#درسگفتارهای جامعه شناسی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


ادمین
@alirezahamdast

اندیشیدن ، خلق کردن ، نوعی کنش مقاومت است.
#ژان_لوک_گدار

بیش از 6000 مقاله _ معرفی کتاب_ فایل های صوتی _ تصویری را در کانال درس گفتارهاي جامعه شناسی دنبال کنید

?علیرضا همدست

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


«تنهایی، به عنوان زمینه عمومی ارعاب و گوهر حکومت توتالیتر و نیز زمینه نوعی ایدئولوژی یا منطقی که انسان‎ها را برای ایفای نقش قربانی یا دژخیم آماده می‎سازد، با بی‎ریشگی و زاید بودن انسان‎ها بستگی نزدیک دارد...

بی‎ریشه شدن، به معنای از دست دادن هرگونه جایی در جهان است، جایی که از سوی دیگران به رسمیت شناخته و تضمین شده باشد؛ و زاید بودن به معنای از دست دادن هرگونه تعلق به جهان است»

#هانا_آرنت
#توتالیتاریسم


@kavosh_garan


حکومت‌های توتالیتر از دموکراسی مجعول و آزادی‌های محدود، برای از میان برداشتن دموکراسی و آزادی استفاده می‌کنند.

#هانا_آرنت
@kavosh_garan


تراژدی زندگی مدرن این است که انسان ها تنها به کار و تلاش محدود شده اند.

#هانا_آرنت


@kavosh_garan


کارل مانهایم، جامعه شناسی معرفت را به عنوان نظریۀ شرایط اجتماعی یا وجودی اندیشه تعریف کرده بود. به نظر او، هر معرفت و هر اندیشه ای کم و بیش «وابسته به یک مکان» است و در یک چهارچوب اجتماعی و فراگرد تاریخی سیر می کند. گهگاه یک گروه خاص می تواند بهتر از گروه های دیگر به فهم یک پدیدۀ اجتماعی برسد، اما هیچ گروهی نمی تواند به فهم تام آن پدیده دست یابد. افکار در مکان های متفاوت و زمان های تاریخی و ساختارهای اجتماعی گوناگونِ مدافعان شان ریشه دارند.

لوییس کوزر, «زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی»، ترجمه محسن ثلاثی

@kavosh_garan


اکنون در وضعیتی هستیم که گذشته غرب آینده ماست و چون نه با گذشته قومی خود و نه با گذشته غرب تماس حقیقی داریم ؛ این آینده موهوم است...ما بی تاریخ هستیم.

#رضا_داوری

@kavosh_garan


پس آن دانشجویان و همفکرانشان اگر از فرق سر تا زیر پا غرق در ایده‌ها و ارزش‌های کمونیسم نبودند امکان داشت بتوانند این حقیقت آشکار را بفهمند که با این امپریالیسم‌بازی، بازیِ کمونیست‌ها، به‌ویژه روس‌ها را خورده‌اند؛ منتش را سر آیین نگذارند.

در اینجا جا دارد برای درک مستدل‌ترِ آنچه پیشتر در مورد جریان اصلی نویسندگان و هنرمندان گفتیم، به اعلامیۀ کانون نویسندگان ایران راجع به واقعۀ اشغال سفارت امریکا، نگاهی داشته باشیم. (پیوست).
جالب توجه اینکه، بیانیۀ فوق که کسانی چون شاملو و ساعدی امضا کرده بودند، نسبت به نامه‌ای که با همین‌ مضمون، کسانی چون به‌آذین، کسرایی و ابتهاج، نه خطاب به دانشجویان، که به نشانی و عنوان شخص بنیانگذار نوشته بودند، معتدل‌تر و مستقل‌تر بوده است!
.....................................................

پیوست:
اعلامیۀ کانون نویسندگان ایران به مناسبت اشغال سفارت امریکا

دانشجویان عزیز جای بسی شادمانی است که جوهر اصلی انقلاب ایران یعنی مبارزۀ بی‌امان با امپریالیسم جهانی به‌ ویژه امپریالیسم آمریکا یکبار دیگر به همت شما فرزندان رشید ملت در دستور روز قرار گرفت. اقدام شما در لحظه‌ای که امپریالیسم آمریکا شاه فراری را در دامان خود پناه داده است، نشان داد که دانشگاه همچنان سنگر مبارزه در راه آزادی و استقلال میهن عزیز است و پرچم جهاد ضدامپریالیستی را قهرمانانه به دوش می‌کشد. هیأت دبیران کانون نویسندگان ایران به نمایندگی از جانب کلیۀ اعضای این کانون وظیفۀ خود می‌داند که در این لحظات حساس به روح ضدامپریالیستی مبارز مقدس شما درود بفرستد و آرزو کند که میهن ما در پرتو همبستگی و یکپارچگی همۀ نیروهای مترقی و ضد امپریالیست از سلطۀ جهانخواران بین‌المللی رهایی یابد و آزادی و دموکراسی مبتنی بر حاکمیت توده‌ها که سنگ‌بنای شکوفایی اندیشه و تفکر و اعتلای فرهنگی جامعه است، در پرتو رهایی کامل ملت ما از سلطۀ امپریالیسم خونخوار هرچه زودتر در سرزمین ما تحقق پیدا کند‌. ما از صمیم قلب امیدواریم همچنان‌که مبارزه علیه دستگاه دیکتاتوری شاه مخلوع به قیام یکپارچه خلق و سرنگونی رژیم پلید شاهنشاهی منجر شد، این‌بار نیز قاطعیت موضع ضدامپریالیستی شما به یک مبارزۀ بی‌وقفه و آگاهانه در همۀ سطوح علیه امپریالیسم بینجامد.

