دکتر محسن محمودی/فلسفه


Гео и язык канала: не указан, не указан
Категория: не указана


محسن محمودی استادیار فلسفه. زمینه ها: کاربست فلسفه در زندگی روزمره، مهارت های فلسفی زندگی، فلسفه برای کودکان
ارتباط با ادمین در تلگرام👇
@mahmudimohsen

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Гео и язык канала
не указан, не указан
Категория
не указана
Статистика
Фильтр публикаций


Репост из: برنامه های کنفرانس اکادمی فلسفه مارزوک
🔻 آکادمیِ فلسفه‌ی مارزوک تقدیم می‌کند...

🔹 درسگفتار : نیهیلیسم از دید نیچه

🔸 با حضور: محسن محمودی
   دکترای فلسفه،استادیار فلسفه

🕒 زمان:دوشنبه ۲۹ مرداد ما ه،۱۴۰۳

ساعت  ۲۱ بوقت تهران

در گروه اکادمی مارزوک
https://t.me/+kNTrH-rWkmk0MzA0

کانالِ دکتر محس محمودی
@Mahmudi_mohsenn

کانالِ آکادمی

@marzockacademy
اینستاگرام
http://www.instagram.com/marzockacademy


نیهیلیسم از دیدگاه نیچه(قسمت دوم)

✍️دکتر محسن محمودی، استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرعباس


نیچه به عنوان فیلسوف نیهیلیسم یکی از فیلسوفانی بود که پی برد که بنیادهای اخلاقی، فلسفی و دینی جامعه غربی در حال فرو ریختن است او توانست پیامدهای وضع را دریابد: ظهور فروانسان: انسان مدرنی که با وجود مرگ خدا(فروپاشی ارزشها)، هیچ ارزش جدیدی نمی آفریند. نیچه این حقیقت را کاملا به حساب گرفت و به مقابله با آن رفت که اگر مردم غرب ایمان خود را به دین و وجود هرگونه جهان غیر از دنیا از دست داده‌اند اگر ارزش‌های جاودانه‌ای وجود ندارد، انسان باید ارزش‌های خودش را بیافریند: «ارزش‌های مان را ما باید خودمان برگزینیم».
از نظر نیچه نیهیلیسم صرفاً به معنی فروپاشی ارزش ها نیست بلکه به معنی فرصتی برای ارزیابی مجدد ارزش ها و آفریدن ارزش های نو نیز می‌باشد. به آرزوهای بزرگ مجال خلاقیت می‌دهد اما در برگیرنده تهدیدی هولناک نیز می‌باشد. نکته مهم از نظر نیچه آن است که نیهیلیسم ناشی از شکست ارزش‌های مسیحی و اخلاقی و ارزش‌های فرهنگی عقلانی نبوده بلکه برعکس ثمره پیروزی و تحقق این ارزش هاست. چون افراد کوشیدند حقیقت غایی عجیبی را کشف کنند چون فکر کردند زندگی باید معنایی بیرون از خود داشته باشد و چون تمام این دستگاه متافیزیکی را ساختند و آن را بر جهان تحمیل کردند، خواستند که وجود واقعیت را در قالب مفاهیم ذهنی متافیزیکی خودشان بگنجانند، ضرورتاً به نیهیلیسم رسیدند. اما برای مقابله با نیهیلیسم نیچه چندین استراتژی را مطرح می‌کند: «سه دگردیسی جان»،«ابر انسان»، «اراده قدرت» و«بازگشت جاودانه».
اراده قدرت که به معنای خواست و اراده زندگی می‌باشد به طرح پرسش قدرت منجر شد که مورد سوء استفاده فاشیست‌ها قرار گرفت و آموزه بازگشت جاودانه به این معناست که زندگی در نهایت بی معنا و بی هدف است معنی زندگی را در هیچ جا نمی‌توان یافت جز در خود زندگی اما این نگرش به جای آنکه ما را فلج کند باید به ما الهام دهد تا آن اندازه که بتوانیم بازگشت جاودان تمام لحظات خود را بی قید و شرط تایید کنیم. آموزه بازگشت جاودان نیز به ما می‌گوید که حقیقت هستی را همان رود روان چیزها بدانیم یعنی آنچه در بستر زمان جریان دارد و می‌گذرد یعنی حقیقت هستی همان شدن است نه بودن.

