Фильтр публикаций


کانال اشعار امیرفائز

شامل #اشعارعرفانی درقالب دوبیتی،غزل ،مثنوی و...
سروده شاعر اهل سنت

امیرفائز(فاروق پورحبیب)

اشعاری که تاکنون درهیچ نشریه و کانالی منتشر نشده هرروز با اشعار جدید باما همراه باشید

لینک کانال👇
https://t.me/AsheareAmirFaez


⚜سوال شماره ۵۲۲

⭕️حکم خوردن #بیضه حیوان حلال گوشت

آیاخوردن بیضه حیوان حلال گوشت جایزاست؟

👇پاسخ:

خوردن هفت چیز از بدن حیوان حلال گوشت،حرام است:

۱-خونی که دروقت ذبح جاری می شود

۲-آله تناسلی حیوان نر

۳-آله تناسلی حیوان ماده

۴-بیضه حیوان

۵-مثانه(شاش دان)

۶-کیسه صفرا (زَهره)

۷-غده ای که دربدن حیوان باشد.


منبع:محمودالفتاوی/مفتی خدانظررحمه الله


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۲۱

⭕️آیا آن بهشتی که آدم را از آن راندند همان بهشت واقعی بود؟چگونه شیطان که ازبهشت رانده شدتوانست واردبهشت شودوحضرت آدم رافریب دهد؟

👇پاسخ:

در مورد بهشتی که آدم علیه السلام و حواء از آن بیرون رانده شدند بین علماء اختلاف هست، زیرا در قرآن و حدیث صریحا وارد نشده است که بهشتی که آدم و حواء از آن رانده شدند همان بهشت موعود روز قیامت باشد، و به همین دلیل علماء اختلاف نظر دارند به شرح زیر:
1- برخی از علماء آن بهشت را همان بهشتی میدانند که خداوند وعده مؤمنین را در روز قیامت داده است، و یکی از این علماء شیخ الاسلام ابن تیمیه میباشد که در کتابش مجموع الفتاوی (4/346) اینچنین بیان میکند (با اختصار):
" و بهشتی که آدم و همسرش سکونت گزیدند، نزد سلف امت و اهل سنت و جماعت، همان بهشت جاویدان هست، و کسانی که میگویند آن بهشت در زمین و در هند و یا جدة و یا غیره بوده از اقوال فلاسفه و ملحدین و یا برادران متلکمین و بدعتگزاران گرفته شده، زیرا این مقوله همان مقوله متفلسفین و معتزله میباشد، و قرآ ن و سنت این قول را رد میکند، و سلف و ائمه امت بر بطلان این قول متفق هستند، زیرا خداوند خبر داده که آنها را امر به نزول کرده و اینکه برخی از آنها با یکدیگر به دشمنی برخیزند، و میفرماید:
" وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَی وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ " ) البقرة 34)
«و چون‌ فرشتگان‌ را فرمودیم: برای‌ آدم‌ سجده‌ کنید، پس‌ همه‌ به‌ سجده‌ در افتادند جز ابلیس‌ که‌ سر باز زد و از کافران‌ گشت‌»
تا آیه:" فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَی حِینٍ " (البقرة 36)
«پس‌ شیطان‌ هردو را از آن‌ لغزانید و از آنچه‌ در آن‌ بودند ایشان‌ را به‌در برد و گفتیم: فرود آیید بعضی‌ از شما دشمن‌ بعضی‌ دیگرید و برای‌ شما در زمین‌ قرارگاهی‌ و متاعی‌است‌ تا وقت‌ معین‌»
و این بیانگر اینست که در زمین نبودند، و به زمین نازل شدند، زیرا اگر در زمین بودند و به زمین دیگری منتقل شده بودند مانند قوم موسی که از یک زمین به زمین دیگر منتقل شدند، در اینصورت قرارگاه‌ و متاعشان  قبل و بعد از نزول میبایست یکی بود.
و همچنین در سوره اعراف میفرماید:
" قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِینٍ * قَالَفَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا فَاخْرُجْ إِنَّکَ مِنَ الصَّاغِرِینَ " (أعراف 14-13)
«گفت برای‌ این‌ که‌ من‌ از او بهترم  مرا از آتشی‌ آفریده‌ای‌ و او را از گل * فرمود پس‌ از آن‌ فروشو پس‌ تو را نرسد که‌ در آن‌ تکبر نمایی پس‌ بیرون‌ شو هرآینه‌ تو از خوارشدگانی» 
و قول خداوند که میفرماید: " فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیهَا " بیانگر اینست که اهل آسمان به این حکم اختصاص داشتند زیرا ضمیر "منها" در قول خداوند بر میگردد به یک چیز معلوم ولی غیر مذکور در لفظ، و این بر خلاف آیه ای است که میگوید: " اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ مَا سَأَلْتُمْ "( بقرة 61)، زیرا در اینجا ذکر نشده است که به کجا هبوط و نزول کنند، ولی اینجا فرمود: " اهْبِطُوا " زیرا هبوط و نزول از بالا به پایین میباشد.
و در آیه دیگری خداوند میفرماید:
" قَالَ فِیهَا تَحْیَوْنَ وَفِیهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ " (أعراف 25)
«فرمود (خداوند متعال) در آن (در زمین) زندگی‌ می‌کنید و در آن ‌می‌میرید و از آن‌ برانگیخته‌ می‌شوید»
و این نشاندهنده اینست که قبل از نزول در جایی بودند که احیاء و مرگ و خروج وجود نداشته است.
و نصوص در این مورد زیاد هستند و همچنین سخنان سلف و ائمة" (مجموع الفتاوی 4/346 - با اختصار).

2- برخی دیگر از علماء آن بهشت را بهشت دیگری میدانند که غیر از بهشتی است که وعده مؤمنین در روز قیامت داده شده است، و دلیلشان اینست که هر کسی که وارد بهشت موعود شود از آن خارج نمیشود، ولی آدم و حواء از آن خارج شدند، و همچنین شیطان نمیتواند وارد بهشت موعود شود در حالیکه ابلیس در آن بهشت بود، و همچنین در بهشت موعود هیچ خوراک و نوشیدنی ممنوع نیست، در حالیکه در این بهشت که خارج شدند یکنوع درخت بر آنها حرام بود، و همچنین بهشت موعود جایگاه امتحان و تکلیف نیست ولی در این بهشت آدم و حواء مکلف بودند که از آن درخت نخورند.
وهمین قول دوم ممکن است دلیل وجواب این سوال باشدکه چگونه شیطان که ازبهشت رانده شد،دوباره واردبهشت شد وآدم را وسوسه کرد،باشد
در ضمن برخی از علماء در مورد حکم این مسئله توقف کرده اند زیرا هیچ دلیل صریح و روشنی د ر اینمورد نیست.

