اموزش علم صرف و نحو


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


#ویژه_مبتدیان
#امثله
#صرف_میر
#نحو_مقدماتی
#شرح_تصریف
#و_سایر_دروس_مفید_دیگر
#مدرس:ابوعرفان
#بامدیریت برادر بوصلاح

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


سلام علیکم .

همراهان همیشگی کانال ،به جای ارسال فایل صوتی درس هشتم نحومیر، فایل صوتی درس صرف میر ارسال شده بود که اصلاح گردید. 👆👆👆


Forward from: @attachbot
‍ #دروس_نحوی

#نحو_میر

#درس_هشتم

(اسم غیرمتمکن ضمایر)

بدان که اسم عیرمتمکن هشت قسم است،اول مضمرات چون:انا(من مردوزن) و ضَرَبتُ(زدم من)و اِیّایَ(خاص مرا)وضَرَبَنی(بزدمرا)لِی (مرا)این هفتادضمیراست چهارده مرفوع متصل: ، ضرَبا ، ضَربُوا ، ضَربَت ، ضَربَتا ، ضَرَبنَ ضَرَبَ،

وچهارده مرفوع منفصل:
هُوَ،هِیَ،اَنْتَ،اَنْتِ،اَنا،هُما ،هُما،اَنتُما،اَنتُما،نَحْنُ،هُم،هُنَّ،اَنتُم،اَنتُنَّ،ضرَبتَ ، ضَربتُما ، ضَربتُم ، ضرَبتِ ، ضرَبتُما ، ضَربتُنَّ ضَرَبتُ ، ضَرَبنا

وچهارده منصوب متصل:
ضَرَبَنِیْ،ضَرَبَنَا،ضربَکَ،ضربکُما،ضربکُم،ضربکِ،ضربکما،ضربکُنَّ،ضربهُ،ضربهُما،ضربهُم،ضربَهَا،ضربهُما،ضربهُنَّ

وچهارده منصوب منفصل اِیَّایَ،ایَّانَا،ایاكَ،ایاکُما،ایاکُم،ایاكِ،ایاکما،ایاکُنَّ،ایاهُ،ایاهُما،ایاهُم،ایاهَا،ایاهُما،ایاهُنَّ

وچهارده مجرورمتصل،لِیْ،لَنَا،لَكَ،لَکُمَا،لکُم،لكِ،لکما،لَکُنَّ،لهُ،لهُما،لهُم،لها،لهُما،لهُنَّ


@sarf_navh


Forward from: اموزش علم صرف و نحو
َ +کُم

ضَرَبَکِ= ضَرَبَ +کِ
ضَرَبَکُما=ضَرَبَ + کُما
ضَرَبَکُنَّ= ضَرَبَ +کُنَّ

ضَرَبَنی =ضَرَبَ + ی
ضَرَبَنا =ضَرَبَ + نا

نکته: هنگام اتصالِ فعل به ضميرِ «ى» برای اينکه حرکت آخر فعل تغيير نکند حرفِ نوني ميانِ فعل و ضمير «ى» مي آيد كه به آن نون وقايه مي گويند. مثال:

ضَرَبَ + ى = ضَرَبَنـى : مرا زد

چهارده صیغه منفصل منصوبی داریم و ضمیر منفصل مجروری نداریم.

غایب ها:
إِيَّاهُ
إِيَّاها
إِيَّاهُم
إِيَّاها
إِيَّاهُما
إِيَّاهُنَّ
مخاطب ها:
إِيَّاکَ
إِيَّاکُما
إِيَّاکُم
إِيَّاکِ
إِيَّاکُما
إِيَّاکُنَّ

متکلم ها:

وحده: إیَّایَّ
مع الغیر: إیَّانا


👆اینها چهارده منصوب منفصل منصوبی هستند.

چهارده مجرور متصل داریم ( مجرور منفصل نداریم )

غایب ها:
لَهُ
لَمُهَا
لَهُم
لَها
لَهُمَا
لَهُنَّ

مخاطب ها:

لَکَ
لَکُما
لَکُم
لَکِ
لَکُما
لَکِنَّ

متکلم ها:
لی
لَنا.

📣مدرس:ابوعرفان

@sarf_navh


Forward from: اموزش علم صرف و نحو
#دروس_نحوی

#نحو_میر

#درس_هشتم

درس هشتم

(اسم غیرمتمکن ضمایر)

بدان که اسم عیرمتمکن هشت قسم است،اول مضمرات چون:انا(من مردوزن) و ضَرَبتُ(زدم من)و اِیّایَ(خاص مرا)وضَرَبَنی(بزدمرا)لِی (مرا)این هفتادضمیراست چهارده مرفوع متصل: ، ضرَبا ، ضَربُوا ، ضَربَت ، ضَربَتا ، ضَرَبنَ ضَرَبَ،

وچهارده مرفوع منفصل:
هُوَ،هِیَ،اَنْتَ،اَنْتِ،اَنا،هُما ،هُما،اَنتُما،اَنتُما،نَحْنُ،هُم،هُنَّ،اَنتُم،اَنتُنَّ،ضرَبتَ ، ضَربتُما ، ضَربتُم ، ضرَبتِ ، ضرَبتُما ، ضَربتُنَّ ضَرَبتُ ، ضَرَبنا

وچهارده منصوب متصل:
ضَرَبَنِیْ،ضَرَبَنَا،ضربَکَ،ضربکُما،ضربکُم،ضربکِ،ضربکما،ضربکُنَّ،ضربهُ،ضربهُما،ضربهُم،ضربَهَا،ضربهُما،ضربهُنَّ

وچهارده منصوب منفصل اِیَّایَ،ایَّانَا،ایاكَ،ایاکُما،ایاکُم،ایاكِ،ایاکما،ایاکُنَّ،ایاهُ،ایاهُما،ایاهُم،ایاهَا،ایاهُما،ایاهُنَّ

وچهارده مجرورمتصل،لِیْ،لَنَا،لَكَ،لَکُمَا،لکُم،لكِ،لکما،لَکُنَّ،لهُ،لهُما،لهُم،لها،لهُما،لهُنَّ
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_

شرح درس:

امروز می خواهیم روی اسم غیر متمکن بحث کنیم. چنانچه در جلسه قبل شما تعریف اسم متمکن و اسم غیر متمکن راشناختید ،،و گفتیم که اسم مُتَمَكِن :
- در علم نحو اسمى است كه از شبه حرف سالم باشد يعنى معرب است ،،،مبنى نیست ؛ اسم منصرفى كه آخر آن تمام حركات اعراب و تنوين را در بر گيرد

اسم غير منصرف يا ممنوع از صرف ان است كه كسره و تنوين بخود نمى پذيرد
«غير المُتَمَكِّن فى علم النحو» اسمى است كه مشابه حرف مبنى است .


و حالا می ائیم هشت قسم از اسم غیر متمکن را می خوانیم.... میائیم روی اونهایی که شباهت به مبنی الاصل ها دارند ازش بحث می کنیم.. چیه؟ اسم غیر متمکن.

▪️اسم غیر متمکن انست که دو حرکت را قبول نمی کند. یکی تنوین ..دوم کسره...فتحه و ضمه را قبول می کند..

اسم غیرمتمکن بر چند قسم است؟

بر هشت قسم است

۱- مضمرات..( ضمایر) .. همه ضمایر مبنی هستند.. تمام مضمرات که جمع کنیم،، هفتاد تا هستند .
مضمرات از اقسام چی هست؟ مبنیات.

تعریف ضمیر چیه؟ ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود...و نقش فاعل فعل را می گیرد.. فایده اش این است که از تکرار اسم جلوگیری می کند.

کدام اسم؟ اسم غیرمتمکن،،،و ضمیر اسم متمکن را قبول نمی کند...

تمام مضمرات اسم غیر متمکن هستند..
ضمایر هفتاد هستند و این هفتادتا ضمیر بر دو قسم هستند :
ضمایر متصل (همراه با فعل نوشته می شود)، ضمایر منفصل که جدا از فعل نوشته می شود)

باز ضمایر متصل بر سه قسم هستند

۱- ضمایر متصل مرفوعی ۲- ضمایر متصل منصوبی..۳- ضمایر متصل مجروری

ضمایر منفصل بر دو قسم است..

۱- ضمایر منفصل مرفوعی ۲- ضمایر منفصل منصوبی... ما ضمایر منفصل مجروری دیگه نداریم... حالا ۱۴×۵ کنید چندتا می شود؟ ۷۰ تا

اول مرفوع متصل است..


شس صیغه مخاطب 👇

ضَرَبتَ ضَرَبتُما ضَرَبتُم
ضَرَبَتِ ضَرَبَتُما ضَرَبتُنَّ

تَ تما تم تِ تما تُنَّ ضمیر هستند.

در شش صیغه غایب 👇

ضَرَبَ ضَرَبَا ضَرَبُوا
ضَرَبَت ضَرَبَتا ضَرَبنَ

هو الف واو هی الف نون
شس صیغه مخاطب 👇

ضَرَبتَ ضَرَبتُما ضَرَبتُم
ضَرَبَتِ ضَرَبَتُما ضَرَبتُنَّ

تَ تما تم تِ تما تُنَّ ضمیر هستند.

دو صیغه متکلم
ضَرَبَتُ و ضَرَبنٰا...ضَرَبَ خود فعل است و 👈تُ و نا ضمیر هستند که به فعل متصل هستند.

