خاطرات و روزنوشت ها


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


اگرچه اين يك كانال شخصي براي بيان خاطرات، به ويژه يادداشت هاي روزانه زندان، و دلمشغولي هاي شخصي امروز و دغدغه هاي فرداست، اما همچون رسانه هاي پيشن تريبوني براي بازپخش ديدگاه هاي گوناگون است، حتي مخالف

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


🗒در شگفتم این جماعت دم زمولا میزنند و راه دیگر

✍§dامتداد-محسن آرمین

§eپخش فیلم اعترافات دخترک رقصنده در رسانه #ملی با واکنش منفی گسترده‌ای در سطح #جامعه مواجه شد.

§eیقیناً همه کسانی که #اعتراف و گریه دخترک را محکوم کردند با کار او موافق نیستند و آن دسته نیز که عمل او را مذموم نمی‌دانند لزوماً خود حاضر به اقدامی مشابه نیستند.

§eحتی می‌توان مدعی شد منتقدان اعم از آنان که عمل دخترک را اخلاقاً #محکوم نمی‌کنند و آنان که آن را غیر اخلاقی می‌شمارند، با انتقاد و مخالفت با عمل دخترک از سوی شهروندان مشکلی ندارند و آن را امری طبیعی و حق هر شهروندی می‌دانند که نسبت به فرهنگ و #اخلاق جامعه خود احساس مسؤلیت کند.

📌پس مشکل کجاست و جامعه از عمل رسانه ملی چه برداشتی دارد که آن را محکوم می‌کند؟ به گمان من مشکل این است که رسانه ملی به عنوان #رسانه‌ای متعلق به #حاکمیت هنوز اخلاق و مسؤلیت حاکمیت بودن را درک نکرده است و نمی‌داند اخلاق متناسب با این مقام چیست. و این مشکل بخش مهمی از حاکمیت ماست.

📌 افسوس از این که تا چه اندازه از این حقایق و آموزه‌های انسانی دور هستیم و خشم از این که این جماعت دم زمولی می‌زنند و راه دیگر می روند. تفاوت این نگاه به مسؤلیت و اخلاق حکومت داری با آن چه صدا و سیما با پخش فیلم اعترافات دخترک به نمایش گذاشت تفاوت اخلاق و بی اخلاقی، حکمت و سفاهت، تدبیر و بی تدبیری و اعتماد به نفس و احساس ضعف و حقارت است.

📌رسانه ملی در پخش اعترافات دخترک همان ضعف و ناتوانی را آشکارا به نمایش گذاشت که بارها در برابر رسانه‌های کوچک به اثبات رسانده است.

✅برای خواندن متن کامل این یادداشت روی دکمه "INSTANT" بزنید:
https://goo.gl/bhmDE9


🌀🌕🌀 صلح ابتدایی/ پیشگیرانه

✍️ دكتر داود فيرحي

🔹 صلح پیشگیرانه در ادبیات شیعه که جلوی نزاع را پیش از درگیری می گیرد، یکی از اصول دیپلماسی است.
🔹 در سنت فکری ما، کتابی به نام کتاب صلح در ادبیات فقهی و شیعه وجود دارد. در بحث جنگ و یا عقود هم بحث صلح طرح می شود.
🔹 تفکر فقهی ما این موضوع را پذیرفته که صلح قراردادی برای دفع نزاع است. این نوع صلح را به صلح ترمیمی می شود تعبیر کرد.
🔹 در مکتب شافعی از صلح دیگری نام میبرند که شروع می شود و قوانینی تعیین میکنند؛ در ادبیات ما به آن صلح ابتدایی یا صلح پیشتاز می‌گویند.
🔹 فقهای ابتدایی ما عقیده داشتند که صلح پیشگیرانه باطل است. امروز اکثر اهل سنت به استثنا بعضی فقهای شافعیه به همین عقیده هستند؛ اما از دوران قاجار به بعد در ادبیات شیعه صلح وارد تعبیر دیگری شد.
🔹 بعضی از حقوقدان‌های ما مثل مرحوم کاتوزیان مخالف صلح ابتدایی بودند؛ ایشان می‌گفتند صلح ابتدایی بقیه قراردادها را از بین می‌برد اما اخیرا این نوع از صلح خیلی طرفدار پیدا کرده است. صلح ابتدایی به این معنا است که مذاکره کننده قبل از اینکه منتظر تولید نزاع باشد با خلاقیت‌های خود وارد قراردادهای صلح می‌شوند؛ قراردادهایی که اختلاف را کم می‌کند.
@Feirahi


#زلف_سخن(#ادبيات و فرهنگ)👇👇👇👇👇
https://t.me/zolfesokhan2


به نام خدا

پرنده بلند برواز ديگر ي از خانواده بزرگ ملي مذهبي تن رنجورش را به خاك ميهن پر افتخارش سپرد و روح بيقرار و مشتاق ديدار دوست را به جوار قرب الهي رساند و ارام گرفت
محمد بسته نگار عمری با صفا و اخلاص در کنار ديگر مبارزان عدالتخواه و در راه ايران و ايمان هر خدمتي از عهده اش برمي امد را مسئولانه و صمیمانه انجام داد وتا واپسین دم حیات به عهد خدمت به خلق خود وفا کرد .او از نسل اول نو اندیشان دینی بود و علاوه بر اینکه خود نیروی اندیشمند واثر گذار بود با همکاری در شرکت انتشار و بعد ها در ایران فردا در نشر اندیشه روشنفکران مسلمان نقشی بزرگ داشت . بسته نگار مومن، معتدل ، خردمند ، همیار ، وحدت بخش ، منصف ،شجاع پرتلاش و پیگیر بود و از موثرترین دوستان ما در شورای فعالین ملی مذهبی به شمار می رفت .
جای خالی بسته نگار پرکار بی ادعا و بی شعار را همیشه حس خواهیم کرد و یاد او همیشه الهامبخش ما خواهد بود .
با همه اندوهي كه در قلب هاي داغدارمان حس ميكنيم ،از اینکه دوست و همفكرمان راه زندگی و مبارزه خود را باهمه مشکلاتش بانهایت سرافرازی به فرجام رسانده اند در اعماق جان ارامش خاطر داريم . برای خانواده بزرگ ملي مذهبي و خانواده سرافراز بسته نگار و طالقانی صبرو عاقبت به خیری مي طلبيم. خداوند اورا باخیل نیکانی که در زندگیش همراهی شان کرد محشور کند .
سلام براو ، بر زادنش و زیستن و مرگش .
سلام بر راه و اندیشه ای که برایش زیست .
سلام بر دوستان او که بر راهش پایدارانند.

رضا اقا خاني ، حميد احراري ، عباس پوراظهري، حبيب الله پيمان ، مسعود پدرام ، سعيد درودي ، عليرضا رجايي ، رضا رييس طوسي ، حسين رفيعي ، بهمن رضا خاني ،عطوفت رويين ، احمد زيد ابادي ، حامد سحابي ، فريدون سحابي ، پوران شريعت رضوي ، احسان شريعتي ، سوسن شريعتي ، سارا شريعتي ، فيروزه صابر ، كيوان صميمي ، اعظم طالقاني ، امير طيراني ،امير نظام الدين قهاري , محمود عمراني ، فاطمه گوارايي ، مينو مرتاضي لنگرودي ، محمد محمدي اردهالي ، سعيد مدني ، ناصر هاشمي