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


د که سرانجامش خیر است یا شر، بلکه این ‏امر را خودش با اختیاری که خدا به وی داده تعیین میکند؛ کافیست تا  بر اساس احکام الهی اعمال نیک ‏انجام دهد و از منهیات دوری کند، در آنصورت سرانجامش نیک و خیر خواهد شد، و امور غیبی را به ‏الله جل جلاله بگذارد.‏

خلاصه اینکه: ثواب و یا جزای اعمال به شروط ذیل داده میشود:

👌اول: داشتن اختیار کامل: یعنی کاری را با اختیار خویش انجام دهد، ولی در اموریکه اختیار ندارد، مثلا حوادث طبیعی، ساختمان طبیعت، ساختمان بدنش، اعمال اعضای غیر ارادی بدنش، کاملا معاف میباشد.

👌دوم: داشتن قصد: هرگاه انسان کاری را انجام دهد، ولی در آن قصدی نداشته باشد ولی بر اساس اشتباه، غلط، فراموشی، و غیره صورت گیرد. بنابراین مسئولیت وی در این‏ حالات تخفیف میابد.

👌سوم: نبود زور و اکراه از طرف دیگران: هرگاه کسی به انجام یک کار زشت مجبور گردد، یعنی انجام آن کار بزور بر وی تحمیل شود، بنابراین مسئولیت وی در اینجا کم میباشد، مثلا مشرکین قریش به زور عمار بن یاسر رضی الله عنه را وادار به گفتن کفر کردند، ولی قلب وی کاملا با ایمان بود. درمورد وی آیت شریف نازل شد که: «إِلَّا مَنْ أُکْرِهَ وَقَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ» (النحل: 106). یعنی: (کسانی که کفر کنند، مسئول هستند) بجز کسانیکه مجبور شوند ولی قلب شان با ایمان مطمئن باشد.

مهمترین نکته در این‏ موضوع، غیب بودن همه امور از انسان است، هیچ کسی نمیداند که در سرنوشت او چه نوشته شده است (یعنی هیچکس بطور قطع نمی داند که در آینده سرنوشتش به کجا ختم می شود و با توجه به اراده و اختیاری که دارد، سرانجام چه راهی را می پیماید آیا همچنان بر را خیر می رود و یا تصمیم می گیرد که راه شر را بپیماید)، بنابراین انسان باید مسئولیت خود را درک کند، و مطابق احکام قرآن کوشش نماید که همواره و تا آخر عمر اعمال نیک را انجام داده، تا بر اساس مسئولیت خود، وظیفه ای خویش را انجام داده باشد، و از مجازات روز آخرت نجات یابد. ولی ما تمامی مسلمانان به حکم الله تسلیم هستیم، اینکه به جنت الله داخل خواهیم شد، این به رحمت الله میشود، وهرمسلمان عقیده دارد که رحمت الله را نمیتوان با زبان انسانی اندازه نموده، هرگاه مادر مهربان باشد، مهربانی الله اضافه تر از مهربانی میلیاردها مادر است.

 
والله اعلم

وصلی الله وسلم علی محمد وعلی آله وأصحابه


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


دهند، تنها به قلم امر می کند که آن اعمال را بنویسند، و جبری درکار نبوده تنها نوشتن کارهایی است که در آینده اتفاق می افتند، و از اینکه انسان عمل نیک یا بدی را به رضایت خود انجام میدهد، و در انجام آن کاملا اختیار دارد، نمیتوان گفت که الله (جل جلاله) او را به این کار مجبور نموده است، زیرا اراده و اختیار انسان اساس پاداش و جزاء میباشد.

تصور کنید شما یک قاضی هستید و به نزد شما سه پرونده آورده میشود که هر سه مربوط به قتل است. شماهر سه پرونده را مطالعه نموده و بر سه نفر قاتل سه حکم مختلف صادر نموده اید:

1- قاتل اولی را از قصاص و حبس معاف نمودید.

2- قاتل دومی را به پرداختن یک مقدار پول به خانواده متوفی و کمی حبس رها نمودید.

3- قاتل سومی را به قصاص حکم نموده که باید او خودش کشته شود.

در اینجا می بینیم هر سه شخص قتل نموده اند، بنابراین چرا حکم آنها فرق نمود؟

در جواب میگوئیم که: جزای آنها بر اساس ارداه، اختیار و تصمیم آنها بود. زیرا شخص مقتول کشته شد، ولی جزای قاتل به توجه به نیت، اراده، اختیار، استخدام وسیله و تصمیم قتل فرق میکند.

موضوع آن سه شخص چنین بود که:

قاتل اولی: شخصی بود که بالای بام خانه ای استراحت نموده بود، و در نیمه شب در هنگام خواب از بالای بام بر روی کسیکه در صحن حیاط در حال استراحت بود افتاد و آن شخص دومی کشته می شود، اکنون این شخص قاتل اختیاری نبود، و نمیخواست قتل بکند، و در هنگام قتل نیز خواب بود، اینکه در خواب پهلو زده و پایین افتاده است، همه اموری بوده که خارج از ارادهء وی بوده است، در این‏ صورت جزای وی بخاطر عدم اراده قتل، عدم تصمیم به قتل، عدم استخدام وسایل جارحه، عدم مسئولیت انسان در هنگام خواب، صورت گرفته است، بنابراین جزای وی در این‏ صورت مطابق همان نیت و عمل وی داده میشود.

قاتل دوم: شخصی است که رانندگی می کند و وقتی به یک چهاراه شلوغ  میرسد متوجه میشود که ترمز وی خراب شده و کار نمیکند، او سعی و تلاش می ورزد که تصادف نکند و ماشین را بسوی دیگری حرکت میدهد تا پیاده روها را نجات دهد، ولی با ماشین دیگری تصادف میکند و بالآخره یک تن از مسافرین ماشین دومی در این‏ حادثه جانش را از دست میدهد، اکنون این شخص نمیخواست که قتل کند، و تصمیم قتل را نیز نداشت، ولی به اساس بی توجهی درکنترل امنیت ماشین قبل از حرکت، خطا کار شناخته میشود، و حکم به قتل غیر عمد داده میشود، و جزای قتل خطا کمتر از قتل عمد (قصدی) میباشد.

قاتل سوم: شخصی است که برای تجارت کلیه اطفال با شرکت خارجی کار میکند، او پسر نوجوانی را ربوده و بعد از ربودن وی، کلیه هایش را گرفته و به آن شرکت میفروشد، بعد از دستگیری در هنگام تحقیقات خودش به جرم خود اعتراف نموده است، آن جوان به قتل رسیده و پزشک قانونی نیز مرگ او را به علت عمل جراحی که بر کلیه هایش توسط قاتل صورت گرفته است اعلام داشته است، اکنون جزای این قاتل طبعا به اساس قتل عمد (قصدی) با وسایل جارحه و اعتراف خود وی و شهادت پزشک قانونی ثابت گردیده است و هیچ شکی نزد قاضی نمیماند که او قاتل نباشد، بنابراین جزای وی قصاص است.

پس به نزد الله جل جلاله جزای هر کسی بر اساس نیت و اراده اش میباشد، اکنون مسئولیت قاتل در این‏ نیست که آن شخص چگونه میمیرد، و یا اینکه اجل وی آمده است یا نیامده است، اجل مردم را انسانها نمیدانند، بنابراین اینکه اجل وی چه وقت است این به علم الله جل جلاله معلوم است، ولی قاتل بر اساس اراده و اختیارش در مقابل الله مسئولیت دارد. 

