مهران صولتی


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


یادداشت های تحلیلی پیرامون جامعه و سیاست در ایران
@mehran_solati : ارتباط با نویسنده

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


@DrNematallahFazeli

🔶 تحلیل فرهنگی جامعه ایران🔶

✅کار مطالعات فرهنگی، آشنایی زدایی از فرهنگ است، فرهنگ آن گونه که در زندگی روزمره تولید و بازتولید می شود.

🔹کانال رسمی دکتر نعمت الله فاضلی🔹
🔹 دانشیار انسان شناسی و مطالعات فرهنگی🔹

🔻سخنرانی ها، مقالات و یادداشت ها 🔻

@DrNematallahFazeli


https://www.instagram.com/p/BNqtoZoByZF/


🔹 تفاوت های ۱۸ تیر ۱۳۷۸ با سوم می 1968

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🔸برداشت اول: در سوم #می_1968 اعتراض دانشجویان دانشگاه نانت نسبت به تفکیک جنسیتی انجام شده به رویدادی انجامید که نه تنها بیش از یک ماه فرانسه را دستخوش التهاب ساخت بلکه توانست آثار درازمدتی بر فضای سیاسی -فرهنگی این کشور و حتی جهان بجا گذارد!

🔸 برداشت دوم: در #هجدهم_تیر ۱۳۷۸، اعتراض دانشجویان خوابگاه کوی دانشگاه تهران، با سرکوب بی سابقه از سوی نیروی انتظامی مواجه و به ناآرامی دانشجویی وسیعی در تهران منجر شد. جنبش دانشجویی متعاقب آن بعد از پنج روز دچار افول شد و داستان مطالبه گری دانشجویان با محکوم شدن سرباز وظیفه اروجعلی ببرزاده به جرم سرقت یک دستگاه ماشین ریش تراشی خاتمه یافت!!

🌱به رغم شباهت های ظاهری میان این دو رویداد، تفاوت های ژرفی بین این دو واقعه از منظر فرآیند و پیامدها وجود دارد که در ادامه به آنها می پردازیم:

✏️ جنبش دانشجویی فرانسه اگر چه در اعتراض به نقض یک آزادی اجتماعی به ظاهر کم اهمیت به وقوع پیوست( منع ورود دختران به خوابگاه پسران)، ولی به اعتراضات ژرفی علیه نظام سرمایه داری و نظام دانشگاهی این کشور انجامید که تا مدت ها برای دانشجویان جهان الهام بخش بود. در حالی که اعتراضات جنبش دانشجویی ایران به سرعت امنیتی و سرکوب شد. تغییراتی در عرصه سیاست و فرهنگ ایجاد نکرد و به زخمی بر اندام دانشگاه مبدل شد!

✏️ جنبش دانشجویی فرانسه به گسترش پهنه امکان انجامید. آزادی های سیاسی -اجتماعی افزایش یافتند و مجموعه ای از آثار ادبی، هنری و فلسفی در تحلیل آن مقطع خلق شدند. جامعه با این رویداد گامی به جلو برداشت و بسیاری از امور نیندیشیدنی را، اندیشیدنی کرد. در حالی که از اعتراضات جنبش دانشجویی ایران جز مشتی خاطرات تلخ و دردناک، چیزی برجای نماند. مسائل صرفا در فاز سیاسی مطرح، و جامعه در همان سطح زرد متوقف ماند. کینه ها انباشته شد و جامعه گامی به جلو برنداشت!

✏️ جنبش دانشجویی فرانسه در اتحاد با کارگران توانست مطالبات خود از نظم سیاسی موجود را ارتقاء بخشد. دو طرف ( حکومت و اپوزیسیون) توانستند با عقلانیت و مدارا سطح خشونت را کاهش داده و از این تهدید فرصتی برای انجام برخی اصلاحات بنیادین در جهت تکامل شعارهای انقلاب فرانسه(آزادی، برابری و برادری) ، خلق کنند ولی جنبش دانشجویی ایران نه تنها به مطالبات نخستین خود در زمینه مجازات عاملان نرسید بلکه با غلتیدن دو طرف در ورطه دوگانه امنیت- رادیکالیزم، همان آزادی های نیم بند دانشگاهی را از کف داد. فرصت یک اعتراض آرام و مسالمت آمیز به یک تهدید امنیتی تبدیل شد و هر دو سوی ملت و حکومت از وقوع آن دچار خسران شدند!

🔹 نتیجه گیری: به دلیل تفاوت های سیاسی- فرهنگی میان کشورهای مبدا و مقصد در فرآیند تجدد، بسیاری از فرصت های این پدیده در ایران به دستاوردهای مورد انتظار نینجامیده است. فراهم نبودن ساختارها در کنار فقدان امکان حکمرانی خوب، جامعه ما را بیش از پیش دچار تهدید و بحران ساخته است. تلاش اندیشمندان ایرانی برای پشت سر گذاشتن شکاف دیرپای ملت-حکومت و اندیشیدن به راه های بدیل می تواند ما را به شرایط مناسب تری رهنمون شود.