👆این چهارده ضمیر متصل مرفوعی هستند...
ضَرَبَ=هو
ضَرَبَا=الف
ضَرَبُوا = واو
ضَرَبَت=هی
ضَرَبَتا=الف
ضَرَبنَ =نون
ضَرَبتَ=تَ
ضَرَبتُما=تما
ضَرَبتُم=تم
ضَرَبتِ=تِ
ضَرَبتُما=تما
ضَرَبتُنَّ =تُنَّ
ضَرَبتُ=تُ
ضَرَبنا=نا


حالا چهارده صیغه مرفوع منفصل یعنی به فعل وصل نیستند داریم .. مرفوع متصل و مرفوع منفصل

غایب ها
هوَ ، هما ، هُم ، هیَ ، هما ، هنَّ.
مخاطب ها : انتَ ، انتما ، انتم ، انتِ ، انتما ، انتنَّ

متکلم ها : انا و نحن

مثلا می گوئیم:

هو=ضَرَبَ
هما=ضَرَبَا
هم=ضَرَبوا

هی=ضَرَبَت
هما=ضَرَبَتا
هُنَّ =ضَرَبنَ

انتَ=ضَرَبتَ
انتما=ضَرَبتُما
انتم=ضَرَبتُم

انتِ=ضَرَبَتِ
انتما=ضَرَبتُما
انتُنَّ=ضَرَبتُنَّ

انا=ضَرَبتُ
نَحنُ=ضَرَبنا

👆این چهارده تا مرفوع منفصل هستند.

چهارده تا ضمیر متصل منصوبی و مجروری داریم


غایب ها:
ضَرَبَهُ
ضَرَبَهُما
ضَرَبَهُم
ضَرَبَها
ضَرَبَهما
ضَرَبَهُنَّ
(هُ همُا هُم.ها هما هُنَّ 👉 ضمایر متصل منصوبی و مجروری هستند)

مخاطب

ضَرَبَکَ ،ضَرَبَکُما ،ضَرَبَکُم

ضَرَبَکِ،ضَرَبَکُما،ضَرَبَکُنَّ

(کَ کما کم کِ کُما کُنَّ 👉ضمیر متصل منصوبی و مجروری هستند)

متکلم ها:
ضَرَبَنی
ضَرَبَنا
در متکلم ها 👈 ي و نا ضمیر هستند و نحوه اتصالشان به شکل زیر است👇

ضَرَبَهُ =ضَرَبَ + هُ
ضَرَبَهُما=ضَرَبَ +هما
ضَرَبَهُم= ضَرَبَ +هم
ضَرَبَها= ضَرَبَ +ها
ضَرَبَهما=ضَرَبَ + هما
ضَرَبَهُنَّ= ضَرَبَ +هُنَّ

ضَرَبَکَ =ضَرَبَ + کَ
ضَرَبَکُما = ضَرَبَ +کِما
ضَرَبَکُم= ضَرَب


Forward from: @attachbot
#تحفة_السنیئة_شرح_مقدمه_اجرومیه

#درس_یازدهم

#انواع_الاعراب

أنواع الإعراب
قال : وأقسامه أربعة : رَفْعٌ ، وَ نَصْبٌ ، وَ خَفْضٌ، وَ جَزْمٌ ، فللأسمَاءِ مِنْ ذَلِكَ الرَّفعُ ، و النَّصْبُ ، و الخَفْضُ ،ولا جَزمَ فيها ، وللأفعال مِنْ ذَلِكَ الرَّفْعُ ، والنَّصبُ ، و الجَزْمُ ، ولاَ خَفْض َ فيها .
وأقول : أنواع الإِعراب التي تقع في الاسم و الفعل جميعًا أربعة : الأوَّل : الرفع ، و الثاني : النصب ، والثالث : الخفض ، والرابع : الجزم ، ولكل واحد من هذه الأنواع الأربعة معنى في اللغة، ومعنى في اصطلاح النحاة.
أما الرفع فهو في اللغة : العُلُوُّ والارتفاعُ ، وهو في الاصطلاح : تغير مخصوصٌ علامَتُهُ الضمة وما ناب عنها ، وستعرف قريباً ما ينوب عن الضمة في الفصل الآتي إن شاء الله ، ويقع الرفع في كل من الاسم والفعل ، نحو : " يَقُومُ عَليٌّ " و " يَصْدَحُ البُلْبُلُ" .
وأما النصبُ فهو اللغة :الاسْتِواءُ والاسْتِقَامَة ، وهو في الاصطلاح : تغير مخصوص علامته الفَتْحَة وما ناب عنها ، ويقع النَّصْبُ في كل من الاسم والفعل أيضًا ، نحو : " لَنْ أُحِبَّ الكَسَلَ " .
وأما الخفض فهو في اللغة : التَسَفُّلُ ، وهو في الاصطلاح : تغيُّرٌ مخصوصٌ علامتُةُ الكَسْرَة وما نابَ عنها ، ولا يكون الخفض إلا في الاسم ، نحو : " تَأَلَّمْتُ مِنَ الكَسُولِ "
و أما الجزم فهو في اللغة : القَطْعُ ، وفي الاصطلاح تغيرٌ مخصُوصٌ علامتُهُ الَسُّكونُ وما نابَ عنه ، ولا يكون الجَزْمُ إلا في الفعل المضارع ، نحو " لَمْ يَفُزْ مُتَكَاسِلٌ " .
فقد تبين لك أن أنواع الإعراب على ثلاثةِ أقسامٍ : قسم مشترك بين الأسماء والأفعال ، وهو الرفع والنصب ، وقسم مختصٌّ بالأسماء ، وهو الخفض ، وقسم مختص بالأفعال ، وهو الجزْم .

@sarf_navh


الِ ،

قسم مشترک بین اسماء و افعال..و ان چی هست؟

وهو الرَّفعُ والنّصبُ ،....و ان اعراب رفع و نصب است ... پس اعراب مشترک بین اسماء و افعال اعراب رفع و نصب است..یعنی هم اسماء می توانند مرفوع شوند و هم افعال می توانند مرفوع شوند... از اون ور ،هم افعال می توانند منصوب شوند و هم اسماء می توانند منصوب شوند..


وقسمٌ مختصٌّ بالأسماء ،
و یک قسم مختص به اسماءاست.. و اسماء یک اعراب اختصاصی دارند ..
وهو الخفض ، ... و ان خفض است...

یعنی اعراب اختصاصی اسماء خفض است ...و افعال هیچگاه مخفوض یعنی همان مجرور نمی شوند

وقسم مختص بالأفعال ، وهو الجزْم .

یک قسم خاص برای افعال..و ان جزم است...یعنی افعال یک اعراب اختصاصی دارند ان جزم است ..و اسماء هیچگاه مجزوم یعنی ساکن نمی شوند ...

📣شارح: ابوعرفان

@sarf_navh


مَّا النّصبُ فهو فی اللغةِ :الاسْتِواءُ والاسْتِقَامَة ،

و اما نصب در لغت ..معنای لغوی نصب.. "الاستواء" به معنی تراز و برابری .. و "الاستقامة "... ایستادگی پایداری ..محکمی..و استقامت است.

وهو في الاصطلاح : تَغَیَّرُ مخصوصٌ عَلامَتُهُ الفَتْحَة وما ناب عنها ،
و در اصطلاح: تغییر خاصی است که

علامت ان فتحه یا نایب ان است.. فتحه را می دونیدچی هست؟ ،،،همان حرکت زبر است..

وَيَقَع ُالنَّصْبُ في كلٍ من الاسم والفعل أيضًا ،
و همچنین نصب هم در هریک از اسم و فعل واقع می شود... نصب هم همانند یعنی می توانند هم در اسماء بیاید و هم در افعال بیاید..اسم هم می تواند منصوب شود و فعل هم می تواند منصوب شود..پس نصب هم مشترک است بین اسم و فعل

نحو :مثل

" لَنْ أُحِبَّ الكَسَلَ " ... یعنی من هرگز تنبلی را دوست ندارم..
نگاه کنید! "اُحِبَّ " فعل است که توسط "لن" منصوب شده اخرش فتحه داره... "الکَسَل"َ هم که اسم است منصوب است و اخرش فتحه داره.. حالا اعرابش می کنیم

لن: حرف نفیٍّ نِصبٍ و الاستقبال
أُحِبَّ : فعلٌ مضارعٌ منصوبٌ بلن و علامة نصبهِ الفتحة الظاهرة علی اخره.
وقتی اینجا میگیم.اُحِبَّ فعلٌ مضارع منصوب بلن، و علامة نصبه الفتحة ظاهرة علی اخره.. وقتی یک فعل منصوب است پس حتما اون فعل یک فاعل دارد

و فاعلٌ ضمیرٌ مستترٌ وجوباً تقدیرهِ اَنا ...
ضمیروجوبا مستتر زمانی میاد که فعل متکلم باشد .. انا و نحن.. و در مفرد مذکر مخاطب انت و مفرد مونث مخاطب انتِ استتار ضمیر واجب است..

و همچنین در مفرد مذکر غایب هو..و مفرد مونث غایب هی..استتارضمیر جایزی است..
چنانچه در اینده در بحث ضمایر خواهیم گفت که کجا ضمیر مستتر وجوبا می اید..
و کجا جایزی و کجا تقدیری می اید؟ ان شاءالله بحث و توضیح کاملش بماند در وقت و درس خودش.. فعلا شما ذهن خودتان را زیاد مشغول این موضوع نکنید.

الکَسَلَ : مفعولٌ به منصوب و علامة نصبه الفتحة الظاهرة علی اخره.


وأما الخفضُ فهو في اللغة :واما معنای خفض در لغت : خفض در لغت به معنای

التَسَفُّلُ = به معنای پست بودن پایین بودن است..

وهو في الاصطلاح : در اصطلاح... معنای اصطلاحی خفض چیه؟

تغيُّرٌ مخصوصٌ علامتُةُ الكَسْرَةُ وما نابَ عنها ،
تغییر خاصی است که علامت ان کسره است.. علامت ان با کسره یا حرکت زیر نشان داده می شود.. و یا نایب ان است..