انسان نمیداند که در تقدیر وی چه نوشته شده است، و نمی داند که سرانجامش خیر است یا شر، بلکه این امر را خودش با اختیاری که خدا به وی داده تعیین میکند؛ کافیست تا  بر اساس احکام الهی اعمال نیک انجام دهد و از منهیات دوری کند و می توانست قتل نکند و تصمیم به قتل نمی گرفت، درحالیکه بر اثر عداوت و کینه یا مطامع دنیوی تصمیم به کشتن یک انسان بیچاره کرده و حال او بخاطر این عداوت یا کینه و یا طمع دنیویش مسئول است، و می توانست که از عداوتش نسبت به مقتول دست بردارد و طمعش را از بین ببرد و تصمیم به کشتن کسی نمی گرفت، در آنصورت سرانجامش نیک و خیر میشد.

پس گناه قاتل در اینجاست که او عداوت و کینه داشته و یا طمع دنیوی داشته و بخاطر این کینه و عداوت و یا طمعش تصمیم به کار شری می کند، پس او بخاطر این تصمیمش در معرض گناه قرار می گیرد، هرگاه تصمیمش را عملی کرد او مسئول است ولی هرگاه از تصمیمش منصرف شد او مسئول نیست، پس هرکس مسئول تصمیمات و اعمالش است و خدای متعال نیز در اینجا به او اختیار داده تا تصمیمش را عملی کند یا پشیمان شود، در هر دو حالت الله متعال فعلش را برایش می آفریند ولی از انجام کار شر بدش می آید اما چون به انسان اختیار داده لذا مانع کار شر او نمی شود تا آزادی عمل داشته باشد و فردا بهانه نیاورد که بر من جبر حاکم بود!

و انسان نمیداند که در تقدیر وی چه نوشته شده است، و نمی دان


⚜سوال شماره ۵۲۰

⭕️اگر همه چیز تحت اراده و تقدیر الهی است پس چرا قاتل را مجازات می کنند؟


عقیده ما اینست که اراده خیر وشر از جانب خداوند جل جلاله است،مثلا اراده خدا جل جلاله بر قتل کسی از جانب شخصی شد چون اراده خدا جل جلاله را نمیتوانیم تغییر بدهیم پس در اینجا گناه شخص چیست؟

👇پاسخ:

برای فهم این مسئله باید توجه داشت که علم مطلق الهی و اینکه الله متعال نسبت به آینده و جزئیات اعمال انسانها باخبر است، کمک زیادی می کند. الله متعال کسی را وادار به کار خیر یا شر نمی کند، ولی از انجام کار خیر خشنود است و آنرا تشویق می کند و از انجام کار شر ناخشنود است و آنرا نهی می کند، ولی بهرحال به انسان اختیار داده تا هر کدام از اعمال خیر و شر را که خواست انجام دهد تا بهانه ای نیاورد که بر من جبر حاکم بوده!

ولی باید به این نکته هم توجه داشت که: هرگاه انسان تصمیم گرفت که فلان کار را انجام دهد – حال چه نیک باشد یا بد – تا الله تعالی اراده نکند او نمی تواند تصمیمش را به مرحله اجرا بگذارد، اگر الله متعال اراده کرد آنگاه فعل خیر یا شر را برای او می آفریند، زیرا خدای متعال خالق خود انسان و اعمالش نیز هست، چنانکه می فرماید: « وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ» (صافات 96).

یعنی: خداوند هم شما را آفریده و هم آنچه انجام می دهید.

اهل‌ سنت‌ با این‌ آیه‌ استدلال‌ می‌کنند بر این‌که‌ "افعال‌" انسانها، آفریده‌ ی خدای‌ عزوجل ‌است‌ ولی‌ اکتساب‌ آنها از بندگان‌ می‌باشد، یعنی هرکاری که ما انسانها انجام می دهیم در حقیقت ما آنرا کسب می کنیم و الله متعال آن کار را برای ما خلق می کند.

پس اگر انسانی کار خوبی می کند، تا الله متعال اراده نکند آن انسان موفق به انجام و کسب آن کار خیر نمی شود، و اگر انسانی تصمیم به انجام کار شری گرفت تا خداوند اراده نکند نمی تواند آن شر را انجام دهد (هرچند که الله تعالی از انجام کار شر ناخشنود است اما بخاطر آنکه به بنده اش اختیار داده باشد آن عمل شر را برایش اراده می کند و برایش می آفریند تا محکوم به جبر نباشد)، بعبارتی سنت الهی بر این است که معمولا کار نیک و شر را برای مخلوقاتش می آفریند، زیرا الله متعال به او آزادی اختیار در تصمیم داده است؛ و انسان مجبور به تصمیم انجام اعمال بد نشده است بلکه می تواند تصمیم به کار خوب گیرد! ولی اگر انسان تصمیم به کار شری کرد، الله متعال آن کار شر را – اگر اراده کند – برایش خلق می کند (هرچند خدای متعال از انجام آن کار شر خشنود نیست اما برای آنکه بنده اش را مختار کرده باشد، کار شر را برایش خلق می کند)، ولی خود انسان مسئول آن است زیرا خودش تصمیم به انجام آن کار شر گرفت و خدای متعال قبلا در قرآن کریم به وی هشدار داده بود که اگر تصمیم به فلان کار بد بگیری آنگاه باید منتظر مجازاتش هم باشی! پس خدای متعال از ابتدا وی را مجبور به آن تصمیم نکرد.

و با زبانی عامیانه و ساده باید گفت: (خدای متعال به بنده اش می گوید: تو مختار هستی که کار خوب یا کار بد انجام دهی، بهرحال من هر دو کار را برایت مهیا می کنم و بر آن اراده می کنم، ولی این را بدان که اگر تصمیم به انجام کار بدی بکنی خودت مسئول هستی، چراکه من قبلا تو را نهی کردم، و بدان که من از انجام کارهای بد تو ناخشنودم ولی برای آنکه حق آزادی در انجام کار خوب و بد را داشته باشی؛ اگر تصمیم به کار بد هم بکنی من باز اراده آنرا برایت می کنم تا کار بد خودت را انجام دهی و نگویی که بر من جبر حاکم بوده!).

بنابراین خدای متعال از ازل می داند که انسانها با اختیار خود چکار می کنند، بعد که الله متعال اراده خلق اعمالشان را نمود به قلم دستور نوشتن آن عمل انسان را می دهد.

بعضی از مردم میگویند که کسی که اجلش فرا رسیده و کسی دیگر او را به قتل میرساند، بنابراین چرا قاتل ملامت میگردد؟ زیرا اگر قاتل او را نمی کشت آن شخص حتما باید میمرد.

جواب: زمانی ما انسانها شخصی را قاتل و مجرم میدانیم که جرم او ثابت شده و دلایل و ثبوت بدین امر داشته باشیم، و هرگاه کسی از ما بپرسد که چرا فلان شخص را مجرم و قاتل میگویید؟ میگوییم که نظر به دلایل و شواهد، این شخص چند روز قبل جرمی را انجام داده و مرتکب این قتل شده است. بنابراین ما با تجربه و شواهد دانستیم که فلان شخص مجرم وقاتل است.