@solati_mehran

#هجدهم_تیر
#سوم_می


این یادداشت پیش از این به مناسبت سالگرد ۱۸ تیرماه در کانال منتشر شده است. شاید برخی از دوستان آن را نخوانده باشند 👇👇


🔹 منطق حاکم بر صدا و سیما چیست؟ 🔹

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱بازداشت و پخش گسترده اعترافات مائده هژبری به جرم رقصیدن در فضای اینستاگرام موجب برانگیختن احساس انزجار بسیاری از فعالان سیاسی و اجتماعی شده است! در این میان فراتر از داستان دستگیری، تیغ تیز انتقادات بیشتر متوجه عملکرد ناموجه صدا و سیما در این زمینه می باشد. بسیاری با حیرت می پرسند که چرا رسانه ملی با این اقدام به اندک آبروی خود چنین چوب حراج زده است؟! بعضی دیگر هم با اتکا به فراگیری شبکه های اجتماعی در افشای سازوکارهای حاکم بر پروژه های اعتراف گیری از فعالان سیاسی- اجتماعی که اکنون دیگر تبدیل به کلیشه ای نخ نما شده است، به درستی می پرسند واقعا فایده این کارها چیست و اصولا چه کسی این اعترافات را باور می کند؟! به نظرم بسیاری از این شگفتی ها ناشی از انتظارات غیر واقعی از صدا و سیمای موجود می باشد! واقعیت این است که تلویزیون ایران سال های زیادی است که از معیارهای حاکم بر یک رسانه کارآمد همچون اعتبار، اعتماد، روزآمدبودن، رضایت مندی مخاطب، مستقل بودن و خلاقیت فاصله گرفته است! شاهدش هم ریزش فوق العاده مخاطبان بخش های خبری- سیاسی، و در عوض پربیننده شدن برنامه های فان از قبیل خندوانه، دورهمی، کودک شو و نهایتا ورزش می باشد. بسیار بعید است که مدیران سیما که دسترسی آسانی به آخرین پژوهش های معتبر دارند از نتایج این تحقیقات در تایید کاهش فزاینده اعتبار این رسانه بی خبر باشند، پس چرا باز هم بر اشتباهات گذشته خود اصرار می ورزند؟! به نظرم پاسخ در شناخت منطق حاکم بر این دستگاه عریض و طویل نهفته است: واقعیت این است که صدا و سیمای کنونی فقط در میان حدود ۱۵% مخاطبان خود اعتبار دارد. از تلاش برای جلب اعتماد سیاسی- اجتماعی بقیه مردم ایران هم ناامید است چون این کار منوط به انجام اصلاحاتی بنیادی در ساختار سیاسی کشور می باشد که تا اطلاع ثانوی دور از دسترس به نظر می رسد! بنابراین با اشراف به این نکته است که این دستگاه اکنون صرفا به بازوی تبلیغاتی یک جریان افراطی برای کنترل جامعه و تکرار مواضع ایدئولوژیک حکومت برای مصرف یک اقلیت دو آتشه تبدیل شده است! مزیت صدا و سیما برای مصرف کنندگان افراطی اش این است که اخبارش از نوعی اعتبار رسمی برخوردار می باشد که صحت آن ها را غیر قابل مناقشه جلوه می دهد! بر همین اساس است که انتقادات از صدا و سیما باید با لحاظ کردن کارکرد کاملا جناحی این رسانه مطرح شود! از منظری دیگر هم می توان با تمسک به نقدی رادیکال، از نگرش انقلاب ۵۷ در مورد رسانه ملی مطلوب یاد کرده و میزان انحراف شکل گرفته را به بوته نقد گذاشت! شکل گیری نوعی گفت و گو بر سر تفاوت های میان" رسانه ملی" با "رسانه میلی" هم می تواند برای آینده جامعه ایران مفید باشد!

