اهل تمیز


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


?این کانال به معرفی و نقد کتاب، ارائه‌ی کتاب شناسی های موضوعی، ترویج کتابخوانی و پاسداشت یاد اهل قلم اختصاص دارد.
《هر که را عقل نیست، تمییز نیست، و تمییز کردن جایی درست آید که دو باشند تا تمییز کند و حق را از باطل جدا کند》(مستملی بخاری، شرح تعرف)

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


⬅️هموندان گرامی،
برای دیده شدن تلاش میهن دوستان، تعدادی از کانال های ملی پیشکش شما می شود.
امیدواریم بتواند در افزایش دانش و بینش ملی شما تاثیر گذار باشد.🇮🇷❤️🇮🇷
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰

❇️تهرانگردی گرشاگشت
@garshagasht

❇️مجله روز
@majaleh_rooz

❇️ایرانگرد
@irantizement

❇️کانون ایرانشناسی دانشگاه تهران
@utiranshenasi

❇️زاگرس شناسی
@zagrosology

❇️شاهنامه فردوسی سترگ
@ferdosiibozorg

❇️شمع نامه (بدون روتوش)
@shamh_name

❇️پژوهشگاه ایرانشناسی
@atorabanorg

❇️افشای پان‌ترکیسم
@panturkzionist

❇️پایگاه خردگان
@kheradgan_official

❇️کانال پارسیان
@parsian_channell

❇️کافه نسخه های خطی
@noskehayekhatiEbrahimi

❇️وهومن امشاسپند=منش نیک
@khashatra

❇️پژوهشی در فرهنگ زرتشتی
@atorshiz

❇️نام فرزند
@parsianname

❇️آموزش مقاله نویسی
@PERSIANpajuhesh1396

❇️خاص ترین عکسهای گردشگری ایران
@iranwatching

❇️کتابخانه فرهنگ و زبانهای باستانی
@uzvan1

❇️ نخستین باشگاه شاهنامه خوانی بانوان دبی
@anjomanshahnameh

❇️انجمن آثار ملی
@anjomaneasaremellii

❇️کتاب هایی که باید خواند
@ahle_tamyz

❇️ایران شناسی_میراث فرهنگی
@Eshtadan

❇️ کتابشناسی
@ketabshenasii

❇️اعتدال برای عدالت(ملی گرایی)
@iran_nazism

❇️ بازگشت ایرانشهری
@Emier96

❇️ پایگاه ایران‌دوستان مازندران
@jolgeshomali

❇️لرهای میهن پرست
@lormihanparast

❇️ژای لکستان
@zh_lakestan


📚 نشست معرفی و بررسی کتاب 《مشروطیت ایران و رمان فارسی》

🔺تهران، سرای اهل قلم، ۱۷ امرداد، ساعت۱۷

@ahle_tamyz


⭕️سخنرانی استاد جواد طباطبایی در خانه‌ مشروطه تبریز به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت

🔺یکشنبه ۱۴ امرداد، ساعت۱۸

@ahle_tamyz


📚نگاهی به دخمه های واتیکان، اثر جاودان آندره ژید

🖊 سینا ع. تبریزی

دخمه‌های واتیکان (Les Cavesdu Vatican) یکی از درخشان‌ترین آثار آندره ژید (Andre Gide) است که در سال ۱۹۱۴ منتشر شد. این رمان در واقع نوعی انتقاد و هجو نسبت به جزم اندیشی ها و اعتقادات قرون وسطایی و نمود آن ها در زندگی روزمره مردم است، که در رمان با طنزی ظریف نگارش یافته است.