@Mahmudi_mohsenn


به قول هولدرلین: «هر آنجا که خطر است، رهایی نیز می روید.»


آموزه های نیچه در مسیر صلح با زندگی است نه فرار از آن، جنگ نوعی فرار از مساله است نه حل مساله


نیهیلیسم هراسی عبدالکریمی حجاب و سانسوری است بر ظهور حقیقت سیال تاریخی.
طلوع نیهیلیسم فعال و مثبت نیچه ای و غروب غرب ستیزی احمد فردید، غرب هراسی داوری، شریعتی و بیژن عبدالکریمی نزدیک است


Репост из: رویکردهای جامعه شناختی
♦️زیر سقف آسمان نیهیلیسم!

✍ دکتر محمدحسن علایی
(جامعه شناس)


آسمان نهیلیستیک دکتر حسن محدثی -که طالب صراحت در گفتار و پرهیز از تعارف و تکلفند- مدعی گذر از اعتقادی اندیشی به انتقادی اندیشی هست لیکن این آسمان سرشار از ابرهای تیره ایدئولوژیک اندیشی و سیاست‌زدگی و خودبنیادی و نیهیلیسم مرکب است که حتی خود به نهیلیستیک بودن خویش خودآگاهی ندارد.

دکتر حسن محدثی خود را شاغول جامعه‌شناسی تلقی می کند این نوع خاص از گستاخی خام به تعبیر شریعتی گاه در این خصوص در حدی هست که حتی در یک نشست از وی با یک چنین عبارتی مواجه می شویم "وبر غلط می کند..." غافل از اینکه در این کشور ما هنوز بایستی به تمهید نوعی بینش و تخیل جامعه‌شناختی بیاندیشیم و نسبت به روایت های زنان و جوانان و دختران و پسران و دانشجویان و دانشگاهیان گشوده باشیم.

او با خطابه به جنگ خطابه می رود حتی تاسف بارتر با رتوریک به جنگ متن می رود و با پرتاپ های شبه‌روشنفکرانه می‌گوید "عبدالکریمی هایدگریست اسلامی‌ست" "داوری توهم اندیش است" "فردید غرب ستیز است" "مولانا و حافظ در هپروت بودند" و ...
بی آنکه برای فلسفه دانشجویی کرده باشد و هایدگر را شناخته باشد و متن منقحی برای این ادعاها منتشر کرده باشد چنین می تازد.

محدثی عزیز با اینکه ادعای آزاداندیشی و ... دارد بارها از پذیرش مناظره از جانب نگارنده در موارد متعدد سرباز زدند و نهایتا با قبول دعوت برای حضور در جلسه نقد کتاب "شریعتی و تفکر معنوی در روزگار سیطره‌ی نیست‌انگاری" جلسه ی نقد کتاب را بدون ارجاعات وفادار به کلیت کتاب تبدیل به عرصه ی عقده‌گشایی و هل من مبارز طلبی کردند.

این جرات و اعتقاد صاحب این قلم به گشودن باب گفتگو در این کشور بود که در کمال خضوع نسخه ای از کتاب را شخصا به ایشان تقدیم و از وی برای حضور در جلسه نقد کتاب دعوت به عمل آورد. ولی ایشان نه تنها به نقد کتاب و افق معنایی نویسنده‌ی آن نپرداختند بلکه فرصت را برای ترمیم اتوریته‌ی استادی جریحه دار شده ی خویش مغتنم یافتند و به سرکوب پیام کتاب و پژوهش دانشجوی بی ادعای جستجوگر در فیزیک و فلسفه و جامعه‌شناسی پرداختند‌.

باشد که این نوع ملامت جویی ها و پیش قدم شدن ها برای گشودن باب گفتگوهای انتقادی در کشور به خروج از جزیره ای اندیشی و خودعلامه پنداری و اقتدارطلبی عدد و رقم گرای پوزیتیویسم وطنی و ... منجر گشته، در پایین آمدن اهل علم از برج تبختر و عجب موثر افتد. و به تکوین دانشگاه ایرانی و نهادهای مستقل گفتگومحور و نضج گرفتن اجتماعات علمی مدد رساند.