@solati_mehran

#مائده_هژبری
#صدا_و_سیما


🔹 گمانه هایی درباره یک سال آینده کشور! 🔹

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱شاید در هیچ مقطعی از تاریخ بعد از انقلاب نتوان اینچنین مردم را سرگردان و پرتشویش یافت. همه از یکدیگر می پرسند چه خواهد شد؟ هیچ چشم انداز روشنی برای تداوم مسیر وجود ندارد! هیمنه سیاست خارجی آنچنان خود را بر زندگی جمعی ایرانیان تحمیل کرده که پرسش از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر زائد و فانتزی به نظر می رسد. عدم قطعیت در وضعیت بین المللی به ناگزیر نوعی پریشانی را بر اوضاع داخلی حاکم کرده است. بعید است که مسئولین نیز واجد نقشه راه روشنی برای خروج از این بن بست بی سابقه در اختیار داشته باشند که اگر چنین بود ما تا این حد احساس درماندگی نمی کردیم. همه در حال دویدن هستند اما معلوم نیست به کجا؟! خرید ارز، طلا، مسکن و هرچیز دیگری که بتواند اندکی آرامش قبل از توفان برایمان به ارمغان آورد اکنون به هویت جمعی ما تبدیل شده است. سعید برزین در یادداشت خود کوشیده است تا با ذکر چهار گزینه پیش رو اندک نوری بر تاریکی تحلیلی اکنون بیفکند. من نیز می کوشم تا گمانه هایی را درباره آینده کوتاه مدت ایران بیان کنم. به نظرم ایران در یک سال آینده همچنان در برجام می ماند چون بنا ندارد که بیش از این به ترامپ برای اجرای سختگیرانه تر تحریم ها بهانه ای بدهد. از سوی دیگر سیاست عقلانی خود در نزدیکی به اروپا، چین و روسیه را ادامه می دهد تا بتواند اندک مجاری تنفسی اقتصادی را باز نگهدارد. همچنین ایران به عصر دور زدن تحریم ها مشابه دوران احمدی نژاد بازخواهد گشت که ظهور بابک زنجانی ها و افزایش فساد کمترین نتیجه آن خواهد بود. در زمینه انجام اصلاحات معتقدم که به ترتیب این تحولات در سیاست خارجی، اقتصاد و سیاست داخلی به وقوع می پیوندد. ایران خواهد کوشید با واسطه قرار دادن احتمالی اروپا و روسیه اندکی از قاطعیت تصمیم های امریکا بکاهد و روزنه هایی را برای مذاکرات پشت پرده باز نگهدارد. همچنین در ازای کند شدن تیغ تحریم ها اندکی از نفوذ منطقه ای خود خواهد کاست و به طور مثال در یمن امتیازات جدی تری را واگذار می کند. از سوی دیگر دولت خواهد کوشید تا با ورود به عرصه شفافیت اقتصادی هم از افسار گسیختگی و بی سامانی این عرصه در دوران تحریم جلوگیری کند و هم اعتماد بخش بیشتری از مردم را جلب نماید. می ماند اصلاح سیاست داخلی که به نظرم صعب ترین اقدام ممکن و احتمالا آخرین ایستگاه خواهد بود! فکر نمی کنم که تا یکسال آینده تحولات جدی در زمینه نظارت استصوابی یا رویکرد صدا و سیما را شاهد باشیم. به دلیل انباشت مطالبات سیاسی هراس سیستم این است که احتمال دارد در حرکتی دومینو وار گرفتار آمده و ناگزیر از امتیازدادن های زنجیره ای شود! می ماند بحث آزادی های اجتماعی که با اوج گیری احتمالی ناآرامی ها حکومت خواهد کوشید تا بدون آنکه متهم به عقب نشینی شود اندکی اغماض کند( پرواضح است که این قسم از آزادی ها بیشترین مطلوبیت و تقاضا را از طرف جامعه دارا هستند). به نظر می رسد در فقدان وجود نیروی اپوزیسیونی که واجد مقبولیت کافی نزد نخبگان و توده های مردم باشد جمهوری اسلامی با خطری از جنس سرنگونی، آن هم به اتکای مخالفین داخلی مواجه نخواهد بود! از سوی دیگر بر خلاف کسانی که وجود ناآرامی های احتمالی آتی را نشانی از تقویت جامعه مدنی و بهبود کیفیت حکمرانی تلقی می کنند معتقدم که به دلیل فقدان ذخیره کافی از سرمایه اجتماعی،اعتماد عمومی و افق امید بخشی از آینده نهایتا ما شاهد تداوم وضع موجود و تعلیق سیاست خواهیم بود! روشن است که زیست در کشوری با وجود عدم قطعیت های بسیار که می تواند بسیار هم پیش بینی ناپذیر باشد تحلیل گران را از ارائه سخنان قطعی منع می کند و آنها را صرفا به گمانه زنی فرا می خواند. مهم این است که قادر باشیم چشم اندازی هر چند موقت و مبهم برای خروج از ناامیدی ها و سردرگمی ها فرارویمان ترسیم کنیم!

@solati_mehran

#گمانه
#سعید_برزین


چهار چشم‌انداز برای یک سال آینده

نویسنده: دکتر سعید برزین کارشناس برجسته جامعه سیاسی ایران

(۱ - احتمال بسیار کم) "سرنگونی رژیم" - اینجا تمام نهادهای حکومتی فرو می‌پاشند و قدرت تاثیرگذاری ندارند. مثل سال ۵۷ و سرنگونی پهلوی. بازی غیرقابل پیش‌بینی می‌شود.

(۲ - احتمال کم) "جنگ داخلی"، مانند سوریه. برخی شهرها از تسلط حکومت خارج و مستقل می‌شوند. درگیری‌های طولانی و خونین جریان دارد. عربستان، اسرائیل و آمریکا تغذیه مالی و تسلیحاتی می‌کنند.

(۳ - احتمالی) "ناآرامی‌های گسترده و خشن" بر اثر نارضایتی مردم، ناکارآمدی حکومت و تحریم‌های خارجی در شهرهای مختلف فراگیر می‌شود. ارعاب و بی‌رحمی سیاسی جنبه عادی پیدا می‌کند. اقتصاد فلج می‌شود.