ولا يكونُ الخفضُ إلا في الاسمِ ،

و لکن خفض هیچ جا نیست مگر در اسم... چنانچه جلوتر هم بیان کردیم که کسره مخصوص اسم است و فقط در اسم می اید...و در فعل نمی اید..فعل هیچگاه مجرور نمی شود..

نحو : مثل

" تَأَلَّمْتُ مِنَ الكَسُولِ "....یعنی من از تنبلی، بسیار زیاد خسته شده ام..
دقت کنید! "کسول"👉 اسم است چنانچه مجرور واقع شده بخاطر ورود من که از جمله حروف جرّ است..پس کسول مجرور به حرف مِن است و علامت جرّش کسره ظاهری در اخر ان است...حالا اعرابش می کنیم.
تَأَلَّمتُ : فعلٌ ماضی مبنی علی السکون لإتصالِ ضمیر رفع المتحرک / تاء ضمیرٌ متصل مبنی علی الضم بمحل رفع الفاعل
مِن : حرفٌ جرّ
الکَسولِ: اسمٌ مجرور بحرفٍ جرّ و علامة الجرّهِ الکسرة الظاهرة علی اخره.

و أما الجزم فهو في اللغة : القَطْعُ ،
واما جزم در لغت به معنای قطع شدن است

وفي الاصطلاح تَغَیَّرُ مخصُوصٌ علامتُهُ الَسُّكونُ وما نابَ عنها ،
و در اصطلاح تغییر خاصی است که علامت ان ساکن است ... و یا انچه که نیابت از سکون کند..

ولا يكونِ الجَزْمُ إلا في الفعلِ المضارعَ ،

و جزم هیچ جا نمی ایدمگر در فعل مضارع ...بعبارتی جزم فقط مختص به فعل مضارع است. ودر دیگر افعال نمی اید.. چون فعل مضارع به غیر جمع مونث غایب و جمع مونث مخاطب ، در الباقی صیغه معرب ..یعنی بسبب ورود عوامل مختلف اعرابش تغییر می کند.. یکجا اعراب رفع ..و یکجا اعراب نصب و در جایی اعراب جزم می گیرد ..برخلاف فعل ماضی که مبنی است.. فعل ماضی اعراب بسبب ورود عوامل تغییر نمی کند و در تمام حالات ، یک شکل ثابتی دارد..

نحو " لَمْ يَفُزْ مُتَكَاسِلٌ " ... ادم تنبل سهل انگار کامیاب نمی شود.. دقت کنید ! اینجا یَفُز که فعل مضارع است بخاطر امدن لَم بر سر فعل مضارع ..چنانچه لم که از جمله ادوات جزم است ، انرا مجزوم ساخته.. و علامت جزمش ساکن ظاهری در اخر ان است..
لِم : حرف جزم و نفیٍّ و قلبٍ... نفی از خاطر است که معنای فعل را از مثبت به منفی تغییر می دهد... و جزم بخاطر اینکه فعل را مجزوم می کند.. اخر فعل را ساکن می کند.. قلب بخاطر اینکه معنای فعل را تغییر می دهد،،معنای فعل را از ماضی به مضارع تغییر می دهد..پس:
لِم : حرف جزم و نفیٍّ و قلب
یَفُزْ : فعلٌ مضارع مجزوم بلم..و علامة جزمه السکون
المتکاسل: فاعلٌ مرفوعٌ و علامة رفعه الضمة الظاهرة علی اخره.


فَقَد تَبَيَّنَ لكَ أن أنواعَ الإعرابَ على ثلاثةِ أقسامٍ :
پس برای تو معلوم شد که انواع اعراب برسه قسم است.

قِسمٌ مشتركٌ بينَ الأسماءِ والأفع


#تحفة_السنیئة_شرح_مقدمه_اجرومیه

#درس_یازدهم

#انواع_الاعراب

در ادامه سلسله دروس کتاب تحفة السنیئة شرح مقدمه اجرومیه حال رسیدیم به انواع اعراب.

اونوقت تعریف خود اعراب چی بود؟

الإعراب هو تغيير أواخر الكلم لاختلاف العوامل الداخلة عليها لفظاً أو تقديراً .

اعراب به تغییر حالت اخر کلمه... یعنی از رفع به نصب و از نصب به جرّ ..
این تغییر اخر کلمه بخاطر چیه؟ چه چیزی باعث تغییر اخر کلمه میشه؟

بسبب ورود عوامل مختلف بر سر ان است..
وقتی که عاملی برسر کلمه ای بیاید، حالت اخر ان نیز تغییر می کند..عامل که تغییر کند، اعرابش هم تغییر می کند.
مثلا حالت اخر زید..
جاء زیدٌ
رایتُ زیداً
مررت بزیدٍ
زید یکجا دو حرکت پیش گرفته دٌ شده
و جایی دو حرکت زبر گرفته داً شده
با جایی دیگر دو حرکت زیر گرفته دٍ شده
این تغییرات اخر زید بخاطر ورود عوامل مختلف است..
جاء عامله
رایتُ عامله
مرروت عامله

و این تغییرات یا لفظی است .. مثل:
جاء زیدٌ.. رایتُ زیداً.. ومررتُ بزیدٍ.. چنانچه شما هر سه اعراب رفع و نصب و جرّ را به عینه می بینید و تلفظ می کنید

.و یا تقدیری باشه . مانند :
جاء موسی ..
رایتُ موسی
مررتُ بموسی..

الان اعراب رفع و نصب و جر در موسی بسبب ورود عوامل مختلف ایجاد شده .. ، لیکن این تغییر تقدیری است.

#انواعُ الاِعرَابِ: انواع اعراب

قال: وأقسامهُ أربعة :

مصنف رحمه الله می گوید: و اعراب بر چهار قسم است.شامل:

رفعٌ ونصبٌ وخفضٌ وجزمٌ= رفع و نصب و خفض و جزم.


فللأسماءَ مِن ذلكَ الرَّفعُ والنصبُ والخفضُ ولا جزمَ فيها

از این انواع اعراب،👈اعراب رفع و نصب و حفض برای اسم است..یعنی برای اسم سه تا اعراب است..یکی اعراب رفع ، یکی اعراب نصب ، ویکی هم اعراب خفض.

ولا جزم فيها ... و جزم مال اسم نیست.

وللأفعالِ من ذلك الرَّفعُ والنَّصبُ والجزمُ ولا خفضَ فيها .

و برای افعال سه اعراب است.. اعراب رفع و اعراب نصب و اعراب جزم..

ولا خفض فيها... و اعراب خفض برای فعل نیست.

پس اسم می تواند مرفوع و منصوب و مجرور شود اما نمی تواند مجزوم شود.

و هم چنین فعل می تواند مرفوع و منصوب و مجزوم شود اما نمی تواند مجرور شود... لذا اعراب رفع و نصب در هر دو(اسم وفعل) مشترک.
تنها فرق اسم با فعل در اعراب همین است که در اسم خفض می اید اما جزم نمی اید... و در فعل هم جزم می اید اما خفض نمی اید..

وأقولُ : أنواعُ الإِعرابِ التي تَقَعُ في الاسمِ و الفعلِ جميعًا أربعةُ :
انواع اعرابی که در اسم و فعل می اید بر چهار نوع است.

الأوَّلُ : الرَّفعُ ، و الثاني : النَّصبُ ، والثالثُ : الخَفضُ ، وَالرَّابِعُ : الجزمُ ،

اول اعراب رفع ..دوم اعراب نصب ..سوم اعراب خفض ..که در اصطلاح نحاة به ان اعراب جرّ می گویند ، و درعلم تجوید به ان کسره می گویند.. چهارم اعراب جزم.. که در علم تجوید به ان ساکن میگویند.

وُلِكُلِّ واحدٍ مِن هَذِهِ الأنواعِ الأربعةِ مَعنَیً في اللغةِ، وَمَعنَىً فيِ اصطلاحِ النحاة.

برای هریک از این انواع چهارگانه یک معنای لغوی و یک معنای اصطلاحی هست..یعنی هرکدامشان یک معنای لغوی و یک معنای اصطلاحی نزد علمای نحو دارند..

أما الرَّفعُ فهو في اللغةِ : العُلُوُّ والارتفاعُ ،

و اما معنای رفع در لغت؛ معنای لغوی رفع: به معنای بلندی و ارتفاع است.

وهو في الاصطلاح : تَغَيَّرُ مخصوصٌ علامَتُهُ الضَّمَةُ وَمَا نَابَ عَنهَا ،

و در اصطلاح ؛ تغییر خاصی است که علامت ان، همان ضمه است... به تغییر مخصوصی گفته می شود که علامتش ضمه یا همان حرکت پیش است..
وما ناب عنها...یا نایب ضمه ..انچه که به نیابت از ضمه می اید..

وَسَتَعرِفُ قريباً مَا يَنُوبَ عَنِ الضَّمَةِ في الفصلِ الآتي إن شاء الله ،

چنانچه مولف می گوید: ان شاءالله شما بزودی در فصل بعدی انچه که نیابت از است را می خوانید.

وَيَقَعُ الرَّفعُ في كُلٍ مِنَ الاسمِ والفعلِ ،

و رفع در هریک اسم و فعل واقع می شود..یعنی اسم هم می تواند مرفوع شود و فعل هم می تواند مرفوع شود.

نحو : " يَقُومُ عَليٌّ

مثل : علی می ایستد..