در پایان از ایشان دعوت می کنم اگر این بار شرکت در جلسه ی نقد کتابی را متقبل شدند یا پذیرش مشاوره ی رساله ای را گردن گرفتند نسبت به ایفای رسالت خطیر فرهنگی خویش حقیقتا متعهد باشند و از به تاراج رفتن سبزینه های جان سخت رسته در این برهوت منحط فرهنگی به سهم خویش اجتناب ورزند و دوستداران دانش را به چوب معیارهای من عندی نقد به اصطلاح علمی از خویش نرانند و گاهی به آسمان بالای سر خویش هم به دیده‌ی تردید نگاهی بیاندازند. عیار انتقادپذیری و انتقادی اندیشی ما در مواجهه روادارانه با آرای "دیگری" به واقع کلمه عیان می شود.


بعد از تجربه انقلاب اسلامی، امروز شریعتی برای دختران دهه هشتاد چه الگویی برای ارایه دارد؟؟


عقلانیت انتقادی خودبنیاد هم مستقل از دین است و هم مستقل از حکومت دینی


جناب دکتر محمودی بزرگوارم،
سپاس،

اگر اهل گفتگو هم فرض شوم، اکنون از نظر فرصت کمی محدودیت دارم.
دو روز دیگر باید سمیناری را در جمع بزرگانی ارائه نمایم و هنوز مطالب را نهایی نکرده ام.

تقریبا تمام آثار شریعتی را در دوره دبیرستان مطالعه کردم.

به نظرم روح کلام شریعتی سکولار است، و اصولا با دین در قالب حکومت سر سازگاری ندارد، و هر جا حکومت دینی مستقر میشود، ابوذری هست که بر نقصان های آن می شورد.
🌱


سلام نگاه دکتر شریعتی به سکولاریسم و جدایی دین از حکومت چیست؟


Репост из: Shahin
سلام جناب دکتر محمودی بزرگوار،

دیشب نوشته بودید؛

تفاوت سقراط و شریعتی
شریعتی  مروج  شهادت بود و سقراط مروج گفتگو

(این مرقومه به علت پایان ساعت فعالیت گروه، توسط ربات حذف شد).

تصور می کنم گزینشی خواندن شریعتی چنین برداشتی را ایجاد می کند که معلم انقلاب اسلامی بر طبل شهادت می کوبید و از گفتگو فاصله داشت.

صرف نظر از آن که قیاس شریعتی و سقراط چه اندازه می تواند درست باشد (که به نظر قیاسی مع‌الفارغ است)، فراموش نکنیم سقراط نیز در عین امکان گریز از مرگ، شهادت را برگزید.

اندیشه شریعتی را در قیام برابرِ دوگانه سنت و تجدد می توان فهمید، و چه بسا به همین علت است که هنوز در کشاکش چنین تقابلی، اقبال شریعتی بلند است.

برقرار باشید
🌱


شریعتی پادزهر نیهیلیسم نیست بلکه یکی از ارکان اراده معطوف به مرگ بود تا اراده معطوف به زندگی


تفاوت سقراط و شریعتی

شریعتی  مروج  شهادت بود و سقراط مروج عقلانیت گفتگویی

محسن محمودی


Репост из: درنگ‌های فلسفی
انتشار فایل‌های صوتی هفت ترم از سلسله درسگفتارهای تاریخ فلسفه غرب در انجمن جامعه‌شناسی ایران
ترم ۱: از آغاز تا افلاطون
ترم۲: از ارسطو تا دکارت
ترم ۳: عقلگرایان مدرن
ترم ۴: تجربه‌گرایان مدرن
ترم۵: نقد عقل محض (فلسفه‌ی نظری کانت)
ترم ۶: اخلاق و زیبایی‌شناسی کانت
ترم ۷: فیشته و شلینگ (در میانه‌ی کانت و هگل)