(۴ - احتمال زیاد) "ناآرامی مدنی و تلاش برای مدیریت آن" - به این معنا که جامعه مدنی قدرت بیشتری پیدا می‌کند درحالیکه حکومت برای مدیریت شرایط بازتر تلاش دارد. تاثیرگذاری اقشار مردم، اصناف، رسانه‌ها و احزاب بیشتر میشود. تحول همزمان در سه صحنه اقتصاد، رابطه خارجی، امور داخلی.
منبع: فیس‌بوک نویسنده

@solati_mehran


🔹 مهران صولتی در این فایل صوتی با نقد رادیکال تصمیم هایی مانند فیلترینگ تلگرام می کوشد تا راهکاری برای تحرک بیشتر جامعه ایران در عین محدودیت های موجود ارائه کند!

@solati_mehran
#فیلترینگ_تلگرام


سلام دوستان. متاسفانه به دلیل مشکل غیر منتظره ای توفیق حضور در نشست انجمن جامعه شناسی ایران را از دست دادم. قرار بود در این نشست به این پرسش پاسخ دهم که؛ آیا فیلترینگ تلگرام جامعه ما را به پیش برد یا خیر؟ آنچه قرار بود در این جلسه بیان کنم در فایل صوتی زیر آمده است 👇👇


🔹 سخنرانی مهران صولتی در
" انجمن جامعه شناسی ایران"
پیرامون

تاثیر فیلترینگ تلگرام بر رفتار شهروندان!

#فیلترینگ_تلگرام

@solati_mehran


🔹 به جای رها سازی سوریه، حضورمان را عقلانی کنیم!

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱 در روزهای گذشته که شاهد وقوع اعتراضاتی در بازار شهرهای مختلف بودیم یکی از پربسامدترین شعارها عبارت از این بود؛ "سوریه را رها کن/ فکری به حال ما کن". به نظر می رسد که اینک و به دنبال بهانه جویی ترامپ نسبت به حضور منطقه ای ایران، بخش سیاست خارجی به آماج حمله معترضان تبدیل شده است. همه تصور می کنند که بخش عمده ای از نارسایی های اقتصادی به نفوذ گسترده ایران در منطقه بر می گردد که البته پر بیراه هم نیست! به عبارت دیگر در عرصه شطرنجی که ترامپ، نتانیاهو و بن سلمان آراسته اند طبیعی است که هدف اصلی سیاست خارجی باشد! اما شعار رها کردن سوریه تا چه حد با منافع ملی ایران سازگار است؟ به نظر می رسد که اکنون کاسه صبر مردم چنان لبریز شده که به چیزی جز محصور شدن ما در چارچوب مرزهای داخلی قانع نیستند! می توان با معترضان همدلی کرد ولی نه الزاما همراهی! مشکل ایران در سیاست خارجی دو چیز است؛ اول سرمایه گذاری در منطقه بیش از ظرفیت ها و توان داخلی خود، و دوم عدم تلاش برای اقناع مردم جهت توجیه این حضور! واقعیت این است که تاکنون دستگاه دیپلماسی- تبلیغاتی کشور تلاش چندانی برای تشریح ارتباط میان منافع ملی کشور با حضور همزمان ایران در عراق، سوریه، لبنان و یمن صورت نداده است. امری که چه بسا می توانست برای جامعه قانع کننده باشد! از سوی دیگر ایران آورده اقتصادی قابل توجه و بیانی نیز از این حضور دشت نکرده است! بنابراین باید به جد مطالبه عقلانی سازی سیاست خارجی را مطرح نمود. فرآیندی که می کوشد تا فراتر از تکلیف مداری صرف در قبال حراست از جهان اسلام در برابر توسعه طلبی اسراییل، به منطق اقتصادی این حضور نیز توجه کرده و آن را با مردم در میان بگذارد! با ورود به این فرآیند است که عقلانیت حکم می کند منافع ملی کشور در حضور، یا خروج از سوریه و سایر کشورهای منطقه نهفته است! در غیر این صورت کوبیدن بر طبل رها کردن سوریه بدون توجه به هزینه ها و تلفات مالی و انسانی در آن کاملا جنبه احساسی، واکنشی و انفعالی می یابد! ایران امروز چاره ای جز روی آوردن به عقلانیت مسئولین و جلب مشارکت مردم در همه عرصه های سیاست داخلی، خارجی و اقتصاد ندارد. در روزگاری که بسیاری از منابع مستهلک و سرمایه ها کاستی پذیرفته است این شاید آخرین راه باشد!

@solati_mehran

#سیاست_خارجی
#سوریه


🔹 چرا تا این حد احساس درماندگی می کنیم؟!