کتاب شامل پنج بخش است که چهار بخش آن حول محور شخصیت های متفاوتی که در عین حال به یکدیگر نیز مربوط می شوند، می چرخد و یک بخش آن در رابطه با توطئه و کلاهبرداری گروهی به نام هزارپا است که سرکرده آنان شخصی به نام «پروتوس» نامیده می شود.
بخش اول کتاب درباره محققی به نام آنیتم «آرمان دوبوا» است که کافر است و از مذهب به ویژه مسیحیت انزجار دارد ولی عدم اعتقاد او عمق فلسفی ندارد، در واقع وی یک فراماسون است؛ لذا شبی که بر اثر عصبانیت یک دست مجسمه حضرت مریم را می شکند، خواب وی را می بیند و پس از آن لنگی پایش که مدت هاست آزارش می داده، بهبود می یابد، و وی به حضرت مریم و کلیسا ایمان می آورد و دست از عقایدش بر می دارد. مردی فراماسون که عمری به انکار ماوراء گذرانده با یک خواب مؤمن می شود و با یک خبر از فساد کلیسا باز مرتد! انگار دیدگاهش به بادی بند است و با هر حرکتی نوسان می یابد.
بخش دوم کتاب اختصاص به «ژولیوس دو بارا پول» دارد که باجناق «آنتیم» است. وی فردی مذهبی و معتقد به کلیساست و نویسنده نیز هست. او سودای عضویت در فرهنگسرا را در سر می پروراند. برای دستیابی به آن بیش از حد معمول به قداست تظاهر می کند و به اصطلاح جانماز آب می کشد!
بخش سوم کتاب مربوط به «آمه ده فلور یسوار» است که باجناق «آنتیم» و «ژولیوس» است و مردی ساده دل و معتقد و مذهبی است که درگیر یک دسیسه و کلاهبرداری می شود و برای نجات جان پاپ که در واقع دروغ و شایعه ای بیش نیست به سمت رم حرکت می کند و در آنجا به دست شخصی به نام «لافکادیو» که برادر حرامزاده ژولیوس است به قتل می رسد.
در بخش چهارم به نام «هزارپا»، که نام گروه کلاهبرداری است که نقشه اصلی را سرکرده آنان به نام «پرتوس» کشیده است، بیشتر به این موضوع اشاره شده و رابطه بین این مردان یعنی، ژولیوس، آنتیم، آمه ده و لافکادیو و پروتوس در بخش پنجم به خوبی بیان شده و درنهایت دلیل کشته شدن «آمه ده» توسط «لافکادیو» و همچنین بازگشت مجدد «آنتیم» به فراماسونری توضیح داده شده است.

آندره ژید در رمان دخمه های واتیکان همزمان مذهب و سمبلش در جهان یعنی نهاد کلیسا و همچنین دیگر متوهمان دنیا همچون جماعت فراماسون را به سخره می گیرد و نادانیشان را روایت می کند؛ وی مذهبی گری سطحی مردم و سوء استفاده کلاهبرداران از همین روحیه مذهبی را لازم و ملزوم یکدیگر نشان می دهد.

او در دو پسر مشروع و غیر مشروع کنتی فرانسوی انگار دو انسان معمولی را کنکاش می کند. یکی موفق و معتقد و دیگری جوان و پرشور اما بی هدف. در پایان جوان پرشور کمی عاقل و هدفمند می شود و مرد موفق و معتقد کمی مردد و پرسش گر. آنها هر کدام با همه تفاوتشان به کمی از حقیقت می رسند.

این رمان شباهتی به رمان جنایات و مکافات داستایفسکی هم دارد. قهرمان هر دو رمان مرتکب قتلی می شوند بی معنا. تقدیر گرایی عمیق روسی قهرمان داستایفسکی را به جنون و تباهی می کشاند ولی انسان گرایی ژید هنوز به قهرمانش امیدوار است؛ او راه حل ارائه نمی دهد اما خواننده را به پرسشی اساسی رهنمون می کند که من کیستم؟

ژید در رمانش خوب بودنِ بدون تصمیم را بی ارزش می داند و بدیِ با سعی در خودسازی را بسیار بالاتر از آن می انگارد و این یعنی ترجیح انسان گرایی و انتخاب آزاد نسبت به تقدیرگرایی و مطلق اندیشی.
آندره ژید در اوج نگاه اومانیستی زیست و میراث دار نهضت روشنگری فرانسه بود، ولی در عین حال می دانست رسیدن به حقیقت مطلق در این جهان ناممکن است و او به تلاشی انسانی برای کمال، از نتیجه‌ی تلاش بیشتر اهمیت می داد.

