جایزه‌ گوزن زرد


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


بهترین کتاب سال ? ازنظر پدرها و مادرها و بچه‌ها
www.gavaznzard.ir
ارتباط با ادمین از طریق شناسه‌ی
@royafourstar

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


#کارگاه_مهارت_تفکر
#باشگاه_کتابخوانی
#ندا_حیدری
#جلسه_بیست_و_سوم


این کتاب «اگر» بخش بزرگی از دورهمی ما را تبدیل به یک نشست علمی کرد. سه فصل اول را خوانده بودیم و حالا دورهم بودیم تا راجع به آن گفت‌وگو کنیم. کتاب پر بود از عدد و رقم، ولی یکی از یکی شگفت‌انگیزتر. گفت‌وگوها از حرف زدن راجع به ماکت‌ها و انواع ماکت شروع شد. تفاوت ماکت با مجسمه چیست؟ بچه‌ها مثال‌های متعددی از ماکت‌ها داشتند؛ ماکت‌هایی که دیده بودند یا حتی ماکت‌هایی که ساخته بودند.
فصل اول «کهکشان ما» بود و اعداد و ارقامِ وسعت کهکشان راه شیری و منظومه‌ها آنقدر کوچک شده بود که در یک بشقاب غذاخوری جا گرفته بود. حالا راحت‌تر می‌توانستیم اندازه‌ها را درک کنیم. فصل دوم از «سیاره‌ها» می‌گفت و اندازه‌های آن‌ها مثل توپ‌هایی پشت سر هم ردیف شده بود. و اما فصل «سرگذشت زمین» که به نظر می‌رسید بچه‌ها را بیشتر از سایر فصول مجذوب کرده، تاریخ زمین را تا اندازه‌ی یک سال کوچک کرده بود و به همان نسبت از عمر مخلوقات حرف زده بود؛ شگفت‌انگیز بود و باور نکردنی! فکر کنید که اگر اوایل فروردینی زمین تشکیل شده باشد، ما کی بر روی آن ظاهر شده‌ایم؟ تقریبا در آخرین روز اسفند! راجع به این سه فصل بسیار گفت‌وگو کردیم.
عدد و رقم‌ها سرمان را درد آورده بود. به بچه‌ها پیشنهاد کردم که نیم ساعت پایان کلاس را طبق رویه‌ای که از جلسه‌ی قبل شروع کرده‌ایم، یکی از داستان‌های هوشنگ مرادی کرمانی را بخوانیم. آن‌هم کدام داستان؟ داستان «خندان خندان» از کتاب «ته خیار». کار فقط به قصه خواندن ختم نشد! وقتی داری داستانی راجع به خندیدن می‌خوانی، ناخودآگاه خاطراتی از جنس خنده‌های مهارنشدنی و اغلب بی موقع بالا می‌آید و تعریف و تکرار آن باز هم خنده می‌آورد. بچه‌ها از ماجراهای خنده داری در کلاس گفتند که نمی‌شد خنده را مهار کرد. با هم خندیدیم. یکی از بچه‌ها از ریسه رفتنش در ماشین گفت که کم مانده بوده که از پنجره به بیرون پرتاب شود! باز هم خندیدیم! من از اتفاق خنده‌داری سر کلاس درس دانشگاه گفتم که در حد بیهوش شدن می‌خندیدم و استاد طفلکی بیشتر از این که عصبانی باشد، نگران حالم شده بود! حسابی خندیدیم.
بهتر از این نمی‌شد! دورهمی ما با کلی خنده و البته نیمروی بسیار خوشمزه‌ای که خانم کریمی عزیز تدارک دیده بودند، تمام شد.