انچه که از نیچه میشنویم مخالفت با اخلاق بردگی که مسیحیت انرا نمایندگی میکند وتوپیدن بر دستاوردهای عصر روشنگری است
فرض را براین بگیریم که مخالفت نیچه درست است تا بحث گسترده نباشد
نیچه برای جایگزین ساختن ارزشهای خود
بجای ارزشهای نفی شده چه چیزی را مطرح میسازد؟
نیچه باورمنداست که انسان میباید هرانچه تا کنون
بعنوان ارزش مطرح بوده را بزاله دانی انداخت
وانسان باید افریننده ارزشهای خودباشد
سوال این است:
انسان چگونه ارزشهای نوین خودرا میتواند بیافریند؟
برای رسیدن به جواب میباید ازخودسوال کرد:
ارزش چیست؟ و منشاء ارزشها چیست؟
ارزش معانی متعددی دارد:
ارزش به معنی اقتصادی ـ سیاسی (تئوری ارزش کار)
ارزش به معنی ارزش مصرفی
ارزش به معنی عمدتا اخلاقی آن
انچه که نیچه ازان دم میزندارزش به معنی عمدتا اخلاقی آن است
واکاوی ارزش به معنی اقتصادی ـ سیاسی و ارزش به معنی ارزش مصرفی برای نیچه خط قرمز است اساسا ورود مستقیم به مناسبات اقتصادی
توسط نیچه اورا محبوب ومعشوق امپریالیستها نمی کرد
چرا؟
زیرا پرداختن به عین وعینیت (مناسبات اقتصادی)ونقد ان اگاهمندی را سبب میشود
اما پرسه زدن در وادی اخلاق که خود تابعی از مناسبات اجتماعی است
و امری ذهنی وسوبژکتیف است هیچ ضرر وزیانی به منافع طبقات حاکم ندارد
ظاهرا ما با شخصیتی سروکارداریم که اخلاق دینی را که تاکنون نتوانسته دردی از دردهای اجتماعی را درمان سازد اما ضداخلاق نیچه ای خواهد توانست گرهی از معضلات اجتماعی را بازکند
نیچه معتقد است که انسان ارزش های خودرا باید بیافریند وبا تولیدات ارزشی(ذهنی) خود باجهان پیرامون مواجه شود
ارزشگذاری عبارت است از تعیین ارزش ذهنی معینی برای کسی و یا چیزی.
بنابراین مثل متولیان دین که درعرصه ذهن و ذهنیت ارزشهای خودرا دارند نیچه نیز در همین وادی سوبژکتیف شنا میکند
جهان عینی میباید توسط ارزشهای نیچه ای اداره شود
پر ارزش ترین ارزش نیچه ساختن«ابرمرد»است
ویژگی این ابرمرد کذایی چیست؟
همانا خواست«قدرت» است
حال این قدرت قراراست چکارکند؟
اول میباید حقیقت عینی را بزباله دانی بیاندازد..چرا؟
چون بزعم نیچه حقیقت چیزی عینی نیست چیزی نیست که دربیرون است ابرمرد قدرقدرت میباید حقیقت ذهنی خود را بیافریند
وانرا محقق سازد تحقق ان چگونه میسر میشود؟
همانا چیره شدن مقتدرانه بر همه انچه که تا بحال رایج بوده است
بنابراین حقیقت میباید جای خودرابقدرت دهد
نیچه چنین قدرتی را برای«انسان» میخواهد
حال سوالی حالگیر مطرح میشود
انسان که مفهومی نوعی وعام است
انسان در مفهوم عام ان وقتی درمناسبات اجتماعی معینی قرارمیگیرد
تبدیل به انسان«مشخص»ی میشود
مثلا یکی کارگر..یکی کارمند..دیگری فابریکاتور ان دیگری تاجر وپزشک والخ.
قراراست این اقشار وطبقات بتوصیه نیچه بمقام ابرمردی خودرا ارتقاء دهند
سوال:
چگونه؟
دین بکنار..مناسبات(طبقات اجتماعی) بکنار.. راه ورسم ابرمردی چگونه است؟
بی تردید انهایی که انحصارات مالی وصنعتی را دراختیار دارند مساعد برای «ابرمردی»اند...
" نه "به همه چیز گفتن
واراده خودرا بکرس نشاندن ازان قدرقدرتان سرمایه(جهانی) است
نتیجتاً جامعه متصورشده نیچه باز ترکیبی از «احقرمرد» وابرمرد خواهد شد
بدین ترفند حکومت سروران باز بنا خواهدشد
بیخودنیست که نیچه را اخرین فیلسوف امپریالیسم می دانند


Репост из: دکتر محسن محمودی/فلسفه
Видео недоступно для предпросмотра
Смотреть в Telegram
تفاوت شریعتی و سقراط...