@kavosh_garan


☄دربارۀ بنیان اصلی فکر پنجاه‌و‌هفتی (۵)

🔻مرتضی مردیها


در ادامۀ این یادداشت‌ها سری هم به اوایل بعد از ۵۷ بزنیم و ببینیم آنچه گفتیم کجا ممکن است بروز و ظهوری قوی و متقاعد‌کننده داشته بوده باشد. انتخاب من اشغال‌کنندگان سفارت امریکا و اعلامیه‌های آنها و حمایتگران از ایشان است.
همانطور که همه می‌دانند دانشجویانی که در سال ۵۸ از دیوارهای سفارت امریکا بالا رفتند روی هویت آیینی خود و پیروی محض و منحصر خود از بنیانگذار تأکید بسیار داشتند. آنها حتی در انتخاب نام گروه خود چنان رفتار کردند که هرگونه شبهه‌ای در این خصوص زایل گردد و مشخص باشد که آنها نه‌فقط از گروه‌های متعدد مارکسیستی یا مارکسیستی- مذهبی یا حتی گروه‌های آیینی که با حاکمیت جدید زاویه‌ای داشته باشند نیستند، بلکه خالص و مخلص ذوب در نقطۀ مرکزی هدایت ۵۷ هستند.

حال با این اوصاف، اعلامیۀ شمارۀ ۱ آنها را بخوانید، و کلاهتان را قاضی کنید که اگر این اعلامیه را به یک مارکسیست لنینیست دو‌آتشه‌ می‌دادند و می‌گفتند فرض کن تو می‌خواهی چنین اعلامیه‌ای بدهی، براساس عقاید خودت این را ادیت کن، تغییراتی بده که کاملاً متناسب با ایده‌ها و ارزش‌های تو باشد؛ گمان می‌کنید چقدر ممکن بود تغییر دهد؟ به تصور من شاید ۵ درصد.
به این تعابیر برگرفته از اعلامیۀ مزبور توجه کنید: «در پهنه بین مبارزات خلق‌ها و ابرقدرت‌های غارتگر»، «جدال با امپریالیسم»، «امریکای خونخوار»، «امریکای جهانخوار»، «دسیسه‌های صهیونیستی و امپریالیستی سفارت جاسوسی امریکا»، «شاه جنایتکاری که قاتل ده‌ها هزار زن و مرد به خون خفته در این مملکت است»، «اعتراض به امریکا به دلیل نقش مخرب و خانمان‌برانداز خود در برابر رهایی خلق‌های منطقه از دام امپریالیسم»، ....

برای اکثریت گستردۀ جمعیت فعلی ایران که بیش از چهل سال است نزدیک به همین تعابیر را از صداوسیما شنیده‌اند، شاید عمق ماجرا آشکار نباشد. بایستی کسی قبلاً ادبیات گروه‌های کمونیستی همچون حزب توده و فداییان خلق را و نیز ادبیات علمای سنت‌گرا، و حتی ادبیات انتقادی افراد اهل اعتدال را دیده باشد تا وقتی این اعلامیه را می‌بیند دریابد این رِِسِپی رونویسی از مانیفست حزب کمونیست است.
خصوصیتی در اعلامیۀ شمارۀ ۱ این گروه نیست، بقیه در مواردی از این هم بدتر است. در اعلامیۀ شمارۀ ۳، آمار «ده‌ها هزار» کشته به «صدها هزار» کشته تغییر کرد: امریکا «امانگاه دشمن ما و قاتل صدها هزار خواهر و برادر در خون خفته‌مان می‌باشد». 

به این قسمت از اعلامیۀ شمارۀ ۶ توجه کنید:

«امپریالیزم غرب به سرکردگی آمریکا که با پیروزی انقلاب سرخ اسلامی ایران و موفقیّت خلق مستضعف نیکاراگوئه، ضربات مهلکی خورده است، از تمام امکانات خویش بهره می­‌جوید تا حرکات تکاملی انسان به سوی خدا را که در مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلق‌های مستضعف تجلّی یافته است، کُند و یا متوقّف نماید».

حال فرض کنید این را می‌دادند به جمعی از متولیانِ اعظمِ آیین و مفتیان صاحب رساله و می‌پرسیدند چنین ادبیاتی تا چه حد مورد تأیید شما است؛ گمان‌من این است که آنها، چه با خنده تمسخر چه با لب‌گزیدن‌ِ افسوس، از این حیرت می‌کردند که از کی تا حالا «حرکت تکاملی انسان به سوی خدا» به‌جای نیایش و پرستش و ایمان به غیب و مبدا و معاد و نماز و روزه و زیارت و ... «در مبارزات ضد امپریالیستی و ضد استثماری خلق‌های مستضعف تجلّی یافته»، و آنها خبر نداشته‌اند!