🦌📖 @gavaznzard


#باشگاه_کتابخوانی
#کارگاه_مهارت_تفکر
#ندا_حیدری
#جلسه_بیست_و_دوم

کتاب کمیک استریپ زندگی استیون هاوکینگ را خوانده بودیم و دورهم نشستیم تا راجع به آن گفت‌وگو کنیم. دخترم، مبینا آغازگر گفت‌وگو بود. آن‌چه که در زندگی استیون برای او بیش از هر چیز دیگری خودنمایی می‌کرد حمایت خانواده در هر شرایطی بود که برای او امید می‌ساخت. دخترم، ترانه بیشتر احساس خود را ابراز کرد و از ناراحتی‌اش موقعی که همکلاسی‌های استیون او را مسخره می‌کردند یا هنگامی که همسرش ترکش کرد حرف زد. دخترم، نیکی تلاش‌ها و حمایت‌های همسر استیون در سال‌های اول ازدواج را در زندگی او پررنگ‌تر از هر چیز دیگر دیده بود. دخترم، محیا برای ما از مسیر زندگی استیون حرف زد که سلامتی و بیماری، موفقیت و خستگی، خوشی و ناخوشی در کنار هم بوده‌اند که از استیون هاوکینگ، «استیون هاوکینگ» ساخته‌اند. دخترم، فرناز پشتکار و تلاش استیون را ویژگی خاص او می‌دانست فکر می‌کرد که اون این پشتکار را از کودکی داشته و پرورشش داده است. دخترم، نگین هم به مانند ترانه از دوره‌ای از زندگی استیون حرف زد که هر روز همکلاسی‌هایش مسخره‌اش می‌کردند. راجع به کتاب کلی گفت‌وگو کردیم آن‌هم به دو شکل؛ هم از استیون حرف زدیم و هم از قالب کتاب که کمیک استریپ بود.
بچه‌ها راجع به کمیک استریپ خیلی حرف داشتند. در واقع گفت‌وگوی چالشی این دورهمی ما در همین بخش بود. کمیک استریپ آیا مانند فیلم عمل می‌کند و راه تخیل را می‌بندد؟ کمیک استریپ آنقدر جذاب است که می‌تواند کسی را به کتاب علاقه‌مند کند؟ اگر این کتاب، یک کتاب داستان ساده بود هم به همین اندازه جذاب بود؟ نمونه‌های دیگر دلچسب یا نچسب کمیک استریپ برایشان کدام‌ها بوده؟
گفت‌وگوها درباره‌ی فرم داستان‌ها نام هوشنگ مرادی کرمانی را هم پیش آورد. صحبت‌ها همان بود که حدس می‌زدم. گاهی موضوع داستان‌های او برای نوجوان امروز جذاب است ولی گاهی فضای به شدت نوستالژیک او، بچه‌ها را پس می‌زند. مطمئن بودم که نوجوان امروز در مورد هوشنگ مرادی کرمانی شبیه نسل ما فکر نمی‌کند. برای جدی کردن مرادی کرمانی در روند مطالعاتی بچه‌ها چند هفته‌ای بود که فکر می‌کردم. تصمیم گرفته بودم از داستان‌های کوتاه او شروع کنم و خودم براشان بخوانم. «ته خیار» در کیفم بود و حالا که واقعا تصادفی حرفش شده بود، بهترین فرصت برای رو کردنش بود. اولین داستان را برای بچه‌ها خواندم. واکنش‌ها چه بود؟ «خانم خیلی باحال بود.» «وای چقدر قشنگ بود.» «من قبلا اینو نصفه خونده و ولش کرده بودم» و... برنامه‌ام جواب داده بود و آن را نرم نرمک ادامه خواهم داد.
کتاب بعدی بچه ها، اگر، را تقدیمشان کردم و رفتیم برای خودن املت خوشمزه‌ای که خانم فدایی عزیزمان تدارک دیده بودند.