نگاه کنید👈"یقوم "که فعل است مرفوع شده.. علیٌّ هم که اسم است مرفوع شده.. و علامت رفع در هر دو ضمه ظاهری در اخرشان است..حالا یقومُ را اعراب می کنیم..
یقومُ: فعلٌ مضارعٌ مرفوعٌ لِتُجَرُّدِ من الناصبِ والجازمِ و علامةُ رفعهِ الضمةُ الظاهرةُ علی اخرهِ ...
علیٌّ : فاعلٌ مرفوعٌ و علامة رفعه الضمة الظاهرة علی اخره
پس یقومُ فعل است و علی فاعل است و هر دو مرفوع هستند.

" و " يَصْدَحُ البُلْبُلُ" ... یعنی بلبل اواز می خواند.
"یَصدَح"،ُ فعل است و مرفوع و البلبلُ اسم است و مرفوع است..ببینید هر دو هم فعل و هم اسم مرفوع هستند .خب اعرابشان چگونه است؟

"یَصدَح"ُ : فعلٌ مضارعٌ مرفوعٌ لِتُجَرُّدِ من الناصبِ والجازمِ و علامةُ رفعهِ الضمةُ الظاهرةُ علی اخره..

البلبل: فاعلٌ مرفوعٌ و علامة رفعه الضمة الظاهرة علی اخره

وأ


Forward from: لینکدونی اهل سُنّت جُنُوبً
اَلّلهُمّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍوَّعَلَی آلِ مُحَمَّدٍکَمَا صَلَّیْتَ عَلَی اِبْرَاهِیْمَ وَعَلَی آلِ اِبْرَاهِیْمَ اِنَّکَ حَمِیْدٌمَّجِیْد❂
اَلَّلهُمَّ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍوَّعَلَی آلِ مُحَمَّدٍکَمَابَارَکْتَ عَلَی اَبْرَاهِیْمَ وَعَلَی آلِ اِبْرَاهِیْمَ اِنَّکَ حَمِیْدٌمَّجِیْد❂

#صدقه جاریه✅

☑️فوروارد شود✅

@LinkdoniJunobiah


Forward from: @attachbot
#نحو_میر

#درس_نهم

#اسماء_اشاره_و_موصوله

📣مدرس:ابوعرفان

@sarf_navh


رای مفرد مذکر
ذانِ و ذ

ینِ برای مثنای مذکر است.

وتا وتِه وتی وذِه وذِهِی وتِهِی👉 برای مفرد مونث می ایند.
اگر می خواهید بطرف یک زنی اشاره کنید👈 تا..تِه.تی..ذِه... یعنی شش صیغه برای مفرد مونث استعمال می شود..

وتَانِ وتَینَ👉 برای تثیه مونث هستند .

واُولاءِ به مد واَولی به قصر 👉 اینها جمع هستند مشترک هم برای مونث و هم برای مذکر...اولاءِ به مد : یعنی همه مردان یا زنان
و اولی به قصر: یعنی همه مردان و زنان

پس اسمای اشاره دوازده تا شدند،، و جقدر هم کوتاه... و اسمای اشاره بعضی هایشان مذکرند،، و بعضی هایشان مونث هستند..
دومین قسم اسماء اشاره که نسبت به فسم اول بیشترین استعمال را دارد و اینجا در کتاب نیاورده منتهی من برایتان می گویم که عبارتند از :
هذا 👈برای مفرد مذکر غایب است
هذه👈برای مفرد مونث غایب
هذان 👈(دوتا) برای تثنیه مذکر غایب
هانان👈برای تثنیه مونث غایب
هؤلاءِ👈 مشترک است هم برای جمع مذکر غایب و هم برای جمع مونث غایب .
ذلک👈 برای مفرد مذکر نزدیک است
تلک👈 برای مفرد مونث دور است

حالا ببینید فقط یک اشاره کردن در عربی چقدر معنا داشت؟ برای مذکر یک جور..برای مونث یک جور.. باز اگر یکی چگونه؟ دوتا چگونه و جمع چگونه؟.نزدیک چطور و دور جطور؟
عین زبان فارسی یا سایر زبانهای دیگه نیست! مثلا ما در زبان فارسی میگیم این زن و این مرد .. اما در عربی بخواهیم بگیم.این زن فرق می کنه که بگیم این مرد... چون زبان عربی کاملترین زبان دنیاست... ولی سایر زبانها ناقص هستند.
زبان.عربی به تنهایی مفسر تمام زبانهای دنیا است...

سوم قسم اسم غیر متمکن اسمای موصوله هستند: و اسمای موصله از جمله مبنیات هستند. موصوله به معنای وصل کردن یک کلمه با کلمه دیگر است... در عربی اسمائی هستند که به تنهایی معنا نمی دهند 👈الذی ...این..ان ..اون..👉 اینا به تنهایی از خودشان معنایی ندارند..اما وقتی این کلمه را با یک کلمه ترکیب کنیم، اتفاقی که می افتد این است که این کلمه با یک کلمه دیگر وصل می شود.که به چنین کلماتی اسماء موصله می گویند.که این اسماء ، مونث دارد، مذکر دارد، مفرد دارد ، مثنا دارد..جمع هم دارد..

الَّذی الَّذانِ واللَّذَینَ اللَّذِینَ الَّتی اللَّتَانِ واللَّتَانِ واللَّتینِ واللَّاتِی واللَّوَاتی ومَاومَن

الَّذی👈 برای مفرد مذکر غایب

الَّذانِ واللَّذَینِ👈 برای تنیه مذکر

َ اللَّذِین👈 برای جمع مذکر(الذین امنو..در قران زیاد امده)

َ الَّتی👈مفرد مونث (برای مفرد مونث دیگه الذی نمی گیم..التی میگیم )

اللَّتَانِ واللَّتَانِ واللَّتینِ 👈 تثیه مونث هستند

واللَّاتِی واللَّوَاتی👈 هر دو جمع مونث است

یک مَاویک مَن...

مَن برای عاقل است... (برای ذوالعقول)

مَا برای غیر عاقل... مثلا می گوئیم مَن هذا؟ این مرد کیست؟ اینجا دیگه نمی تونیم بگیم مَاهذا ؟ ... به یک شئ هم مثل میز نمی تونیم بگیم مَن هذا؟
برای انسانها که ذوالعقول هستند ،عقل دارند از من استفاده می شود.. ولی برای جانواران و اشیاء مَا استعمال می شود.

واَیُّ واَیَّةٌ = اَیُّ واَیَّةٌ را از جمله اسماء غیرمتمکن و اسماء موصوله اورده است ..در حالیکه بعد از ان می گوید اینها مبنی نیستند و معرب هستند..میگه حالا که ذکر کردم این دو حالت دارد بهمین خاطر ذکر کردم..ولی اون دو حالت را ذکر نمی کند...
حالا اَیٌّ أیِّةٌ در جمله اسماء غیرمتمکن و اسماء موصله اورده است ..لکن بعداز ان می گوید این اَیٌّ و أیِّةٌ مبنی نیستند بلکه معرب هستند ..چرا معرب و مبنی می شوند؟
اگر اَیٌّ و أیِّةٌ در ابتدای کلام بیایند ، در اینصورت معرب می شوند..و اگر تنها بیایند انگاه مبنی می شوند..بهمین خاطر اَیُّ واَیَّةٌ در بعضی مواقع معرب می شوند و در بعضی مواقع مبنی می شوند..
والذی هم ..الف و لامی که در ابتدای الذی هست، مینی هستند ..مثل الضَّاربُ که اسم فاعل است..والمَضرُوبُ که اسم مفعول است.. الفاعلُ و المفعولُ..اینا الف و لام هایشان مبنی هستند..یعنی خودش معرب است ولی الف ولام هایشان مبنی هستند..یکی کسی نمی تونه بگه اُلضَاربُ و اُلمضروبُ.. یا إلضاربُ و اِلمضروبُ...الضَّاربُ همین یک حالت را دارد

یک اسماء موصله ی دیگری داریم بنام ذُو...مثل.ذُو ضَرَبَک... که میگه این فقط در لغت بنی طی از جمله مبنیات هست.. بنی طی اسم یک قبیله است که در لغت شان از ذُو استفاده می کردند...


#دروس_نحوی

#نحو_میر

درس نهم

(اسم های اشاره وموصوله)

دوم اسمای اشارات؛ذَا وذَانِ وذَینِ وتا وتِه وتی وذِه وذِهِی وتِهِی وتَانِ وتَینَ واُولاءِ به مد واَولی به قصر

سوم اسمای موصوله؛الَّذی الَّذانِ واللَّذَینَ اللَّذِینَ الَّتی اللَّتَانِ واللَّتَانِ واللَّتینِ واللَّاتِی واللَّوَاتی ومَاومَن واَیُّ واَیَّةٌ والف والام بمعنی الَّذی دراسم فاعل واسم مفعول چون الضَّاربُ والمَضرُوبُ وذُو به معنی الَّذی درلغت بنی طی نحو جاءَنی ذُو ضَرَبَکَ.بدان که اَیُّ واَیُّةٌ معربست.

-------------------------------------

دروس ما مربوط به شناخت اقسام مبنی است... بعداز شناخت علائم فعل و اسم و حرف،مبنی را شروع کردیم،،مبنی بر پنج قسم بود، سه تایش مبنی الاصل بود، دوتایش مشابه به مبنی الاصل ها بود..
حالا ما در نبحث همین مشابه الاصل ها قرار داریم ...و ان اسم غیر متمکن است..
چنانچه قبلا هم گفتیم که اسم غیر متمکن بر هشت قسم است، که اولینش مضمرات بود... و مضمرات هفتادتا صیغه داشت ..
ضمیر چی رو می گویند ؟ جانشین اسم را ضمیر می گویند
چرا ضمیر جانشین اسم می شود؟
برای خفت است..اگر یک اسم هی در یک جمله تکرار کنیم ، این ثقالت ایجاد می کنه.. سنگینی ایجاد می کنه..پس ضمیر را جانشین اسم می کنند تا سبک شود.