در جهان کنترل شده و رقص گلولههای خشم
********************

✍️ دکتر محمد جواد کاشی*

🌕 برای نسل جوان، حساسیت بیش از حد نظام در مقابل بیحجابی یا رقص دختران غیر قابل فهم است. واقعا در کوران این همه مشکلات، بازداشت یک دختر هفده ساله و بازجویی از او و انتشارش در تلویزیون چه معنایی دارد؟ در این میان واکنش منتقدان و رسانههای خارجی حائز اهمیت است. آن ها این رفتار را نشانهی استبداد، جهل و تحقیر زنان به شمار میآورند.
فضاهای مجازی پر شده است از تصاویر و فیلمهایی که دختران در حمایت از آن دختر هفده ساله می‌رقصند. دختران می‌رقصند و می‌رقصند و می‌رقصند، و گویی می‌جنگند و می‌جنگند و می‌جنگند. می‌رقصند اما گویی صدای خشم‌آلود گلوله‌ای شنیده می‌شود. دختری که در مقابل یک مسجد می‌رقصد همزمان تیری شلیک می‌کند.
باید به صدای یکدیگر گوش داد. آن که بازداشت و بازجویی می‌کند نماینده‌ی بخش مهمی از طبقات متدین و سنتی جامعه ایران است. و آن که می‌رقصد نماینده‌ی بخش دیگری از جامعه. هیچ‌کدام از جامعه‌ی ملی حذف شدنی نیستند. آن که سرکوب می‌کند باید بداند چه چیز این همه خشم او را از رقص یک دختر هفده سال لبریز می‌کند. او نیز که در حمایت از آن دختر هفده ساله در مقابل یک مسجد می‌رقصد باید بداند چه چیز او را این چنین بر می‌انگیزد.
ما همه در یک قلمروی سرزمینی زندگی می‌کنیم، اما دو تصور از جمع خود داریم. هرکس درک از خود و زندگی شخصی‌اش را بر درکی از کل و جماعت کلی استوار کرده است. معجزه‌ی گفتگو گشودن امکان تامل بر جهان دیگری‌ست، قبل از آن که دست به قضاوت و خشونت بزنیم.
بازجوها نماینده‌ی بخش مهمی از متدین‌های سنتی هستند. آن‌ها امکان رستگاری شخصی خود را در وجود جماعتی می‌یابند که تابع ضوابط شریعت است. همه‌چیز، همه‌ی رفتارها و گفتارها، حتی نیات و مقاصد، تسلیم احکام متشرعانه است. حال از سر رضایت یا زور. آن‌ها فعلا از نعمت وجود دستگاه نظارت و سرکوب نظام بهره مندند. اگر نظام نباشد به هزار شیوه‌ی دیگر واکنش نشان خواهند داد
ضابطه‌مند متشرعان، تن زنان بیش از هر چیز باید تحت نظات و کنترل باشد. هیچ چیز بیش از تن زنان این جهان استوار را از هم نمی‌پاشاند. تن بی‌مهار زنان بیش از هر چیزی قادر است استوانه‌های جهان مطلوب متشرعان را زیر و رو کند. اگر به اسناد تاریخی رجوع کنید متدین‌ها و روحانیون مسئله و مشکل خاصی با رژیم پهلوی نداشتند. مسئله‌ی مهمی که حساسیت آن‌ها را بر می‌انگیخت آزادی زنان و تن بی‌مهار آنان بود. هنوز هم که هنوز است بیشترین عامل همبستگی طبقات سنتی و متدین با هم و با نظام، حراست جامعه از تن بی‌مهار زنانه است. متدین‌های سنتی تداوم هستی جمعی و فردی خود را مشروط به تادیب تن زنان می‌داند. خدا به منزله‌ی مقدس‌ترین نام با عریانی تن زنان گویی از جهان شان رخت بر می‌بندد. شیطان بر همه جا مسلط می‌شود، شرارت زیر پوست‌هاشان رسوخ میکند و زندگی‌شان را تباه. بازجوها به نمایندگی از این طبقات بازجویی می‌کنند.
طبقات مدرن اما درکی دیگر از جماعت کلی دارند. اگر درک طبقات سنتی کلیت مردم را شامل می‌شود، آن‌ها به جماعتی محدودتر وابسته‌اند. به نظر آن‌ها من و طیفی که مثل من زندگی می کنند مرجعیت دارند. آن‌ها با دیگران در قلمرو سرزمینی کاری ندارند. نمی‌خواهند زحمتی برای دیگران فراهم کنند. متقابلا نمی‌خواهند دیگران هم برای آن ها زحمتی ایجاد کنند. آ‌ن‌ها اصولا به قلمرو سرزمینی فکر نمی‌کنند، گاهی به جماعتی در درون این قلمرو نظر دارند. و گاهی هم قلمرو نگاه و احساس‌شان به دوردست‌ها می‌رود، بیرون از این قلمرو سرزمینی. آن‌ها نمی‌توانند بفهمند چرا طبقات متدین سنتی این همه با نفرت و خشم به رفتار فردی آن ها نظر دارند.
دو تصور از جماعت در سطح ملی وجود دارد. برای کسانی قلمرو ملی یک قلمرو تک‌ساحتی ست. با سازمان‌دهی طراحی شده و نظم یافته. بیشترین هدف این سازمان دهی، تن زنانه است. حساسیت این ذهنیت در مراتبی بسیار پایین‌تر ممکن است متوجه فساد، ظلم، تبعیض و تحقیر در سطح اجتماعی شود. اما در تصور دیگر اصولا جماعتی در سطح عام و کلی وجود ندارد. هرکس هر طور بخواهد می‌تواند زندگی کند. هیچ‌کس متولی هیچ‌کس نیست. گوهر زندگی خرسندی و لذت فردی ست. در تقابل با جهان طبقات سنتی تن زنان بیش از هرچیز نشانه‌ی رهایی، آزادی و زندگی عاری از قیود بیرونی‌ست. بر بی‌مهاری تن زنان انبوهی از آرمان‌های فرو خفته تلنبار می‌شود: شادی، آزادی، رهایی، دموکراسی و رفاه.
میان این گروه‌ها و گروه‌های متدین سنتی، یک وجه مشترک هست: این‌ها نیز غیر از آزادی زنان چندان دلمشغول فساد و ظلم و تبعیض در سطح عمومی نیستند.

* محمدجواد غلامرضاکاشی پژوهشگر ایرانی حوزه علوم سیاسی و جامعه‌شناسی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی است.
@javadkashi


🌹🌹

اخوان المسلمین

داود فیرحی:🔻

🔹 "اخوان المسلمین" به عنوان قوی ترین تشکل، جنبشی نیست که بتوان آن را از جهان اسلام حذف کرد. این جنبش در کشورهای اهل سنت، همچون استخوانی در گلو است. چون اگر فضا آزاد باشد، پیروز خواهد شد و اگر سرکوب گردد، محبوب مردم می شود. در جریان های اخوانی، تنها اخوان سوریه رادیکالی است که آن هم به بحران دوران حافظ اسد برمی گردد. تیپ رفتاری اخوان مانند نهضت آزادی ایران می باشد اما اخوان سازمانی پیچیده تر است. بخش نظامی اخوان هیچ گاه کشف نشده و تنها یک بار در دوران ناصر فاش شد. اخوان، بخشی روشنفکر و فرامذهبی است که از حنفی ها و شافعی ها نیز نیرو می گیرد. با اینکه این جنبش از دل سلفیه به وجود آمد، همیشه نوعی نوآوری در آن وجود داشته است. (دموکراسی پارلمانی، ایده ی مرکزی آنهاست.)
🔹 اخوانی ها در مبارزه دموکراتیک بسیار مهارت دارند اما در اجرا با مشکل مواجه می شوند زیرا فاقد تجربه کافی هستند. از لحاظ استراتژیک، ارتباط و دوستی جمهوری اسلامی ایران با اخوان بسیار مفید است زیرا مخالف سلفی گری هستند.
🔹 اخوان المسلمین همواره در مرز بین سری بودن و علنی شدن است؛ به همین دلیل دولت ها از آنها واهمه دارند. زمانی که اخوان به عنوان تشکل سیاسی مشغول به کار است از آن انتظار می رود که آشکار باشد اما بخش بزرگی از آن همچنان پنهان است. به همین دلیل برخی معتقدند که تقیه شیعه، حلقه پنهانی صوفیان و تجربه فرماسونری است که بر آنها تأثیر گذاشته است. تشکیلات آنها یکی از قوی ترین تشکیلات دنیا می باشد. اخوانی ها در کار خود مصر و خستگی ناپذیر هستند. شبکه اخوان پوپولیست نبوده و نمی تواند توده ای باشد. اکثر انسان های باهوش و با ذکاوت را جذب کرده و دانشگاه ها مراکز عمده آنان است. در حالی که سلفی ها از طبقه پایین اجتماع نیرو جذب می کنند، اخوان از یقه سفیدها استقبال می کند.
🔹 مرشد در اخوان مقدس است و در نهایت دموکراسی به اقتدارگرایی رهبر تبدیل می شود. سخنان مرشد فراتر از سازمان تلقی شده و کاریزما می گردد. ایده مرشد اعظم به شدت در شبکه تأثیر گذار است. این مرشد جهانی است. اظهارات مرشد، اظهارات رسمی و مذهبی كل اخوان است. مرشد اخوان تاکنون از مصر بوده و نماینده جهانی نداشته است. مرشد نیز باید زنده و آزاد باشد و اگر اسیر شود، مرشد دیگری انتخاب می شود. منظور آنان از شورا، دموکراسی شورایی است و شورای آنان از جنس چپ نیست.
🔹 نوسان دولت شان بین دولت دینی و مدنی است. دولت دینی در پی اجرای شریعت است اما دولت مدنی در پی اجرای قواعدی از نظم است که مخالف شریعت نباشد. اخوان معتقد است که جامعه باید بر اساس مقاصد اسلامی حفظ شود، اما سلفی ها جامعه ی اسلامی را بر اساس احکام اسلامی اداره می کنند.
@Feirahi


