📚نگاهی به دخمه های واتیکان، اثر جاودان آندره ژید
🖊 سینا ع. تبریزی
دخمههای واتیکان (Les Cavesdu Vatican) یکی از درخشانترین آثار آندره ژید (Andre Gide) است که در سال ۱۹۱۴ منتشر شد. این رمان در واقع نوعی انتقاد و هجو نسبت به جزم اندیشی ها و اعتقادات قرون وسطایی و نمود آن ها در زندگی روزمره مردم است، که در رمان با طنزی ظریف نگارش یافته است.
کتاب شامل پنج بخش است که چهار بخش آن حول محور شخصیت های متفاوتی که در عین حال به یکدیگر نیز مربوط می شوند، می چرخد و یک بخش آن در رابطه با توطئه و کلاهبرداری گروهی به نام هزارپا است که سرکرده آنان شخصی به نام «پروتوس» نامیده می شود.
بخش اول کتاب درباره محققی به نام آنیتم «آرمان دوبوا» است که کافر است و از مذهب به ویژه مسیحیت انزجار دارد ولی عدم اعتقاد او عمق فلسفی ندارد، در واقع وی یک فراماسون است؛ لذا شبی که بر اثر عصبانیت یک دست مجسمه حضرت مریم را می شکند، خواب وی را می بیند و پس از آن لنگی پایش که مدت هاست آزارش می داده، بهبود می یابد، و وی به حضرت مریم و کلیسا ایمان می آورد و دست از عقایدش بر می دارد. مردی فراماسون که عمری به انکار ماوراء گذرانده با یک خواب مؤمن می شود و با یک خبر از فساد کلیسا باز مرتد! انگار دیدگاهش به بادی بند است و با هر حرکتی نوسان می یابد.
بخش دوم کتاب اختصاص به «ژولیوس دو بارا پول» دارد که باجناق «آنتیم» است. وی فردی مذهبی و معتقد به کلیساست و نویسنده نیز هست. او سودای عضویت در فرهنگسرا را در سر می پروراند. برای دستیابی به آن بیش از حد معمول به قداست تظاهر می کند و به اصطلاح جانماز آب می کشد!
بخش سوم کتاب مربوط به «آمه ده فلور یسوار» است که باجناق «آنتیم» و «ژولیوس» است و مردی ساده دل و معتقد و مذهبی است که درگیر یک دسیسه و کلاهبرداری می شود و برای نجات جان پاپ که در واقع دروغ و شایعه ای بیش نیست به سمت رم حرکت می کند و در آنجا به دست شخصی به نام «لافکادیو» که برادر حرامزاده ژولیوس است به قتل می رسد.
در بخش چهارم به نام «هزارپا»، که نام گروه کلاهبرداری است که نقشه اصلی را سرکرده آنان به نام «پرتوس» کشیده است، بیشتر به این موضوع اشاره شده و رابطه بین این مردان یعنی، ژولیوس، آنتیم، آمه ده و لافکادیو و پروتوس در بخش پنجم به خوبی بیان شده و درنهایت دلیل کشته شدن «آمه ده» توسط «لافکادیو» و همچنین بازگشت مجدد «آنتیم» به فراماسونری توضیح داده شده است.
آندره ژید در رمان دخمه های واتیکان همزمان مذهب و سمبلش در جهان یعنی نهاد کلیسا و همچنین دیگر متوهمان دنیا همچون جماعت فراماسون را به سخره می گیرد و نادانیشان را روایت می کند؛ وی مذهبی گری سطحی مردم و سوء استفاده کلاهبرداران از همین روحیه مذهبی را لازم و ملزوم یکدیگر نشان می دهد.
او در دو پسر مشروع و غیر مشروع کنتی فرانسوی انگار دو انسان معمولی را کنکاش می کند. یکی موفق و معتقد و دیگری جوان و پرشور اما بی هدف. در پایان جوان پرشور کمی عاقل و هدفمند می شود و مرد موفق و معتقد کمی مردد و پرسش گر. آنها هر کدام با همه تفاوتشان به کمی از حقیقت می رسند.
این رمان شباهتی به رمان جنایات و مکافات داستایفسکی هم دارد. قهرمان هر دو رمان مرتکب قتلی می شوند بی معنا. تقدیر گرایی عمیق روسی قهرمان داستایفسکی را به جنون و تباهی می کشاند ولی انسان گرایی ژید هنوز به قهرمانش امیدوار است؛ او راه حل ارائه نمی دهد اما خواننده را به پرسشی اساسی رهنمون می کند که من کیستم؟
ژید در رمانش خوب بودنِ بدون تصمیم را بی ارزش می داند و بدیِ با سعی در خودسازی را بسیار بالاتر از آن می انگارد و این یعنی ترجیح انسان گرایی و انتخاب آزاد نسبت به تقدیرگرایی و مطلق اندیشی.
آندره ژید در اوج نگاه اومانیستی زیست و میراث دار نهضت روشنگری فرانسه بود، ولی در عین حال می دانست رسیدن به حقیقت مطلق در این جهان ناممکن است و او به تلاشی انسانی برای کمال، از نتیجهی تلاش بیشتر اهمیت می داد.
@ahle_tamyz