اینکه آدمی‌جماعت گاهی دروغ بگوید یا اغراق کند، یا در حال خشم و کینه زیاد هرچه به زبانش بیاید بگوید، چیز عجیبی نیست، اینکه کمونیست‌ها هم در مقام مواجهۀ گروهی و کشوری، حالِ همان عوامِ خشمگین را داشته باشد که تنها چیزی که در اتهام‌ها و فحش‌هایی که می‌زند و می‌دهد، اهمیت ندارد راست و دروغ آن است، عجب نیست، باری برای کسانی که حرکت تکاملی انسان به سوی خدا را مدیریت و اصلاح می‌کردند، این به دشواری پذیرفتنی است. مگر باور کنیم آنها در واقع پیرو لنین و رادیو مسکو بودند.

حتی اگر شاه ده‌ها هزار یا صدها هزار نفر را به ظلم کشته بود، خودش و عواملش گناهکار بودند، و فقط در چارچوب یک تفکر لنینی که امپریالیسم را شکل نهایی سرمایه‌داری می‌دانست و دشمن اصلی، ممکن بود که هر عیب و ایرادی را (فرضی یا واقعی) در هر گوشه‌کناری به امپریالیسم وصل کنی و از او طلبکار باشی. به‌ویژه در ماجرای ۵۷ که (صرفنظر از تحلیل‌های توطئه‌‌ای عوام‌پسند که همه‌اش کار انگلیس بود یا غرب) همه می‌دانند سیاست‌خارجی دولت کارتر شاه را در موضع ضعف قرار داد و حتی سفیر و فرستادۀ ویژۀ آن، لااقل از حیث منع ژنرال‌های ارتش از کودتا، برای انتقال قدرت زمینه‌سازی کردند. پس مرگ بر امپریالیسم به‌ویژه پس از انقلاب، به حمایت امریکا از شاه ربطی نداشت، از کمونیسم روسی می‌آمد.


Forward from: پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی
✳️«تئوری در مسلخ روش: یادداشتی بسیارکوتاه در مورد فقر تئوریک‌نگری و رشد کارمندپروری در جامعه‌شناسیِ ایران»

حسین کمالوند

چند روز پیش در حال خواندن کتاب «مدرنیته، کثرت‌گرایی و بحران معنا: جهت‌گیری انسان مُدرن» نوشته‌ی پیتر برگر و توماس لاکمن بودم. از سال ۱۳۹۶ که کتاب «ذهن بی‌خانمان» را خوانده‌‌ام، همواره آثار برگر و لاکمن را دنبال نموده‌ام و نوشته‌های این دو برایم بسیار جذاب‌اند.

⏮ دوشنبه‌ بیستم شهریورماه، وقتی در طبقه‌ی چهارم دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران بر روی صندلی نشسته و در حالِ خواندنِ صفحاتِ ابتداییِ کتاب «مدرنیته، کثرت‌گرایی و بحران معنا» بودم، اساتید گروه صدایم زدند و از من خواستند تا برای دفاع اولیه از موضوع رساله‌ی دکتری‌ام (ریشه‌های فلسفی جامعه‌شناسی کلاسیک آلمان) توضیحاتی را ارائه بدهم. همان موضوعی که متهم است به اینکه دغدغه‌ی یک دانشجوی فلسفه است در حوزه‌ی جامعه‌شناسی (نمی‌دانم این تفکیک‌ها چگونه، با چه مبنایی و با چه نظام معنایی و معرفتی‌ای صورت می‌پذیرد: آیا دغدغه‌ی دانشجوی جامعه‌شناسی در حوزه‌ی فلسفه هم داریم؟ با صرف جا به جا و عقب و جلو کردنِ عنوان فیلدهای مطالعاتی، می‌شود تز ساخت؟).

⏮ تجربه‌ی زیسته‌ی من در طول این ده سالِ دانش‌آموزی در دانشگاه و در حوزه‌ی علوم اجتماعی، حکایت از این دارد که «به‌نظر جامعه‌شناسی آکادمیک در ایرانِ دهه‌ی نود، به نحو بیمارگونی تئوری ستیز، فلسفه‌گریز، انضمامیت‌زده، آمارگرا و کمیت‌نگر است» و در یک کلام به شکل متوهمانه‌‌ای می‌پندارد که «مسئله دارد» و در حال حل کردن بحران‌هایی ناظر بر ابژه‌ای به‌نام «جامعه ایران» یا «جامعه ایرانی» است.
⏮ تجربه‌ی زیسته‌ی من حکایت از این دارد که نسل آینده‌ی اساتید جامعه‌شناسی در ایران (چه آن‌ها که به‌خاطر تعلقات ایدئولوژیک‌شان پذیرش می‌شوند و چه آن‌ها که با شایستگی کرسی می‌گیرند)، در یک اصل با همدیگر مشترک‌اند: «فقدانِ توانِ تأملِ صبورانه جهت نگریستنِ فیلسوفانه به بنیادهای جامعه‌شناسی که نتیجه‌اش چیزی جز سیطره‌ی انضمامیت‌زدگی و تکنیک‌ (رَوش) دانی و البته شیفتگی بوروکراتیک به حل مسئله نیست.» نسل آینده‌ی اساتید جامعه‌شناسی در ایران، تحت تأثیر این حجم از دلبستگی و شیفتگی به حل مسئله، بیشتر بوروکرات، کارمند و تکنیک‌دان هستند و جامعه‌شناسی آکادمیکِ نسل آینده، با بحران شدید و «فقر تئوریک‌نگری» رو در روست.

