امتناعی بی معنا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Fren Intj
splendor Enfp
Luna Isfp
maryam(Mine) xntj

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


چاه dan repost
نیازمند شنیدن چندتا جمله‌م. جمله‌های درست رو از آدم‌های اشتباه می‌شنوم و اینطوریه که ممکنه آدم‌های اشتباه رو، درست ببینم. گیجم، نگرانم و کمی آروم گرفتم.


در جست‌و‌جوی آلاسکا dan repost
گفتم: آزادی یعنی که انسان این امکان را داشته باشد شک کند، اشتباه کند، جست‌وجو کند، حرفش را بزند، بتواند به هر مقام ادبی و هنری و فلسفی و چه مقام مذهبی و اجتماعی و حتی سیاسی نه بگوید ..


چاه dan repost
به رفیقم گفتم می‌خوام از خونه فرار کنم. سیزده‌ساله بودم و هنوز اجازه نداشتم هیچ شبی رو توی خونه تنها بمونم. بلوغ سرزده رسیده بود و می‌خواست باهام تنها باشه. برنامه‌م رو چیده بودم. یه کوله‌پشتی با یه دست لباس خونه و بیرون. جوراب‌های مرد عنکبوتی و واکمن و باتری اضافه. باید با دوچرخه می‌زدم بیرون. هنوز اجازه نداشتم تاکسی سوار شم‌. دلم نمیومد قلک پنگوئنی سفالیم رو بشکنم. خالی اما بزرگ بود ولی چپوندمش توی کوله. اگه لازم می‌شد می‌شکستمش. باید مرد می‌شدم و دلیلی نداشت یه قلک پنگوئنی انقدر برام مهم باشه. وقتی فرار کردم و برگشتم می‌رفتم یکی دیگه از سر کوچه‌ی رضااینا می‌خریدم. با کدوم پول؟ نمی‌دونم. شاید اصلا لازم نمی‌شد بشکنمش. مقصد نه خونه‌ی عمو بود نه خونه‌ی عمه. مثل خیار می‌فروختنم و به شب نکشیده بابا میومد دنبالم. باید میرفتم یه شهر دیگه. رکاب میزدم و میرفتم و بالاخره یه جایی پیدا می‌شد که بمونم. شاید توی آسیاب یه آسیابان لای کیسه‌های آرد. شاید توی یه کلبه‌ی جنگلی وسط شمال. شاید توی اصطبل یه خونه‌ی روستایی. ولی اینجا نه. اینجا نمی‌‌تونستم. مرزها داشتن خفه‌م می‌کردن. اتاق دونفره بهم تجاوز می‌کرد. به جای فوتبال، حالا دیگه بازی من و داداش کشتی‌کج بود و داداش قوی‌تر بود. نه که نزنم. میزدم. چنگ. مشت. فحش. یه بار بهش گفتم گه‌خور و وقتی مامان رو آورد زدم زیرش و گفتم من گفتم گورخر. این اشتباه شنیده. به خدا قسم خورد که من گفتم گه‌خور ولی من ناز بودم و این بیشتر از خدا اعتبار داشت. برای همین مامان با اینکه گفت فحش فحشه اما حکم سبک‌تری برید. ولی خب دیگه بس بود. دیگه به حدش رسیده بودم. وقتش بود مستقل شم. باید بهم کلید می‌دادن ولی ندادن. گفتن کلید رو گم می‌کنی. تو هر وقت بیای ما خونه‌ایم، نگران نباش. من نمی‌خواستم وقتی میام کسی خونه باشه. می‌خواستم Lost ببینم. Lost صحنه داشت. Lost بد بود. منم بد بودم. اصلا برای همین میخواستم فرار کنم. همه‌شون گورخر بودن و من کلید خونه‌ی خودم رو میخواستم. فرار هم کردم. خیلی دور شدم. خیلی خیلی دور. پونزده‌سال دور. اونقدر دور شدم که مامان هرچقدر هم سرک بکشه نبینه دارم سیگار می‌کشم. بابا هرچقدر هم سرزده از راه برسه نتونه توی مانیتورم رو ببینه. داداش نتونه بیاد دنبالم و من رو ببره کلاس یا از باشگاه بیاره. خداخدا می‌کنم به آخرین اتوبوس برسم. وگرنه باید تاکسی بگیرم. آخرین شب پاییزه. دست‌ سردم رو می‌کنم توی جیبم و می‌خوره به کلیدم. باید گمش کنم. شاید اینطوری وقتی میام خونه، کسی باشه.


𝐓𝐎𝐊𝐘𝐎 dan repost
-تولدش مبارککک
+هیس...چهلمشه:)

#یلدا_اقافضلی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
Who cares?...☕️📚


همه چی شده مثل گذشته.خیلی دلتنگم.و برای اینکه هر روز بهت پیام بدم دنبال ی بهانه ام.فقط دیگه مثل قدیم شاعر نیستم که بتونم با شعر هام سر صحبت رو باز کنم. دیگه دست و دلم به قلم نمیره .که برات از حالم بنویسم تا تو مثل خودم جواب بدی. دلم برای صدات تنگ شده.ولی ترسم از پشت تلفن حرف زدن دوباره برگشته.پس این بار اول تو ویس بده و بگو خوبی.پس این بار خودت بهانه باش....


"هیچ" dan repost
باید خوددار تر و منطقی تر باشم
باید احساسات و بکنم تو یه جعبه و درش و ببندم
باید باید...




آژ ۹۹ dan repost
Dear 2023,
You motherfucker better be a kind one.


Blue violet.


یادداشت های زیرزمینی؛ dan repost
اگر می دانستی در آن سوی سکوت چه اقتداری نهفته است،برای همیشه زبان را رها می کردی.
من استادِ سخن گفتن در سکوتم در تمام زندگی ام با سکوت سخن گفته ام و سراسر تراژدی های زندگی ام را ساکت زیسته ام.

-فئودور داستایفسکی،یادداشت های زیرزمینی


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🙃.....




من و تو پنجره های قطار در سفریم .سفر مرا به تو نزديك تر نخواهد کرد.




حتی زخم های کنار ناخنامم خوب شد
بغض تو گلوم نه.


Welcome Home! dan repost
زندگى رو زيادى جدّى ميگيرم. بعضى وقتا دلم ميخواد از تهِ دل خوشحال باشم و همه چى رو بزنم به چيزِ گاو. خيلى وقته خوشحال نيستم. يه جورى خوشحال نيستم كه حس ميكنم حتى قبلاً هم خوشحال نبودم، فقط عادت كرده بودم.


DXXM dan repost
بازیگر فیلم‌های بزرگترین کارگردان‌ها که هنوز نمیدونند توسط معشوقش به قتل رسیده یا خودکشی کرده.

https://t.me/Piecesofawreck


دیدین این دکترا یدونه از این چکش طورا دارن میزنن رو زانو، ریکشن بده.
واقعا یدونه از اونا برای قلبم نیاز دارم.بزنم بهش .بگم حس میکنی؟ریکشن بده.خوشحال شو.ناراحت شو.عصبانی شو.هر چیزی.فقط ی ریکشنی نشون بده، بدونم که هنوز احساس میکنی.هنوز زنده ای....


Books dan repost
ما می‌کشیم برای اینکه دنیایی بسازیم تا در آن دیگر هیچوقت کسی کشته نشود.
ما آدم کشی را قبول کرده‌ ایم برای اینکه سرانجام زمین از معصومیت انباشته شود.

آلبر کامو
@MidBooks

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

60

obunachilar
Kanal statistikasi