🦌📚 @gavaznzard


#باشگاه_کتابخوانی
#کارگاه_مهارت_تفکر
#ندا_حیدری
#جلسه_بیست_و_یکم

این جلسه در یاد ما خواهد ماند؟ این جلسه نه فقط در یاد، که در جان ما هم خواهد ماند. شبی مانده به یلدا بود؛ به ایده و همت مشترک اولیای عزیز، جشن یلدا گرفتیم. حال خوش، سلیقه‌ی ناب، خوردنی‌های خوشمزه و مبارک در گوشه گوشه‌ی منزل خانواده‌ی هوشمند چشم‌نوازی می‌کرد. جشن یلدا گرفتیم.
در کنار میزها و کرسی یلدایی، بچه‌ها و مادران حال خوب را در عکس‌ها ثبت کردند و بعد به خوردن آجیل و انار و شیرینی نشستند.
حال، خوش بود و نمی‌شد از خاطرات خوش حرف نزد. با خود کتاب «عروسی خاله سوسکه و آقا موشه»از مرحوم منوچهر احترامی را برده بودم تا بخوانیم و بچه‌ها از رسم‌های قدیمی ازدواج بشنوند.
مادرکم، ترگلکم، گل پسرم، درد و بلاهات به سرم، پیرهن چلوارتو بپوش، کفش سگک دارتو بپوش، بیرون بیا از عطاری، می‌خوایم بریم خواستگاری... و صورت‌ها نقش لبخند گرفت و خاطره‌ها از رسوم خواستگاری خنده برامان آورد.
صبح روز بعد، مادر و خواهر و عمه و خاله و دخترخاله‌ی عروس و دوماد، با دل شاد، ریسه شدند رفتند خرید... چه خاطره‌ها که مادران و مادربزرگان از خرید عروسی و بازار دارند. خاطره‌ها را شنیدیم. گاه خندیدیم و گاه قهقهه زدیم.
آینه بخر، چراغ بخر، خوانچه بیار، جهاز ببر... باز از رسم و رسوم خوانچه و جهیزیه گفتیم و شنیدیم.
توی اتاق، توی حیاط، قند و شکر، نقل و نبات، از اون عقب تا این جلو، دیگ خورش، دیگ پلو... شام‌های عروسی و رسم و رسوم آن شنیدنی بود و لذت‌بخش. و این وسط امان از عمه‌ی عروس که وقت و بی‌وقت کل می‌کشید و می‌گفت: مبارکه! مبارکه! و ما بودیم که از دست عمه خانم می‌خندیدیم.
چای خوردیم و شیرینی و انار و آجیل و بعد عروسک بزی از خطه‌ی آذربایجان به جمعمان آمد. چه کسی می‌توانست بهتر از خانم محب جعفری، از تکم و تکم‌چی و شعری که می‌خواند برامان بگوید؟
بر سر چوبی، دانه خرمایی و در دست بچه‌ها بزک تکم، می‌رقصیدند و من «افسانه‌ی درخت خرما و بزی» را که بازآفرینی کهن‌ترین متن ادبی کودکان است، خواندم. چه کسی برنده‌ی نبرد درخت نخل و بز است؟ تاریخ کهن ایران با شواهدی که دارد، «بز» را برنده‌ی هر نبردی می‌داند.
گواراترین خوراک و آش رشته را دورهم خوردیم. دو غزل حافظ مهمانمان شد. بچه‌ها ماندند و دو کیک خوشمزه و من با شعفی در دل با جمع دوست‌داشتنی خداحافظی کردم.
تا باد چنین بادا

🦌📚 @gavaznzard


Forward from: نشر افق + کتابهای فندق
ماه دلداده‌ی مهر بود
و این دو سر بر کار خود داشتند
که زمان کارِ ماه، شب است
و مهر،
روزها بر می‌آید.
ماه بر آن بود که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او درآمیزد،
اما همیشه در خواب می‌ماند
و روز فرا می‌رسید که ماه را در آن راهی نبود.
سرانجام،
ماه تدبیری می‌اندیشد و ستاره‌ای را اجیر می‌کند،
ستاره‌ای که اگر به آسمان نگاه کنی، همیشه کنار ماه قرار دارد
و عاقبت.. نیمه شبی ...
ستاره، ماه را بیدار می‌کند
و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می‌دهد.
ماه به استقبال مهر می‌رود و راز دل می‌گوید
و دل‌بری می‌کند و مهر را از رفتن باز می‌دارد.
در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می‌کنند
و عاشقی پیشه می‌کنند
و مهر دیر برمی‌آید
و این شب، یلدا نام می‌گیرد.
از آن زمان، هر سال،
مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می‌رسند
و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه و طولانی است
که شب یلداست.