ولی در مقابل باید بدانیم که الله (جل جلاله) به اساس علم مطلق خویش که به وسایل، دلایل، ثبوت وغیره ضرورت ندارد، میداند که فلان شخص در فلان ساعت فلان جرمی را به اراده و اختیارخود انجام میدهد. حال الله (جل جلاله) بر اساس همین علم قدیم خویش به قلم امر کرد که این علم الهی (و رویداد) را بنویسد (یعنی بر اساس علمی که از آینده دارد به قلم امر کرد که بنویسد: فلان شخص در فلان ساعت فلان جرمی را – به اختیار خود - انجام میدهد) پس در اینجا خدای متعال چون به آینده علم دارد، و می داند که انسانها در آینده چه کاری را با اختیار خود انجام می


⚜سوال شماره ۵۱۹

⭕️حکم #خودکشی درتجاوزبه عنف

آیاخودکشی برای زنی که به او بازورتجاوزشده ویابافریب،جایز است؟

👇پاسخ:

خیر،چه بازور وچه بارضا وفریب، خودکشی جایز نیست واین کار حرام است،بلکه اجرای احکام برعهده دولت است وبر آن زن لازم است توبه واستغفار کند.

منبع: محمودالفتاوی/کتاب الخطروالاباحه ص۱۲۴۸

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۸

⭕️ملائک ازکجا می دانستند انسان درزمین فسادمی کنند؟!

وقتی که خداوند به فرشتگان فرمود آدم را خلق خواهم کرد گفتند که میخواهی موجودی راخلق کنی که درزمین خون بریزند وفساد کنند فرشتکان این را از کجا میدانستند؟آیاغیب می دانستند؟!

👇پاسخ:

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

« وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلاَئِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ»(بقره 30)

  ملائک‌ از جانب‌ خدای‌ سبحان‌ نسبت‌ به‌ این‌موضوع‌ به‌ وجهی‌ از وجوه، علم‌ و آگاهی‌ قبلی‌ داشته‌اند؛ به‌ این‌ صورت‌ که‌ یا قبلا خود حق‌ تعالی‌ به‌ آنان‌ از این‌ امر خبر داده‌ بود، یا این‌ قضیه‌ را در لوح‌ محفوظ دیده‌ بودند، یا می‌دانستند که‌ فقط جنس‌ خود آنان‌ (یعنی‌ فرشتگان) از گناه ‌معصومند و بس، یا انسان‌ را به‌ جنیان‌ که‌ قبلا ساکن‌ زمین‌ بوده‌اند، قیاس‌ کردند ویا می‌دانستند که‌ طبیعت‌ ماده‌ ترکیبی‌ از خیر و شر است‌. (چون قبل از خلقت انسان، بر روی زمین جنها وجود داشتند و فساد و عصیان آنها بعنوان یکی از مخلوقات خداوندی که بر روی زمین هستند برای فرشتگان مشهود شده بود و آنها یعنی ملائک حدس و گمان زدند که اگر خداوند موجود دیگری را برای زندگی بر روی زمین بیافریند، احتمالا راه و روش جن ها را در ایجاد فساد و عصیان پیش بگیرند و از روی این قیاس بود که چنین قضاوتی را کردند.

ابن‌ کثیر می‌گوید: «ظاهرا مراد فرشتگان‌ از این‌ سخن، شخص‌ حضرت‌ آدم‌ علیه السلام نبود، بلکه‌ مرادشان‌ برخی‌ افراد از جنس‌ بشر بود».

آری! فرشتگان‌ این‌ سخن‌ را نه‌ بر وجه‌ اعتراض، بلکه‌ به‌خاطر کسب‌ آگاهی‌ ازحکمت‌ گماشتن‌ این‌ جانشین‌ در زمین‌ مطرح‌ کردند، گویی‌ آنان‌ گفتند: پروردگارا! حکمت‌ در آفرینش‌ این‌ جانشینان‌ جدید - با وجود آن‌ که‌ فسادانگیزند - چیست‌؟ «و حال‌ آن‌ که‌ ما تسبیح‌ می‌گوییم‌ به‌ حمد تو و به‌ پاکی‌ تو اقرارمی‌کنیم‌» یعنی: ما همراه‌ با ستایشت، تو را از هرگونه‌ نقصی‌ به‌ تنزیه‌ یاد کرده‌ ومی‌گوییم: «سبحان‌الله وبحمده‌»، و تو را تمجید و تعظیم‌ می‌کنیم‌.
در حدیث‌ شریف‌آمده‌ است‌ که‌ از رسول‌ خدا صلی الله علیه وسلم سؤال‌ شد: یارسول‌ الله! کدام‌ سخن‌ بهتر است؟ فرمودند: «آنچه‌ را که‌ خدای‌ عزوجل‌ برای‌ فرشتگان‌ خویش‌ برگزید، یعنی: سبحان‌ الله‌ و بحمده‌».«و به‌ تقدیست‌ می‌پردازیم‌» تقدیس: تطهیر و به‌ پاکی ‌یادنمودن‌ است‌. یعنی: ما تو را از آنچه‌ که‌ سزاوار شأن‌ و عظمت‌ و جلالت‌ نیست ‌و ملحدان‌ به‌ تو نسبت‌ می‌دهند، یا منکران‌ بر تو افترا می‌بندند؛ به‌ تنزیه‌ یاد کرده‌ وتقدیست‌ می‌کنیم، پس‌ چرا به‌ وجود ما (فرشتگان) اکتفا نشده‌ است‌؟«فرمود: هرآینه‌ من‌ می‌دانم‌ آنچه‌ که‌ شما نمی‌دانید» از مصلحت‌ در خلیفه‌ ساختن‌ آدم علیه السلام‌ .

قتاده‌ در تفسیر آیه‌ کریمه‌ می‌گوید: «در علم‌ ازلی‌ خداوندرفته‌ بود که‌ ازنسل‌ بشر؛ پیامبران‌ و نیکان‌ و صدیقان‌ و عابدان‌ و زاهدان‌ و اولیا و اتقیا و جمله‌ساکنان‌ بهشت‌ به‌وجود خواهند آمد، از این‌ رو آنان‌ را خلیفه‌ ساخت‌». قرطبی‌ وغیرآن، با این‌ آیه‌ بر وجوب‌ نصب‌ خلیفه‌ و امام‌ (رئیس‌ دولت) در جامعه‌ اسلامی‌استدلال‌ کرده‌اند تا آن‌ امام‌، اختلافات‌ میان‌ مردم‌ را حل‌ و فصل‌ نموده، داد مظلومانشان‌ را از ظالمانشان‌ بستاند، حدود را برپا دارد و سایر شئون‌ مهمی‌ را که‌جز با نصب‌ حاکم، عملی‌ نمی‌شود، به‌ سامان‌ آورد زیرا آنچه‌ که‌ واجب‌ جز با آن‌تمام‌ نشود؛ خود نیز واجب‌ است‌. ابن‌ کثیر می‌گوید: «واجب‌ است‌ که‌ امام: مرد، آزاد، بالغ، عاقل، مسلمان، عادل، مجتهد، بینا به‌ امور، سالم‌ الأعضا، آگاه‌ به‌آراء و اندیشه‌ها و امور جنگی‌ و قریشی‌ نسب‌ باشد، اما هاشمی‌ بودن‌ و معصوم‌بودن‌ وی‌ شرط نیست‌».باید دانست‌ که‌ میان‌ علمای‌ اهل‌ سنت‌ و جماعت، در وجوب‌ امامت‌ هیچ‌ خلافی‌نیست‌."( انوارالقرآن) 