⏮ در همان حین جلسه‌ی گروه و پس از ترک جلسه‌ نیز، بار دیگر به برگر و لاکمن اندیشیدم. این دو در همان صفحات ابتدایی این کتاب (مثل بقیه‌ی آثارشان)، شجاعانه مفروضاتِ نظری و انسان‌شناختی‌شان را با صدای بلند اعلام می‌کنند. صادقانه بگویم،  «چرا برگر و لاکمن را دوست دارم»؟ اساساً نه فقط برگر و لاکمن، بلکه هر نویسنده‌، جامعه‌شناس و روشنفکری که با مسئله‌ی
«بنیادهای شکل‌گیری آگاهی و تفکر
» درگیر و این حوزه را کاویده باشد، برای من بسیار بسیار قابل احترام است. همزمان به وضعیت جامعه‌شناسی آکادمیک در ایران می‌نگرم. برخی اساتید ما، بعد از هفتاد سال حقوق مُفت گرفتن از دانشگاه و کپی کردن و دزدیدن کارهای کلاسی دانشجویان و بدل کردن آن‌ها به کتاب‌های به درد نخور و بی ارزش و پر از غلط‌شان، تازه به این نتیجه رسیده‌اند که فلسفه، کار تئوریک و رساله‌های نظری چقدر مُضرند! کار جامعه شناختی حد و مرز و خطوطش کاملاً مشخص و جداست از سایر میدان های معرفت! این نتیجه‌گیری و دفاع از آن (که بدل به رویه‌ای مشترک در گروه‌های جامعه‌شناسی شده است)، پیامدی جز زوال و خشکاندنِ تفکر تئوریک نداشته و نهایتاً عاقبتی جز تربیت کارمند سرشماری ندارد!

به‌نظر من، جامعه‌شناس و معلمِ علوم اجتماعی، قبل از شروع کلاس و درس دادن، می‌بایستی دانشجو را در اُفقی که همراه با آن (در-آن) به عالم هستی و پدیدارهای گوناگون آن (از فرد تا جامعه و مسائل جامعه) می‌اندیشد، سهیم کند.  شجاعت در اِفشای مفروضات نظری و نقاط آغازین تفکرمان، اول که وظیفه‌ما اهل علوم اجتماعی و معلمان این حوزه و دوم شرط اساسیِ طهارت فکری و صداقت معرفتی، عملی و علمی‌مان است. (البته بدل شدن این ایده به یک رویه، تقریباً در شرایط کنونی و با این نحوه‌ی تربیت دانشجو و این حجم از ضدیت با فلسفه علوم اجتماعی، تقریباً غیر ممکن است).

♦️پی‌نوشت: هرکس (با هر جایگاه و مقامی که در علوم اجتماعی داشته باشد، چه در ایران و چه خارج ایران) اگر به مفروضات نظری‌اش و نسبت آن‌ها با حیاتِ دانشگاهی، عملی، علمی و کارنامه‌ی گفتاری و نوشتاری‌اش نیندیشیده و اثری در این مورد را مدون نکرده باشد، کار و‌ پروژه‌اش عبث و بیهوده است و من به شخصه از کنارش رد می‌شوم، جدی‌اش نمی‌گیرم. آثارش را دنبال نمی‌کنم (زندگی کوتاه است و قرار نیست نوشته‌های هر آدم وراجی را بخوانیم -آثاری که بعضاً کارهای کلاسی دانشجویان هستند)

🆔آدرس کانال پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی:
🆔
@last_Flaneur 👈


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
☄ده آسیب آموزش کودکی در ایران

🔻محسن رنانی

@kavosh_garan


وقتی مدام به شما دروغ می‌گویند، حاصل آن نیست که شما این دروغها را باور می‌کنید، بلکه آن است که دیگر هیچکس، هیچ چیز را باور نمی‌کند. مردمی که دیگر نتوانند هیچ چیزی را باور کنند، قادر به داشتن هیچ عقیده‌ای نیستند.آنها نه تنها از قدرت عمل که حتی از توانایی اندیشیدن و قضاوت نیز محروم‌اند. با چنین مردمی می توانید هر آنچه که می خواهید انجام دهید.

#هانا_آرنت

@kavosh_garan


☄در ژاپن اعداد خجالت نمی‌کشند! مقایسه ایران و ژاپن

🔻در ژاپن هر کسی دیپلم داره، مفاهیم اولیه آمار رو به صورت کامل بلده و می‌تونه با نرم‌افزارهای تحلیل آماری کار کنه و نمودار و تحلیل براش کار ساده‌ایه. از سوم ابتدایی تا دیپلم، از دانشکده‌های فنی تا دانشکده‌های علوم سیاسی، حقوق و روانشناسی، حداقل نصف وقت افراد صرف آمار، تحلیل و مدل‌سازی ریاضی پدیده‌ها و رویدادها می‌شه. حتی یک میوه‌فروشی کوچیک محلی هم برید، طرف از کشو چندتا برگه پر از جدول و نمودار درمیاره و می‌گه مثلا فروش گوجه گیلاسی بعد از کرونا، سی درصد کمتر شده، یا نسبت به قبل، مردم بیشتر اول صبح خرید می‌کنن! و بعدش طبق چیزی که به دست آورده برنامه‌ریزی کاری آینده رو انجام می‌ده.