بازگشت همه به سوي اوست

ملي بود و مذهبي، از سلاله ي پاكان روزگار، و از ياران وفادار مصدق، طالقاني، شريعتي، بازرگان و سحابي؛ پدر و پسر.
محمد بسته نگار تا واپسين روزهاي عمر، حتي آن زمان كه بيماري هاي مزمن خانه نشينش ساخته بود، هيچگاه كتاب و قلم از دست ننهاد و از گفتن حقيقت دست نشست، چون خواندن و انديشيدن مرام او بود، قلم توتم و افشاي حقايق راه و رسم زندگي او.
درگذشت داماد طالقاني بزرگ، اين مرد هميشه در صحنه را به تمام ملي- مذهبي هاي راستين، به ويژه همسر بزرگوار، فرزندان، بستگان و دوستان او تسليت عرض مي كنم.
مرامش زنده، راهش پر رهرو و روحش شاد باد.


عيسي سحرخيز


به رقصیدن #مائده_هژبری نگاه میکنم و داستان "دیوارنگاره" اثر خولیو کورتاسار را به یاد میآورم. "دیوارنگاره" داستان مردی است در آرژانتین دیکتاتورزده که بیهیچ انگیزه و تنها از سر بطالت روی دیوارها طرح میکشد. طرحهای او سیاسی نیست اما در حقیقت اهمیت چندانی ندارد، چون در حکومتهای خودکامه ممنوعیت شامل هر چیزی میشود. پس، طرحهای او مشمول قاعدهی زدودناند. روزی، مرد در کنار طرح خودش طرح دیگری مشاهده میکند. او هیچ امکانی برای تعیین هویت نگارنده ندارد، اما خصوصیات طرح جدید (انحناهای خطوط، استفاده از رنگ‌های گرم و ...) به او القا می‌کند که نقاش آن یک زن است. از اینجا به بعد، مرد شاهد تکاپوی مضاعف پلیس برای امحای طرح‌های جدید است، گویی که حکومت هم به زنانگی طرح‌ها پی برده و آن‌ها را بیش از طرح‌های مردانه برای امنیت خود مخاطره‌آمیز می‌داند.

جادوی داستان کورتاسار در بافت معمایی آن نیست، در کشفی هستی‌شناختی است: مهم نیست ذاتِ کنش زنانه سیاسی باشد یا نه، چراکه این خود کنش زنانه است که پایه‌های تفکر توتالیتر را به لرزه در می‌آورد.
سالها پیش، عبدالله اوجالان گفته بود که مقاومت امری مطلقاً زنانه است. شاید گفته‌ی اوجالان در نظر آن‌ها که او را نمی‌شناسند اظهارنظری ریاکارانه باشد یا دستکم تلاشی برای تغزلی کردن جنگ؛ مشابه آنچه هفتادسال قبل‌تر مایاکوفسکی به شاعرانه‌ترین شکل ممکن انجام داده بود. زنانه خواندن مقاومت هیچ ارتباطی با نظریه‌های فمنیستی یا تقسیم‌بندی‌های جنسیتی ندارد، بلکه اشاره‌ای است به یکی از آخرین امکانات بنیادین اما مغفول مانده‌ی بقا. چیزی شبیه به ادبیات که به باور من واپسین مأمن و پناه برای نوع انسان است.

از صفحه‌ی اینستاگرام #آروین_آبدرم

http://telegram.me/tahlyleejtemaaey


Репост из: محمد رضا عالی پيام - هالو
بعد از ماجرای #مائده_هژبری یاد شعری از زنده یاد شهریار افتادم که الان تو هیچ یک از دیوان‌های چاپ جدیدش نیست ولی در خاطرها هست:


یک دم ز حقوق مدنی دم بزن ای زن/
وین دام سیه سلسه بر هم بزن ای زن/
این جامه‌ی ماتم به دل ما زده صد چاک/
صد چاک در این جامه‌ی ماتم بزن ای زن/
آبستن عیسی تکامل تویی آخر/
پس چاک به پیراهن مریم بزن ای زن/
بگشای چو خورشید رخ و تیر تجلی/
بر دیده‌ی نامحرم و محرم بزن ای زن/
تا زخمه ی سازت بدرد پرده ی اوهام/
این نغمه گهی زیر و گهی بم بزن ای زن/
با سعی و عمل پرچم اقبال و شرف را/
مردانه به سرتاسر عالم بزن ای زن/
بر برگ گلت شبنم اشک این همه بس نیست؟/
دیگر به سر و سینه‌ی خود کم بزن ای زن/ .


👇
شب نشینی هالو
@sh_n_halloo
کانال اشعار #هالو
@mrhallo

https://t.me/mrhallo/366
محمدرضا عالی پیام


دادستان محترم شهر تهران
آنکاه که به آموختن علم حقوق پرداختم، هرگز گمان نمیکردم نامه نوشتن به دادستان پایتخت ایران مستلزم پاسخگویی به افکار عمومی باشد، اما این اتفاق افتاده است، اظهارات شما به عنوان کسی که باید داد مردمان را بستاند همیشه تعجب برانگیز بوده است، اما در آخرین اظهاراتتان که در روزنامه مورخ 97/04/11 منتشر شده است، دو نکته مهم وجود داشت که مرا واداشت نکات زیر را برایتان توضیح دهم: الفشما اظهار داشتهاید شرکت در تظاهرات غیر قانونی است و سپس با زبان همیشگی که شایستهی مقامات نظامی است، ضمن جلوگیری از آزادی بیان شهروندان این کار را بدون ارائه‌ی هیچ دلیل و منطقی غیر قانونی اعلام کرده‌اید.
در حالی که اصل 27 قانون اساسی، آزادی اجتماعات را بدون نیاز به اخذ مجوز به رسمیت شناخته است.
در جریان تصویب این اصل در مجلس خبرگان قانون اساسی، اصل 27 با چهار بار جرح و تعدیل به رای گذاشته شد. هر بار که پیشنهاد آزادی اجتماعات با اخذ مجوز از مراجع ذیربط داده شد، نمایندگان خبرگان قانون اساسی تعمدآٌ به آن اصلاحات رای ندادند و دست آخر این اصل با تاُکید بر عدم ضرورت اخذ مجوز تصویب شد.
نیازی نیست از شما بخواهم صورت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی را بخوانید. فرض بر آن است که آن را مطالعه کرده‌اید.
ب – شما در پاسخ به افکار عمومی که از صدور حکم دو سال حبس برای بی‌حجابی شگفت زده شده است، اظهار داشته‌اید که برای این کار در آخرین پرونده 20 سال حبس صادر شده است! آقای دادستان! تا آنجا که من بیرون از زندان بوده‌ام برای متهمان این پرونده‌ها 1 و 2 سال حبس صادر شده بود.
شاید در آخرین پرونده ای که دادگاه آن دو روز قبل از بازداشتم تشکیل شده بود، قاضی چنین حکم حیرت آوری صادر کرده باشد، زیرا :
قاضی اطلاع داشت موکلم برای سفری به خارج رفته است، پس موقعیت خوبی است تا به دیگران درس عبرت داده شود زیرا همانطور که شما هم اشاره کردید اصولاٌ دستگاه قضا به وسیله‌ای برای ایجاد رعب و وحشت و عبرت دیگران تبدیل شده است که جای بسی تاُسف است.
و احیاناٌ دستور بازداشت من نیز در صورت صحت فرض بالا، به عنوان وکیل پرونده بی دلیل نبوده است.
شکایت بازپرس پرونده نیز که از کاشان ارسال کرده بود اتفاقی و یک تصمیم شخصی نبوده است، آقای دادستان! افکار عمومی از واکنش دستگاه قضا در قبال بی حجابی و سکوت سنگین همین دستگاه در قبال اسید پاشان و متجاوزان حیرت زده است.
اکنون از قضات خود بخواهید احکام خود را سه رقمی کنند، حبس هایتان را سنگین‌تر کنید، الفاظ زشت به کار ببرید، نتیجه‌ای نخواهد داد، زیرا زنان تصمیم گرفته‌اند بر بدن خویش فرمانروایی کنند و مردان ما نیز از این رفتا‌رها که توهینی به شخصیت و اراده‌ی آنان است، دوری می‌جویند.
در پایان آرزو میکنم که هرگز شما را با ترازوی مشابه اظهارات‌تان قضاوت نکنند این اظهارات مسالمت جویانه نیست.
نمیخواهم بگویم خشونت آمیز است، زیرا هیچ دادستانی نباید اظهارات خشونت آمیز داشته باشد.
راستی آقای دادستان، فرزندان‌تان در باره‌ی اظهارات‌تان چه فکر می‌کنند؟ آیا شما می‌دانید؟ و آیا هرگز از آنان پرسیده‌اید؟
نسرین ستوده
تهران – زندان اوین
تیر 97