📖 https://t.me/ofoqkidsandteens/482


Forward from: ویدلش | weedlashiha
شرح روش « مثلث حیات » برای زنده ماندن در زلزله

به گفته مدیر تیم نجات بین المللی، شانس زنده ماندن با رعایت مثلث حیات 100% است!

حتما مطالعه كنيد و برای عزيزانتان ارسال کنید

@weed_lash


Forward from: هلال احمر استان تهران
💠اقدامات اوليه در هنگام وقوع زلزله


 در هنگام زلزله چنانچه داخل ساختمان هستيد:

· خونسردی و آرامش خود را حفظ كنيد و مواظب كودكان باشيد.

· اگر خانه مسكونی شما يك طبقه است ودارای فضای باز است فورا و با احتياط خارج شويد.

· چنانچه در آپارتمان زندگی می كنيد به طرف درهای خروجی، پله ها و آسانسورندويد و در محل های نسبتا امن ساختمان مانند زير ميز ها، تخت خواب های محكم، خروجِی های طاقی مانند چارچوب درها، مكانهای با سقفهای كوچك و راهروهای باريك و يا زير پله ها پناه بگيريد.

به خاطر داشته باشيد كه در زمان وقوع زلزله های شديد، جابجايی از مكانی به مكان ديگر بسيارمشكل و تقريبا غير ممكن است و شما فرصت كافی برای اين حركت را نخواهيد داشت.

· سعی كنيد سر خود را با استفاده از كت، بالش، پتو، كتاب ضخيم و يا با قرار دادن آرنجها در طرفين سر و روی گوشها و پوشاندن پشت گردن با كف دستها، از صدمات احتمالی حفظ نماييد.

· چنانچه در آشپزخانه يا موتورخانه شوفاژ هستيد، فورا خارج شويد.

· از پنجره ها، درهای شيشه ای، آيينه ها، قفسه های بلند و كتابخانه سريعا دور شويد.

· چنانچه در زمان وقوع زلزله در آسانسورهستيد، فورا تمام دكمه های آسانسور را فشار دهيد و در اولين توقف از آن خارج شويد.

· چنانچه در پلكان هستيد روی پله ها به طرف ديوار (نه به طرف نرده ها) نشسته و با آرنج و كف دست سر و صورت خود را بپوشانيد.

· چنانچه در پاركينگ هستيد سريعا خارج شويد. وجود مواد سوختی اضافی، روغن موتورو گريس خطرآفرين هستند.

· در حمام و دستشويی مواظب كابينت ها و آيينه ها باشيد.

· تا پايان لرزش در همان وضعيت بمانيد سپس با در نظر گرفتن مسير مناسب خروج و خطرات احتمالی در آن مسير، ساختمان را ترك نماييد.

@RCS_TEHRAN

· موقع تخليه به ديگر اعضای خانواده نيز كمك كنيد.

 در هنگام زلزله چنانچه خارج از خانه هستيد:

در كوچه ها و خيابانها تجمع نكنيد و راه عبور وسايل نقليه امداد رسان را باز نگه داريد.

از نزديك شدن به ساختمانهای تخريب شده و ساختمانهای بلند اجتناب كنيدو از كوچه های تنگ و باريك عبور نكنيد.

از دست زدن به سيم و كابل های برق و تير آهن و قطعات فلزی خودداری نماييد.

از ايستادن در كنار رودخانه ها،لبه صخره ها،روي ساختمانهاي آسيب ديده ، خرابه ها وپل هاي رو گذر و عابر پياده خودداري نماييد.

از راه رفتن و ايستادن در زير سيمهاي برق و نيز مجاور تير و دكل برق اجتناب كنيد.