و ضمایر عبارت بودند از:

۱۴ تا مرفوع متصل

۱۴ تا مرفوع منفصل
۱۴ تا منصوب متصل
۱۴ تا منصوب منفصل
۱۴ تا مجرور متصل.. و مجرور منفصل ندارد.....۵×۱۴می شود هفتاد..

اول می خوانیم مرفوع متصل... مرفوع یعنی پیش.. در تجوید بهش میگن ضمه ... در نحو میگن مرفوع است..
متصل،،یعنی چسبیده.. پس مرفوع است، یعنی حرکتش پیش یا بعبارتی ضمه است.. متصل است،، یعنی چسبیده.. پس مرفوع است .. متصل است،، یعنی چسبیده است.. حالا چی اش مرفوع است و چی اش چسبیده ، این باز خودش یک بحث دور و درازی است که شما به توفیق الله این را در همین دروس نحوی خواهید خواند...
ضَرَبتُ ضَرَبنا ..
ضَرَبتَ ضَرَبتُما ضَرَبتُم...
ضَرَبتِ ضَرَبتُما ضَرَبتُنَّ
ضَرَبَ ضَرَبَا ضَرَبُوا
ضَرَبَت ضَرَبَتا ضَرَبنَ
این چهارده صیغه مرفوع متصل ..
چهارده صیغه مرفوع منفصل ...منفصل یعنی جدا جدا..

اَنا نَحنُ
اَنتَ اَنتُما اَنتُم
اَنتِ اَنتُما اَنتُنَّ
هُوَ هُمٰا هُم
هِیَ هُمٰا هُنَّ

این هم چهارده مرفوع منفصل

حالا چهارده مرفوع متصل👇

ضَرَبَنی ضَرَبَنا
ضَرَبَکَ ضَرَبَکُما ضَرَبَکُم
ضَرَبَکِ ضَرَبَکُما ضَرَبَکُنَّ
ضَرَبَهُ ضَرَبَهُما ضَرَبَهُم
ضَرَبَها ضَرَبَهُما ضَرَبَهُنَّ

حالا چهارده منصوب منفصل👇

اِیَّایَّ اِیَّانَا

اِیَّاکَ اِیَّاکُما اِیَّاکُم
اِیَّاکِ اِیَّاکُما اِیَّاکُنَّ

اِیَّاهُ اِیَّاهُما اِیَّاهُم
اِیَّاها اِیَّاهُما اِیَّاهُنَّ

و چهارده مجرور متصل👇

لِی لَنا

لَکَ لَکُما لَکُم
لَکِ لَکُما لَکِنَّ

لَهُ لَهُمَا لَهُم
لَهَا لَهُمَا لَهُنَّ

حالا چرا مرفوع متصل می گویند؟ یعنی ضمیری که به فعل چسبیده است.... و مرفوع قائم مقام فاعل است..
مثلا ما ضَرَبتُ داریم و ضَرَبنا..ضَرَبَ فعل است.. تُ و نا ضمیر هستند که به فعل ضَرَبَ متصل هستند .. به این میگن مرفوع متصل ..
انا و نحن .. مرفوع منصل هستند که جدا از فعل می ایند..و انا و نحن قائم مقام فاعل هستند .و فاعل همیشه مرفوع است. قاعده ای است که میگه کُل فاعل مرفوع ..فاعل همیشه مرفوع است

منصوب متصل و منفصل را چرا خواندیم ؟چون منصوب قائم مقام مفعول است.. و قاعده ای است که میگه کل مفعول به منصوب
و مفعول همیشه منصوب است... ضمیر چه متصل باشه چه منفصل ، قائم مقام مفعول است.
همیشه بخاطر داشته باشید که فاعل همیشه مرفوع است و مفعول همیشه منصوب است...الحمدُ چی هست؟ فاعل است ..مرفوع است .حرکت پیش دارد..

منصوب چی هست؟ باید زبر داشته باشد..پس این را قائم مقام مفعول می گویند .
و مجرور قائم مقام مضاف است.و قانون اضافت این است که اخرش مجرور باشد.
کل مضاف الیه مجرور... مضاف الیه همیشه مجرور است...
حالا شما این ضمایر را حفظ کنید و یاد بگیرید،، ان شاءالله نحوه کاربردشان را در طول تدریس خواهیم گفت.. یادگیری این ضمایر در صرف هم به شما کمک می کند.. چون قسمتی از صرف مربوط به ضمایر است.. در یک کلام تمام این ضمایر از جمله اقسام مبنی هستند ..
و مشابه به مبنی الاصل ها دارند... و از نوع اسم غیر متمکن هستند...لذا خلاصه درس قبلی ما همین بود ..

دومین قسم اسم های غیر متمکن اسم های اشاره است.. مثلا ما و شما میگیم این کتاب است.. این ماشین است..به همین اشاره کردن ، میگن اسم اشاره.

این که عربی اشاره کردن به چه صورت انجام گردد ، به ان اسمای اشارات می گویند..
ما دو قسم اشارات داریم...

اسمای اشاره 👇

ذا وذَانِ وذَینِ وتا وتِه وتی وذِه وذِهِی وتِهِی وتَانِ وتَینَ واُولاءِ به مد واَولی به قصر

👆چندتا شد؟ دوازده تا...
ذا وذَانِ وذَینِ 👉 برای مذکر هستند
ذا ب


َ +کُم

ضَرَبَکِ= ضَرَبَ +کِ
ضَرَبَکُما=ضَرَبَ + کُما
ضَرَبَکُنَّ= ضَرَبَ +کُنَّ

ضَرَبَنی =ضَرَبَ + ی
ضَرَبَنا =ضَرَبَ + نا

نکته: هنگام اتصالِ فعل به ضميرِ «ى» برای اينکه حرکت آخر فعل تغيير نکند حرفِ نوني ميانِ فعل و ضمير «ى» مي آيد كه به آن نون وقايه مي گويند. مثال:

ضَرَبَ + ى = ضَرَبَنـى : مرا زد

چهارده صیغه منفصل منصوبی داریم و ضمیر منفصل مجروری نداریم.

غایب ها:
إِيَّاهُ
إِيَّاها
إِيَّاهُم
إِيَّاها
إِيَّاهُما
إِيَّاهُنَّ
مخاطب ها:
إِيَّاکَ
إِيَّاکُما
إِيَّاکُم
إِيَّاکِ
إِيَّاکُما
إِيَّاکُنَّ

متکلم ها:

وحده: إیَّایَّ
مع الغیر: إیَّانا


👆اینها چهارده منصوب منفصل منصوبی هستند.

چهارده مجرور متصل داریم ( مجرور منفصل نداریم )

غایب ها:
لَهُ
لَمُهَا
لَهُم
لَها
لَهُمَا
لَهُنَّ

مخاطب ها:

لَکَ
لَکُما
لَکُم
لَکِ
لَکُما
لَکِنَّ

متکلم ها:
لی
لَنا.

📣مدرس:ابوعرفان

@sarf_navh


#دروس_نحوی

#نحو_میر

#درس_هشتم

درس هشتم

(اسم غیرمتمکن ضمایر)

بدان که اسم عیرمتمکن هشت قسم است،اول مضمرات چون:انا(من مردوزن) و ضَرَبتُ(زدم من)و اِیّایَ(خاص مرا)وضَرَبَنی(بزدمرا)لِی (مرا)این هفتادضمیراست چهارده مرفوع متصل: ، ضرَبا ، ضَربُوا ، ضَربَت ، ضَربَتا ، ضَرَبنَ ضَرَبَ،

وچهارده مرفوع منفصل:
هُوَ،هِیَ،اَنْتَ،اَنْتِ،اَنا،هُما ،هُما،اَنتُما،اَنتُما،نَحْنُ،هُم،هُنَّ،اَنتُم،اَنتُنَّ،ضرَبتَ ، ضَربتُما ، ضَربتُم ، ضرَبتِ ، ضرَبتُما ، ضَربتُنَّ ضَرَبتُ ، ضَرَبنا

وچهارده منصوب متصل:
ضَرَبَنِیْ،ضَرَبَنَا،ضربَکَ،ضربکُما،ضربکُم،ضربکِ،ضربکما،ضربکُنَّ،ضربهُ،ضربهُما،ضربهُم،ضربَهَا،ضربهُما،ضربهُنَّ

وچهارده منصوب منفصل اِیَّایَ،ایَّانَا،ایاكَ،ایاکُما،ایاکُم،ایاكِ،ایاکما،ایاکُنَّ،ایاهُ،ایاهُما،ایاهُم،ایاهَا،ایاهُما،ایاهُنَّ

وچهارده مجرورمتصل،لِیْ،لَنَا،لَكَ،لَکُمَا،لکُم،لكِ،لکما،لَکُنَّ،لهُ،لهُما،لهُم،لها،لهُما،لهُنَّ
-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_

شرح درس:

امروز می خواهیم روی اسم غیر متمکن بحث کنیم. چنانچه در جلسه قبل شما تعریف اسم متمکن و اسم غیر متمکن راشناختید ،،و گفتیم که اسم مُتَمَكِن :
- در علم نحو اسمى است كه از شبه حرف سالم باشد يعنى معرب است ،،،مبنى نیست ؛ اسم منصرفى كه آخر آن تمام حركات اعراب و تنوين را در بر گيرد

اسم غير منصرف يا ممنوع از صرف ان است كه كسره و تنوين بخود نمى پذيرد
«غير المُتَمَكِّن فى علم النحو» اسمى است كه مشابه حرف مبنى است .