ماجرا دراز کنید، اما قصه کوتاه کنید.
بله داستان دختر خانمی است که رقصیده است. دنیای مجازی را هم به رقص وا داشته است انواع اقسام رقصنده در میدان امده اند تا قصه دراز کنند.
رفتار صدا و سیما محکوم دو قبضه است.
پرسشی دارم از آگاهان مجلس که این جا است که باید ماجرا دراز کنیم.چرا که قصه رقص کوتاه است فراموش می شود.
اما ماجرای این برخورد ها و اعتراف گرفتن ها را طرف مقابل ادامه می دهد.
خوب سوال این است چرا ادامه می دهد؟مگر از محکومیت ان اگاه نیست چه سودی می برد از این روش اعتراف گیری؟
اما ماجرا داراز تر کنیم اول ازبرخی روحانیون می پرسیم که شما مخالف این اعتراف گیری هستید.اعلام کنید که سبک زندگی تحمیلی نیست. پس طرحی دهید که فقه شما اجازه تنبیه قانونی را نمی دهد.ان گاه است که می شود با شما وارد گفتکوی دیگری شد.
بعد از جامعه شناسان می پرسیم این سبک زندگی در ایران دارای چه باید نباید هایی است که به ان باید پرداخته شود.
از روشنفکران عمومی می پرسیم که برخورد شما با این نوع مسائل چگونه باشد .دنباله جو رفتن یا صحه گذاشتن یا برخورد درست با موضوع ؟
مثلا ما سبک زندگی ها را به رسمیت می شناسیم اما هر سبکی را قبول نداریم.پس باید کدام وجه موضوع را عمده کنیم؟
اصولگرایان معترض به این اعتراف هم پاسخ دهند شما فقط به این دلیل که اعتراف تاثیر منفی برای نظام داشته است مخالفید.
سوال این است که خوب نظام باید فرد را مجازات کند اما علنی نکند؟
این نقد شما از این زوایه به نظام ریا کاری نیست.
پ-ن- عکس فائزه خانم را نگذاشتم چون نمی دانم از کدام عکس ایشان استفاده کنم که برایش باز مشکل نشود.

تقي رحماني


هشدار جمعی از فعالان سیاسی و مدنی در باره زندانیان سیاسی و عقیدتی

جمعی از فعالان مدنی و سیاسی در نامهای نسبت به بازداشت های اخیر هشدار داده و خواستار آزادی زندانیان سیاسی شدند. در بخشی از این نامه که در اعتراض به بازداشت نسرین ستوده منتشر شده آمده است: "درشرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری به همبستگی ملی نیاز دارد و مردم در تنگنا قرار گرفته و تهدیدات نظام سلطهی بینالمللی افزایش یافته است، علیالقاعده حکومت نیازمند رابطهای بهتر با جامعه مدنی است ولی درست در همین فضا، بازداشت خانم ستوده که یکی از فعالان جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر است اتفاق می‌افتد. "

متن این نامه به شرح زیر است:

در شرایطی که کشور بیش از هر زمان دیگری به همبستگی ملی نیاز دارد و مردم در تنگنا قرار گرفته و تهدیدات نظام سلطه‌ی بین‌المللی افزایش یافته است، علی‌القاعده حکومت نیازمند رابطه‌ای بهتر با جامعه‌ مدنی است ولی درست در همین فضا، بازداشت خانم ستوده که یکی از فعالان جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر است اتفاق می‌افتد.

در این اقدام اگر تعمدی هم برای تخریب پایه‌های امید و همبستگی در جامعه نباشد ولی نتیجه‌ی طبیعی آن، افزایش شکاف بین مردم و نظام خواهد بود.

از این رو ما امضاکنندگان با تاکید بر ضرورت تقویت همبستگی ملی و ترمیم شکاف‌های حاصل از بی‌تدبیری‌های گذشته در مناسبات صاحبان قدرت با بدنه‌ی اجتماعی، تضییع حقوق کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و نیز استمرار زندانی بودن نسرین ستوده، عبدالفتاح سلطانی، نرگس محمدی و سایر محبوسین و محصورین را ناقض عدالت و مخرب رابطه‌ی ملت و حکومت می‌دانیم و خواستار پایان دادن به رویّه های فوق هستیم.

امضاکنندگان:

۱-محمد کریم آسایش ۲-حمید آصفی ۳-محمد رضا آهنی ۴-محمد ابراهیم زاده ۵-بهمن احمدی آمویی ۶-نوشین احمدی خراسانی ۷-زینب اصغرپور ۸-پیام اغصانی ۹-شهناز اکملی ۱۰-طاهر اکوانیان ۱۱-آرمان امیری ۱۲-نسیم باقری ۱۳-محمد بسته‌نگار ۱۴-ژیلا بنی یعقوب ۱۵-باربد بهروان ۱۶-قربان بهزادیان نژاد ۱۷-سید علیرضا بهشتی ۱۸-جواد پارسا ۱۹-مهدی پناهی ۲۰-عباس پوراظهری ۲۱-مریم پورعینی ۲۲-احسان پویافر ۲۳-طلعت تقی نیا ۲۴-بهروز توکلی ۲۵-خالد توکلی ۲۶-رضا تهرانی ۲۷-وحید تیزفهم ۲۸-برهان ثقفیان ۲۹-محمدامین چاردلی ۳۰-مهدی حاجتی ۳۱-نادر حاجی محسن ۳۲-فاران حسامی ۳۳-نرگس حسینی ۳۴-ولی حق شناس ۳۵-مهدی حیدری ۳۶-فاطمه خرمی دوست ۳۷-مازیار خسروی ۳۸-پیام درفشان ۳۹-نازیلا دلیرنیا ۴۰-سعید دهقان ۴۱-معصومه دهقان ۴۲-زهرا ربانی املشی ۴۳-جواد رحیم پور ۴۴-کیوان رحیمیان ۴۵-کامران رحیمیان ۴۶-علی رحیمی مقدم ۴۷-یونس رستمی ۴۸-پارسا رشیدنورالهی ۴۹-سعید رضوی فقیه ۵۰-زینب روئینه ۵۱-آمنه رضایی ۵۲-سعید رضایی ۵۳-شهین رضایی ۵۴-عزیزه زارع پور حیدری ۵۵-رقیه زارع پور حیدری ۵۶- وحید زارع زاده ۵۷-محسن زینعلی زاده ۵۸-حسام سلامت ۵۹-مائده سلطانی ۶۰-پانته‌آ سهیلی بابکی ۶۱-فخری شادفر ۶۲-احسان شریعتی ۶۳-هرمز شریفیان ۶۴-ماشاءالله شمس الواعظین ۶۵-مهوش شهریاری ۶۶-شایا شهوق ۶۷-فاطمه صدقی زاده ۶۸-محسن صفایی فراهانی ۶۹-کیوان صمیمی ۷۰-طاهره طالقانی ۷۱-حسین طاهریان ۷۲-روح‌الله طایفی ۷۳-رحیم عابدان زاده ۷۴-احد عبدالحسین وند ۷۵-صدرا عبداللهی ۷۶-توحید عطوفت ۷۷-ابوذر علوی ۷۸-افسون علیمرادیان ۷۹-محمدعلی عمویی ۸۰-داود فرهادپور ۸۱-علیرضا فرهانی ۸۲-سمیه فرید ۸۳-مهدی فقیه ۸۴-فیروزه فیروز ۸۵-جابر فیروزی ۸۶-عزیز قاسم زاده ۸۷-مهدی قدیمی ۸۸-غنچه قوامی ۸۹-بهزاد کاظمی ۹۰-آرمان کرم بخش ۹۱-ژیلا کرم زاده مکوندی ۹۲-حسین کروبی ۹۳-محمد کریم بیگی ۹۴-مریم کریم بیگی ۹۵-فریبا کمال آبادی ۹۶-ساجده کیانوش راد ۹۷-آساره کیانی ۹۸-آرش کیخسروی ۹۹-آریاناز گلرخ ۱۰۰-داریوش لطیف پور ۱۰۱-حسین مجاهد ۱۰۲-سعید محمدی ۱۰۳-عمادالدین محمودی ۱۰۴-مهراد مرادخانی ۱۰۵-عبدالله مرادی ۱۰۶-زهرا مشتاق ۱۰۷-عالیه مطلّب زاده ۱۰۸-محمد جواد مظفر ۱۰۹-بدرالسادات مفیدی ۱۱۰-محمدرضا مقیسه ۱۱۱-محمد مقیمی ۱۱۲-علی ملیحی ۱۱۳-احمد منتظری ۱۱۴-آرش موسوی ۱۱۵-یوسف مولایی ۱۱۶-فرهاد میثمی ۱۱۷-امیرسهیل میرزایی ۱۱۸-نسرین نافعی ۱۱۹-ضیا نبوی ۱۲۰-ابوذر نصراللهی ۱۲۱-مرتضی نورمحمدی ۱۲۲-محمد نوری خالی چی ۱۲۳-مصطفی نیلی ۱۲۴-صدیقه وسمقی ۱۲۵-احمد هاشمی ۱۲۶-بهاره هدایت

منبع: سایت خبری تحلیلی کلمه


🔵 زهرا رهنورد: رییس صداوسیما بابت این مصاحبه مخوف عذرخواهی کند

🔻 دکتر زهرا رهنورد به انتشار نمایشی موهن از صداوسیما را که در آن اعترافات دختری را که در اینستاگرام تصاویری از رقص خود را منتشر کرده پخش کرده است واکنش نشان داد.

🔻به گزارش کلمه زهرا رهنورد، قرآن پژوه و فعال زنان که سالهاست به همراه همسر خود میرحسین موسوی در حصر خانگی به سر می برد گفته است:
رئیس صدا و سیما، از وجدان عمومی ملت ایران عذرخواهی کند. صدا و سیما در مصاحبهای مخوف، چنگاندازی و خراش به روح دخترکی نوجوان را به تصویر کشید. تا کجا باید این رفتار ضد انسانیت و جوانی را شاهد باشیم؟

🔻 به گزارش کلمه در روزهای گذشته انتشار این گزارش از صداوسیما که به خاطر رقص دختری نوجوان از وی اعتراف گیری و پخش شده است موجی از انزجار در همه گروههای مدنی با گرایشهای متفاوت ایجاد کرده است.


🔷چه کسانی برای اعتراف تلویزیونی اولویت دارند؟

📝حمیدرضا شکوهی

🔻چند دختر نوجوان بودند که هر کدام برای خودشان در اینستاگرام دابسمش می کردند و می رقصیدند و عکس رقصشان را به اشتراک می گذاشتند. اما من و خیلی ها مثل من، وقتی خبر پخش فیلم اعترافاتشان در صداوسیما پخش شد تازه آنها را شناختیم. پس آنقدرها هم معروف نبودند. وقتی یکی از آنها جلوی دوربین اشک می ریخت و من نگاه می کردم، به خیلی چیزها فکر کردم. به این که گویا اولویتها عوض شده است...

🔻اقتصاد کشور در مرز نابودی قرار گرفته و بی ثباتی، گریبان بازار را گرفته و تحریمها هم در پیش است و توافق ایران و کمیسیون مشترک برجام بدون آمریکا هم چندان حاصلی نداشته است. در چنین شرایطی خودم خجالت می کشم درباره دخترانی بنویسم که می رقصیدند و به خاطر همین بازداشت شده اند و از آنها اعتراف گرفته اند. اما آن مسئولانی که سناریوی گرفتن اعتراف تلویزیونی از آن دختران را نوشته بودند هم همینطور مثل من به اولویتها فکر می کردند؟

🔻اگر حتی مثل طراحان این سناریوها قائل به این باشیم که گرفتن اعتراف تلویزیونی کار خیلی خوبی است – که من اینطور فکر نمی کنم -  اولیت امروز ما، گرفتن اعتراف تلویزیونی از دخترانی است که در اتاق خانه خودشان می‌رقصیدند، یا گرفتن اعتراف تلویزیونی از مدیران موسسات مالی و اعتباری غیرمجازی است که هزاران میلیارد تومان از پول مردم را بالا کشیدند و هیچکس نمی‌داند اسمشان چیست؟ گرفتن اعتراف تلویزیونی از کاسبان تحریم که میلیاردها تومان هزینه به زندگی مردم اضافه کردند مهمتر نیست؟ پیدا کردن بی ثبات کنندگان بازار ارز و سکه و طلا، چه تصمیمگیر و مسئول باشند و چه امثال جمشید بسم الله و سلطان سکه، اولویت بیشتری ندارد؟ آنهایی که با ندانم کاری هایشان، عامل تصویب چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بر ضد ایران شدند، هیچوقت تهدید شدند که باید اعتراف تلویزیونی انجام دهند؟ احتکارکنندگان بازار چطور؟ نظرتان درباره اعتراف گرفتن از مدیران برخی نهادهایی که بودجه‌های کلان میلیاردی می‌گیرند و به هیچکس هم پاسخگو نیستند چیست؟ چندشغله‌ها هم گزینه های خوبی برای اعتراف تلویزیونی هستند تا یک بار هم که شده شفاف به مردم بگویند این همه شغل را برای چه می‌خواهند؟

🔻البته گویا مسئولان محترمی که عزم خود را بر گرفتن اعتراف تلویزیونی از دختران رقصنده گذاشته اند، آنقدر به فکر منحرف نشدن افکار مردم و به خطر نیفتادن دین مردم هستند که کاری به این مسائل اقتصادی و سیاسی ندارند. البته اگر این طور باشد، باز هم اولویتهایی مهمتر از گرفتن اعتراف تلویزیونی از دختران رقصنده وجود دارد. می‌توانند به فاحشه خانه های فعال در اینستاگرام و البته گوشه و کنار شهر بپردازند...