از روي آوار عبور نكنيد و از جابجا كردن هر گونه مصالح ساختماني خودداري نماييد.(چون ممكن است موجب ريزش دوباره ساختمان گردد.)

 در حياط خانه :

همانجا بمانيد.

از ساختمانها و ديوارها دور شويد و مواظب سقوط اجزاي آن باشيد.

 در خيابان :

از ساختمانها و پياده رو ها فاصله بگيريد.

از تيرها و سيمهاي برق فاصله بگيريد.

@RCS_TEHRAN

 در اتومبيل :

· اتومبيل را در كنار خيابان به دور از تيرها و سيمهاي برق ، ساختمانها و پل هاي سواره رو و پياده رو متوقف كنيد،همانجا بمانيد تا زلزله تمام شود.

 در فروشگاه، بانك، ادارات و غيره :

· چنانچه ساختمان يك طبقه و داراي فضاي باز مي باشد سريعاً از آن خارج شويد و در صورت دور بودن از در خروجي از قفسه ها،ويترين ها،درهاي شيشه اي و غيره دور شويد.

· در مكانهاي امن پناه بگيريد و سر و صورت خود را با كمك آرنجها و كف دستها و يا كيف و كت خود بپوشانيد.

· بعد از اتمام زلزله، با دقت مسير خروج را انتخاب كنيد.

· مواظب سقوط تابلوهاي ورودي ساختمان باشيد.

 در سينما،ت‍ئاتر،استاديوم و غيره :
به طرف درهاي خروجي ندويد؛ در صندلي خود بمانيد و سر و صورت خود را بپوشانيد.

 در اداره :

فوراً به زير ميز خود برويد و تا پايان لرزش همانجا بمانيد.

فراموش نكنيد كه بايد قبلاً كامپيوتر و ماشين تحرير را سر جاي خود محكم كرده و قفسه هاي بايگاني را به ديوار وصل كرده باشيد.

#آموزشی
#زلزله

🆔 https://telegram.me/RCS_TEHRAN


هنگام وقوع زلزله و بعد از آن چه باید کرد؟


Forward from: لاک‌پشت پرنده
🐢🐢 جشنواره زمستانی لاک‌پشت پرنده برگزار می‌شود.

✅ کِی؟ همین یکشنبه، سوم دی ماه 1396. از ساعت 16 تا 20

✅ کجا؟ مثل همیشه، شهرکتاب مرکزی در خیابان شریعتی بالاتر از مطهری، نبش کوچه کلاته.

✅ چرا جشنواره؟ چون قرار است برای گروه‌های سنی مختلف برنامه‌های مختلفی داشته باشیم.
خردسالان و کودکان سال‌های اول دبستان، ساعت 16 تا 18 قرار است با هم کاردستی درست کنند، نمایش خلاق اجرا کنند، با نویسنده‌ها، مترجمان و تصویرگران کتاب کودک آشنا شوند و در جشن امضا شرکت کنند.
کودکان سال‌های آخر دبستان و نوجوانان قرار است از ساعت 18 در کارگاهی با موضوع کتاب‌های تاریخی حاضر شوند، با نویسنده‌ی یک کتاب نوجوان از نزدیک گفت‌وگو کنند، با نویسندگان و مترجمان دیدار کنند و در جشن امضا شرکت کنند.

✅ جشن امضا؟ بله، در این جشنواره فهرست پاییز 1395 لاک‌پشت پرنده رونمایی می‌شود. اگر می‌خواهید با خیال راحت کتاب خوب کودک و نوجوان انتخاب کنید و آن را با امضای نویسنده و مترجمش تهیه کنید این جشن فرصت خوبی است. بیش از پنجاه نویسنده و مترجم حضور دارند تا با آن‌ها دیدار کنید.

✅ پس اگر دوروبرتان کودک و نوجوانی می‌شناسید که به این رویداد فرهنگی علاقه دارد، او را از این رویداد باخبر کنید. به کسانی که می‌خواهند برای کودکان و نوجوانان کتاب‌های باکیفیت تهیه کنند هم خبر بدهید که جشن لاک‌پشت پرنده فرصت خوبی است!