@ahle_tamyz


📚 دخمه های واتیکان، آندره ژید، ترجمه‌ی سیروس ذکاء، تهران: یزدان، ۱۳۷۲ (جدیدترین چاپ همین ترجمه از سوی انتشارات فرهنگ جاوید انجام گرفته است.)

@ahle_tamyz


《حاکمیت ملی بدین معنی است که فرمانروای ملت، خود ملت است؛ خود مردم فقط حق حکومت دارند. اراده‌ی ملت بالاترین قدرت هاست و هیچ نیرویی مساوی با آن یا بالاتر از آن نیست؛ هیچ دستاویزی، چه دینی و چه غیر دینی نمی تواند حکومت فردی یا اشرافی را [بر ملت] موجه کند.》( قانون اساسی مشروطه ایران و اصول دموکراسی، مصطفی رحیمی، نشر نیلوفر، چاپ سوم: ۸۹، ص۱۰۸)

🔺کتاب مذکور یکی از قدیمی ترین و بهترین کتاب هایی که در ایران برای مردم، در توضیح دموکراسی و شرح قانون اساسی مشروطه نوشته شده است.

فهرست فصل های کتاب به شرح زیر است:

مقدمه
دموکراسی چیست؟
آزادی یعنی چه؟
اجمالی درباره‌ی سیر دموکراسی

فصل اول: اندیشه دموکراسی در ایران
بخش اول: نظری به گذشته
بخش دوم: قانون اساسی ایران چگونه نوشته شد؟

فصل دوم: مبانی قانون اساسی ایران
بخش اول: قدرت حکومت بر چه پایه ای استوار است؟
بخش دوم: زمام داران چگونه باید انتخاب شوند؟
بخش سوم: ترتیب حکومت(زمام داران چگونه باید حکومت کنند؟)
بخش چهارم: چگونه قدرت زمام داران باید محدود شود؟

پایان سخن

ضمیمه‌ی قانون اساسی مشروطه


@ahle_tamyz


📚قانون اساسی مشروطه‌ی ایران و اصول دموکراسی، مصطفی رحیمی، چاپ نخست: ۱۳۴۷، ۲۶۴ص

@ahle_tamyz


Репост из: اهل تمیز
📚 دکتر مصطفی رحیمی، حقوق دان، منتقد ادبی و مترجم متون فلسفی بود.
وی این کتاب را پیش از همه پرسی قانون اساسی نگاشت تا راهنمایی ساده فهم در این زمینه برای مردم باشد.

@ahle_tamyz


Репост из: اهل تمیز
📚سیاووش بر آتش، مصطفی رحیمی

مقایسه‌ی فریدون و کاووس به عنوان دو نوع حاکمیت خردمند و خودکامه.
و بررسی نسبت قدرت و معنویت، آرمان گرایی و واقع گرایی در دو شخصیت سیاووش و کیخسرو
@ahle_tamyz


Репост из: اهل تمیز
📚تراژدی قدرت در شاهنامه، مصطفی رحیمی، نشر نیلوفر، چ۱: ۶۹
بررسی تفسیریِ دو سوگنامه‌ی رستم و اسفندیار و رستم و سهراب، و در پیرامون آن بحث در باب مفهوم قدرت در شاهنامه.
@ahle_tamyz


Репост из: اهل تمیز
📚 زنده یاد دکتر مصطفی رحیمی، تحصیل کرده رشته حقوق بود، اما بیشتر در حوزه های فلسفه و نقد ادبی قلم می زد؛ شرح قانون اساسی مشروطه، ترجمه آثار سارتر، کامو، برشت و نقد های ادبی بر شاهنامه‌ی فردوسی از جمله‌ی آثار جاودان وی هستند.

