دیکته های پر غلط


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


برای هر زنی یه فهرست هست به این اسم: «همه مردانی که دوستشان داشتم»
واس بعضیا چند جلدیه
واس بعضیا یه کتاب قطوره
واس بعضیا حجیم نیست... میشه با منگنه جمعش کرد
واس بعضیا یه کاغذ آ.چهار
واس بعضیا یه خط ... میشه نوشت کف دست با خودکار
واس بعضیا فقط یه کلمه‌س. میشه نوشتش روی کاغذ، مچاله‌ش کرد برای بازی گل یا پوچ
بعد همیشه هم پوچ. همیشه‌ها ...
@sarakanaani


نشسته بودیم توی دفترخونه از بیرون صدای دادوقال اومد.
پیرمرد مرافعه گرفته بود که: واس یه انگشت زدن و کاغذ بازی چرا من و زنمو کشوندین تا اینجا، معطل‌مونم می‌کنین؟ من اینو از توی تخت کشوندمش بیرون آوردمش تا اینجا. حال نداره. مریضه.
پیرزن، نشسته بود کنار من . یکی در میون آه و ناله می‌کرد و قربون صدقه‌ی شوهرش می‌رفت و میگفت حالا فدای سرت. حرص نخور.
بعدش پیرمرد اومد با دست لرزون، دست زنشو گرفت و دوتایی غرغرکنان رفتن بیرون.
خانومه خیلی پیر بود، معلوم نبود جوونیاش چقدر خوشگل بوده. مریض حال بود نمیشد بفهمی خلق و خوی معمولش چه‌جوریاس.
ولی کاش میشد برم ازش بپرسم تو چی گفتی به درگاه خدا که اینطوری خواسته‌ تو رو. برای یک عمر، خواسته تو رو. به غلظت روزای اول، خواسته تو رو.
...
دستای جفت‌شون می‌لرزید و چفتِ هم بود.
@sarakanaani


تو چند سال تاریخ داری؟
بیا برگردیم عقب
به کمی قبل‌تر از دهه شصت
به دورانی که حجاب، یک اتفاق تازه بود.
روی خط عابر پیاده
زیر نور سبز چراغ ، مرا درست وسط خیابان ببوسی

.
گیس‌ام را تا نیمه ببافی
و بعد لچک سرم کنی.
پلیس سوت بکشد
پیکانهای قرمز گوجه ای فحش بدهند
ماتیک روی لبم کمرنگ شود
کمیته سر برسد
مرا درست وسط خیابان ببوسی

.
و باقی مانده‌ی موهام را گره بزنی
راه را بند بیاوریم
انقلابی‌ها شعار بدهند
و ما به ناهنجاری‌مان ادامه بدهیم
که تاریخ‌مان کش بیاید
که تو
مرا درست وسط خیابان ببوسی
@sarakanaani


خانومه توی پرواز برگشت از شیراز نشسته بود کنارم.
ازم پرسید: شمام تهرانی هستی؟
گفتم نه.
پرسید: اینجا زندگی میکنی؟ چند وقته؟
گفتم بیست سال
گفت ما چند ماهه! هیشکیو هم اینجا نداریما. همینجوری اومدیم یه خونه رهن کردیم.
گفتم شغل شوهرتون چی پس؟
گفت فعلا درگیر کار خاصی نیستیم!! اومدیم نشستیم فعلا ... حداقل این بچه لهجه ش تهرانی میشه!
من توو دلم: یا خدا! خب تهرانی نشه!!
گفتم جسارتا، سخت تون نشده؟ با زلزله و آلودگی و ترافیک و ... گرونی! کجا خونه گرفتین؟
گفت زعفرانیه!
هیچی دیگه لال شدم! قشنگ معلوم بود یه ارث کلون یهو افتاده توو دامن شون نمی دونستن باهاش چیکار کنن.
انگیزه ی مهاجرت به پایتخت؛ لهجه ی بچه م تهرانی بشه .
پ ن: یه سفر پاریس میرفتی خب خواهر من.
پ ن دو: خدایا شانسو میفرستی سمت کیا؟! ببین ای کاراته ها (با لهجه شیراز خوانده شود).
@sarakanaani


ماه، بالای سر حافظ بود


اسمش راحیل بود و بهم گفت تو خیلی خوشگلی. این اولین جمله ای بود که به ذهنش رسید.