🐢 @lakposhtparandeh

https://goo.gl/hzpWCG


Forward from: ادبیات کودکان
🖋وارد کردن خط شکسته به کتاب فارسی اول دبستان در دهه‌ی ۸۰، روند زبان‌آموزی کودکان ما را ۱۰۰ سال به عقب بازگرداند!

📜این گفت و گو را در کتابک بخوانید

ketabak.org/116pi
🌿
@koodaki_org


#باشگاه_کتابخوانی
#کارگاه_مهارت_تفکر
#ندا_حیدری
#جلسه_بیستم


چقدر از تولیدات سینمایی ایران سهم نوجوانان و به خصوص دختران نوجوان است؟ وقتی از محتوا و اکران فیلم «صفر تا سکو» با خبر شدم شک نکردم که دختران من باید این فیلم را ببینند و چه بهتر که با هم ببینند؛ به‌خصوص که مدتی است گفت‌وگو راجع به زندگی زنان الهام‌بخش را هم آغاز کرده‌ایم. دورهمی بیستم ما به لطف و همکاری والدین عزیز، تحقق این رؤیای من بود و با هم «صفر تا سکو»، فیلم زندگی خواهران قهرمان منصوریان را دیدیم.
بعداز دیدن فیلم، جای دنجی را در طبقه‌ی ششم پردیس کوروش گیر آوردیم و نشستیم. گفت‌وگو راجع به فیلم با بچه‌هایی که ریزبینانه لایه‌هایی از فیلم را درک کرده بودند غافلگیرم کرد. بچه‌ها از تلاش حرف زدند، از امید حرف زدند، از پشتکار حرف زدند، از رؤیا داشتن حرف زدند، از سرسختی حرف زدند، از تفاوت حرف زدند، از هدف حرف زدند و.... چشم‌هاشان برق می‌زد. کلامشان و برق چشم‌هاشان دو بال برای من شده بود و من از شوق پرواز می‌کردم.
بعد از گفت‌وگو راجع به صفر تا سکو، زندگی‌های الهام‌بخش را رها نکردم و کتاب زندگی فیزیکدان بزرگ، استیون هاوکینگ را تقدیم بچه‌ها کردم تا در هفته‌های آتی جمع‌خوانی بخوانیمش.
بعد از خواندن مجموعه‌ی تاریخ با غرغرهای اضافه، قرار گذاشته بودیم تا هر کدام نامه‌ای برای نویسنده‌ی کتاب، علی اصغر سیدآبادی بنویسیم. اصل نامه‌ها را دو روز قبل به آقای سیدآبادی داده بودم. از هرکدام کپی‌ای گرفته بودم تا بچه‌ها بتوانند در صورت تمایل دوستانشان را در جریان نامه‌شان قرار دهند. هر کس نامه‌اش را خواند و دوستانش شنیدند و مجموع نظرهای دوستشان را دریافتند.
ساعت، وقت خداحافظی را نشان می‌داد. با هم به محل قرار با مادرها یعنی مقابل فروشگاه نشر چشمه رفتیم و بعد از دقایقی با هم خداحافظی کردیم اما فکر می‌کنم تجربه‌ی دیدن این فیلم، تجربه‌ای مانا در ذهن دختران در آستانه‌ی نوجوانی ما باشد.