برای اطلاع بیشتر از زندگی و آثار و آرای مصطفی رحیمی، مقاله منصور هاشمی در مجله بخارا را بخوانید:

 http://mansurhashemi.com/index.php?newsid=87

 @ahle_tamyz


◾️ نهم امرداد سالروز درگذشت زنده یاد دکتر مصطفی رحیمی، حقوق دان، مترجم متون فلسفی و ادبی، و منتقد ادبی است. یادش گرامی🌷

@ahle_tamyz


📚راهزنان سیاست‌نامه(بخش دوم)

🖊 استاد جواد طباطبایی


🔺آن‌چه اینک می‌توان بر این دو امر واقع تاریخی، از ابن اثیر تا آتاتورک، افزود این است که، به تعبیر من، این شرایط امتناع تاکنون رفع نشده –– و البته اینکه آیا این شرایط رفع شدنی است یانه موضوع بحث من نیست! آن‌چه موضوع بحث من در این یادداشت کوتاه است، این درازدستی بی‌آستینان «سابقه دست– و– پا شدگانی» است که گویا تمام شدنی نیست. پیشتر، فرزندان آتاتورک، با تصوری که از این «بی‌سابقگی» پیدا کرده بودند، مولانا را که از ترکی همین قدر می‌دانست که «آب را سو» می‌گویند در صورت مِولانا مِلکِ طِلق خود کرده بودند، و البته آب از آب تکان نخورده بود، شاید، در این بی‌خیالی که ما هستیم، به این زودی‌ها هم نخورد. چنین می‌نماید که در این زمانۀ مناسبات استراتژیکی –– در اصل، «راهبردی» –– که ما با آن دولت علّیه داریم، و در بی‌خبری که دارد مزمن می‌شود، درازدستی دیگری در راه است : اکنون که، با گذشت زمان، مِولانا از هضم رابع ملّت «بی‌سابقه» گذشته، چه اشکالی دارد که مِولانای دیگری را نیز به سرمایۀ نداشتۀ «تورکی– اسلامی» خودمان بیفزایم، زیرا اگر بتوان مولانایی را مصادره کرد، که دربارۀ آن ملّت آن گفته که در ولدنامه از او نقل شده، و عفت کلام اجازه نمی‌دهد که اینجا نقل کنم، تردیدی نیست که خواجه نظام‌الملک را هم که عمری خود و فرزندانش در خدمت تورکان بودند می‌توان آسان‌تر از مِولانا مصادره کرد! اینک می‌توان این پرسش را مطرح کرد که مصادرۀ سیاست‌نامه‌ در امپراتوریِ در حالِ تشکیلِ نوعثمانی چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ هر تفسیری که بتوان از رسالۀ خواجه عرضه کرد، و تفسیر درست آن جز در متن تاریخ اندیشه در ایران ممکن نیست، نمی‌توان از آن نظریه‌ای برای «دولت ترکی– اسلامی» «دست‌ و پا» کرد. آتاتورک، که به بسیاری از ظرافت‌های حکومت در پایان خلافت عثمانی بسی بیشتر از خلیفۀ کنونی التفات پیدا کرده بود، می‌دانست که باید چیزی را «دست‌و پا» کند، اما هلاهلِ تعصب چندان او را کور نکرده بود که شاهنامه را مصادره کند. او می‌دانست که همه چیز مصادره شدنی نیست و مصادره کردن چیزی که نمی‌تواند برازندۀ اندام ناساز کسی باشد موجب خندۀ خلق خواهد شد. چنین می‌نماید که فقدان نظریه‌ای برای خلافت نوعثمانی و ضرورت «دست‌و پا» کردن نظریه‌ای برای پر کردن خلأ آن موجب شده است که جماعت علمای خلیفه اقدام به مصادره خواجه کنند. سبب اینکه ترکان ناچار شده‌اند، به دنبال مصادرۀ «موفقیت‌آمیز» مِولانا، مصادرۀ خواجه –– لابدّ حاجه –– نظام‌الملک را نیز در دستور کار خود قرار دهند، جز این نیست که پس از سده‌ها تجربۀ خلافت عثمانی و «سابقه دست و پا کردنِ» از نوع آتاتورکی کار مُلک آنان نظام نمی‌یابد، و بازگشت به خلافت ممکن نمی‌شود. این نکتۀ مهم تمدنی را ایرانیان بسیار زود، در همان دو قرنی که سکوت اختیار کرده بودند، دریافته بودند که سیاست نمی‌تواند عین خلافت باشد. این نکته ظریف‌تر از آن بود که عربان و، بیشتر از آنان، ترکان بتوانند فهم کنند.