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۷

⭕️حکم جماع همزمان بادو همسر

آیا مرد می تواند با همسران خود همزمان جماع کند در صورتی که خودشان رضایت کاملی داشته باشند و هیچ حسد و .. نداشته باشند؟

👇پاسخ:

هیچ مردی اجازه ندارد همزمان همسران خود را یکجا جمع کرده و نزد آنها جماع کند، حتی اگر همه راضی و موافق باشند،بدلیل اینکه نگاه کردن زن به عورت زن دیگر حرام است و ممکن است که در هنگام جماع برای یکی از زنان حالتی اتفاق افتد که نمایان شدنش درحضور دیگران شایسته نباشد ،ازسویی دویا سه جاری غیرممکن است در زندگی باهم اختلافات ومشاجراتی نداشته باشند برای همین ممکن است براثرکینه وبخالت یکی عیوب جسمی دیگری را فاش کند بنابراین جماع باهمسران بطورهمزمان دریک مکان برای مردجایزنیست وحتی رضایت همسرانش موجب حلال شدن حرام خداوند نمی شود.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۶

⭕️حکم تجسّم زن بیگانه هنگام مقاربت با همسر

حکم کسی که در حال نزدیکی با همسرش است اما در همان حال به زن بیگانه ای فکر میکند و در ذهنش از او لذت میبرد و حالت نزدیکی با وی را در تصور و ذهنش می آورد چیست؟

👇پاسخ:

اگر تفکر و خیال جماع کردن با زن بیگانه ای بر انسان عارض گردد، در اینحالت ان شاءالله گناهی بر شخص نیست و از او عفو می شود، در صحیح بخاری از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که گفت: قال النبی صلی الله علیه وسلم: «إن الله تجاوز لی عن أمتی ما وسوست به صدورها». وفی روایة: ‏«إنّ اللَّهَ تَعَالَی تَجَاوَزَ عَنْ أُمّتی مَا حَدّثَتْ بِهِ أَنْفُسَهَا مَا لَمْ تَعْمَلْ أَوْ تَکَلَّمْ». یعنی: «خداوند متعال از آنچه که در سینه ی امت من وسوسه می شود، گذشت کرده است» و در روایت دیگری فرمود: «خداوند وسوسه هایی که در دل امتم خطور می کند؛ مادامیکه به مرحله عمل یا گفتار در نیاید، برای شان بخشیده است». متفق علیه. ‏

بنابراین اگر اینگونه تفکرات بر شخصی عارض گردند، ان شاءالله گناهی متوجه فرد نخواهد شد، ولی باید آن افکار را از ذهنش دور کند تا مبادا موجبات تحریک وی را به سوی گناه فراهم آورد و خدای نکرده وی را به سوی انجام عمل سوق دهد.
 اما چنانکه این تفکرات و تصورات عمدی باشند و شخص عمدا خود را به آنها مشغول نماید، در اینصورت این عمل جایز نیست و بلکه راهی را به سوی انجام فاحشه هموار می سازد و ممکن است فرد را به سوی گناه زنا سوق دهد.

👌 در مورد زن و مردی که در اثنای عمل زناشویی (جماع) فرد بیگانه ای را در ذهن خود تصور می کنند، ومثلا مرد که با زن خود در حال عمل جماع است او به زن دیگری فکر می کند که با وی جماع می کند، در این حالت علما در مورد حکم این مسئله که آیا حرام است یا خیر اختلاف نظر دارند:

- بیشتر و اکثر علمای مذاهب این گونه تفکرات را حرام دانسته اند و حتی آنرا بخشی از زنا محسوب کرده اند، و این رای مذهب حنفیه و مالکیه و حنابله و همچنین بعضی از علمای شافعیه نیز است.

ابن الحاج مالکی می گوید: «...مرد هرگاه زنی را مشاهده کرد، و نزد همسر خود رفت آن زن بیگانه را در جلوی چشمانش تصور می کند، و این نوعی از زنا است، چنانکه علمای ما فرموده اند که هرکس کوزه آبی را بردارد و تصور کند که در حال نوشیدن شراب است، آن آبی که در کوزه است بر او حرام می شود و این حکم فقط مختص به مردان نیست، بلکه زنان نیز داخل در حکم آن می شوند و حتی (حرمت آن) در مورد آنها شدیدتر است..». ‏" المدخل " (2 / 194 ، 195) .‏

ابن مفلح حنبلی می گوید: «و ابن عقیل در کتاب " الرعایة الکبری" ذکر کرده و بر آن جزم دارد که: اگر مردی در هنگام جماع با زن خود چهره ی زن بیگانه ای را تصور کند، این عمل او حرام است و او گناهکار خواهد شد.. اما تفکراتی که بر انسان غالب می شوند گناهی ندارند». " الآداب الشرعیة " ( 1 / 98 ) .
همچنین اقوال مشابهی در کتابهای حنفیه وجود دارد. (رجوع کنید به: حاشیة ابن عابدین 6/372).

- اما بعضی (نه همه) از علمای شافعیه مانند تقی الدین سبکی این تفکرات را حتی اگر عارضی هم نباشند، موجب گناه نمی دانند. ابن حجر هیتمی در "تحفة المحتاج" در این باره می گوید: «جمعی از علمای متأخر (شافعیه) در این مورد اختلاف دارند و گفته اند که حکم این مسئله منقول نیست، و جمعی از محققین مانند ابن فرکاح و ابن البزری و الرداد شارح کتاب "الرشاد" و سیوطی و حتی غیر آنها نیز گفته اند که جایز است، و نیز مقتضی کلام تقی الدین سبکی در کلامش در مورد "سد ذرایع" دربرگیرنده ی جواز آن نزد وی است، و آنها به حدیث " إن الله تجاوز لأمتی ما حدثت بها أنفسها... " استدلال می کنند..

حافظ عراقی از علمای شافعیه می گوید: «اگر مردی با همسرش جماع کند و در ذهنش با زنی نامحرم جماع کند، و او در ذهنش آن جماع حرام را تصویر سازی کند، این امر بر او حرام است، و همچنین هر تشابه سازی که در آن صورتی از حرام باشد (بر او حرام است)». طرح التثریب ج (2/19).

👌بنابراین در حالتی که شخص عمدا اینگونه تفکرات و تصورات را در ذهنش وارد می کند مابین علما اختلاف نظر است، ولی اکثر آنها این عمل را زشت و حرام و گناه دانسته اند، ولی بعضی از متاخرین شافعیه مانند سیوطی و سبکی آنرا حرام نمی دانند. والله اعلم

و شایسته است که فرد خود را از اینگونه افکار قبیح برهاند تا مبادا انسان بواسطه ی آن افکار به سمت فاحشه و گناه سوق داده شود.