🦌📚 @gavaznzard


Forward from: لاک‌پشت پرنده
✅بسته‌ی ششم: هنر و سرگرمی

شب‌های بلند پاییز، فرصت خوبی است تا با کمک کتاب‌ها، فعالیت‌های مختلفی را تجربه کنیم.
شب‌هایی مثل شب یلدا که خانواده‌ها در کنار هم جمع می‌شوند، فرصتی است تا کودکان در کنار هم بازی کنند و سرگرم باشند.
بسته‌ی ششم لاک‌پشت پرنده کتاب‌هایی را معرفی می‌کند که با امتیازهای مختلف به فهرست راه یافته‌اند و فرصت بازی و سرگرمی جمعی را برای کودکان فراهم می‌کنند. علاوه بر این هر کتاب هدف متفاوتی مثل پرورش تخیل و خلاقیت، آشنایی با فرهنگ بومی، تقویت حواس پنجگانه، نمایش، دست‌ورزی و ... را دنبال می‌کند.
این بسته را دانلود کنید و شب یلدا را به بازی و سرگرمی و خنده بگذرانید. ششمین بسته‌ی لاک‌پشت پرنده فرصت خوبی است که والدین و کودکان در کنار هم لذت یک فعالیت جمعی را تجربه کنند.

https://goo.gl/wuEuHq

🐢 @lakposhtparandeh


#باشگاه_کتابخوانی
#کارگاه_مهارت_تفکر
#ندا_حیدری
#جلسه_نوزدهم

جشن فلیکس یک زنگ تفریح برای دورهمی های ما بود. «دهکده کتاب بازی اندیشه» با مشارکت «انتشارات زعفران» جشن فلیکس را ترتیب داده بود و من فرصت را غنیمت شمردم تا بچه ها از نزدیک با مترجم‌های بزرگی مانند خانم نسرین وکیلی، خانم شیدا رنجبر و البته خانم محبوبه نجف‌خانی، که ترجمه‌هایش برای بچه‌های ما کاملا شناخته شده است، آشنا شوند و مطمئنم که این نوع دیدارها در ذهن بچه ها می‌ماند.
جشن فقط برای سن دختران ما بود؟ نه! و من با توجه به اعلام نشدن گروه سنی، این موضوع را پیش‌بینی کرده بودم. پس قبل از شروع برنامه، بچه‌ها را کناری کشیدم، چاشت کوچکی به آن‌ها دادم و توضیح دادم که ممکن است بعضی از قسمت‌های برنامه برای خردسالان مناسب باشد و بعضی از قسمت‌ها برای ما؛ ولی از آن‌ها خواستم تا اگر دوست داشتند فقط بنشینند و ببینند، اگر دوست داشتند از فضاهای دیگر کتابفروشی لذت ببرند یا سعی کنند در هر موقعیتی جای خود را پیدا کنند. بچه‌ها هم در این موضوع من را سربلند کردند و در بخش‌های خردسالان، نقش حمایت‌گر را انتخاب کردند و مسئولیتی را بر عهده گرفتند.
عروسک فلیکس هم آمد. آنچه که من را در بخش های اول برنامه مجذوب کرد و امیدوارم بچه ها را هم جلب کرده باشد، این بود که وقتی از سفرهای فلیکس به کشورهای مختلف حرف می‌شد، موسیقی آن کشور هم پخش می‌شد.
مهسا هنردوست، قصه‌گوی جوان داستان «خرس کوچولو و ماهی آرزوها» را برای بچه ها گفت که فکر می‌کنم خردسالان جمع بسیار لذت بردند. ماهی آرزوها روی ستون های کتابفروشی نصب شده بود تا آرزوهای کودکان را بشنود. دختران من چه کردند؟ آرزوی صلح را روی کاغذی نوشتند و تازه به کوچکترها هم کمک کردند تا آرزویشان را روی ماهی بزرگ آرزو بچسبانند.
میترا نوحی، مترجم کتاب کودک هم داستان «لباس همیشگی من» را خواند که من را یاد زمانی انداخت که موضوع بازیافت را در کلاس سوم درس می‌دادم و این داستان را اتفاقا برای همین بچه‌ها خوانده بودم. این بار روی ستون‌ها نقاشی دخترکِ کتاب آماده بود تا بچه‌ها تکه پارچه‌هایی را روی آن بچسبانند و لباسی برایش درست کنند. باز هم دختران ما نقش حمایت‌گر گرفتند و چسب به دست، به کوچک‌ترها کمک کردند تا کارشان را انجام دهند.
حالا به همت عمو شهرام، کتابفروش مهربان فرصتی دست داد تا تجربه‌ی نابی برای بچه‌ها شکل بگیرد و آن ملاقات و گفت‌وگو با خانم محبوبه نجف‌خانی بود. ملاقاتی کوتاه ولی با گفت‌وگویی صمیمی و خوب با محبوبه نجف‌خانی داشتیم و بعد امضای خانم نجف‌خانی روی کتاب‌های بچه ها نقش بست.
ناهید شرف‌الدین، قصه‌گوی قدیمی و خوش صدا هم داستان «کریسمس مبارک کانگوروی آبی» را برای همه‌ی بچه‌ها خواند.
حالا نوبت بخش مهمی از جشن بود و آن آیین افتتاح صندوقچه‌ی مهربانی بود که دیگر در آن کتابفروشی جایگاه ویژه‌اش را دارد تا آدم‌ها مهربانی‌شان را جلوه‌ای دیگر ببخشند و کتاب‌های با کیفیت در آن بگذارند تا به دست کودکان مناطق محروم برسد. دختران من هم با هم تصمیم گرفته بودند تا پول روی هم بگذارند و کتاب‌هایی بخرند و در آن بگذارند و البته که مهربانی کردند و دو کتابی را انتخاب کردند که ترجمه‌ی من بود.
کتابفروشان با ذوق، عصرانه‌ای تدارک دیده بودند که دختران ما هم بچه‌های خردسال را کمک کردند تا بنشینند و بخورند و لذت ببرند.