🔸راهزنان سیاست‌نامه. فصلنامه سیاست‌نامه. شماره نهم. تابستان ۱۳۹۷. صفحه ۱۰

@ahle_tamyz


📚راهزنان سیاست‌نامه (بخش نخست)

🖊 استاد جواد طباطبایی


🔺فروغی از آتاتورک نقل می‌کند که به او گفته بوده است : «شما ایرانی‌ها قدر ملّیت خود را نمی‌شناسید، و معنی آن را نمی‌فهمید، و نمی‌دانید که ریشه داشتن، و حقِّ آب و گِل داشتن، در قسمتی از زمین چه نعمتی عظیم است. و ملّیت وقتی مصداق پیدا می‌کند که آن ملّت را بزرگان ادب و حکمت و سیاست، و در معارف و تمدن بشری، سابقۀ ممتَّد باشد. شما قدر و قیمت بزرگان خود را نمی‌شناسید و عظمت شاهنامه را درنمی‌یابید که این کتاب سند مالکیت و ملّیت و ورقۀ هویت شماست، و من ناگزیرم برای ملّت ترک چنین سوابقی را دست‌و پا کنم.» کسی که اندکی از تاریخِ قلب سرزمین‌های تورکستان بزرگ بداند، و ذهن او انباشته از ایدئولوژی‌های جدید «پسامدرنیّت» نباشد، نمی‌تواند در بدیهی بودن اعتراف آتاتورک تردیدی به خود راه دهد. تردیدی نیست که ما ایرانیان، که پیوسته در تاریخ فرهنگی خودمان همچون ماهی در آب بوده‌ایم، اهمیت شاهنامه‌ و بسیاری دیگر از نامه‌های ارجمندی که ستون‌های استوار ملّیت ایران هستند به درستی نمی‌توانیم دریافت. حتیٰ آتاترک نیز می‌دانست که شاهنامه، و نیز بسیاری از همان نامه‌های دیگرِ تمدنِ ایرانی،کتاب‌هایی در میان کتاب‌های بسیار دیگر نیستند، بلکه همچون رمزی از تمدن دیرپایی هستند که ایرانیان آن را از «انفجار کوه و انقلاب اقیانوس گذر» داده‌اند. اینکه آتاتورک به جایگاه چنین نامه‌هایی التفاتی پیدا کرده بود از هوشمندی او به عنوان مؤسسِ برای نظام ملّت ناموجودی است که او می‌بایست برای آن «سوابقی دست– و– پا» می‌کرد. آتاتورک، به عنوان رجلِ سیاسیِ مؤسس، به اقتضای الزامات تأسیس ترکیۀ جدید، با داعیه‌های ناسیونالیسم ترکی، به این ضرورت دست– و– پا کردن سابقه‌ای برای ماقبلِ تاریخ «ملّتی» که می‌بایست از ترکان و بقایای رومیان فراهم می‌آورد به این نکته پی برده بود و نیازی به گفتن نیست که تصوری از بسیاری از الزامات این دست– و– پا کردن سابقه برای مردمانی بی‌سابقه نمی‌توانست داشته باشد، اما سده‌های پیشتر ادیبی مانند ابن اثیر، که اهل ایدئولوژی نبود و جایگاه نامه‌های مهم در تمدن عربی و ایرانی را می‌دانست، این نکته را دریافته بود که تنها ملّتی کهن، مانند ایرانیان، می‌تواند «شاهنامه» داشته باشد و ادب عربی، که اگر هم بتوان زبان یک «ملّت» واحد به شمار آورد، اما زبان «ملّی» نیست، به خلاف زبان فارسی که پیوسته زبان آئینی و ملّی یک ملّت تاریخی واحد بوده، در شرایط امتناع تدوین «شاهنامه» قرار دارد.