و حالا می ائیم هشت قسم از اسم غیر متمکن را می خوانیم.... میائیم روی اونهایی که شباهت به مبنی الاصل ها دارند ازش بحث می کنیم.. چیه؟ اسم غیر متمکن.

▪️اسم غیر متمکن انست که دو حرکت را قبول نمی کند. یکی تنوین ..دوم کسره...فتحه و ضمه را قبول می کند..

اسم غیرمتمکن بر چند قسم است؟

بر هشت قسم است

۱- مضمرات..( ضمایر) .. همه ضمایر مبنی هستند.. تمام مضمرات که جمع کنیم،، هفتاد تا هستند .
مضمرات از اقسام چی هست؟ مبنیات.

تعریف ضمیر چیه؟ ضمیر کلمه ای است که جانشین اسم می شود...و نقش فاعل فعل را می گیرد.. فایده اش این است که از تکرار اسم جلوگیری می کند.

کدام اسم؟ اسم غیرمتمکن،،،و ضمیر اسم متمکن را قبول نمی کند...

تمام مضمرات اسم غیر متمکن هستند..
ضمایر هفتاد هستند و این هفتادتا ضمیر بر دو قسم هستند :
ضمایر متصل (همراه با فعل نوشته می شود)، ضمایر منفصل که جدا از فعل نوشته می شود)

باز ضمایر متصل بر سه قسم هستند

۱- ضمایر متصل مرفوعی ۲- ضمایر متصل منصوبی..۳- ضمایر متصل مجروری

ضمایر منفصل بر دو قسم است..

۱- ضمایر منفصل مرفوعی ۲- ضمایر منفصل منصوبی... ما ضمایر منفصل مجروری دیگه نداریم... حالا ۱۴×۵ کنید چندتا می شود؟ ۷۰ تا

اول مرفوع متصل است..


شس صیغه مخاطب 👇

ضَرَبتَ ضَرَبتُما ضَرَبتُم
ضَرَبَتِ ضَرَبَتُما ضَرَبتُنَّ

تَ تما تم تِ تما تُنَّ ضمیر هستند.

در شش صیغه غایب 👇

ضَرَبَ ضَرَبَا ضَرَبُوا
ضَرَبَت ضَرَبَتا ضَرَبنَ

هو الف واو هی الف نون
شس صیغه مخاطب 👇

ضَرَبتَ ضَرَبتُما ضَرَبتُم
ضَرَبَتِ ضَرَبَتُما ضَرَبتُنَّ

تَ تما تم تِ تما تُنَّ ضمیر هستند.

دو صیغه متکلم
ضَرَبَتُ و ضَرَبنٰا...ضَرَبَ خود فعل است و 👈تُ و نا ضمیر هستند که به فعل متصل هستند.

👆این چهارده ضمیر متصل مرفوعی هستند...
ضَرَبَ=هو
ضَرَبَا=الف
ضَرَبُوا = واو
ضَرَبَت=هی
ضَرَبَتا=الف
ضَرَبنَ =نون
ضَرَبتَ=تَ
ضَرَبتُما=تما
ضَرَبتُم=تم
ضَرَبتِ=تِ
ضَرَبتُما=تما
ضَرَبتُنَّ =تُنَّ
ضَرَبتُ=تُ
ضَرَبنا=نا


حالا چهارده صیغه مرفوع منفصل یعنی به فعل وصل نیستند داریم .. مرفوع متصل و مرفوع منفصل

غایب ها
هوَ ، هما ، هُم ، هیَ ، هما ، هنَّ.
مخاطب ها : انتَ ، انتما ، انتم ، انتِ ، انتما ، انتنَّ

متکلم ها : انا و نحن

مثلا می گوئیم:

هو=ضَرَبَ
هما=ضَرَبَا
هم=ضَرَبوا

هی=ضَرَبَت
هما=ضَرَبَتا
هُنَّ =ضَرَبنَ

انتَ=ضَرَبتَ
انتما=ضَرَبتُما
انتم=ضَرَبتُم

انتِ=ضَرَبَتِ
انتما=ضَرَبتُما
انتُنَّ=ضَرَبتُنَّ

انا=ضَرَبتُ
نَحنُ=ضَرَبنا

👆این چهارده تا مرفوع منفصل هستند.

چهارده تا ضمیر متصل منصوبی و مجروری داریم


غایب ها:
ضَرَبَهُ
ضَرَبَهُما
ضَرَبَهُم
ضَرَبَها
ضَرَبَهما
ضَرَبَهُنَّ
(هُ همُا هُم.ها هما هُنَّ 👉 ضمایر متصل منصوبی و مجروری هستند)

مخاطب

ضَرَبَکَ ،ضَرَبَکُما ،ضَرَبَکُم

ضَرَبَکِ،ضَرَبَکُما،ضَرَبَکُنَّ

(کَ کما کم کِ کُما کُنَّ 👉ضمیر متصل منصوبی و مجروری هستند)

متکلم ها:
ضَرَبَنی
ضَرَبَنا
در متکلم ها 👈 ي و نا ضمیر هستند و نحوه اتصالشان به شکل زیر است👇

ضَرَبَهُ =ضَرَبَ + هُ
ضَرَبَهُما=ضَرَبَ +هما
ضَرَبَهُم= ضَرَبَ +هم
ضَرَبَها= ضَرَبَ +ها
ضَرَبَهما=ضَرَبَ + هما
ضَرَبَهُنَّ= ضَرَبَ +هُنَّ

ضَرَبَکَ =ضَرَبَ + کَ
ضَرَبَکُما = ضَرَبَ +کِما
ضَرَبَکُم= ضَرَب


Forward from: @attachbot
‍ #دروس_صوتی_صرف

#کتالب_صرف_میر

#مضارع_مجزوم

📣شارح: ابوعرفان

بهمراه نحوه ساخت و صرف فعل مضارع مجزم با لم جازمه ،لای نهی،لام امر غایب،امر حاضر

فصل :

و چون در فعل مستقبل حروف جازمه درآيد حركت آخر در پنج لفظ كه آن يَطْلُبُ (غايب مذكّر است) وتَطْلُبُ (غايبه مؤنّث و هم مخاطب مذكّر است) و اَطْلُبُ و نَطْلُبُ (كه دو حكايت نفس متكلّم است) به جزمى بيفتد. و حروف جازمه پنج است :
لَمْ و لَمّا و لٰام امر و لٰاىِ نهى و اِنْ شرطيّه چنانكه گويى لَمْ يَنْصُرْ لَمْ يَنْصُرٰا لَمْ يَنصُرُوا تا آخر و لَمّا يَنْصُرْ و لمّا يَنْصُرٰا و لمّا يَنصُروا تا آخر و لٰا يَنْصُرْ و لٰا يَنْصُرٰا و لٰا يَنْصُروا تا آخر و اِنْ يَنْصُر اِنْ يَنْصُرٰا اِنْ يَنْصُروا تا آخر. و نونهايى كه عوض رفع بودند ساقط شوند به جزمى و لام امر در شش غايب و غايبه داخل شود چنانكه گويى لِيَنْصُرْ لِيَنْصُرا لِيَنْصُروا لِتَنْصُرْ لِتَنْصُرٰا لِيَنْصُرْنَ و اين را امر غايب خوانند و در دو صيغه متكلّم نيز داخل شود چون لِاَنْصُرْ لِنَنْصُرْ.

@sarf_navh


در شش صیغه غایب می اید

چنانكه گويى لِيَنْصُرْ لِيَنْصُرا لِيَنْصُروا لِتَنْصُرْ لِتَنْصُرٰا لِيَنْصُرْنَ
صیغه

ششم چون مبنی هست هیچ تغییری نکرده

و اين را امر غايب خوانند و در دو صيغه متكلّم نيز داخل شود چون لِاَنْصُرْ لِنَنْصُرْ.

اَنصُرُ ، لام امر بر سرش امده شد👈لِاَنصُر ... و نَنصُرُ هم لام امر بر سرش امد لِنَنْصُرْ شد.

پس لام امر بر شش صیغه غایب و دو صیغه متکلم می اید..


دو فعل می ایند،،،،حالا اینا رو در مبحث مربوط به خودش خواهیم رسید و اونجا خواهیم گفت،،، اینجا خیلی نمی

خواهیم روی ان بحث کنیم... اما نماد بارز در شرط اِن هست..
اِن شرطیه دقیقا عین لا هست...برسر فعل می اید،،در چهارده صیغه تکرار می شود،،،و به همان شیوه هم فعل را جزم می دهد.. و اساسا باید بر سر دو فعل هم بیاید مثلا: اِن تَنصُر اَنصُر = اگه یاری کنی ، یاری می کنم...👉 الان اینجا برسر دو فعل امده و انرا جزم داده است..

و اِنْ يَنْصُر اِنْ يَنْصُرٰا اِنْ يَنْصُروا تا آخر.

و نونهايى كه عوض رفع بودند ساقط شوند به جزمى...
همه این عامل هایی که گفتیم، لَم، لَمَّا ،لا،اِن شرطیه وقتی که بر سر فعل مضارع وارد می شوند، تمام نون های عوض رفع می افتند.. و علامت جزم در صیغه هاییکه نون عوض رفع دارند، به حذف نون عوض رفع است..

📚و اما لام امر!!

▪️اینجا رو خوب توجه کنید!!!!