🔻اینها را نوشتم اما خیلی انتظاری ندارم که مطابق همین اولویتها عمل شود. اولویتها آنقدر عوض شده که من و احتمالا خیلی از شما از آنها سر در نمی‌آوریم. اولویتهای برخی مسئولان، گرفتن اعتراف تلویزیونی از چند دختر رقصنده است و اولویتهای بخش مهمی از مردم این است که با این بی‌ثباتی در اقتصاد، چگونه حقوقشان را تا آخر ماه حفظ کنند و کم نیاورند و اگر صاحبخانه، اجاره خانه را اضافه کرد، از کجا پول بیاورند و روی رهن و اجاره بگذارند یا اگر دختر دم بخت دارند با کدام پول برایش جهیزیه جور کنند یا اگر پسری هستند که قصد ازدواج دارند، از کجا این همه پول برای مراسم عروسی و اجاره خانه بیاورند یا اگر در این وانفسای بی‌ثباتی اقتصادی، بیکار شده‌اند و دیگر نمی توانند با سیلی هم صورتشان را سرخ نگه دارند، چه خاکی به سرشان بریزند تا شاید در اولیتهای مسئولان یا اعتراف گیرندگان تلویزیونی قرار بگیرند؟ بعضیها می‌رقصند تا این سختی ها یادشان برود و اصلا فکر نمی‌کنند که ممکن است مجبور به اعتراف تلویزیونی شوند و بعضی هم همین رقص را هم بلد نیستند که برقصند تا شاید بعضی از آقایان مسئول، گوشه چشمی به آنها بیندازند.
@sociology_of_sport


اعتراف گيري براي رقص!
واقعا به چه جرمي!!
گرچه شاملو را هم از تبار همان جماعتي مي دانم كه مملكت را به اين روزگار نكبت بار مبتلا ساختند، اما اين اتفاقات مرا ياد شعري از او مي اندازد:
دهانت را مي بويند...
مبادا كه گفته باشي "دوستت مي دارم"

دلت را مي بويند...

روزگار غريبي ست، نازنين
و عشق را
كنار تيرك راه بند
تازيانه مي زنند.

عشق را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

در اين بن بست كج و پيچ سرما
آتش را
به سوخت بار سرود و شعر
فروزان مي دارند.

به انديشيدن خطر مكن...

روزگار غريبي ست، نازنين
آن كه بر در مي كوبد شباهنگام
به كشتن چراغ آمده است.

نور را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

آنك قصابانند
بر گذرگاه ها مستقر
با كنده و ساتوري خون آلود

روزگار غريبي ست، نازنين
و تبسم را بر لب ها جراحي مي كنند
و ترانه را بر دهان.

شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

كباب قناري
بر آتش سوسن و ياس

روزگار غريبي ست، نازنين
ابليسِ پيروزمست
سورِ عزاي ما را بر سفره نشسته است.

خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد...

كيوان فروزان


Репост из: مهران صولتی
چهار چشم‌انداز برای یک سال آینده

نویسنده: دکتر سعید برزین کارشناس برجسته جامعه سیاسی ایران

(۱ - احتمال بسیار کم) "سرنگونی رژیم" - اینجا تمام نهادهای حکومتی فرو می‌پاشند و قدرت تاثیرگذاری ندارند. مثل سال ۵۷ و سرنگونی پهلوی. بازی غیرقابل پیش‌بینی می‌شود.

(۲ - احتمال کم) "جنگ داخلی"، مانند سوریه. برخی شهرها از تسلط حکومت خارج و مستقل می‌شوند. درگیری‌های طولانی و خونین جریان دارد. عربستان، اسرائیل و آمریکا تغذیه مالی و تسلیحاتی می‌کنند.

(۳ - احتمالی) "ناآرامی‌های گسترده و خشن" بر اثر نارضایتی مردم، ناکارآمدی حکومت و تحریم‌های خارجی در شهرهای مختلف فراگیر می‌شود. ارعاب و بی‌رحمی سیاسی جنبه عادی پیدا می‌کند. اقتصاد فلج می‌شود.

(۴ - احتمال زیاد) "ناآرامی مدنی و تلاش برای مدیریت آن" - به این معنا که جامعه مدنی قدرت بیشتری پیدا می‌کند درحالیکه حکومت برای مدیریت شرایط بازتر تلاش دارد. تاثیرگذاری اقشار مردم، اصناف، رسانه‌ها و احزاب بیشتر میشود. تحول همزمان در سه صحنه اقتصاد، رابطه خارجی، امور داخلی.
منبع: فیس‌بوک نویسنده

@solati_mehran


Репост из: مهران صولتی
🔹 گمانه هایی درباره یک سال آینده کشور! 🔹

@solati_mehran

✍ مهران صولتی

🌱شاید در هیچ مقطعی از تاریخ بعد از انقلاب نتوان اینچنین مردم را سرگردان و پرتشویش یافت. همه از یکدیگر می پرسند چه خواهد شد؟ هیچ چشم انداز روشنی برای تداوم مسیر وجود ندارد! هیمنه سیاست خارجی آنچنان خود را بر زندگی جمعی ایرانیان تحمیل کرده که پرسش از دموکراسی، آزادی و حقوق بشر زائد و فانتزی به نظر می رسد. عدم قطعیت در وضعیت بین المللی به ناگزیر نوعی پریشانی را بر اوضاع داخلی حاکم کرده است. بعید است که مسئولین نیز واجد نقشه راه روشنی برای خروج از این بن بست بی سابقه در اختیار داشته باشند که اگر چنین بود ما تا این حد احساس درماندگی نمی کردیم. همه در حال دویدن هستند اما معلوم نیست به کجا؟! خرید ارز، طلا، مسکن و هرچیز دیگری که بتواند اندکی آرامش قبل از توفان برایمان به ارمغان آورد اکنون به هویت جمعی ما تبدیل شده است. سعید برزین در یادداشت خود کوشیده است تا با ذکر چهار گزینه پیش رو اندک نوری بر تاریکی تحلیلی اکنون بیفکند. من نیز می کوشم تا گمانه هایی را درباره آینده کوتاه مدت ایران بیان کنم. به نظرم ایران در یک سال آینده همچنان در برجام می ماند چون بنا ندارد که بیش از این به ترامپ برای اجرای سختگیرانه تر تحریم ها بهانه ای بدهد. از سوی دیگر سیاست عقلانی خود در نزدیکی به اروپا، چین و روسیه را ادامه می دهد تا بتواند اندک مجاری تنفسی اقتصادی را باز نگهدارد. همچنین ایران به عصر دور زدن تحریم ها مشابه دوران احمدی نژاد بازخواهد گشت که ظهور بابک زنجانی ها و افزایش فساد کمترین نتیجه آن خواهد بود. در زمینه انجام اصلاحات معتقدم که به ترتیب این تحولات در سیاست خارجی، اقتصاد و سیاست داخلی به وقوع می پیوندد. ایران خواهد کوشید با واسطه قرار دادن احتمالی اروپا و روسیه اندکی از قاطعیت تصمیم های امریکا بکاهد و روزنه هایی را برای مذاکرات پشت پرده باز نگهدارد. همچنین در ازای کند شدن تیغ تحریم ها اندکی از نفوذ منطقه ای خود خواهد کاست و به طور مثال در یمن امتیازات جدی تری را واگذار می کند. از سوی دیگر دولت خواهد کوشید تا با ورود به عرصه شفافیت اقتصادی هم از افسار گسیختگی و بی سامانی این عرصه در دوران تحریم جلوگیری کند و هم اعتماد بخش بیشتری از مردم را جلب نماید. می ماند اصلاح سیاست داخلی که به نظرم صعب ترین اقدام ممکن و احتمالا آخرین ایستگاه خواهد بود! فکر نمی کنم که تا یکسال آینده تحولات جدی در زمینه نظارت استصوابی یا رویکرد صدا و سیما را شاهد باشیم. به دلیل انباشت مطالبات سیاسی هراس سیستم این است که احتمال دارد در حرکتی دومینو وار گرفتار آمده و ناگزیر از امتیازدادن های زنجیره ای شود! می ماند بحث آزادی های اجتماعی که با اوج گیری احتمالی ناآرامی ها حکومت خواهد کوشید تا بدون آنکه متهم به عقب نشینی شود اندکی اغماض کند( پرواضح است که این قسم از آزادی ها بیشترین مطلوبیت و تقاضا را از طرف جامعه دارا هستند). به نظر می رسد در فقدان وجود نیروی اپوزیسیونی که واجد مقبولیت کافی نزد نخبگان و توده های مردم باشد جمهوری اسلامی با خطری از جنس سرنگونی، آن هم به اتکای مخالفین داخلی مواجه نخواهد بود! از سوی دیگر بر خلاف کسانی که وجود ناآرامی های احتمالی آتی را نشانی از تقویت جامعه مدنی و بهبود کیفیت حکمرانی تلقی می کنند معتقدم که به دلیل فقدان ذخیره کافی از سرمایه اجتماعی،اعتماد عمومی و افق امید بخشی از آینده نهایتا ما شاهد تداوم وضع موجود و تعلیق سیاست خواهیم بود! روشن است که زیست در کشوری با وجود عدم قطعیت های بسیار که می تواند بسیار هم پیش بینی ناپذیر باشد تحلیل گران را از ارائه سخنان قطعی منع می کند و آنها را صرفا به گمانه زنی فرا می خواند. مهم این است که قادر باشیم چشم اندازی هر چند موقت و مبهم برای خروج از ناامیدی ها و سردرگمی ها فرارویمان ترسیم کنیم!