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱تلاطم های اخیر بازار ارز، سکه، خودرو و موبایل در کنار گرانی های افسار گسیخته و بی اعتنایی دولت نسبت به آنچه در اقتصاد کشور می گذرد موج جدیدی از ناامیدی و درماندگی ایجاد کرده است. عملکرد درخشان تیم ملی هم اگر چه التیامی اندک بر این زخم کهنه محسوب می شد ولی نتوانست در روند کلی جریان تغییر معناداری ایجاد کند. به نظر می رسد اکنون مردم با احساسی از فروپاشی همه چیز در ناخودآگاه خویش روبرو هستند که فقط زمان و مکان وقوع آن را نمی دانند! اما چرا اوضاع تا این حد ناامید کننده به نظر می رسد؟ گمان می کنم که ما اکنون با پنج هم آیندی نگران کننده روبرو هستیم:

🔹 پیوند بی افقی- بی قدرتی: دوران کنونی را عصر بی افقی برای ایرانیان می توان نامید. ائتلافی از فقدان چشم اندازهای امید برای تغییرات معنادار، در کنار احساس عمیق بی قدرتی برای انجام تحولات حتی بسیار کوچک جهت بهبود زیست جمعی! همین می شود که سقف آرزوها مدام پایین تر می آید و ما به روزمره گی و کسالت هر چه بیشتر می کشاند. وضعیتی که در آن حتی سخن گفتن از بهبود هم بی معنا و ساده لوحانه جلوه می کند!

🔹 پیوند بحران ها- منافع: در حالی که ایران هم اکنون در معرض هجوم بحران های متعدد آب، ریزگردها، فساد سیستمی، نظام بانکی، صندوق های بازنشستگی و ... قرار گرفته است، همزمان شاهد اوج گرفتن سودجویی های اقتصادی و ارزی هم هستیم! منفعت طلبی هایی که اکنون دامان بیشتر ما را آلوده ساخته و وادارمان می کند تا هر یک از این خوان نعمت و آشفته بازار چیزی را به یغما ببریم! روشن است که با ادامه چنین وضعیتی صرفا باید شاهد تشدید هر چه بیشتر بحران های یاد شده باشیم!

🔹 پیوند بحران روشنفکری- بی اعتمادی عمومی: روشنفکران در همه جوامع پیامبران تغییر و منادیان امید هستند. همان کسانی که چشم اندازهای تحول و پیشرفت را فراروی جامعه ترسیم کرده و مردم را به پویش و کوشش فرا می خوانند. اما به نظر می رسد که اکنون روشنفکری در جهان و ایران با بحران مخاطب روبرو شده است! بی اعتمادی عمومی گریبان روشنفکران را گرفته و میان مایگی سلبریتی ها را جایگزین آن ها ساخته است. نتیجه البته محو شدن افق های امیدآفرین آینده است!

🔹 پیوند نابسامانی داخلی- تعلیق جهانی: اگر در روزگار اوباما امید داشتیم که با حل بحران هسته ای می توانیم بر مشکلات داخلی فائق آییم اکنون اما با گره خوردن مشکلات داخلی با سیاست خارجی با وضعیت دشوارتری مواجه شده ایم! جهان پساترامپ بیش از همیشه پیش بینی ناپذیر شده و ما را در نوعی تعلیق جهانی رها ساخته است! شاید اگر می توانستیم شجاعانه گشایش هایی در فضای سیاسی کشور ایجاد و انسجام ملی را به آن بازگردانیم راهی برای خروج از این تعلیق نیز می یافتیم!

🔹 پیوند ناامیدی- فرسایش اجتماعی: ناامیدی موجود جنبه های سیاسی- اجتماعی عمیقی دارد. امید زاییده وجود اعتماد و پیوندهای اجتماعی قوی در جامعه است. در حالی که هم اکنون بسیاری از شاخص ها بیانگر سقوط سرمایه اجتماعی در ابعادی مانند اخلاق، اعتماد، مشارکت جویی و مسئولیت پذیری هستند! از همین رو برخی از جامعه شناسان از پدید آمدن فرسایش اجتماعی سخن می گویند. وضعیتی که در آن امید آفرینی نه با سخنان و شعارهای پرطمطراق بلکه با تغییر مشهود در شرایط سیاسی- اجتماعی کنونی قابل دستیابی است!

🔹 نکته پایانی: احساس عمیق درماندگی عقلانیت را از فرد و جامعه می ستاند و اعتراض، خشونت و شورش را جایگزین می سازد! اعتراضاتی که به خشونت می گرایند فقط با زبان تخریب سخن می گویند و ساکتین را به مماشات با حاکمان و خیانت به ملت متهم می سازند! فرجام کار هم چند پارگی ملت و مشروعیت زدایی از حکومت است.

دریغ است ایران که ویران شود!

@solati_mehran

#درماندگی
#پیوند


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
به افتخار نمایش تحسین برانگیز ایران عزیز در #جام_جهانی 2018
خواننده : #سالار_عقیلی
🌹🌹

@solati_mehran


🔹 زنان، استادیوم و بحران حکمرانی در ایران!