🔻در ژاپن ریزترین مسائل هم به صورت آماری بررسی می‌شن. مثلا مدرسه‌ای که من درس می‌دم، هر ماه یه نمودار بهمون می‌دن که چند درصد از کسانی که کلاس آزمایشی میان، واقعا برای ثبت‌نام برمی‌گردن و هر معلم چند درصد در جذب شاگردان آزمایشی موفق بوده.

🔻متاسفانه آمار در ایران بسیار ضعیف و نحیفه. خود من بارها در این دام افتادم که مثلا تو لابراتوار گفتم عه چه جالب ایران هم همین طوره! بعد استادم ذوق زده گفته برو آمارشو بیار که با ژاپن مقایسه کنیم! بعد من رفتم دست از پا درازتر برگشتم که ببخشید از بیخ آمارشو نداریم یا صدتا مرکز حرفای مختلف زدن و همدیگه رو نقض کردن!!

🔻نه فقط تو نکات منفی، که در موارد مثبت مثل موفقیت‌ها هم اگر کشور آمار درستی ارائه می‌کرد، این همه دست دیگران برای شایعه‌سازی باز نبود.
وقتی یک کشوری مثل ژاپن آمار دقیق کوچک‌ترین مشکلاتش رو درمیاره، بعد میاد با سروصدا اعلام می‌کنه، مثل دزدیده شدن سه عدد دوچرخه طی یک سال گذشته در شهر کیوتو، یا اطلاعیه‌های بیشمار پلیس در منطقه ما که یک فرد مزاحم پیدا شده که خانمی که داشته تو بالکن لباس پهن می‌کرده رو دید می‌زده، به همه اعلام کردن اگر آدم مشکوک چشم‌چران دیدین فورا با پلیس تماس بگیرید.
اگر چنین آمارهایی رسما و با سروصدا اعلام می‌شه، کاملا قابل استناده و پلیس و دولت برای اطلاع‌رسانی عمومی این کارو می‌کنن. این به معنای غرق شدن جامعه در دزدی و فساد نیست مثلا. به معنای اینکه «ببین دیگه چه خبره که خودشونم می‌گن» نیست!!

⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
آنچه خواندیم از زینب بهرامی است که همزمان در ژاپن هم دانشجوی دکتراست و هم معلم مدرسه بزرگسالان. چهار نکته کلیدی و مهم:

🔻«در ژاپن عدد محترم است.» اول آن که عدد تولید می‌شود؛ آن هم مستمر، منظم و با کیفیت. در کشوری که عدد وجود دارد دیگر نمی‌توان گفت که همه مردم از این طرح راضی‌اند! یا نمی‌شود گفت که شرایط بهتر یا بدتر شده است یا نمی‌توان گفت که عملکرد ما نسبت به قبلی‌ها بهتر بوده است، مگر اینکه همراه با یک فکت آماری قابل اطمینان باشد. دیگر کشور با حدس و گمان و حرفِ روی هوا اداره نمی‌شود.

🔻«در ژاپن اعداد خجالت نمی‌کشند!» هر واقعیتی که لازم باشد اندازه‌گیری و افشا می‌شود. در ایران اما اصل بر آبروداری است. به همین خاطر است که ما یعنی عموم جامعه و تحلیل‌گران، اطلاعات دقیقی در مورد تعداد دقیق ایرانیان خارج از کشور، میزان فرار سرمایه، میزان رضایت جامعه از حاکمیت و روسپیان خیابانی و غیرخیابانی نداریم. چرا چون در ایران اعداد خجالت می‌کشند! ما ترجیح می‌دهیم ندانیم تا اینکه بدانیم و شرمگین باشیم. ما اعداد را انکار می‌کنیم. ما ترجیح می‌دهیم اعداد را دفن کنیم!

🔻در ژاپن عدد نه تنها محترم است که «عدد به اشتراک گذاشته می‌شود.» در رسانه و اخبار هم پیوسته نمودار، رقم و آمار ارائه می‌شود و نه کلی‌گویی. اعداد در ژاپن امنیتی نیستند؛ دارایی ملی‌اند. مبنای مفاهمه‌اند. اعداد تولید می‌شوند تا بهبود حاصل شود نه اینکه مبنای اداره افکار عمومی باشد! چگونه؟ بخشی از آن که مطلوب است ارائه شود و بخشی از آن که مطلوب نیست منتشر نشود.

🔻«در ژاپن اعداد فهمیده می‌شوند.» ژاپنی‌ها مسلط به فهم جهان از زاویه اعداد، آمار و ریاضیات هستند. بنابراین نمی‌توان مردم را به راحتی فریفت. نمی‌توان یک بار تورم مصرف‌کننده گزارش داد و یک بار تورم تولیدکننده، یک بار تورم نقطه به نقطه و یک بار ... نمی‌توان با اعداد بازی کرد. نمی‌توان آنقدر اعداد را زجر داد که به هر چه می‌خواهی اعتراف کنند!