🦌📚 @gavaznzard


Forward from: KHERADEDU
برای تکمیل فرم همکاری به سایت
موسسه منظومه خرد www.kheradedu.ir مراجعه کنید.
@kheradeducation


سمیه سیدیان با داستان افسانه‌ی جزیره‌ی کبودان رتبه‌ی سوم جشنواره‌ی سپیدار را کسب کرد.
به خانم سیدیان عزیز و خانواده‌ی گوزن زرد تبریک می‌گوییم.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
زهرا سینایی، عضو گروه ترویج کتاب ماهک، برای دانش‌آموزان از لاک‌پشت پرنده و غرفه‌ی گوزن زرد می‌گوید...

@gavaznzard

@koodakdana_com

@lakposhtparandeh


لیلا هنرکار، نویسنده‌ی کتاب ماه گفت: قلپ قلپ در جمع کودکان دوستدار کتاب

غرفه‌ی گوزن زرد
نمایشگاه کتاب شیراز

@gavaznzard

@koodakdana_com


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
گفت‌وگوی لیلا هنرکار بل مادرها و معلم‌ها درباره‌ی کتاب‌ها و اثر خواندن بر زندگی کودکان در غرفه‌ی گوزن زرد

@gavaznzard
@koodakdana_com


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
بلندخوانی داستان ماه گفت: قلپ قلپ

نویسنده‌ی کتاب، لیلا هنرکار عزیز به غرفه‌ی گوزن زرد آمده بود و برای بچه‌های نازنین کتاب می‌خواند.

@gavaznzard
@koodakdana_com


شهربانو بهجت، نویسنده
سینایی، فعال حوزه کودک و مروج کتابخوانی در گروه کتاب ماهک
معصومه جمشیدی، داور جایزه‌ی گوزن زرد، مدیر فروشگاه اینترنتی کودک دانا، مسئول غرفه‌ی گوزن زرد در نمایشگاه کتاب شیراز


دوستان عزیز، سلام

اگر شیرازی هستید و گوزن زرد را دنبال می‌کنید، لطفاً نام و نام‌خانوادگی‌ + سن + نشانی کامل پستی‌تان (با کدپستی) را به شناسه‌ی @royafourstar بفرستید تا در قرعه‌کشی ویژه‌ی گوزن زرد به مناسبت نمایشگاه کتاب شیراز شرکت داده شوید. برای برنده‌ی قرعه‌کشی، کتاب (به ارزش صد هزار تومان) ارسال می‌شود.

20 last posts shown.

255

subscribers
Channel statistics