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱زنان ایرانی بالاخره دیشب به استادیوم آزادی راه یافتند تا تماشاچی بازی ایران- اسپانیا از روی سکوهای ورزشگاه باشند. حضوری که با کش و قوس های فراوانی در تمام عصر دیروز همراه بود! از موافقت اولیه تا ممنوعیت بعدی و نهایتا دستور وزیر کشور که برخی آن را متاثر از ورود حسن روحانی به عرصه این کشاکش می دانند! به نظرم می توان تحول دیشب را نوعی بازنمایی بحران در حکمرانی کشور قلمداد کرد که خود را به تناسب خود را در عرصه ها نیز بازتاب می دهد. بنابراین از شواهدی مانند رویداد دیشب می توان به نتایجی در مورد ویژگی ها و نارسایی های نظام حکمرانی ایران در هزاره سوم دست یافت:

🖌 هیچ تصمیمی قطعی و مداوم نیست! در لحظه می اندیشیم و تصمیم می گیریم! نظام تصمیم گیری معیوب، پرچالش و سرشار از تناقض است! از همین رو است که برخی ایران را جامعه کوتاه مدت نامیده اند!

🖌 به دلیل ناهماهنگی بسیار در سطوح حکمرانی، شجاعتی برای تحول و اتخاذ تصمیم های بزرگ وجود ندارد! مدیری که خلاف عادت اقدامی کند با خطر حذف مواجه است. بنابراین چیزی به نام ریسک پذیری وجود ندارد!

🖌 بین اختیارات و مسئولیت ها شکافی ژرف وجود دارد! لایه های انتخابی و انتصابی به تناسب موقعیت در نقش اپوزیسیون یکدیگر ظاهر می شوند! هیچ هماهنگی استراتژیکی برای اتخاذ تصمیم های بزرگ شکل نگرفته است!

🖌 چون از ابتدا تمهیدی برای نهادینه کردن مشارکت مردم در فرآیند تصمیم گیری ها اندیشیده نشده است اجتماعات مردمی همواره به چشم یک تهدید امنیتی و غیر قابل پیش بینی نگریسته می شوند، حتی یک حضور ساده در استادیوم های ورزشی!

🖌 به دلیل فقدان یک اجماع راهبردی برای خروج از بحران های موجود همچنان مسائل حاشیه ای اهمیتی بیشتر از مسائل اصلی دارند! تصمیم های بزرگ ابتدا در سخنرانی ها اعلام می شوند و سپس در فرایندهای چانه زنی تعدیل می شوند!

🖌 به دلیل فقدان گفتگو میان نمایندگان سنت و مدنیته مانند حوزه ها و دانشگاه ها، فضایی سرشاراز سوء تفاهم بر روابط حاکم است! با وجود صرف زمان بسیار برای یک تصمیم، تنها یک‌موضع گیری می تواند همه چیز را ویران سازد!

🖌 شلختگی موجود در نظام تصمیم گیری موجب آزادی اظهار نظر در همه عرصه ها شده است! هر کسی خود را مکلف می داند که در هر زمینه ای و از هر تریبونی نظرات خود را بیان کند! بحران حکمرانی ایران از فقدان تمایز میان نهادها آغاز می شود!

🖌 تودرتویی نهادی فاجعه بار است! تصمیم گیری ها مدام به شوراهایی ارجاع می شود که به دلیل موازی کاری و ناهماهنگی کاملا خنثی و بی اثرند! هیچ بحرانی برای همیشه حل نمی شود بلکه صرفا بر روی بحران های پیشین انباشته می شود!

🔹 شوربختانه باید گفت که با فراگیری چنین بحران در نظام حکمرانی کشور نه تنها به توسعه نخواهیم رسید بلکه همچنان درجاخواهیم زد! آنچه البته نصیب مان می شود استهلاک عمیق سرمایه های اجتماعی، انسانی و فیزیکی در این مسیر است! برای اصلاح این سیکل معیوب از کجا آغاز کنیم؟

@solati_mehran

#زنان
#استادیوم


Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
🔹 گزارش برگزاری مراسم یادمان دکتر شریعتی در مزینان و گفتگو با صاحب نظران درباره کارنامه فکری او

@solati_mehran


Репост из: زیر سقف آسمان
سبزوار / آرام‌گاه حکیم سبزواری / 28 خرداد 1397 / هم‌راه با دوست عزیز آقای مهران صولتی
@NewHasanMohaddesi


Репост из: زیر سقف آسمان
♦️ممانعت از سخن‌رانی شاگرد کوچک دکتر علی شریعتی در سبزوار و مزینان

🔻تقریباً دو ماه پیش بود که از طرف انجمن اسلامی معلمان و انجمن اسلامی مدرسین سبزوار تماس گرفتند و از من برای شرکت در مراسم بزرگ‌داشت دکتر علی شریعتی در 28 و 29 خرداد 1397 دعوت کردند. من که مشتاق سفر به سبزوار و مزینان بودم، دیاری که یادآور معلّم بزرگ ما و زمانه‌ی ما است، به‌رغم مشغله‌ی فراوان با اشتیاق پذیرفتم و در وقت مقرّر برای سخن‌رانی و دیدار مردم عزیز این خطّه و فرهیخته‌گان و شایسته‌گان این دیار و بر حسب سنّت شایسته ی بزرگانی چون طالقانی، بازرگان، و شریعتی به سبزوار سفر کردم تا هم‌چون آن بزرگان سنّت علمای ابرار را که برای ما به‌منزله‌ی پیش‌الگوهای فرهنگی و اجتماعی‌اند، دنبال کنم.