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۵

⭕️حکم استفاده از #انگشتریاقوت به نیت ایجاد خوشی و شجاعت در انسان!

در کتابی از شاه ولی الله رحمه الله (حجت الله بالغه) در باره خواص انگشتر یاقوت خواندم که گفته بود: باعث ایجاد خوشی و شجاعت در مرد میگردد. آیا استفاده از انگشتر یاقوت بدین منظور جایز هست؟ همچنان بطور عموم استفاده  احجار کریمه در انگشتر چه حکمی دارد.

👇پاسخ:

استفاده از هر انگشتری بجز طلا برای مردها جایز است و ایرادی ندارد.
و دلیل حرمت پوشیدن طلا برای مردان روایتی است که از علی بن ابی طالب روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم در مورد حریر (ابریشم) و طلا فرمودند:" إن هذین حرام علی ذکور أمتی حل لإناثها" (روایت ابو داوود 4057)، یعنی: "این دو چیز (ابریشم و طلا) برای مردان امت من حرام میباشد و برای زنان حلال".

اما در مورد حرمت پوشیدن انگشتر از سایر فلزات، روایاتی بر منع آنها وارد نشده است.

اما اگر کسی آنرا به نیت خوشی و شجاعت در دست کند، او مرتکب حرام شده و راهی را برای شرک بر خود باز کرده است.
زیرا هیچ شیئی نمی تواند به انسان سود و یا ضرری برساند، و در حقیقت به دست کردن انگشتر یاقوت یا امثال آن به نیت سرخوشی و یا شجاعت نوعی از استعمال تمیمه است و آن چیزی است که بر گردن می آویزند و چیزهای دیگر از قبیل تعویذ، مهره، استخوان یا مانند اینها که برای بدست آوردن منفعت و دفع نمودن ضرر و زیان به گردن می بندند و عرب در زمان جاهلیت بر گردن اولادهایشان می بستند تا به وسیله آن به گمان باطل خود از چشم زخم آنها را مصون دارند.

و یک مسلمان موحد از این خرافات بیزار و متنفر است و بجای دلخوش کردن به بند و آویز به خدا توکل دارد و عاقبت بخیری خود را از الله تعالی می خواهد و بس:
«وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ»(الزمر 38)

یعنی: و اگر از آنها بپرسی: «چه کسی آسمانها و زمین را آفریده؟» حتماً می‏گویند:«خدا!» بگو: «آیا هیچ درباره معبودانی که غیر از خدا می‏خوانید اندیشه می‏کنید که اگر خدا زیانی برای من بخواهد، آیا آنها می‏توانند گزند او را برطرف سازند؟! و یا اگر رحمتی برای من بخواهد، آیا آنها می‏توانند جلو رحمت او را بگیرند؟!» بگو: «خدا مرا کافی است؛ و همه متوکّلان تنها بر او توکّل می‏کنند!»

بنابراین استفاده از چنین اشیائی به نیت حصول خوشی و شجاعت یا هر مسئله ی دیگر برای شخص مسلمان جایز نیست.

از ابن مسعود رضی الله عنه روایت است: " سمعت رسول الله ‏ ‏صلی الله علیه وسلم ‏ ‏یقول ‏«‏إن ‏ ‏الرقی ‏ ‏والتمائم ‏ ‏والتولة ‏ ‏شرک»" ابن ماجه: کتاب الطب (3530):
«همانا تعویذ، تمائم و توله شرک اند».
و تمیمه چیزی است که بر بدن یا مکانی آویخته می‏شود تا به وسیله آن از ‏چشم حفظ شوند. ‏

‏«الرقی» همان چیزی است که طلسم یا تعویذ نامیده می‏شود. ‏

‏« التِوله» همان چیزی است که آنرا درست می‏کنند به گمان اینکه آن ‏زن را برای شوهر و شوهر را برای زنش دوست داشتنی می‏کند. (بین ‏زن و شوهری که از یکدیگر کراهت دارند حس دوستی برقرار می‏سازد).

و این اشیاء باعث می شوند تا فرد را به سوی غیر خدا سوق دهند و اندک اندک به دام شرکیات گرفتار آیند لذا از باب سد ذریعه نیز که باشد استفاده از این اشیاء و امثال آنها جایز نیست.
و حتی برخی از آن برای طلسم و سحر استفاده می کنند که در آن صورت تحریم آن شدت می یابد.
و کسی که بدان معتقد باشد کافر می شود.

 
✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۴

⭕️ثواب ۷۰ شهید؟!

آیا این حدیث درست است: «در آخر زمان اگر کسی به یک سنت من عمل نماید برابر 70 شهید أجر میگرید»؟

👇پاسخ:

شکی نیست که عمل کردن به سنت نبوی و تمسک به آن موجب هدایت و خشنودی خداوند متعال، و سعادتمندی انسانها در دنیا و آخرت خواهد شد، و برای همین است که آیات قرآن و خود پیامبر صلی الله علیه وسلم ما را به تبعیت از سنت نبوی دعوت می کنند، چنانکه باری تعالی می فرماید:

 «وَمَن یُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَذَلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ * وَمَن یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَیَتَعَدَّ حُدُودَهُ یُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِیهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُّهِینٌ» (نساء 13-14)

 یعنی: «هرکس خدا و رسولش را اطاعت کند او را وارد بهشتی می کند که در زیر درختانش نهرها جاری است و در آن جاویدان هستند و این رستگاری بزرگی است و هرکس خدا و رسولش را نافرمانی کند و به حدود پروردگار تجاوز نماید او را وارد آتشی می کند که در آن جاویدان خواهد ماند و عذاب پست کننده ای برای او آماده شده است.»

👌و پیامبر صلی الله علیه وسلم در حدیث صحیحی می فرماید:

‏« ... فعلیکم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین، تمسکوا بها وعضوا علیها بالنواجذ، وایاکم و ‏محدثات الامور فان کل محدثة بدعه، وکل بدعة ضلالة».( ابو داوود -امام احمد-ترمذی- ابن ‏ماجه- صحیح). ‏

یعنی: ... پس بر شما باد به پیروی از طریقهء من، و طریقهء خلفای راشدین که آنها هدایت کنندگان اند، بر آن با دندانهای کرسی خویش گزیده و آنرا محکم گیرید، و بر شما باد که از امور بدعت دوری کنید، زیرا هر امر نوپیدایی گمراهی در پی دارد.

بنابراین تمسک جستن و عمل کردن به سنت نبوی، مایه ی رستگاری و پیروزی بزرگی است و ما را از گمراهی و تاریکی به سوی هدایت و روشنایی سوق می دهد.

👌اما در باره ی حدیثی که در سوال آمده، باید گفت که این حدیث با چندین لفظ وارد شده است، مثلا با لفظ: «من تمسک بسنتی عند فساد أمتی له أجر مائة شهید» یعنی: هرکس در زمان فساد و فتنه امتم به سنت من متمسک شود، اجر یکصد شهید برایش نوشته می شود.

و با لفظ : « من تمسک بسنتی عند فساد أمتی له أجر سبعین شهید» (اجر هفتاد شهید).

