مسالهی مهاجران افغاندر مورد مهاجران افغان مشکل اصلی مساله سواری مجانیه و در صورت حذف این معضل، مهاجرت آزادانه نیروی کار و بهرهگیری یه اقتصاد از اون کاملا در جهت بالا رفتن سطح رفاه و مطلوبه
این معضل ریشه در سطح بالای مداخلات دولت شامل مداخلات قیمتی، یارانهها و خدماتی که دولت مستقیما ارائه میده داره. دولت هیچ چیزی از خودش نداره و هزینه یارانهها و خدماتش از مالیات، مالیات تورمی (خلق نقدینگی از هیچ و تحمیل تورم به مردم) و غارت منابعی مثل نفت تامین میشه. تورم که به همه کسانی که از ریال استفاده میکنن تحمیل میشه و ایرانی و افغان نمیشناسه (از این جهت بهترینه :)) اما مالیات شامل مهاجرا نمیشه و اونها در مالکیت نفت و ... شریک نیستن
حتی اگه دولت حداقلی باشه و فقط خدمات امنیتی ارائه بده بازم این خدمات هزینه دارن و مهاجران هم که ازشون بهرهمندن باید در تامین هزینهها شریک باشن
در مورد مالکیت نفت اگرچه لیبرتارینهای وطنی انقلتهایی میارن اما چون مالک موجه سابق یعنی شرکت نفت ایران و انگلیس بعد از مرداد۳۲ طی توافقاتی با دولت وقت در قبال عوضهایی از ادعاهاش عقبنشینی کرد و باوجود مراودات و قراردادهای بعدی با دول ایران، هرگز ادعایی در این رابطه مطرح نکرد، باید با اغماض، مالکیت مالیاتدهندگان ایرانی در زمان انتقال مالکیت نفت به دولت ایران رو (که هزینه این انتقال و عوضهاش رو متحمل شدن) بپذیریم مالکیتی که به وراث اونها منتقل شده و بالتبع شامل افغانها نمیشه
پس اونچه مشکلسازه مالیات ندادن مهاجرا و بهرهمندی اونها از مداخلات بیجای دولت در سوخت و حاملهای انرژی، حملونقل عمومی، آموزش و بهداشت دولتی، نان، تخم مرغ، مرغ و... است ما قبلا
تو مطلبی دلایل مخالفتمون با هرگونه بازتوزیع دولتی (حتی نوع مستقیمش که معقولتره چون مستلزم مداخله کمتر دولته و متضمن اعوجاج ساختار قیمتهای نسبی نیست) رو بیان کردیم موضوع سواری مجانی مهاجران هم مزید بر علته که بیش از پیش با این مداخلات و یارانهها مخالفت کنیم
اینجا ممکنه سوال پیش بیاد که دولت اگه یارانه و خدمات نده پس پول نفت رو چیکار کنه؟ این یه پست مجزا میطلبه. بهترین حالت خصوصیسازی نفته که میتونه در قالب واگذاری سهام قابل انتقال نفت به مردم باشه در غیر این صورت دولت باید درآمد خالص نفت و سایر منابع رو (مثلا ماهانه) مستقیما به مالکانش یعنی مردم بده و این نه یارانه، که بهره مالکانه است! مردم بهتر از هر بروکراتی میدونن با پولشون چیکار کنن. (میتونه دلاری یا ریال حاصل از فروش دلارهای نفتی در بازار داخلی باشه که آثار تورمی نداشته باشه)
اما قطع نظر از مداخلات دولت، از نظر اقتصادی مهاجرت آزادانه نیروی کار اثر مثبت زیادی روی رفاه جوامع داره.
قبلا از قول برنان استاد دانشگاه جورجتاون گفتیم اقتصاددانا میزان رفاه عمومی از دست رفته در اثر محدودیتهای تجاری روی واردات و صادرات رو ۵٪ از تولید جهانی و رفاه از دست رفته جهانی در اثر ممانعتها از جابجایی آزادانه نیروی کار رو ۱۰۰٪ تولید جهانی تخمین میزنن. این بوضوح اهمیت حرکت آزادانه نیروی کار رو نشون میده
بشر امروز رفاهش رو مدیون تقسیم کار گسترده است. اگه هر کدوم از ما مجبور بودیم خودکفا باشیم و لباس و کفش و گوشت و سبزی و ماشین و درمان و آموزش و ... رو خودمون تهیه کنیم بسیار فقیرتر از امروز میبودیم. هرچقدر گستره تقسیم کارمون وسیعتر باشه رفاهمون بیشتره از این جهت وضع کرهشمالی که کمترین مرزها و تعاملات با دنیای بیرون رو داره اسفباره
فراموش نکنیم که اصل بر آزادیه و این تحدید آزادیه که نیاز به استدلال داره (هر چند از نظر ما آزادی خودش هدفه و تجاوز بهش با هیچ دلیلی قابل توجیه نیست) مسلما واردات گندم و خودرو و گوشت به ضرر گندمکار و خودروساز و دامداره اما به نفع همه مردمه که اینطوری از مزایای نسبی مردم نقاط دیگه دنیا در تولید ارزونتر (با هزینه فرصت کمتر) محصولات بهرهمند میشن. در مورد خدمات نیروی کار هم همینطوره
هازلیت در کتاب معروف «
اقتصاد در یک درس»، در ۲۳ فصل فقط به کاربرد
یک درس میپردازه: هنر اقتصاد عبارتست از نگریستن، نه فقط به تأثیرات فوری، که به تأثیرات درازمدت هر اقدام یا سیاست نه فقط بر یک گروه که بر همهٔ گروهها
باستیا ۱۸۰ سال پیش این موضوع رو در قالب
نامهای طنز از طرف تولیدکنندگان شمع، فانوس، بخاری، چراغ و ... به مجلس نمایندگان فرانسه بیان کرده که در اون خواستار ممنوعیت واردات نور و گرمای ارزون خارجی (از خورشید) با بستن و سیاه کردن همه پنجرهها و روزنها و... میشن! تولیدکنندگانی که از رقیب قدر خارجی به ستوه اومدن و میخوان مجلس همونطوری که رو واردات آهن و زغال و گندم و پارچه محدودیت وضع کرده، بدون تبعیض این لطف رو شامل حال اونها هم بکنه! درخواست ممنوعیت بکارگیری نیروی کار خارجی هیچ فرقی با این درخواست مضحک شمعسازان فرانسوی نداره!
توضیح تکمیلی🆓
@FreemarketEconomy