🔻متأسّفانه به فرمان دادستان شهر در ساعات نهایی (بنا به گفته‌ی مدعوین محترم)، سخن‌رانی‌ام لغو گردید و انجمن اسلامی معلمان و مدرّسان سبزوار در مقام اعتراض، از برگزاری مراسم بزرگ‌داشت دکتر علی شریعتی امتناع کردند.

🔻بنا به پیش‌نهاد مدعوین محترم، مقرّر گردید در روز 29 خرداد در مزینان حاضر شوم و در جلسه‌ی بزرگ‌داشت دکتر شریعتی شرکت کنم و دقایقی کوتاه در باب آن معلّم والامقام سخن بگویم امّا بنا به گفته‌ی مدعوین محترم، فرماندار دولت روحانی با حضور در ساعات پایانی مراسم در مزینان، دستور به لغو سخن‌رانی بنده داد.

🔻گمان نمی‌کردم کار بدان‌جا برسد که شاگردان کوچک شریعتی نیز از سخن‌رانی منع شوند و صدای‌شان برخی از مقامات را نگران کند. افسوس که منتقدان مشفق را دشمن خود پنداشته‌اید. ما دشمن شما نیستیم. اگر سخنی می‌گوییم جز از روی شفقت و با نیّت سازنده‌گی و اصلاح و پیش‌گیری از تخریب بیش‌تر نیست.

🔻اگر به من و امثال من سکوت را تحمیل کنید، همانا زحمت ما را کم می‌کنید. سکوت انتخاب من نیست، امّا اگر ناچار به سکوت باشم، فضیلت سکوت را می‌شناسم و از آن بهره‌ها خواهم برد. جوانه‌ها در سکوت متولّد می‌شوند و می‌بالند. در سکوت می‌توانم وجود غبار گرفته‌ام را بپالایم و جامه‌ی جان نو کنم و به جای سفر در بیرون، در خویشتن سفر کنم؛ چه از معلّم بزرگ‌مان آموخته‌ام کرگدن‌وار در پهنه‌ی وجود تنها سفر کنم.

حسن محدّثی گیلوایی / سبزوار، دانش‌گاه حکیم سبزواری / عصر 29 خرداد 1397

@NewHasanMohaddesi


🖌 اولین و شاید مهمترین تفاوت میان "مردم انگیزی فریبکار" با "مردم گرایی شریعتی" این است که مردم انگیزان همواره دست اندرکار تقدیس مردم برای دستیابی به اهداف خود هستند در حالی که شریعتی همزمان مردم را" طرح" و" نقد "می کند. لذا ادبیات شریعتی مشحون از نقد نارسایی های جامعه از جمله خرافه گرایی و سطحی نگری مردم است در حالی که مردم انگیزان به عکس می کوشند تا برای جذب فریبکارانه مردم همواره بر کارهای نادرست آنان صحه بگذارند!

🖌 دومین تفاوت میان این دو رویکرد این است که در حالی که " مردم انگیزان فریبکار" برای دستیابی به اهداف خود همواره بر تامین نیازهای اقتصادی مردم و بسیج آنها حول حاجات اولیه تاکید می ورزند، " مردم گرایی شریعتی" آمیخته با دغدغه ارتقاء فرهنگی و اندیشگی مردم است. شریعتی با وجود تاکید بسیار بر اهمیت اقتصاد در زندگی روزمره مردم هرگز ایشان را در حد کسانی پایین نمی آورد که به جز نیازهای اولیه خود دغدغه های انسانی دیگری نداشته و صرفا به امروز خود می اندیشند!

🖌 سومین تفاوت میان " مردم انگیزان فریبکار" و " مردم گرایی شریعتی" این است که دسته اول همواره مردم را بازیچه مطامع خود در کشاکش رقابت های سیاسی می سازند در حالی که شریعتی تمام هستی خود را بر سر دفاع از مردم می نهد! شریعتی هیچ گاه نکوشید تا از نردبان مردم بالا رفته و آنها را قربانی خود سازد در حالی که بسیاری از مردم انگیزان پس از انقلاب همواره با سر دادن شعار حمایت از توده و خلق، کوشیدند تا از مردم چماقی برای کوبیدن مخالفان خود بتراشند. زندگی سراسر محنت شریعتی و فرزندانش گواهی روشن بر وجود این تفاوت است!

🖌 چهارمین تفاوت میان دو رویکرد این است که " مردم انگیزان فریبکار" معمولا برای دستیابی به اهداف خود مردم را دسته بندی شده و شقه شقه می پسندند در حالی که " مردم گرایی شریعتی" مردم را یک کل یکپارچه تلقی می کند. بنابراین در حالی که عوام فریبان مدام در حال اختلاف افکنی میان اقشار مختلف مردم هستند شریعتی همواره از ضرورت وحدت میان آحاد جامعه حتی شیعیان و اهل تسنن سخن می گوید! اتحادی که می تواند به مردم در مواجهه با قدرت مسلط توانی دوباره ببخشد!

