسد. نوسازی اقتصاد و سیاست با کسانی که هیچ عیب کلی و مهمی در مسیر پیشین نمی‌بینند، ممکن نیست. به نقطه‌ای از تاریخ ایران رسیده‌ایم که دیگر تغییرات جزئی دردی را دوا نمی‌کند. اکنون راه و چاره‌ای جز تبدیل آن حلقۀ تنگ به درهای باز و راه‌های هموار برای هر ایرانی متخصص، با هر عقیده و مرامی، وجود ندارد.

رضا بابایی
۹۶/۱۰/۱۰
@RezaBabaei43


شعر هم می گندد
اگر با دست های ِتو
در خشاب هاشان
جای ِگلوله ؛ گُل نکارد !

بابک رضایی
@babak_r_60
@bar_bal_andisheha


نامه پرسش - سید مهدی ناظمی قره باغ dan repost
دکتر فرشاد مؤمنی. اقتصاد امروز ایران. اسطوره بازار آزاد و مصرف گرایی




بدین رواق زبرجد نوشته اند به زر
که جر نکویی اهل کرم نخواهد ماند

ز مهربانی جانان طمع مبُر #حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند.

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

795

obunachilar
Kanal statistikasi