🔻چه باید کرد؟ اول اینکه نسل فعلی و بعدی را توانمند کنیم که از دریچه عدد و رقم جهان را ببینند؛ به عبارتی «اعداد را بفهمند». دوم اینکه مطالبه‌گریِ جمعی کنیم که اعداد در ایران منظم، قابل‌اعتماد و پایدار تولید شوند، نه آنکه یک مرکز دولتی تصمیم بگیرد که از این پس آمار مسکن را منتشر نمی‌کنیم. سوم اینکه تلاش کنیم آمارهایی که تولید یا منتشر نمی‌شوند، منتشر شوند. بگذار از خجالت بمیریم اگر قاچاق دختران زیاد شده و ذوق کنیم اگر قاچاق دختران به صفر رسیده.

✍مجتبی لشکربلوکی

@kavosh_garan


بی شک مجال هم ذات پنداری و ابراز همدردی بسیار فراخ تر از اعصار گذشته است.ما دیگر تماشای آدم های از دار آویخته،چهار شقه شده یا خردشده لای چرخ را نوعی تفریح و سرگرمی روزهای تعطیل نمی دانیم.
ما فوتبال تماشا می کنیم،نه زد و خورد گلادیاتورها را. در قیاس با عهد باستان،همدردی ما با دیگر آدمیان،سهیم شدن مان در رنج و مرگ آنها،افزایش یافته است.تماشای شیرها و ببرهای گرسنه ای که آدمیان زنده را تکه تکه می کنند و می بلعند،یا گلادیاتورهایی که می کوشند با نیرنگ و ترفند حریف را زخم زنند یا بکشند،تفریحی نیست که ما با همان میل و رغبتی به انتظارش باشیم که سناتورهای رومی ملبس به ردای ارغوانی،یا مردمان رومی انتظارش را می کشیدند.ظاهرا هیچ گونه احساس همسان بودنی در کار نبود که آن تماشاگران را به انسان هایی پیوند زند که آن پایین،در آن گودِ خونین،برای زنده ماندن می جنگیدند.
همانطور که می دانیم،گلادیاتورها هنگامی که قدم رو وارد گود می شدند.سزار را با این کلمات سلام می دادند: (آنان که رهسپار مرگ اند به تو سلام می دهند.)بی شک برخی از سزارها خود را همچون خدایان واقعا نامیرا می پنداشتند.
به هر حال،مناسب تر و درخورتر می بود اگر گلادیاتورها چنین فریاد می زدند: (آنان که رهسپار مرگ اند بر آنکه رهسپار مرگ است سلام می دهند.)
اما در جامعه ای که اصلا گفتن چنین سخنی ممکن باشد،احتمالا دیگر نه گلادیاتوری در میان خواهد بود ونه سزاری.توانِ گفتنِ چنین چیزی خطاب به حاکمان-که برخی از آنها حتی امروز نیز حیات و مرگِ بیشمار از پیروانشان را به اراده خویش دارند-متضمن اسطوره زدایی از مرگ است،آن هم گسترده تر از آنچه تا کنون صورت گرفته،و نیز متضمن آگاهی روشن تری است از این نکته که کل جامعه ی بشری چیزی جز جماعت میرندگان نیست و آدمی به هنگام نیاز،تنها از آدمی است که می تواند چشم یاری داشته باشد.حل معضل اجتماعی مرگ دشواری خاصی دارد،زیرا برای زندگان،همدردی و هم ذات پنداری با محتضران بسیار سخت است.

#تنهایی_دم_مرگ
#نوربرت_الیاس
ترجمه:امید مهرگان و صالح نجفی

@kavosh_garan


Forward from: پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی
👤 فایل صوتی معرفی دوره توسط مدرس حسین کمالوند (دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی/ دانشگاه  تهران)

✅ ‌برای کسب اطلاع از شیوه ثبت نام در این دوره، از طریق آی‌دی تلگرام (@last_Flaneur_HK)
، ایتا، روبیکا و پیامک به شماره (۰۹۰۱۹۲۰۰۸۰۹) پیام ارسال نمایید.


🆔آدرس کانال پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی

🆔 @last_Flaneur 👈


Forward from: پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی
برگزاری دوره‌ی آنلاین و آفلاین: «فلسفه‌ی روش‌تحقیق در علوم انسانی: تأملی بر کتاب روش در روش»


⏮‌ مدت زمان هر جلسه: ۹۰ دقیقه

⏮ ‌تعداد جلسات: ۱۰ جلسه

✳️‌ سرفصل ها:

(۱) ملاحظات پارادایمی
‌(۲) تاریخ اندیشه‌ی روش
‌(۳) پارادایم پوزیتیویسم
‌(۴) پُست پوزیتیویسم
‌(۵) پارادایم هرمنوتیک
(۶) برساخت‌گرایی
(۷) پدیدارشناسی
(۸) پارادایم انتقادی
(۹) پارادایم فمینیسم
(۱۰) پارادیم پُست مدرن

📢 ‌تاریخ برگزاری: از ۱۶ مهرماه هر هفته  (یکشنبه‌ها و سه شنبه‌ها)

🕖 ساعت برگزاری: ۱۹:۳۰ تا ۲۱.