🔸راهزنان سیاست‌نامه. فصلنامه سیاست‌نامه. شماره نهم. تابستان ۱۳۹۷. صفحه ۱۰

@ahle_tamyz


📚 شماره‌ی جدید مجله‌ی سیاست نامه مزین است به مقاله‌ای از استاد جواد طباطبایی با عنوان «راهزنان سیاست‌نامه» که در نقد مصادره‌ی خواجه نظام‌الملک توسط برخی جریان های ترکیه، نوشته شده است.

@ahle_tamyz


✅سهروردی، احیاگر حکمت خسروانی

🖊دکتر غلامرضا اعوانی

سهروردی راهی را که ابن سینا رفته بود، کامل کرده و تعریف دیگری از فلسفه ارائه می‌دهد. تعریف او ارسطویی یا یونانی نیست و مراتب بسیار بالاتری برای حکمت قائل است. او حکمت را به حکمت بحثی (یونانی) و حکمت ذوقی (کشفی و تالهی) بخش کرده است. این ابتکار اوست و حکمت تالهی بسیار بالا‌تر از حکمت بحثی یونانی است. از نظر او بیشتر حکمای بزرگ و بلکه عرفا نیز از این حکمت برخوردار بودند.

سهروردی افزون بر این بر این باور است که حکمت کاملا ایرانی است. می‌دانیم که از نظر ارسطو حکمت امری یونانی است. از نظر او دیگر ملل و اقوام حکمت نداشتند، زیرا به تعبیر او این ملل «بربر و وحشی» بوده‌اند. اما با تقسیماتی که سهروردی از حکمت دارد، حکمت خاصه در ایران باستان وجود داشته و حکمای بزرگی در ایران می‌زیسته‌اند. او این حکمت را خسروانی یا حکمت عتیق یا خمیره ازلی می‌نامد. از نظر سهروردی این حکمت که او آن را حکمت اشراق می‌خواند، مخصوص اقوام شرق است.

او بر این باور است که حکمت در غرب، دچار رکود و افول و انحطاط شده و در ارسطو از حکمت ذوقی به حکمت بحثی تنزل پیدا کرده است. این حکمت به معنای اصیل در شرق متافیزیکی و ایران وجود داشته و بزرگ‌ترین و نمایندگان آن بزرگان و خسروان ایرانی بوده‌اند.

سهروردی معتقد بوده در گذشته ایران، شخصیت‌های اسطوره‌‌ای و نمادین و رمزی، حکیمان علی‌الاطلاق بوده‌اند و در آنها حکمت از نسلی به نسلی دیگر منتقل شده و به دوره اسلامی رسیده است. او معتقد است که حکمت از ادریس نبی آغاز و به دو بخش تقسیم شده است. یک بخش به مصر رفته و بخش دیگر به ایران آمده و در اسلام متحول شده است و او خود را وارث این بخش از حکمت می‌داند.