🖌 پنجمین اختلاف میان" مردم انگیزان فریبکار" و " مردم گرایی شریعتی" این است که در حالی که رویکرد اول به ویژه در سال های اخیر بر تخدیر، مصرف و استراحت مردم از مسیر افزایش یارانه ها تاکید می ورزد، شریعتی مردم را به تلاش بی پایان جهت تحول آفرینی در جامعه دعوت می کند! از همین رو می کوشد تا با معرفی امامان شیعه به عنوان الگوهایی زمینی از احساس مسئولیت توام با تلاش گری، جامعه را در جهت پویایی و بالندگی برانگیزد!

🔹 نکته پایانی: در روزگاری که " اصلاحات حکومت محور" بن بستی شگفت انگیز را تجربه می کند، فقدان حضور رهایی بخش مردم در عرصه سیاست بیش از پیش خود را نمایان ساخته است! از همین رو آموزه های مردم گرایانه شریعتی می تواند برای " اصلاحات جامعه محور" به عنوان گزینه ای آلترناتیو در شرایط موجود همچنان الهام بخش باشد!

@solati_mehran

#شریعتی
#مردم


🔹 جایگاه " مردم" در اندیشه شریعتی! 🔹

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱دوران کنونی را زمانه پوپولیست ها نامیده اند از آن رو که شواهدی قوی از ظهور نمایندگان آنها را در عرصه جامعه و سیاست می بینیم. جدای از امریکای کنونی که بسیاری ترامپ را پوپولیستی تمام عیار می انگارند تحولات اروپای چند سال اخیر نشان داده است که این گرایش توانسته در سایه سر دادن شعارهای افراطی علیه مهاجرین به ویژه مسلمانان و با تاکید بر معضلاتی همچون بیکاری و گسست اجتماعی بخش قابل توجهی از شهروندان را حول اهداف و شعارهای خود بسیج کند! واژه پوپولیسم را" مردم انگیزی" ترجمه کرده اند به این معنا که رهبران این جریان می کوشند تا با تکیه بر احساسات مردمی به قدرت رسیده و امیال و سیاست های خود را اجرایی نمایند! از همین رو معمولا جهانیان نگرشی منفی نسبت به سیاستمداران پوپولیست داشته و همواره به ویژه در ایام انتخابات شهروندان را از رای دادن به آنها انذار می دهند. در ایران هم تجربه ناگوار دوران احمدی نژاد دلیلی مضاعف شد تا سخن گفتن از مردم به عوام فریبی و مردم سواری تعبیر شود. اما تحولات عرصه نظری جهان به ویژه آنچه از آن به " سیاست رادیکال" تعبیر می شود، نشان می دهد که " پوپولیسم" در حال تن دادن به تفسیری رادیکال تر از" مردم انگیزی" های ایام انتخابات دارد. کل داستان هم از این قرار است که عرصه سیاست در جهان هر چه بیشتر به سمت حذف مردم از تاثیرگذاری بر سرنوشت آینده جامعه خود حرکت می کند. به تناسب افزایش فعالیت احزاب، بدبینی به سیاست و سیاستمداران هر روز بیشتر شده و " مردم" به حاشیه ای از عرصه تصمیم سازی ها تبدیل می شوند. احزاب تبدیل به الیگارشی هایی شده اند که قانون آهنین آن( میشلز) ایجاب می کند که هر چه بسته تر و غیر شفاف تر عمل کنند! در چنین زمینه ای است که گروهی از بازگرداندن نقش تاثیرگذار پیشین به مردم سخن گفته و " در ستایش پوپولیسم" را فریاد می زنند! حال با توجه به دوگانه معنایی که از واژه " مردم" شکل گرفته بهتر می توان از " جایگاه مردم در اندیشه شریعتی" سخن گفت. شریعتی را می توان مردمی ترین روشنفکر معاصر ایران نام نهاد که آموزه هایش نه تنها بر وقوع یکی از مهمترین انقلاب های اواخر قرن گذشته تاثیری مستقیم نهاد بلکه به ترجیع بند کلام روزمره اقشار گسترده ای از مردم تبدیل شد! مردمی بودن رویکرد روشنفکرانه شریعتی آن زمانی اهمیتی وافر می یابد که یادآوری کنیم نسل پیشین روشنفکران دینی و عرفی از ملکم خان و مستشارالدوله گرفته تا سید جمال همگی به نوعی نخبه گرا، و در پی اقناع قدرت مستقر برای کاهش استبداد و حرکت در مسیر قانون بوده اند. در این میان اما این شریعتی و آل احمد بودند که آشکارا رویکرد اصلاح از پایین و آگاهی بخشی عمومی را با هدف رقم زدن تحولات اجتماعی برگزیدند. اما اکنون پرسش اصلی این است که میان "مردم انگیزی" رایج جهانی با "مردم گرایی" مورد نظر شریعتی چه تفاوت هایی وجود دارد؟ از همین رو در ادامه می کوشم تا به پنج مورد اختلافی در این زمینه اشاره کنم:





Показано 20 последних публикаций.

3 421

подписчиков
Статистика канала