✔️ ‌شیوه برگزاری: آنلاین، صوتی و تصویری، از طریق اسکایپ و پلتفرم وبینار آنلاین

✅ امکان ثبت نام آنلاین و آفلاین وجود دارد

🔺 آخرین مهلت ثبت نام: ۱۵ مهرماه (۱۴ نفر
از ۲۰ نفر ظرفیت کلاس پر شده است)

👤 مدرس: حسین کمالوند (دانشجوی دکتری جامعه شناسی نظری- فرهنگی/ دانشگاه  تهران)

✅ ‌برای کسب اطلاع از شیوه ثبت نام در این دوره، از طریق آی‌دی تلگرام (@last_Flaneur_HK)
، ایتا، روبیکا و پیامک به شماره (۰۹۰۱۹۲۰۰۸۰۹) پیام ارسال نمایید.

❗️ظرفیت باقی مانده 6 نفر❗️

🆔آدرس کانال پرسه‌زنی‌هایی در جامعه‌شناسی

🆔 @last_Flaneur 👈


جامعه‌شناسی فقط به صورتی محدود و نسبتاً پیچیده، آزاد از ارزش‌گذاری‌هاست. انتخاب یک خط‌مشی علمی، نوعی انتخاب ارزشی است. دانشمند خود را به ارزش‌های انسجام، دقت، وضوح و حقیقت متعهد می‌نماید. آنچه من به‌عنوان دانشمند برای مطالعه برمی‌گزینم و نیز انتخاب روشی که با آن به مطالعۀ موضوع می‌پردازم، یک انتخاب ارزشی است.

هنگامی که این انتخاب‌ها انجام شد، در آن صورت، ارزش‌های اساسی علم و انسجام و... وارد عرصه شده و می‌توان به یک فهم عقلانی مشترک در علوم اجتماعی از موضوع موردبررسی نائل شد. رهایی از ارزش‌گذاری همواره رهایی از ارزش‌گذاری در داخل محدوده‌های ارزش‌های فرهنگمان و انتخاب‌های شخصی ماست؛ رهایی از ارزش‌گذاری، در حقیقت، خود ارزشی است که ما برمی‌گزینیم.

در اینجا وبر چیزی مهم نه فقط دربارۀ حیات اجتماعی بلکه دربارۀ خود جامعه‌شناسی به فهم ما می‌افزاید؛ جامعه‌شناسی می‌تواند تولید شناخت کند (دورکیم)؛ می‌تواند شناختی تولید کند که ابزار یا اسلحه‌ای برای رهایی سیاسی شود (مارکس)، ولی با این حال، متضمن انتخاب برخی ارزش‌ها در مقابل ارزش‌های دیگر است.

جامعه‌شناسی متضمن انتخاب‌های اساساً اخلاقی است و مفهومش این است که ما باید انتخاب اخلاقی خود را روشن سازیم. بسیار کم‌اند جامعه‌شناسانی که بر این امر خطیر همت گمارند.


#نظریه‌های_اجتماعی_کلاسیک
#یان_کرایب

@kavosh_garan


حکمرانی کاریکاتوری

🔻دکتر محسن رنانی

@kavosh_garan


بنیادی‌ترین مفهومی که گابریل_مارسل به نقد آن می‌پردازد، مفهوم "انتزاع" است و جالب این‌که در زندگی خودش شرح می‌دهد که انتزاع پناهگاه نخستین من بود و من از تجربه‌ها به شدت متنفر بودم چون دائما در عالم واقع کارهایی از من می‌خواستند که از انجامش ناتوان بودم و به دنیای انتزاع پناه می‌بردم. بعدها می‌گوید متوجه شدم آن‌چه نجات‌بخش من است همین "دنیای تجربه" هاست. مارسل دشمن روحیه انتزاعی فیلسوفان نظام‌پرداز است. او معتقد بود فلسفه باید به زبان متعارف سخن بگوید و مبتنی بر یک شهود بنیادی باشد. می‌گفت فیلسوف باید در مقام انسان سالک ظاهر شود، اما انسان سالکی که جائی‌که سلوکش را طی می‌کند همین زندگی روزمره است و سلوکش در زندگی روزمره و تجربه‌های معمولی انسانی ممکن می‌شود. می‌گوید من در نمایشنامه این را یاد گرفتم که ما باید در مقام انسان پیوندگاه همه انسان‌ها باشیم یا حتی در مقام تفکر به این نتیجه رسیدم که طبعا توان ذهنی انسان قادر به پذیرش همه استدلال‌ها نیست، اما می‌تواند تبدیل به جایی شود که با همه گزاره‌های استدلالی با تساهل برخورد کند.

#مصطفی_مهرآیین

@kavosh_garan


متأسفانه بیشتر مردم «تحمل کردن» را آسان‌تر از «تغییر دادن» می‌پندارند.
‌‌
#سوزان_سانتاگ


@kavosh_garan


برخی می‌گویند خودِ فاشیسم نیز یکی از فرم‌هایی است که انبوهِ خلق می‌تواند از طریقِ آن سازماندهی شود. به باورِ من این سخن نادرست است: وقتی انبوهِ خلق فاشیست شود، [پیشاپیش] به سوی توده و تنهایی عقبگرد کرده است. انبوهِ خلق فقط وقتی می‌تواند فاشیست باشد که از خاص‌بودگی‌اش تهی شده، یعنی از این واقعیت که مجموعه‌ای از تکینگی‌هاست، کثرتی از فعالیت‌های فروکاست‌ناپذیر.