از سوی دیگر، اساس تفکر سهروردی، ایرانی هست؛ به این معنا که کلیدی‌ترین معنا و مفهوم در تفکر سهروردی 《نور》 است. نور امری بسیار بدیهی است که ما هر روز آن را می‌بینیم و با آن همه چیز دیده می‌شود و حقیقت همه چیز آشکار می‌شود. اما این نور حقیقی نیست، بلکه نور مجازی است. اینکه برخی ستارگان نور ندارند، روشن می‌دارد که نور برای خورشید، امری عرضی است و نه ذاتی، زیرا اگر ذاتی بود، آنگاه همه ستارگان خورشید بودند. نور از نظر سهروردی امری مجرد است، اصل نور از نگاه او خداوند است که او آن را نورالانوار می‌خواند. مسأله نور در ایران باستان بسیار اهمیت دارد و جهان‌بینی ایرانیان باستان هم مبتنی بر نور و ظلمت بوده است. تفکر زردشت و دین زردشت بر مبنای دو قاعده نور و ظلمت و مراتب گوناگون آن قرار دارد؛ بنابراین، سهروردی از این موضوع استفاده کرده و یک جهان‌بینی طرح افکنده است که در کتاب «حکمت الاشراق» به روشنی به چشم می‌خورد. این هم از دیگر ابتکارات سهروردی است.
افزون بر این، سهروردی حکمت را رمزی کرده و حکمت رمزی از ابتکارات اوست: یعنی او در چهارده رساله به زبان فارسی و نزدیک بیست رساله به زبان عربی، حکمت را به زبان داستان بیان کرده است.

تفسیر سهروردی از حکمت ایرانی و حکمای پیش از سقراط نیز کاملا ابتکاری است. شایان توجه است ارسطو به فیلسوفان پیش از سقراط به عنوان فیلسوفان ابتدایی نگاه می‌کرده، ولی سهروردی بر این باور است که ارسطو کلام آن‌ها را نفهمیده، زیرا کلام آن‌ها کاملا رمزی و تمثیلی بوده است. حکمت بحثی ارسطویی چون توان فهم کلام رمزی را نداشته، از فهم ایشان عاجز بوده و کلمات حکمی آن‌ها را به ظاهر تفسیر کرده است. پس از دید او، این حکما، سفیران الهی بوده‌اند؛ یعنی پیام الهی برای نوع بشر داشته‌اند. او کلمات آن‌ها را در پرتوی حکمت اشراقی خودش تفسیر می‌کند.

به طور کلی سهروردی تحول بزرگی در فهم و سیر فلسفه و تقسیمات آن، به ویژه در حکمت مشرقی ایجاد می‌کند. او در زمره یکی از بزرگ‌ترین فیلسوفان نه تنها جهان اسلام که جهان است. بد نیست اشاره شود که هانری کُربن که خودش فیلسوف برجسته فرانسوی بود، بیش از چهل سال از عمرش را در فهم و تفسیر حکمت اشراق صرف کرد تا اندیشه او را احیا کند.