دیروز، برای پیک نیک با زوجی همراه شدم که خیلی با نمک بودن
خانومه متولد هفتادویک
آقاهه متولد هفتاد و دو
دوتا دختر خوشگل و به شدت باهوش داشتن، یکی چهار ساله اون یکی دو ساله
بله ... در خوندن عدد و رقمها دچار اشتباه نشدین ... حس پیری داشتم پیش شون. حالا کاری نداریم
پرسیدم چطوری آشنا شدین با هم؟
خانوم گفت توی مرکز خرید.
آقاهه گفت: من به خاطر موهای فرفری‌م مدل بودم.
آقاهه از اونا بود که موهای فرفری‌ش تا شعاع نیم متری بلند بوده ... شهروندان شیرازی هر جا می‌دیدنش باهاش عکس می‌گرفتن ...
خانومه گفت من داشتم از پله برقی می اومدم بالا اون داشت میومد پایین. موهاشو دیدم وا موندم! بهش گفتم ببخشید آقا موهاتون طبیعیه؟ بلافاصله گفت نه خانوم سزارینه!!
بعد هم اضافه کرد: لعنتی جوابو داشت توو آستین‌اش.
.
آدمای شهر من، همینجوری عاشق هم میشن ... همینقدر ساده ... همینقدر با مزه.
خانومه گفت: یه خواستگار سمج داشتم ولی عاشق این شدم ...
پرسیدم از اون چه خبر؟ گفت ماه اول افتاد بیمارستان از غمِ من ... اما بعد شوهرم رفت باهاش دوست شد! الان بهم میگه آبجی!!
آقاهه گفت: رفتم بهش گفتم ببین داداش اگه جای من و تو عوض می‌شد من زنده‌ت نمی‌ذاشتم. ولی حالا که من جای خودمم تو جای خودت، اولا که تو اصلا مال این حرفا نیستی که بخوای منو بزنی، دوما حالا بیا رفیق باشیم.
و رفیق شدن!
ای جان. ای جان. ای جان ... خیلی با مزه بودن. خیلیییییییی.
@sarakanaani


شاعر نشدی وگرنه میدانستی/پاییز بهاریست که عاشق شده است.
@sarakanaani


من با تو بهشتی شدنم در خطر افتاد
آتش بکش این جان و به دوزخ بکشانم
.
#حمید_هیراد
.
👆👆👆👆👆👆




نشونه ش یه جوش کوچیک قرمزه، روی پیشونی، وسط دو تا ابرو.
که بعضی وقتا میاد، بعضی وقتا نه.
کاش همیشه میومد، هر ماه.
و همه می دونستن که چیه و برای چی اومده
همه حتی، بادی که می وزه و در و پنجره رو تکون میده.
حتی در بادی اسپلش که گم میشه پیدا نمیشه.
حتی دونه های قهوه که دم میکشن ولی کف نمیکنن.
حتی آدما ... آدمای دور و نزدیک ...
کاش همه شون می دونستن چند روز هست که آدم شیشه ست. قلبش شیشه ست، دستاش شیشه ست، چشماش شیشه ست.
وقتی میشکنه هیچکس نیست جمعش کنه.
@sarakanaani


بذار اونقدر کانال‌های خبری معتبر و مهم، عدد خوشگلِ هفت رو با قرار دادنش کنارِ لفظِ منحوسِ «ریشتر» زشت کنن که خسته بشن ...
کی می‌تونه ادعا کنه از آینده با خبره؟
چایی‌تو هورت بکش و بگو به جهنم! الان که زنده‌ایم ...
به خدا
@sarakanaani


بابای یکی از دوستای دبیرستانم فوت شده ... توی اینستاگرام یه عکس از قاب عکسش گذاشته با نوار مشکی ... و کامنت دو تا دیگه از بچه‌ها که در همون نوجوانی‌مون با این غم مواجه شده‌ن از همه خاص‌تره ...
انگار یه غم‌هایی هست که هیچ وقت کهنه نمیشن
آره ... اینطور باید باشه.
@Sarakanaani


فریور بانمک ترین دوست منه 👆👆😄


تلق تلوق های روزگار ما dan repost
بر تو وآن خاطر آسوده سوگند !
✍فریور خراباتی - روزنامه آرمان📃

👈رفتار مسئولان را در قبال زلزله کرمانشاه دیدیم و حالش را بردیم، تا هوای تهران آلوده شد، بازهم واکنش‌های این بزرگواران را دیدیم و بشاش شدیم خیلی. چهارشنبه زلزله کوچکی در تهران آمد و شهر به‌گونه‌ای به‌هم ریخت که خود زلزله شرمنده ما شد و گفت: «بچه‌ها من که داشتم بی‌‌‌سر و صدا رد می‌شدم، راضی نبودم صدتا زخمی بدین!» اما بخشی از اظهارنظرهای جذاب را خدمت شما عزیزان اعلام می‌کنیم؛

رئیس محیط‌زیست: با عرض سلام خدمت مردم عزیز ایران، لطفا برید کنار بذارید باد بیاید بابا! (با خشم اتاق را ترک می‌کند)

یک نماینده مجلس: (با لبخند به دوربین نگاه می‌کند!) در فصل وارونگی هوا، خالق وارونگی هوا، به وارونگی هوا پیوست!(داد می‌زند!)

یک مدیر رده‌بالا که مسئولیت مهمی هم دارد: مردم از وضعیت زلزله و آلودگی هوا ناراحت هستند، یه فکری بکنید خب دیگه، مرسی اه!(از بنده و شما ناراضی هستند به چه زبانی بگویند؟!)