ساختن فعل امر رو خوب یاد بگیرید..
نگاه کنید!! وقتی که خواستید فعل امر رو بسازید، مراحل ساختش را در دو مرحله قرار بدهید...چون صیغه های غایب و متکلم،به یک شیوه ساخته می شوند،،، و صیغه های مخاطب باز ساخت شان یک شیوه خاص داره...
صیغه های غایب را وقتی خواستید بسازید، یک لام مکسوره را بر سر صیغه های غایب و دو صیغه متکلم بیاورید و ضمه اخرش را تبدیل به ساکن کنید..مثلا ماده یَضرِبُ 👈 یک لام مکسوره میاوریم👈 میشه لِیَضرِبْ..👉 به همان شکلی که در بقیه ادات جزم فعل را جزم می دادیم، اینجا هم بهمان شکل فعل را جزم می دهیم.. و اگر صحیح الاخر بود جزم می دهیم، یعنی ساکن می کنیم،، و اما اگر حرف اخر یعنی لام الفعل حرف عله بود ، حرف عله را حذف می کنیم

📚صرف فعل امر غایب

۱- مفرد مذکر غایب : لِیَضْرِبْ
َ باید او (مذکر) بزند
۲- مثنای مذکر غایب: لِیَضْرِبَا
باید آن دو (مذکر) بزنند
۳- جمع مذکر غایب:لِیَضْرِبُوا
باید آنها(مذکر) بزنند

۴- مفرد مونث غایب: لِتَضْرِبْ
باید او (مونث) بزند
۵- مثنای مونث غایب:لِتَضْرِبَا
باید آن دو (مونث) بزنند
۶- جمع مونث غایب:لِیَضْرِبْنَ .
باید آنها (مونث) بزنند

۷-متکلم وحده:لِأضْرِبْ.
باید من (مذکر یا مونث) بزنم
۸- متکلم مع الغیر:لِنَضْرِبْ
باید ما (مذکر یا مونث) بزنیم.


حالا نحوه ساخت فعل امر حاضر .. شش صیغه مخاطب رو می خواهیم بسازیم..

√هر وقت خواستید فعل امر حاضر رو بسازید،، اول می ائید حروف مضارعه را از اول فعل حذف می کنید..

پس حذف حروف مضارعه از ابتدای فعل مضارع از دو خارج نیست...فعل بعداز حذف حرف مضارعه یا ابتدا به ساکن می شود ،، یا ابتدا به ساکن نمی شود...
یا مثل تَضرِبُ ابتدا به ساکن می شود،،،یا مثلا مثل 👈 تُجَاهِدُ که ابتدا به حرکت است..
اگر ابتدای به ساکن شدیم،،، چون ابتدا به ساکن در زبان عربی جائز نیست و اساسا ابتدا به ساکن قابل خواندن نیست،، لذا برای رفع ساکن یک همزه به اول ان اضافه می کنیم...بعد نگاه می کنیم به عین فعل ، فعل مضارع ...اگر عین الفعل مضارع مفتوح یا مکسور باشد، به همزه ای که به ابتدا می اوریم کسره می دهیم...اما اگر عین الفعل مضموم باشه، به همزه ای که به ابتدای می اوریم، ضمه می دهیم..پس ما برای همزه از که در ابتدا می اوریم دو حرکت داریم 👈یک کسره داریم ، و یک ضمه داریم...اگر عین الفعل فتحه یا کسره باشد به همزه ابتدا کسره می دهیم،،و اگر مضموم باشه ، ضمه می دهیم...و سپس اخر فعل را جزم می دهیم (بعبارتی ساکن می کنیم..)..
مثلا تَضرِبُ 👈می شود اِضْرِبْ ..
تَنصُرُ 👈 می شود اُنصُر


📚صرفِ امرِ حاضر (يَضْرِبُ) بدين قرار است

مذکرمخاطب :
1. مفرد : اِضْرِبْ: (تو يك مرد) بزن

2. مثني : اِضْرِبا: (شما دو مرد) بزنيد
3. جمع : اِضْرِبُوا: (شما مردان) بزنيد

مونث مخاطب :
4. مفرد : اِضْرِبِي: (تويک زن) بزن
مونث : 5. مثني : اِضْرِبا: (شما دو زنان ) بزنيد
6. جمع : اِضْرِبْنَ: (شما زنان) بزنید


حالا اگر ابتدا به حرکت بود مثلا ماده تُجَاهِدُ
حرف تاء که از حروف مضارعه است حذف 👈 می شود جَاهِدُ👈 سپس اخرش را جزم می دهیم 👈 جَاهِدْ

جَاهِدْ= تو(یک مرد) تلاش کن
جَاهِدا= شما(دو مرد) تلاش کنید
جَاهدُوا= شما(مردان) تلاش کنید
جَاهِدی= تو(یک زن) تلاش کن
جَاهِدا= شما(دو مرد) تلاش کنید
جَاهِدْنَ= شما(مردان) تلاش کنید.

لذا ان همزه ای که ما در اول می اوردیم، بخاطر ابتدا به ساکن بود..چون ابتدا به ساکن در زبان عربی جایز نیست یک همزه اوردیم تا رفع ابتدا به ساکن شود..اما وقتی که ابتدا به حرکت است دیگه نیازی به همزه نبست... لذا پس از حذف حرف مضارع و جزم حرف اخر ، دیگه خودش میشه فعل امر.. مثلا تُجَاهِدُ می شود:
جَاهِدْ جَاهِدا جَاهِدُوا جَاهِدی جَاهِدا جَاهِدْنَ.
و از حیث معنا هم عرض کردیم که در شش صیغه غایب و دو صیغه متکلم از کلمه باید استفاده می کنیم ،، اما صیغه هایی که مخاطب است، مستقیما امر می کنیم.

و لام امر در شش غايب و غايبه داخل شود
لام امر


زمانش، زمان گذشته است.

📚لَمَّا

لَمَّا دقیقا مثل لَم هست..همانطوریکه لَم فعل را جزم می داد، لَمَّا هم جزم می دهد..همانطوریکه لَم فعل را منفی می کرد، لَمَّا هم فعل را منفی می کند...همانطوریکه لَم زمان فعل مضارع را که مشترک بین زمان حال و اینده است را تبدیل به زمان گذشته می کرد، لَمَّا هم زمان فعل مضارع را تبدیل به زمان گذشته می کند...خب! حالا فرق بین لَم و لَمَّا چیه؟

🔻فرقش اینه👈اولا: در مدخول لَمَّا توقع حصول است..اما در لَم نیست.

ثانیا : لَم زمان فعل مضارع را تبدیل به گذشته می کند، تمام...اما لَمَّا زمان فعل مضارع را تبدیل به گذشته می کنه، و انرا تا زمان حال استمرار می دهد..یعنی تا زمان حال می کشاند..مثلا وقتی که شما میگید لَمَّا یَنصُرْ = به معنای هنوز یاری نکرده است...وقتی که می گید هنوز یاری نکرده است،،یعنی در گذشته یاری نکرده،، تا الان هم یاری نکرده..
وقتی که لَم را می اوردیم، یعنی یاری نکرد..یاری نکرد ، یعنی گذشته یاری نکرد...چیزی نگفت نسبت به حال و اینده..شاید در گذشته یاری نکرده ،، ولی الان یاری کرده..یا در اینده یاری کند..
اما وقتی که لَمَّا را می اوریم،، این نص رو تا زمان حال ادامه می دهیم..وقتی که لَمَّا به معنای هنوز یاری نکرده را می اوریم،،، یعنی از گذشته تا حالا یاری نکرده... حالا اونجایی که گفتیم توقع حصول داره ،،وقتی که میگیم هنوز یاری نکرده،، یعنی انتظار داریم که یاری کند..

اساسا وقتی که ما چنین فعلی را استعمال می کنیم، یعنی انتظار داریم که در اینده اینکار را بکند.چون این برای ما مهم بوده که ما را یاری کنه،، و ازش توقع یاری داشته ایم،،تا الان فهمیدیم که هنوز یاری نکرده است...ولی همچنان انتظار داریم ....همچنان توقع حصول است..اما در لَم نه،،،، میگیم یاری نکرد...حالا ایا توقع حصول داریم یا نداریم،، اینو لَم به ما نمی فهماند..پس در مدخول لَمَّا توقع حصول هست ، اما در لَم نیست.

📚صرف فعل مضارع مجزوم با لَم جازمه

چنانكه گويى:
لَمْ يَنْصُرْ
لَمْ يَنْصُرٰا
لَمْ يَنصُرُوا،
لم تَنصُر
لم تَنصُرٰا
لم یَنصُرنَ
لم تَنصُر
لم تَنصُرٰا
لم تَنصُرُوا
لم تَنصُرُی
لم تَنصُرٰا
لم تَنصُرنَ
لم اَنصُر
لم نَنصُر
این تا آخر که گفته یعنی خودتان ادامه اش رو صرف کنید.
و لَمّا يَنْصُرْ و لمّا يَنْصُرٰا و لمّا يَنصُروا

تا آخر.. عین صیغه ای که با لم صرف کردیم ، بقیه رو هم بهمان شکل صرف کنید..فقط بجای لم ، لَمَّا و لا و اِن بیاورید .... و حتما اینا رو زیاد کار کنید.. صیغه های مختلف را بیاورید و صرف کنید تا ملکه ذهنتان قرار بگیره.... حالا من ادامه الباقی صیغه ها رو صرف نمی کنم، ان شاءالله در تمرینات ازتان می خواهم اینا رو به اضافه چند صیغه دیگر صرف کنید.