فاشیسم نیز همچون شرّ همواره قسمی نفیِ قدرت است، عقب‌نشینی از هستیِ مشترک. فاشیست‌ها نفرت از دیگران را تشویق می‌کنند، به تقدیسِ خشونت در حکمِ درمانِ پلیدی‌های جهان می‌پردازند، تفاوت‌ها را محو می‌کنند، و لب به مدح‌وثنای جهانِ کهن می‌گشایند. فاشیسم -همه‌ی انواعِ فاشیسم- به نحوی ویرانگر در برابرِ جنبش و حرکتِ حیات واکنش نشان می‌دهد، در برابرِ شیوه‌ی شادمانه و متنوعی که حیات بدان ترتیب خودش را ابداع می‌کند.

فاشیسم اندوهگین است – فاشیسم همانا سلطنتِ پستی، زمختی و خشونت است. لذا، فاشیسم از ظهورِ تفاوت‌ها دستخوشِ ترس می‌شود؛ از درهم‌آمیزیِ نژادی دچارِ انزجار، و از بدیل‌های مطرح‌شده در برابرِ شبه‌ِ هنجارمندیِ جنسی غرق در خشم و غضب. در بنِ تمامیِ این‌ها استیصال، تزویر و خشونت نهفته است، اما همچنین باید به چیزی کماکان بنیادی‌تر و غالب‌تر اشاره کرد: کیشِ فاشیستیِ هویت و این‌همانی که الی‌الابد خودش را احیا می‌کند.

اما می‌توان فرازِ دیگری را نیز برای حرف «ف» پیشنهاد داد - ف مثلِ #فوکو - و - #دلوز - که بر چیزی کاملاً خلافِ آنچه هم‌اینک در خصوصِ فاشیسم بیان کردم دلالت دارد. زیرا نزدِ فوکو، دلوز، و کلِ مجموعه‌ای از متفکرانِ معاصر با کشف، تعمیق و تکوینِ میراثِ دیگری از مدرنیته مواجه می‌شویم؛ میراثی که به عوضِ پنهان‌‌سازیِ تفاوت در پسِ هویت و تکرار، از خلالِ گوناگونیِ حیات به ستایش از تفاوت می‌پردازد. و حتی اگر چارچوبِ مزبور به چیزِ پیچیده‌تری بدل می‌شود، اگر خود را درباره‌ی مشکلاتی که گاهی همزیستیِ تفاوت‌ها در بر دارد فریب می‌دهیم، با همه‌ی این‌ها تفاوت‌های مزبور مشمولِ جادوی زمان می‌شوند، که به اتکای‌اش از هر گونه خواستِ مرگ فاصله می‌گیرند.

فوکو و دلوز، هر کدام به شیوه‌ی خود، قدرت‌های آزادِ ابداع را در سده‌ی بیستم بازسازی کردند: آنها به تجلیل از میل پرداختند و تمامیِ آن نیروهایی را فاشیست دانستند که سدِ راهِ میل می‌شوند و در پیِ ممانعت از ظهور و بیانِ آن هستند.

#آنتونیو_نگری
#ف_مثل_فاشیسم
🍳ترجمه‌ی #فؤاد_حبیبی

@kavosh_garan


Forward from: تبادل کانال های تخصصی علوم انسانی
❇️ معرفی فهرستی از رسانه های تخصصی؛ علمی و کاربردی #علوم_انسانی مورخه ۱فروردین ۹۷

❇️نقشه های تاریخی و سیاسی
🆔@jaynegareh

❇️مقاله،پايان نامه،پروپوزال
🆔@ir_research

❇️کانال "کتابخانه علوم سیاسی"
🆔@politicalLibrary

❇️اقتصاد در گذر زمان
🆔@m_ali_mokhtari

❇️تاریخ شفاهی ایران
🆔@oralhistoryiran

❇️مسائل روزمره/فرهاد قنبری
🆔@kharmagaas

❇️مهران صولتی: نقد جامعه ایران
🆔@solati_mehran

❇️طراحي رايگان پرسشنامه استاندارد
🆔@ir_porseshnameh

❇️دیپلماسی - روابط بین الملل
🆔@Diplomacy_IR

❇️دو سوی کاسپین
🆔@dosuyecaspian

❇️جامعه شناسی، دین و فرهنگ
🆔@mr_pouyafar

❇️فراخوان مقالات علوم انساني
🆔@doctora1

❇️کانال جامعه و فرهنگ
🆔@chamk

❇️درسگفتارهای جامعه شناسی
🆔@kavosh_garan

❇️بررسی مسائل اجتماعی ایران
🆔@v_social_problems_of_iran

❇️کانال تخصصی روابط بین الملل
🆔@InternationalRel

❇️یادداشت های یدالله کریمی پور
🆔@karimipour_k

❇️بزرگترين مرجع كتابهاي صوتي/Pdf
🆔@Beheshteketab

❇️مطالعات آلمان واروپا
🆔@dachstudien

❇️تحلیل فرهنگی جامعه ایران
🆔@DrNematallahFazeli

❇️کانال "دانشجویان علوم سیاسی ایران"
🆔@politickaraj

❇️انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران
🆔@Iranianspa

❇️همراه با 26 هزار "جامعه شناس"
🆔@SOCIAL_SCIENCE


➖➖➖➖➖➖➖
هماهنگی جهت پیوستن به لیست
@Vjml1369

20 last posts shown.

1 772

subscribers
Channel statistics