@solati_mehran

#گمانه
#سعید_برزین


مي رقصم، مي رقصي، مي رقصيم!

عيسي سحرخيز

مي گويند شكنجه روحي صدها برابر شكنجه جسمي متهم را نابود مي كند و زخمي بر روح و روان او مي گذارد كه تا پايان عمر آثار جراحاتش پاك نشدني ست؛ و كدام شكنجه روحي بالاتر از گرفتن اعتراف هاي تلويزيوني از دختر نوجواني ست كه حتي به سن قانوني نرسيده است؟
نمي دانم آقاي خامنه اي خود اين برنامه ويژه رسانه ميلي موسوم به "اعترافات تلویزیونی" زنان رقصنده در ایران و ضَجِّه هاي "مائده" ١٧ ساله را كه حداكثر اتهامش انتشار رقص سه دقيقه اي خود در اينستاگرام شخصي اش بوده، ديده است يا نه ؟
و نمي دانم كه فتواي ايشان در مورد گرفتن چنين اعتراف هايي در بازداشتگاه هاي جمهوري اسلامي و نمايش آن در شوهاي تلويزيوني "پرويز ثابتي" هاي جديدِ مقلدِ رهبري چيست؟
همچنان كه نمي دانم آيا از نظر اسلامي معترفند كه "انتشار منکر به مراتب از ارتکاب منکر قبیح تراست"؟، يا برعكس بر اين باورند كه مهم هدف است و در نظام اسلامي انجام هركاري براي رسيدن به "هدفِ مشخص" مباح است!
ايشان اگر با اين موارد موافق ند، بايد بيايند و بگويند و پايش نيز بايستند، و اگر مخالف ند بايد همين امروز دستور دهند هم بازجو و هم مقام امنيتي مصاحبه كننده در تلويزيون را كه پا جاي پاي "مرد هزار چهره" گذارده و ياد آن چهره ي منحوس را كه با نیمرخ در تلویزیون شاهنشاهي ظاهر مي شد، در اذهان زنده كرده، از كار بركنار كنند و شخصا نيز مدیرعامل و گردانندگان رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی را عزل كنند!
رهبر جمهوري اسلامي بايد بِداند كه پخش اين برنامه هول و هراسي را كه مسئولان نظامي، انتظامي، امنيتي و تبليغاتي نظام در پي اش بودند در دل مردم بيفتد در پي نداشته است، بلكه از قضا سركنگبين صفرا فزوده ست.
پخش اين برنامه از يك سو ياد برنامه هاي پرویز ثابتی مسئول اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران را در در اذهان سالخوردگان زنده كرده، و از آن سو نسل جوان را براتگيخته است تا به انحاي مختلف يك بار ديگر و به شيوه اي ديگر به جمهوري اسلامي دهن كجي كنند!
واكنش اوليه ي نسل جديد به برنامه "اعترافات تلویزیونی" زنان رقصنده در ایران، در چارچوب همدردي با "مائده" بيش از هرچيز اين بوده كه آن ها نيز برقصند و فيلم بگيرند و فیلم رقص خود را در شبکه‌های اجتماعی به نمايش بگذارند. آن هم با اين شعار پر طرفدار: "می‌رقصم تا ببینند و بدانند با گرفتن نوجوان‌ها و مائده‌ها نمی‌توانند شادی و امید را از ما بگيرند"!
يا زمزمه كردن اين شعر معروف استاد "عبدالحسین زرین‌کوب" بوده است كه :
می رقصیدیم!
پیش ﺍﺯ یورش اعراب،
ﺑﺎﺭﺍﻥ که ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﺑﺎﺩ که ﻣﯿﻮﺯﯾﺪ،
ﺑﻪ ﺧﺮمنگاﻩ میرﯾﺨﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻥ که ﻣﯿﺸﺪ،
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﺯﻣﺴﺘﺎﻥ که ﻣﯿﺸﺪ
ﺟﺸﻦ ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ ﻭ ﻣﯿﺮﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺸﺎﻭﺭﺯﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﻭ ﻣﯿﮑﺮﺩﯾﻢ و میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﺯﻣﯿﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ میکاﺷﺘﯿﻢ و میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
میخواستیم دفع بلا کنیم،
جشن ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﯿﻢ...
ﻣﺎﻩ ﺁﻏﺎﺯ ﻣﯿﺸﺪ میرﻗﺼﯿﺪﯾﻢ...
ﻣﺎﻩ به ﭘﺎﯾﺎﻥ میرسید میرﻗﺼﯿﺪیم...
...
تا اینکه...
شمشیر وحشت عرب از راه رسید،
شادی رخت بربست و ماتم و عزا و کینه و بغض و دروغ.‌.‌‌.آغاز شد...
https://t.me/isaharkhiz


«بخش هایی از پیام آیت الله منتظری پس از شکسته شدن حرمت دانشجو و دانشگاه در #۱۸_تیر »
(۲۰ تیر ۱۳۷۸)

🔹در روزهای اخير دست رسوای خشونت، يک بار ديگر جنايت آفريد و اين بار فرزندان راستين امت، چشم و چراغ ملت، دانشجويان عزيزمان شبانه مورد هجوم و حمله ناجوانمردانه عده ای تهی مغز و فريب خورده قرار گرفتند، كه اين جنايت هولناک يقينا در تاريخ كشور ما چون نقطه سياهی خواهد ماند، چرا كه در هيچ رژيمی شكستن حرمت دانشگاه و دانشجو تا اين حد نبوده است.

🔹جمع زيادی از نيروهای انتظامی و گروه های متشكل شبه نظامی به نام انصار حزب الله نيمه های شب و در نوبت های پياپی و از جمله در حالی كه اكثر دانشجويان دانشگاه تهران در خواب بودند با چوب، باتوم، چاقو و اسلحه گرم به خوابگاه آنان حمله كردند و با ضرب و جرح بسياری از آنان و شكستن درب ها و كمدها و ابزار و وسايل زندگيشان و آتش زدن اطاق ها و كتاب ها و دفاتر و حتی قرآن كريم، آنان را به خاک و خون كشيدند و برحسب آنچه نقل شد حتی در حال نماز مورد ضرب و جرح قرار دادند و جمعی را از طبقه بالا به پايين پرت كردند و در نتيجه چند نفر به شهادت رسيدند، و جمع زيادی را بازداشت نمودند و بدين وسيله حريم مقدس دانش و دانشگاه را شكستند.

🔹ولی كيست كه نداند محرک و پشتيبان و تأمين كننده امكانات برای اينها چه كسانی می باشند؛ و در واقع اينان نيروهايی رسمی هستند كه جهت سركوب مردم تربيت شده اند و در موقع حمله لباس شخصی می پوشند و به نام نيروهای مردمی حمله می كنند و متأسفانه از بودجه مردم شريف ارتزاق می نمايند.

🔹بسياری از برادران و خواهران به ياد دارند كه در رژيم گذشته در مقاطع گوناگون برای حمله به مردم امثال شعبان بی مخ ها و چماقداران حرفه ای را به صحنه می فرستادند، اينک نيز همان شيوه غلط به نام انصار حزب الله انجام می شود، ولی سازمان دهندگان و محركين اين گروه های فشار و چماقدار بايد توجه كنند اگر رژيم گذشته از اين شيوه های زور و چماق نتيجه گرفت آقايان نيز نتيجه خواهند گرفت.

