ᴄᴇʀᴇʙʀᴀʟ ᴠᴏᴍɪᴛɪɴɢ 🧠


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


مه خاکستری خفیف لابلای برگ های خیس خورده ی جنگل؛به مغزم خوش اومدین

https://telegram.me/BiChatBot?start=sc-1000802-h0EeBse

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


𝐌𝐚𝐧𝐠𝐚𝐭𝐚 dan repost
وقتی انسان بتواند از طبیعت لذت ببرد و کتابهای خوب بخواند ، هیچ چیز به اندازه ی تنهایی لذت بخش نیست.
👤نیکلای گوگول


✨خیلی خوشگله


🐿️ dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
@cerebral_vomiting


ایوای نه فاجعه نبود زود قضاوت کردم
چقدر عالی جمعش کرد 🤌🏼😂


سخنرانی شرلوک تو عروسی جان یکی از فاجعه ترین چیزهاییه که امکان داره نسل بشر به خودش ببینه
دلم میخواد کلا اسکیپش کنم 😭😂




اگه با ماژیک رو اینه بنویسین بعدش چراغارو خاموش کنین رو اینه چراغ قوه بندازین
انعکاس نوشته های روی آینه میوفته رو دیوار روبروئی اینه
شبیه پروژکتور
(ترجیحا از چراغ قوه گوشی استفاده کنین چون هرچی نور قوی تر نوشته ها پررنگ تر)




اینو درخواستی برای چنل پینار نوشتم
حس میکنم قشنگ شده🥹


کلمات درون گلویش داشت خفه اش میکرد
بنظر میرسید هیچکس نمیدید
میخندیدند
دست میدادند
و رد میشدند
بین گذران عمرش رهگذری
فقط یک نفر بود که میخواست کنارش نفس کشیدن را تجربه کند
ولی از خیلی وقت پیش 
دیگر نوایش به گوش نمی‌رسید
با گلویی پاره از درد تصمیم گرفت تا وقتی که استخوان هایش پودر شود بنویسد
برای همین حالا اینجا وجود داره :)


درون مردمک چشم های مرده اش بچه ای زندانی میدید
لت و پار
خونین مالین
و پیر....
لبخند روی لبش نشان میداد فقط خودش میتوانست باشد
تنها هیولایی که شکنجه اش میکرد


•توسکا• dan repost
جنگلِ شمال،گیتار
@cerebral_vomiting


وایب رابطه گنگستری🚬


мечтать dan repost
Forward this massage and I'll give you a video based on your vibe


جایی‌ برای‌ ماندن. dan repost
قبل اینکه از این پنجره ی کوفتی خودمو پرت کنم پایین، بهم بگو با اینجا بودنم حس بهتری داری، بجای اینکه با اون صدای نکرت جیغ بکشی و بگی با نبودنم ناراحت میشی، احمق.


خواب هام یجوریه که
وقتی میخوام بخوابم جسمم خستست
وقتی بیدار میشم جسم و ذهنم همزمان خستن


⊱در درونم چیزی اتفاق افتاده بود ...
و بدترین چیزها همیشه در درون آدم اتفاق می‌افتد !
اگر اتفاق در بیرون اتفاق بیافتد، مثل وقتی که اردنگی می‌خوریم، می‌شود زد به چاک !
اما از درون غیر ممکن است ...
وقتی به این حالت دچار می‌شوم ،
می‌خواهم بروم بیرون و به هیچ کجا برنگردم !

­
رومن گاری






من هیچوقت شخصیت اصلی داستان خودم نبودم
.

همیشه غرق در افکارم بودم ولی هیچوقت فکر نمیکردم
.

همیشه استراحت میکردم ولی رفته رفته خسته تر میشدم
.

مثل این که روی یه تردمیل می دوام
یه تردمیلی که وسط یه باتلاقی گذاشتنش که دورش آتیش گرفته

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

37

obunachilar
Kanal statistikasi