یک رئیس‌جمهور سابق: مردم از ما سوال می‌کنند و از سراسر کشور نامه می‌نویسند که وضعیت آلودگی هوا چرا اینقدر بده؟! ما اومده بودیم جلو آلودگی هوا رو بگیریم، مچ مونواکسیدکربنا رو گرفتیم، از همین ناراحت شدن (ویدئو را قطع می‌کند!)

یک مسئول ستاد مدیریت بحران: متاسفانه اگه توی تهران زلزله بیاد... (بغض می‌کند) متاسفانه اگه توی تهران زلزله بیاد (خیلی بغض می‌کند) متاسفانه اگه توی تهران زلزله بیاد... (جلو صورتش را می‌گیرد و زیر باران قدم می‌زند تا کسی نبیند مرد دارد گریه می‌کند!)

یک بازیگر موفق سینما: ‌ای وای این زلزله بود؟!! چقدر پیر شده، آخی!

یک وزیر کارآمد: مردم در مواقع زلزله، سبوس بخورن تا استرس رِ بشوره ‌ببره پایین.

خلاصه این بخشی از نگرانی‌ها و انتظارات مسئولان از ما بود که زودتر به خودمان بیاییم و جلو زلزله و حوادث غیرمترقبه را بگیریم (بازم خودتون می‌دونید!)
@farivarkharabati


من از زمستانی که سرد نباشد، دلم گرم نمی‌شود.
حالم خوب نیست وقتی هیچ چیز سر جای خودش نیست
عددِ دو رقمیِ درجه‌ی دما و دی ماه؟
@sarakanaani


تلق تلوق های روزگار ما dan repost
از این ناصر تا اون ناصر!
دو سال پیش مصاحبه مفصلی با منوچهر والی‌زاده داشتم٬ در بخشی از آن مصاحبه در مورد #لاله_زار گفت: «ستاره و الگوی همه جوون‌هایی که رویای ستاره شدن داشتند، #ناصر_ملک_مطیعی بود.خوشتیپ و خوش لباس و شیک و مردونه بود.هیچکس بدی ازش ندیده بود، وقتی وارد لاله‌زار میشد دلمون می‌خواست، جامون رو باهاش عوض کنیم!».
داداش فرمون بعد از انقلاب، آرام آرام از سینما حذف شد.حتی وقتی فردین هم رفت، به کسی اعتراض نکرد.غصه فردین را خورد اما دم نزد. آ سد مصطفی به فرنگ رفت تا آ سد مرتضی یار قدیمی‌اش را ببیند و به یاد #طوقی و #علی_حاتمی با #بهروز_وثوقی دیداری تازه کنند... گله نکرد!
قصه دیروز ناصر، قصه ناصر حجازی بود وقتی با سلام و صلوات به #استقلال آمد و با دست به یکی بازیکنان و شاگردانش(جواد زرینچه و...) تیمش به سایپا باخت و فحش‌خوران روانه خانه شد و دیگر برنگشت... بگذریم!
سال‌ها گذشت، ناصر قرار بود به تلویزیون برود... برای اولین بار بعد از انقلاب(چهل سال بعد!).برنامه پخش نشد، همه توجیه و دروغ گفتند از شبکه شما تا #مهران_مدیری و... مگر ناصر خودش اصرار کرده بود به برنامه‌های بندتنبانی شما دردانه های حسن کبابی بیاید که خواستید سنگ روی یخش کنید؟! که اگر قدرت گرفتن موافقت مدیران بالادستی تان را نداشتید، غلط کردید که پیرمرد را تا استودیوهای کوفتی‌تان بکشانید.شما که بلدید برنامه‌های تان را با #علی_اوجی و امثالهم پر کنید، ناصر ملک مطیعی روی دل‌تان سنگینی نمی‌کند؟
اما فراموش نکنید که زمان می‌گذرد، حجازی اسطوره می‌شود و می‌ماند و آنهایی که بر علیه اش کودتا کردند، منفورِ ملت می‌شوند... آنهایی هم که در خیال خودشان خواستند ناصرخان پاشنه طلا را سنگ روی یخ کنند، روزی که دیر نخواهد بود، منفور مدفون خواهند شد!
القصه؛ اسطوره‌ها را شما نمی سازید که شما آنها را لگدمال کنید... بروید کنار تا باد بیاید!
@farivarkharabati


برادر، جسارتا، اون کسایی که بعد از زلزله و در شرایط بحرانی همچنان به گناه میفتن "جوونای مردم" نیستن، "جونورای مردم" اند و از شما چه پنهون، سوختن شون در آتیش جهنم به صلاح نزدیکتره


وقتی دعامون می گیره!
مرسی آسمان تهران؛
که نبردی آبرومو.
ساعت هفت ولی
بازم دعا میکنیم


@binam_bot dan repost
قلبا معتقدم، بارون اکنون تهران، فقط و فقط و فقط بحق دعای گوشه نشینان بوده و بس...
دعای #گوشه_نشینان بلا بگرداند...

#شجریان
#ببار_ای_بارون_ببار

@FekroFarhang

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

729

obunachilar
Kanal statistikasi