Репост из: زیر سقف آسمان
♦️انواع نیهیلیسم از دیدگاه نیچه و راه‌های مقابله با آن

✍️دکتر محسن محمودی

استادیار فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندر عباس
۱۲ مرداد ۱۴۰۳

نیچه در کتاب اراده معطوف به قدرت از دو نوع «نیهیلیسم» سخن می گوید: «نیهیلیسم منفعل و منفی» و «نیهیلیسم فعال و مثبت». منظور از نیهیلیسم منفعل و منفی این تصور است که اگر ما به این نتیجه برسیم که این جهان گذرا (جهان شدن) دارای هیچ هدفی نیست و در پس تمامی وقایع معنایی و حقیقتی وجود ندارد، خیلی راحت می‌توانیم به طرد زندگی و این دنیا، به عبارت دیگر به نوعی نفرت و رنجش از زندگی و دنیا برسیم. این نیهلیسم منفی به دو صورت ظاهر می‌شود: در یک صورت وقتی ما به این نتیجه رسیدیم که این جهان هیچ و پوچ، و دارای هیچ معنا و ارزشی نیستَ، معتقد می‌شویم که جهان دیگری وجود دارد که جهان حقیقی است (نقطه‌ی شروع این گرایش با فلسفه‌ی افلاطون و بعد با مسیحیت که از نظر نیچه نوعی افلاطون‌گرایی عامیانه است، آغاز می‌گردد). اگر این اعتقاد هم بر باد رود، شکل دوم نیهیلیسم [منفی] بروز و ظهور می‌کند که نظیرش را در بودیسم یا فلسفه‌ی شوپنهاور می‌بینیم که می‌گوید زندگی و جهان به‌طور کامل چیزی جز رنج نیست. بنابراین، تنها هدفی که باقی می‌ماند جستجوی «نیستی و نیروانا» است و از همین رو است که نیچه از نوعی اراده‌ی نیهیلیستی یا اراده‌ی معطوف به مرگ صحبت می‌کند که بهترین نمونه‌اش همین بودیسم و فلسفه‌ی شوپنهاور است.

اما در مقابل این نیهیلیسم منفی و منفعل یک نیهیلیسم مثبت هم وجود دارد. نیهیلیسم مثبت آیین کسی است که می‌پذیرد زندگی فاقد هرگونه معنا و ارزش غایی است و هیچ حقیقت بنیانی ای وجود ندارد. به درون مغاک نیهیلیسم، به درون آن نیستی که در پس تمام واقعیت‌ها نهفته است، نگاه می‌کند. شجاعانه زهر این نیهیلیسم را می‌نوشد. ولی در مقابل نه فقط دچار حس تهوع و کین‌خواهی از زندگی نمی‌شود بلکه بر عکس، قدرت زیست بیشتری از درون این نیهیلیسم کسب می‌کند؛ یعنی می‌پذیرد که این بازی بی معنی و بی ارزش را به خاطر نفس بازی کردن، به‌خاطر نفس اراده‌ی خودش، به خاطر نشان دادن شجاعت درونی اش، ادامه دهد، بی آنکه این بازی هیچ معنا یا هدف بیرون از زندگی داشته باشد. نیهیلیسم مثبت در واقع همان جایی است که نیچه مفهوم «ابر انسان» را مطرح می‌کند. ابر انسان، انسانی است که بر نیهیلیسم غلبه کرده، فارغ از روح کین‌خواهی، زندگی این جهانی را شادمانه تایید می‌کند. نیچه که عقل متافیزیکی را منشا نیهیلیسم می‌دانست، از استعاره و اسطوره برای مقابله با نیهیلیسم استفاده می‌کند: «اراده‌ی قدرت» و «بازگشت جاودانه» و «ابر انسان».

نیچه در شاهکار خودش به نام «چنین گفت زرتشت» راه‌های مقابله با نیهیلیسم منفعل را مطرح می‌کند که خواندنی است.