@ahle_tamyz


✅سهروردی و فرهنگ ایران باستان

🖊دكتر فتح الله مجتبایی

سهروردی یکی از درخشان‌ترین چهره‌های اندیشه و فرهنگ ایرانی است و حق او به رغم اهمیت فراوانی که از این لحاظ دارد چنان که شایسته است ادا نشده است. در تاریخ فرهنگ ما سهروردی از جهتی قرین و قرینه فردوسی است. همان‌طور که فردوسی زنده کننده‌ی زبان فارسی است و اگر فردوسی نبود هیچ معلوم نیست که وضع زبان فارسی امروز چگونه می‌بود و یا چنین زبانی وجود می‌داشت یا نه، چنان که در سرزمین مصر و آفریقای شمالی و شامات و فلسطین اتفاق افتاد. پیش از ورود اسلام و زبان عربی به این مناطق، مردم این سرزمین‌ها زبان‌های بومی خود را داشتند که امروز آثار اندکی از آنها باقی است. این مردم نه عرب بودند و نه عرب زبان و با غلبه زبان غربی و رواج آن، مردم این نواحی هم عرب شدند و هم عرب‌زبان. چنان که در آسیای صغیر نیز پیش از رفتن ترکان سلجوقی به آنجا، مردم آن ناحیه نه ترک بودند نه ترک زبان و قومیت و زبان و فرهنگ یونانی خود را داشتند ولی با غلبه ترکان و زبان ترکی آنها هم ترک و ترک ‌زبان شدند. ولی در ایران چنان که می‌دانیم چنین نشد.
همان طور که فردوسی زبان و قومیت ایرانی را حفظ کرد، سهروردی هم احیاءکننده‌ی فکر و حکمت ایران پیش از اسلام در دوران اسلامی بود.

@ahle_tamyz


✅حکیم فردوسی و سهروردی

🖊دکتر کریم مجتهدی

فردوسی ۸۲ سال عمر کرده است و شهاب الدین سهروردی حدود ۲۳۸ سال بعد از وفات او متولد شده و مسلما شرایط زندگانی آنها به لحاظ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی عملا تفاوت‌های زیادی داشته است؛ با این حال سهروردی با علاقه و سلیقه خاص خود، چند تن از قهرمان‌های معروف شاهنامه را نام برده و ابعاد روحی و ماورایی آنها را به لحاظ اشراقی تفسیر و تأویل کرده است. همچنین میان سهروردی و فردوسی سنخیت‌هایی دیده می‌شود، هیچ‌کس نمی‌تواند توجه ویژه آن دو را نسبت به ایران باستان انکار کند. واقعا بیهوده نیست که گفته اند حماسه های پهلوانی ایران عملا به نحوی به حماسه های عرفانی و اشراقی منجر می شوند.
تحلیل‌ها و تأویل‌ها که شهاب الدین سهروردی به نحو ابتکاری از تولد زال و کشته شدن اسفندیار به دست رستم، در حکایت تمثیلی عقل سرخ به دست داده است، خواننده علاقه مند به ادبیات حماسه فارسی را به این تأمل وامی دارد که آیا کلا روش این متفکر در مورد موضوع ها و سرگذشت‌های دیگر اسطوره ای و حماسی فردوسی قابل تعمیم است یا نه؟!
در هر صورت رابطه تنگاتنگ این نوع نوشته‌های سهروردی را با ادبیات عرفانی ایران نمی‌توان انکار کرد، ولی آنچه در ضمن کار او بدیع و ممتاز می‌نماید این است که او میان عرفان و حماسه پهلوانی نوعی رابطه نزدیک برقرار می‌کند. هانری کربن در آثار خود نشان داده است که از طریق نظرگاه شهاب الدین سهروردی، حماسه های پهلوانی ایران به سوی حماسه های روحی و عرفانی سوق می‌یابند و سلحشوران و جوانمردان، اعم از اسطوره ای یا حتی واقعی، خواه ناخواه به صورت سالکان و راهیان حقایق عرفانی درمی‌آیند.

@ahle_tamyz


📚 روابط حکمت اشراق و فلسفه ایران باستان، هانری کوربن، گزارش احمد فردید و عبدالحمید گلشن

🔺متن سخنرانی های کوربن در موزه ملی در سال ۱۳۲۴ که همان موقع به صورت کتاب نیز منتشر شد.

@ahle_tamyz


📚 شرح و تاویل داستان های رمزی سهروردی، تقی پورنامداریان، تهران: سخن، ۹۰، ۵۲۸ص

🔺 متن و گزیده هایی از داستان های رمزی سهروردی همراه با شرح و تفسیر

@ahle_tamyz

Показано 20 последних публикаций.

569

подписчиков
Статистика канала