یا با لفظ: « من تمسک بسنتی عند فساد أمتی فله أجر شهید». (اجر یک شهید)

طبرانی در "الأوسط" (2/31) و ابونعیم در"حلیة الأولیاء" (8/200) و المنذری در "الترغیب والترهیب" (1/61) این روایتها را آورده اند. اما هیچیک از این روایتها صحیح نیستند و بلکه ضعیف هستند.

زیرا در سند آنها دو مسئله ی خفی وجود دارد (علت) که موجب ضعف حدیث شده اند:

1- شخصی بنام " عبد المجید بن عبد العزیز بن أبی رواد " در سند وجود دارد که تنها او حدیث را روایت کرده است، به اصطلاح او در آن حدیث تنها مانده و کسی روایت او را ذکر نکرده است.

2- شخصی بنام "محمد بن صالح العذری" در سند حدیث وجود دارد، که شرح حال او برای ما مشخص نیست، چنانکه هیثمی در "مجمع الزوائد" (1/172) می گوید: کسی را ندیدم که شرح حال وی را گفته باشد.

و لذا علامه البانی در"السلسلة الضعیفة" (327) حدیث مذکور (روایت ابوهریره) را ضعیف ذکر کرده است.

و همچنین روایت ابن عباس که با لفظ «من تمسک بسنتی عند فساد أمتی فله أجر مائة شهید» آمده نیز ضعیف تر از روایت فوق است، چنانکه ابن عدی در"الکامل" (2/327) آن روایت را آورده ولی سند آن شدیدا ضعیف است، زیرا در سند آن فردی با نام "حسن بن قتیبة" وجود دارد که او "متروک الحدیث" است که می توانید شرح حال وی را در "لسان المیزان" (2/246) بیابید.

و لذا علامه البانی این حدیث را نیز در "السلسلة الضعیفة" (326) ضعیف ذکر کرده است.

👌پس بطورکل این احادیث ضعیف می باشندواعتباری ندارد اما عمل به سنتهای گهربارپیامبر صلی الله علیه وسلم واحیای آن اجرعظیمی دارد.

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۳

⭕️فروش پوست وگوشت قربانی

آیا فروختن پوست یا گوشت وبقیه اجزای حیوانی که برای قربانی ذبح می شود جایز است؟

👇پاسخ:

خیر،شخص قربانی کننده اجازه فروش پوست و یا گوشت قربانی را ندارد وشرعا برايش جايز نيست كه حتی أُجرت قصاب را از گوشت و پوست قرباني بدهد.

اما برای فقیری که گوشت قربانی را دریافت نموده ،جایز است که آن رابفروشدوپول آن را خرج زندگی کند.

✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۲

⭕️حکم #قربانی برای مجرّد

آیا قربانی فقط برای متاهلین واجب است یا برمجردها هم واجب است؟

👇پاسخ:

 اين برداشت نادرست است كه شخص قرباني كننده حتما متأهل وازدواج كرده باشد:

رسول الله صلى الله عليه وسلم در حديث صحيح اهميت وفضيلت قرباني راچنين بيان داشته است :

” من كان له سعة ولم يضح فلا يقربن مصلانا”
مسلماني که توانایی قربانی را دارد وقربانی نکند، پس به مصلی وعیدگاه ما مسلمانان نزدیک نشود.

👌فقهاي مذهب حنفي از اين حديث استنباط نموده اند كه قرباني واجب است، وجمهور فقهاء قرباني را سنت مؤكد دانسته اند.
👌واجب بودن وسنت بودن قرباني به توانايي مالي تعلق دارد مرد و زن خواه متأهل ومتزوج باشند يا مجرد در صورت توانايي مالی، بایدقرباني نمايند .
اين برداشت نادرست وغلط ومخالف شريعت است كه شخص قرباني كننده حتما متأهل وازدواج كرده باشد.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۱

⭕️شروط شرعي ذبح حيوان قرباني

کسی که میخواهد گوسفند قربانی را ذبح کند چه اعمالی بایدانجام دهند؟

👇پاسخ:

1- نيت كردن كه خاص بنام الله متعال وعبادت او تعالى قرباني مي نمايد .

2- بهتر است كه در وقت ذبح قرباني رو بطرف قبله باشد.

3- بسم الله گفتن فرض است وتكبير يعني الله اكبر گفتن در وقت ذبح حيوان قرباني مستحب است.

4- اين دعاء را بخواند قبل از ذبح قرباني :” اللهم هذا عني وعن أهل بيتي” پروردگارا اين قرباني از من وخانواده من است.

5_ وجود چاقوی تیز .

6 _ قطع كردن حلقوم كه مجراي تنفس است ومري كه مجري طعام وعلف است.

7_ قطع كردن يكي از دو رگ های بزرگ متقابل که در فقه، الودجان نامیده می شود.


✍ پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۱۰

کسی که توان مالی وجسمی رفتن به حج را ندارد چه اعمالی در ذی الحجه وروزعرفه انجام دهد که ثوابی چون ثواب حاجیان برای او کسب شود؟

👇پاسخ:
اینکه عملی باشدکه انجامش برابرباثواب حج حجاج باشد نیست چراکه حجاج اعمالی درایام حج انجام می دهندکه از عهده کسانی که در سرزمین حرم نیستندو مناسک حج راانجام نمیدهند، صورت نمیگیرد
اما؛
طبق روایات برخی اعمال توصیه شده که انجام آن موجب کسب ثواب بیشماری در ذی الحجه می شود :

👌روزه روز عرفه از افضل ترین اموراست

مسلمانانی که توفیق گزاردن حج را نیافته اند در سرزمین  های خودشان باپرداختن به کارهای شایسته ای از قبیل زمزمه عبارت های "الله اکبر، الحمدلله، ولااله إلاالله" وروزه گرفتن،خود را به خداوند نزدیک می گردانند.زیرا در صحیح مسلم از ابوقتاده رضی الله  عنه روایت است  که  پیامبر علیه الصلاةوالسلام  فرمود:(روزه روز عرفه را در نزد خداوند چنین می پندار که گناهان سال گذشته و سال آینده را از بین ببرد)و این یکی  از لطف های بی کران و نادر خداوند متعال است که در هر سال تنها یک مرتبه تکرار می گردد  چرا که خداوند متعال روزه داری در روز عرفه را موجب زدوده  شدن گناهان سال گذشته  و آینده  روزه داران روز عرفه می گرداند و زدوده شدن گناهان در اینجا به معنای ازبین رفتن گناهان و آمرزیده شدن آنها و چشمپوشی خداوند از  آنها است و بر اساس دیدگاه برخی از اهل علم، آمرزش حاصل از روزه داری روز عرفه  شامل  گناهان کوچک و بزرگ فرد روزه دار میگردد و تعدادی از اهل علم  قائل بر اینند که تنها گناهان صغیره مشمول آمرزش روزه عرفه واقع  می شوند اما  لطف خداوند بسیار  بی کران و گسترده  است زیرا ذات والامقامی که درآن روز بندگان را از آتش دوزخ می رهاند لازمه اش این است که گناهان صغیره وکبیره آنها را بیامرزد بنابراین خداوند والامقام لطف بزرگی  را شامل بندگانی  که در روز عرفه روزه  می گیرند ارزانی داشته است چرا که روزه روز عرفه، گناهان  سال گذشته و سال آینده  را از بین  می برد.
آمرزیده  شدن گناهان  سال آینده  بدین معنا است  که  خداوند بنده  اش را از ارتکاب گناهان باز می دارد یا اینکه او را مشمول رحمت خویش قرار می دهد، یا اینکه چنان پاداشی  به او ارزانی می دارد که  گناهانش  را می زداید و یا اینکه گناهان ارتکاب شده مورد آمرزش قرار می گیرند.
👌شیخ محمدالعثیمین رحمه الله می فرماید: برجسته ترین عبادتی که یک بنده در روزعرفه میتواند توسط آن به خداوند متعال نزدیک گردد روزه گرفتن  است و علاوه بر آن زمزمه تکبیرهای ثابت شده می باشد  که تکبیر مقید از اذان صبح روز عرفه شروع  می شود و با تکبیر مطلقی  که هم اکنون  مردم  مشغول آن هستند ادامه  می یابد و آن عبارت است از"الله أكبر، الله اكبر، الله اكبر،لا اله الا الله و الله أكبر،الله أكبر ولله الحمد".
وهمچنین شرکت درنمازعید قربان و قربانی کردن وتقسیم گوشت آن برای مستمندان ،همگی از اموری هستندکه ثواب بسیاری دارد.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۰۹