🔹اينجانب صريحا اعلام می كنم كه آمرين و عاملين اين جنايات در هر پست و مقامی كه هستند خائن به دين و ملت اند و بايد مجازات شوند، چرا كه: (لكم فی القصاص حيوة يا اولی الالباب) و سكوت بزرگوارانه ملت پايانی دارد.

🔹حوزه های علميه كانون تربيت فلاسفه الهی و مراجع عظام و فقهای والامقام، و دانشگاه ها مركز تربيت دانشمندان و اساتيد رشته های مختلف علوم انسانی و طبيعی و... است و عظمت و شوكت جامعه و كشور به حرمت و اقتدار اين دو قشر مؤثر و ارزشمند است.

🔹انتظار می رود دولت و مسؤولين قاطعانه عمل نمايند و مسببين اين حوادث ناگوار را تعقيب و مجازات كنند و مانند قتل های فجيع زنجيره ای دفع الوقت ننمايند. در ماجرای قتل ها نيز مسؤولين آن را محكوم نمودند ولی طولانی شدن رسيدگی به پرونده و ندادن پاسخ قانع كننده به مردم سؤال برانگيز شده است كه اين قاتلين به كجا وابسته اند كه با آنان برخورد قاطع نمی شود. مردم منتظر عمل می باشند و بيش از اين سهل انگاری در برابر تحميل های ناروا را نمی پذيرند و از رئيس جمهور منتخب خود انتظار تصميمات قاطعانه و عمل به وعده ها را دارند.

🔹اينجانب در حالی كه خود به طور غيرقانونی در خانه محصور هستم، اين مصيبت بزرگ را به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشريف) و علما و دانشمندان و اساتيد و دانشجويان و همه ملت ايران و خانواده ها و بازماندگان دانشجويان شهيد تسليت می گويم و برای همه شهدای عزيز رحمت واسعه حق تعالی و علو درجات را مسألت می نمايم.

کتاب « #دیدگاهها » جلد اول، صفحه ۱۲۳

#روزشمار

کانال تلگرام آیت الله منتظری
@Ayatollah_Montazeri


✳️لوطی گری و فتوت ، لاتی و سوسولی .

🖋لوطی گری با فتوت راه دارد اما لوطی ،رگه لاتی هم دارد .مهم تعادلی است ونسبتی که لوطی با لاتی برقرار می کند یا با فتوت.

همه ادم های رگه ایی لاتی و لابالی گری دارند به ان هم احتیاج دارند، مگر معدودی.
لاتی در برابر سوسولی است که در دوره اخیر مقابل هم قرار می گیرنند.

در دوره اصلاحات راست ها ،اصلاح طلب ها را سوسول می دانستند و می دانند.
زیاد هم بی راه نیست اگر چه پر راه هم نیست.
@taghirahmani
در دوره پهلوی عکس العمل سوسولی مدرن شد لات بازی که سینمائی دهه 1350 درست شد که بر سینمای سوسول دهه 1330 و شورید که این شوریدن به انحطاط اخلاقی جامعه هم کمک منفی کرد.

روشنفکری ایران با انچه لات بازی خوانده می شود برخوردی فانتزی داشته است یا انان را قربانی نظام سیاسی دانسته یا انان را عامل سرکوب حکومت قلمداد کرده است این دو برخورد کلیشه ای مانع از شناخت لایه ای اجتماعی در ایران شده که از روال لوطی گری به لاتی غلبه پپدا کرده است.
باید دید انچه که باعث می شود رگه لوطی گری بر رگه لاتی تاثیر بگذار را چرا گم کرده ایم در زمان هایی لات ها را رگه لوطی گری بیشتر بود.
@taghirahmani
لوط گری ریشه در فتوت دارد خراسان در دروه های پیش سرزمین فتیان بوده است که خلیفه ناصر عباسی افتخار داشته که عضو فتیان باشد .
در دوره پهلوی اخیر لات ها و فاحشه ها دستمایه سینمائی شدند که به جای شناخت از این لایه به بدفهی از این لایه یاری رساند و این فیلم ها خودشان فرهنگی لاتی تری برای این لایه تدارک دیدند.

اما بعد از انقلاب فرهنگ لات بازی در درون جامعه ادامه یافت.با روحیه شورشی انقلاب و بعد روش خشونت سینمائی مدرن تقویت شد.
زندان دانشگاه لات بازی است. زندان دارای فرهنگ شفاهی است که برای خودشان اسطوره هایی می سازنند که برای این لایه اجتماعی سینه به سینه نقل می شود. از ذبیح گاری چی یا مشدی کیجا تا کاظم قاقی و امین فرزانه ووو نسل جدید لات ها با بدنه سازی جدید.
@taghirahmani
اینان قهرمانان خود را دارند هم ادبیات و فرهنگ و واژگان خویش را که جذاب است و نیرو جذب می کند را دارا هستند.
هیچ حکومتی را یاری محو این فرهنگ نیست .اینان نظام فعلی را هم واردار کردن که قبولشان کند.
نظام فعلی تلاش کرد با لات ها اول ارشادی برخورد کند. بعدبه ترور و سرکوب رسید امروز تلفیق از سرکوب و معامله را در پیش گرفته است همین روش را هم پهلوی عمل می کرد.
زندان معمای و صندوق اسرار و بازسازی این لایه اچتماعی است. نگارنده سال ها با این لایه اجتماعی حبس کشیده ام.
با این لایه باید برخوردی حساب شده نه انتقامی نه ابزاری داشت. اینان هم مردمی هستند.
@taghirahmani
پ-ن- این نوشته به دلیل قتل وحید مرادی در زندان است که چنین قمه کشی و تیزی کشی را بارها دیده ام.


✍🏽 #محمود_سریع_القلم :

اولی
ن کاری که #ژاپنی ها کردند این بود که رفتند سراغ اروپا و لیستی از نهادهای آن ها را شناسایی کردند. به آمریکایی ها گفتند شما در دبستان چه درس می دهید؟ به انگلیسی ها گفتند شما نیروی دریایی تان را چگونه اداره می کنید؟ از بلژیکی ها نظام بانکی را یاد گرفتند و از آلمان ها نظام صنعتی را. در واقع آنها رفتند و نهاد آوردند، رویه ها را آموختند و با فرهنگ بومی خود تلفیق کردند. اما ما سراغ آزادی سیاسی رفتیم. گفتیم برای رسیدن به مدرنیته آزادی می خواهیم، حکومت مشروطه را مطرح کردیم. در شرایطی به سراغ آزادی رفتیم که ایران حدود ده میلیون نفر جمعیت داشت و در بهترین شرایط در ایران عهد مشروطه ده هزار نفر سواد اکابر داشتند. من توسعه را به یک عمارت تعبیر کرده ام و وقتی می خواهید یک عمارت بسازید ابتدا نمی روید طبقه پنجم را بسازید. شما اول تاسیسات را می سازید. در توسعه، گام اول نهادسازی است. باید همه یاد بگیرند که داخل نهاد کار کنند. قواعد نهاد باید اصل باشند و عملکرد ما را تعریف کند، نه این که خواسته ها و خودخواهی های شخصی مان مبنای شکل دادن به نهادها باشد.

ما به جای تمرکز بر نهادسازی، پریدیم طبقه پنجم و گفتیم آزادی سیاسی می خواهیم. آزادی سیاسی با کدوم متون؟ سال ۱۸۵۰ شش هزار رمان در انگلیس بوده که مردم بخوانند. در ۱۶۰۰ میلادی در ایتالیا، در یک کتابخانه یک میلیون نسخه کتاب بوده. اما ما با ده هزار نفر باسواد، به دنبال آزادی و مشروطه رفتیم. طبیعی بود که این آزادی خواهی به هرج و مرج منتهی می شود. ما همیشه دنبال پرش هستیم، ذهن ایرانی ها پرشی است؛ تدریجی و فرآیندی نیست.


👥علوم اجتماعی، مسائل روز👥
👇👇👇

https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ

Показано 20 последних публикаций.

652

подписчиков
Статистика канала