📚 لای نهی:

امر یعنی دستور... طلب انجام کاری،، و نهی دقیقا در مقابلش قرار دارد..امر درستور به تحقق و دستور به مثبت است.. نهی دستور به پرهیز است..دستور به منفی است..لِیَضرِبْ(باید بزند) ،،، لایَضرِبْ( نباید بزند) ..چطور؟
لای نهی این است که یک لای نهی را در چهارده صیغه تکرار می کنیم،،،، همان فعل مضارع را با لای نهی تکرار می کنیم،و اخرش را جزم می دهیم( اخرش را ساکن می کنیم)

📚صرف مضارع مجزوم با لای نهی
لايَنْصُرْ
لايَنْصُرٰا
لايَنصُرُوا،
لاتَنصُر
لاتَنصُرٰا
لا یَنصُرنَ
لا تَنصُر
لا تَنصُرٰا
لا تَنصُرُوا
لا تَنصُرُی
لا تَنصُرٰا
لا تَنصُرنَ
لا اَنصُر
لا نَنصُر
یعنی همان لا را ما در چهارده صیغه تکرار می کنیم.
این نکته را بخاطر داشته باشید؛ هر وقت خواستید فعل امر را ترجمه کنید،در شش صیغه غایب و دو صیغه متلکم کلمه باید را رو بیاورید ..چنانچه لایَنصُر به معنای نباید یاری کند،،،، لِیَنصُر به معنای باید یاری کند...
و در مخاطب ها مستقیما امر و نهی می شود..مثلا : اِضرِب (بزن) لااِضرِب(نزن)
بزن و نزن مستقیما به مخاطب گفته می شود و دیگه نیازی به گفتن لفظ باید نیست... فقط لفظ باید برای شش صیغه غایب و دو صیغه مخاطب بکار می رود..

و لٰا يَنْصُرْ و لٰا يَنْصُرٰا و لٰا يَنْصُروا تا آخر..
یک توضیح در خصوص این لفظ اخِر به کسر خ و اخَر به فتح خ در زبان عربی بدهیم...فرق بین اخِر با اخَر...
اخِر یعنی پایان ، انتهاء ..اما اخَر یعنی دیگر... صحیحش اینجا اخِر است نه اخَر!!! اگر تلفظ می کنیم اخَر، این بخاطر عادت است ..وگرنه اخِر صحیح است.

📚 اِن شرطیه:
إنْ: از حروف جازمه است که بر سر دو جمله داخل شده و یکی را شرط و دیگری را جواب قرار می دهد به همین جهت آن را «إن شرطیّه» می نامند.
ببینید !!! شرط همان رابطه سبب و مسبب است..
اِن تَضرِبْ اَضرِبْ = اگر بزنی می زنم.
ان شرطیه،، چیزی را شرط بر چیزی دیکر قرار دادن...چیزی را سبب چیزی دیگر قرار دادن ..به این میگن سبب و مسبب.
👆این رابطه شرطیت است..حالا حروف شرطیه زیاد هستند ،، بعضی اسم هستند و بعضی حرف هستند،، بعضی بین


#دروس_صوتی_صرف

#کتالب_صرف_میر

#مضارع_مجزوم

و چون در فعل مستقبل حروف جازمه درآيد حركت آخر در پنج لفظ كه آن يَطْلُبُ (غايب مذكّر است) وتَطْلُبُ (غايبه مؤنّث و هم مخاطب مذكّر است) و اَطْلُبُ و نَطْلُبُ (كه دو حكايت نفس متكلّم است) به جزمى بيفتد. و حروف جازمه پنج است :
لَمْ و لَمّا و لٰام امر و لٰاىِ نهى و اِنْ شرطيّه چنانكه گويى لَمْ يَنْصُرْ لَمْ يَنْصُرٰا لَمْ يَنصُرُوا تا آخر و لَمّا يَنْصُرْ و لمّا يَنْصُرٰا و لمّا يَنصُروا تا آخر و لٰا يَنْصُرْ و لٰا يَنْصُرٰا و لٰا يَنْصُروا تا آخر و اِنْ يَنْصُر اِنْ يَنْصُرٰا اِنْ يَنْصُروا تا آخر. و نونهايى كه عوض رفع بودند ساقط شوند به جزمى و لام امر در شش غايب و غايبه داخل شود چنانكه گويى لِيَنْصُرْ لِيَنْصُرا لِيَنْصُروا لِتَنْصُرْ لِتَنْصُرٰا لِيَنْصُرْنَ و اين را امر غايب خوانند و در دو صيغه متكلّم نيز داخل شود چون لِاَنْصُرْ لِنَنْصُرْ.

***

و چون در فعل مستقبل حروف جازمه درآيد حركت آخر در پنج لفظ كه آن يَطْلُبُ (غايب مذكّر است) وتَطْلُبُ (غايبه مؤنّث و هم مخاطب مذكّر است) و اَطْلُبُ و نَطْلُبُ (كه دو حكايت نفس متكلّم است) به جزمى بيفتد.

جزم فعل مضارع در پنج صیغه مفرد ، یعنی مفرد مذکر غایب ، و مفرد مونث غایب ، مفرد مذکر مخاطب، و دو صیغه متکلم ها، (متکلم وحده و متکلم مع الغیر ) اساسا جزمشان به حذف حرکت اخر است. یَضرِبُ = لم یضربْ..لم تضربْ..لم تضربْ...لم أضربْ..لم نضربْ. الان در این صیغه ها ضمه حذف شد و تبدیل به ساکن شد.

اگر معتل اللام باشه، که اصطلاحا به ان ناقص می گویند ، اگر معتل اللام باشه و یکی از این حروف عله شامل واو ، یاء ، الف درش باشه،،، به عبارتی فعل اگر لام الفعلش، یکی از این حروف عله یعنی واو،یاء ،الف باشه، در اینصورت با امدن یکی از عامل های جزم برسر فعل مضارع در پنج صیغه شامل، 👈صیغه 1 و 4و 7و 13 و 14 ،، جزمش به حذف حرف عله است..
مثلا: لم بر سر یَخشی(از ماده خَشِیَ ) بیاید، که بشود لَم یَخشی ،،، 👉 اینجا الف حذف می شود، میشه لَم یَخشَ
یا مثلا اگر لم بر سر یَرمِي بیاید ،،،می شود 👈 لَم یَرمِ .. یا بر سر یدعو بیاید ،، می شود 👈 لَم یَدعُ ...👉 واو اخر می افته..حذف میشه..
وقتی فعلی را در صیغه های مفردات در حالت جزمی مشاهده کردید که دارای حرکت است، بدانید حرف اخرش حذف شده.. پس وقتی فعلی در صیغه های مفردات در حالت جزمی ، حرفی با حرکت امده،،،ختم به حرکت شده بود،،بدانید که لام الفعلش حذف شده..
مانند : لم یَرمِ 👉 الان میم کسره داره..
لم یدعُ 👉 عین ضمه داره..
لم یخشَ 👉 شین فتحه داره..
اینها همه دلیل بر این هستند که لام الفعل حذف شده است.

و در صیغه هایی که نون عوض رفع دارند، جزمشان به حذف نون عوض رفع است.

مثل : یضربان میشه👈 لم یضربا..
یضربون 👈 لم یضربو..
تضربان 👈 لم تضربا
تضربون 👈 لم تضربو
تضربین👈 لم تضربی

و در صیغه ششم و دوازده یعنی صیغه های جمع مونث غایب و حاضر چون مبنی هستند ، هیچ تغییری نمی کنند..
یَضرِبنَ👈 لم یَضرِبنَ
تَضرِبنَ 👈لم تَضرِبنَ

👆ببینید هیچ تغییری نکردند.


خب ! متن را بخوانیم:

و چون در فعل مستقبل حروف جازمه درآيد
یعنی هرگاه حروف جازمه بر سرفعل مضارع بیاید

حركت آخِر در پنج لفظ كه آن يَطْلُبُ (غايب مذكّر است👈صیغه یک فعل مضارع ) وتَطْلُبُ (صیغه غايبه مؤنّث و هم صیغه مخاطب مذكّر است👈 یعنی هم می تونه صیغه چهارم و هم می تونه صیغه هفتم باشه) و اَطْلُبُ 👈صیغه 13و نَطْلُبُ 👈 صیغه14 (كه دو حكايت نفس متكلّم است) به جزمى بيفتد. اَطلُبُ و نَطْلُبُ هر دو صیغه متکلم هستند . اَطلُبُ صیغه متکلم وحده ...و نَطْلُبُ صیغه متکلم مع الغیر است.

پس اعراب جزم به حذف حرکته..

و حروف جازمه پنج است :
عوامل جزم چندتا هستند؟ پنج تا.
وقتی که میگن حروف جازمه ، یعنی هر پنج تا حرف مراد است.
و این پنج تا حرف جازمه عبارتنداز:

لَمْ و لَمّا و لٰام امر و لٰاىِ نهى و اِنْ شرطيّه،،،
حالا یکی یکی اینا رو مورد بررسی قرار می دهیم.

اگر خاطرتون باشه در بحث عوامل نصب گفتیم که به عوامل باید از دو جهت بهشان نگاه بشه.. یکی از حیث لفظی ،، دیگری از حیث معنایی..

اول نگاه کنیم از حیث لفظی که چه تغییراتی ایجاد می کنند،،،
دوم نگاه کنیم از حیث معنایی چه تغییراتی ایجاد می کنند؟
از حیث لفظی همه عوامل مشترکند..
ناصبه ها همه نصب می دهند،، جازمه ها همه جزم می دهند...
اما از حیث معنایی...اول لَم را مورد بررسی قرار می دهیم.
لَم وقتی که بر سر فعل مضارع بیاید،، فعل مضارع مثبت را منفی می کند..
مثلا یَنصُرُ = یعنی یاری می کند..
وقتی لَم بر بالایش می اید می شود👈 لَم یَنصُرْ= یعنی یاری نکرد.
دوم زمان فعل را که مشترک بین زمان حال و اینده است، تبدیل به زمان ماضی (زمان گذشته ) می کند..
پس زمانش را هم مبدل به زمان گذشته می کند..الان اینجا گفتیم یاری نکرد!!!

یاری نکرد👉



20 last posts shown.

1 334

subscribers
Channel statistics