@Mahmudi_mohsenn


#نیچه
#نیهیلیسم
#محسن_محمودی
#بیژن_عبدالکریمی
#حسین_حجت‌پناه


@NewHasanMohaddesi


Репост из: زیر سقف آسمان
استاد ارجمند،
جناب آقای دکتر محدثی عزیز
به عنوان شاگرد کمترین اسندعا دارم به نکات ذیل دقت فرمایید:
۱_آنجه به قول علماء محل تقریر نزاع با دکتر عبدالکزیمی گرامی بود، عدم اعتنا و التزام ایشان به متودولوژی است. لذا تقاضا دارم از موضوع اصلی بحث منحرف نشوید.
۲_نوشته اخیری که از دکتر محمودی در کانال خودتان گذاشنه اید، ایراد مبنایی دارد. ظهور ((ابرمرد)) به معنای رهایی از نیهیلیسم نزد نیچه نیست. اصولا از نظر نیچه، رهایی از نیهیلیسم امکان پذیر نیست.
۳_بالاخره متوجه نشدم نیهیلیسم حاکم بر جهان را پذیرفته اید یا خیر؟
اگر نپذیرفته اید، که اساسا نیازی به اشتراک مطلب دکتر محمودی نیست.

✍️حسین حجت‌پناه

۱۲ مرداد ۱۴۰۳


#نیچه
#نیهیلیسم
#محسن_محمودی
#بیژن_عبدالکریمی
#حسین_حجت‌پناه


@NewHasanMohaddesi


Репост из: زیر سقف آسمان
♦️فرصتهای نیهیلیسم از دیدگاه نیچه

✍️دکتر محسن محمودی

استادیار فلسفه دانشگاه آزاد
۱۲ مرداد ۱۴۰۳

فردریش نیچه فیلسوف- شاعری هست ژرف اندیش، اندیشمندی شجاع، نقاد فرهنگ غرب و روانشناسی بزرگ، منادی آزادی علیه بردگی و اسارت، رودی خروشان همچون زندگی و مبارزی علیه جمود، ثبات و رکود؛ فرهیخته ای جاودان به مانند جهان نه در «بودن» بل در «شدن». دیونوسوسی علیه مصلوب، نیهیلیستی تمام عیار و در یک کلام فیلسوف زندگی.

نیچه فیلسوف تاثیرگذار آلمانی به عنوان کاشف نیهیلیسم، در پی علت یابی انحطاط دوران خویش است، انحطاطی که نشانه  آن سترونی ارزش‌ها، بدبینی و دل‌مردگی و پوچ شمردن همه چیز و انکار زندگی می‌باشد. دورانی که  از همه آرمان‌ها و ارزش‌های اصیل و شادابی زاینده تهی گشته. دورانی که قابل تحقیرترین انسانها یعنی «فروانسان» نماینده آن است. انسان برده صفتی که معتقد است پس از مرگ خدا (فروپاشی ارزشها) هر کار حقیر و کوچکی مجاز است. دوران منحطی که به اعتقاد نیچه ریشه در فرهنگی خاص دارد، فرهنگ سقراطی_افلاطونی و فرهنگ یهودی_مسیحی. فرهنگی که زندگانی زمینی را زهرآلود ساخته و از ناتوانان و بردگان حمایت کرده است. فرهنگ بیمار متافیزیکی که چون افرادش تاب شنا کردن در رود پر جنب و جوش زندگانی را نداشتند، جهان های خیالی آفریدند تا بلکه انتقامشان را از زندگی دنیوی بگیرند تا تسلای دل مرده شان باشد. ارزشها و آرمانهای چنین فرهنگی است که میوه آن «نیهیلیسم» است. اما شجاعان و خلاقان را چه باک از نیهیلیسم؟ فرصتی است برای ارزیابی مجدد همه ارزش‌ها و آفریدن ارزش های نو و ظهور «ابر انسان»؛ که مرگ خدا برای او به معنای این است که: هر کار بزرگی مجاز است.


@Mahmudi_mohsenn

#نیچه
#نیهیلیسم
#محسن_محمودی
#بیژن_عبدالکریمی


@NewHasanMohaddesi

Показано 20 последних публикаций.

442

подписчиков
Статистика канала