⭕️حکم تبریک گفتن عید

آیا تبریک گفتن عید به دیگران جایز است،ازچه الفاظی باید استفاده کنیم؟وآیا تبریک با لفظ ‌«پیشاپیش» جایز است؟

👇پاسخ:

در حدیث از جبیر بن نفیر رضی الله عنه روایت است که، اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم هنگامی که در روز عید همدیگر را ملاقات می‎کردند به یکدیگر می‎گفتند: تَقَبَّلَ اللهُ مِنَّا وَ مِنْک (خداوند از ما و شما قبول بگرداند) (حدیث حسن، فتح الباری شرح حدیث 952 صحیح بخاری).

البته ضروری و حتمی نیست که در تبریک گفتن روز عید به صورت حتمی همین لفظ تقبل الله منا و منک مورد استفاده قرار گیرد.

مسلمانان می توانند کلمات و جملات مشابه و کلمات معمولی را که در زبان محلی در بین مردم معروف و مشهور است هم مورد استفاده قرار دهند، ولی نباید فراموش کرد که الفاظ و جملات که مورد استفاده قرار می گیردنامشروع باشدبلکه باید الفاظ و جملات، الفاظ مباح باشد.

مورخین می نویسند: از شیخ الاسلام ابن تیمیه در اینباره سوال شد: آیا تبریک گفتن در روز عید و آنچه که بر زبان مردم رایج شده که می گویند: عیدت مبارک و الفاظ مشابه آن، اصلی در شریعت دارد یا خیر؟ و اگر اصلی در شریعت دارد چه باید گفت؟
جواب دادند: تبریک روز عید و اینکه بعضی از مردم بعد از نماز (عید) در وقت دیدار به دیگران می گویند: تقبل الله منا و منکم، أَحَالَهُ الله علیک و همانند آن الفاظ، این امر از بعضی از صحابه روایت شده که آن ها آن را انجام دادند و امام احمد و دیگران بر آن رخصت و جواز داده اند اما امام احمد گفت: من شروع کننده تبریک به کسی نخواهم بود اما اگر کسی در آغاز به من تبریک گوید به او جواب (متقابل) خواهم گفت. و این بدان خاطر است چون جواب سلام و تحیت واجب است اما آغاز تبریک گفتن (به مردم) سنت نیست، البته از آن نهی هم نشده است و هرکس آن را انجام داد کارش درست است و هرکس انجام نداد کار او نیز ایرادی ندارد، والله اعلم

منبع: الفتاوی الکبری" (2/228).

👌اما تبریک گفتن به صورت پیشاپیش با این لفظ که بگوییم «پیشاپیش عیدقربان رابه شما تبریک می گویم» جایز نیست
چرا که قبل از ادای نماز عید، عید محسوب نمیشودوهیچیک از صحابه وبزرگان نیزهمچین تبریکی نگفته ولزومی هم ندارد در تبریک گفتن قبل ازبرگزاری نماز عید عجله کنیم.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۰۸

⭕️ابتداء وانتهاي وقت قرباني چه زمانی است؟

👇پاسخ:

ابتداي وقت قربانی بعد از نماز عید شروع ميشود از صحابي جليل القدر جنب البجلي رضي الله عنه در حديث صحيح روايت است كه فرمود:

” من روز عید اضحی همراه پیامبر صلی الله علیه وسلم نماز خواندم و پیامبر صلی الله علیه وسلم بعد از نماز خطبه ای خوانده، سپس فرمودند: کسی که قبل از نماز، قربانی نموده بجای آن دوباره قربانی کند و کسی که قربانی نکرده با نام الله متعال قربانی کند”.

وختم وانتهاي ووقت پایاني قربانی، غروب آفتاب روز سوم عيد است نزد فقهاي احناف ، اما در نزد جمهور علماء وفقهاي معاصر وقت انتهاي قرباني روز سوم ایام تشریق يعني روز 13 ذی الحجه است.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۰۷

⭕️ #قربانی سنت است يا واجب؟

👇پاسخ:

فقهای مذهب حنفی بر اين نظر هستد كه قربانی واجب است زيرا الله متعال بصراحت امر نموده كه مسلمانی كه توانايی مالی دارد قربانی كند وامر او تعالى دلالت بر واجب بودن ميكند : ” فصل لربك وانحر” خاص برای پروردگارت نماز عيد را بخوان وشتر را قربانی كن.

نيز رسول الله صلى الله عليه وسلم در حديث كسانی را كه توانايی قربانی را دارند واين عبادت را بجا نمی آورند تحذير نموده وفرموه است:

” من كان له سعة ولم يضح فلا يقربن مصلانا”
مسلمانی که توانایی قربانی کردن را دارد وقربانی نکند، پس به مصلی وعیدگاه ما مسلمانان نزدیک نشود.

واز اين حديث استنباط نموده اند كه قربانی واجب است واگر واجب نباشد كسی كه قربانی نمي كند از آمدن به عیدگاه منع نمی شد.

واجب بودن قربانی را شيخ محمد بن صالح العثيمين رحمه الله نيز ترجيح داده است.
وجمهور فقهای مذاهب فقهی مالكی، شافعی وحنبلی قربانی را سنت مؤكد دانسته اند.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei


⚜سوال شماره ۵۰۶

⭕️وقت نماز قضایی

چه وقت می توان نمازهای قضایی را بجاآوریم؟

👇پاسخ:

درهمه اوقات جایز است،جزدر سه وقت:

۱_ازطلوع آفتاب تا بالا آمدن خورشید حدود ده دقیقه .

۲_هنگام استوای آفتاب،زمانی که خورشیددروسط آسمان است.

۳_وهنگام غروب تا بعداز نمازمغرب.


✍پرسمان طلایی
@porsemantalaei

Показано 20 последних публикаций.

17

подписчиков
Статистика канала