تآملی ساخت گرایانه در شعر " نماز " اخوان ثالث بر پایه ی تقابل های دوگانه
( ۱ )
صنعت ادبی تضاد و طباق در حوزه ی بدیع معنوی از شگردهای بلاغی شعر در عرصه ی فرهنگ و ادب ایرانی- اسلامی است. بررسی تقابل های دوگانه (جفت های متقابل) در عرصه ی تفکر غربی نیز مبنای شکل گیری آرای ساخت گرایان قرن بیستم بود که بعدها با ظهور نظریه ی فلسفی _ ادبی واسازی ( شالوده شکنی) از سوی ژاک دریدا، در معرض تردید و فروپاشی قرار گرفت.
در حوزه ی سبک شناسی انتقادی، تضاد و تقابل به عنوان یک مؤلفه ی سبکی مهم در کانون توجهات سبک شناسانه قرار گرفت. در این رویکرد، مجموعه ی تقابل ها در اثری ادبی در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد :
سطح رمزگان و واژگان ؛
سطح گزاره ها، جملات و پاراگراف ها ؛
سطح گفتمان.
( ۲ )
بنیان شعر شکوهمند " نماز " سروده ی زنده یاد مهدی اخوان ثالث بر تضاد و تقابل های دوگانه در سطوح یاد شده است. این شعرنو نیمایی دل انگیز، تصویر و تابلویی است پاک و پر اشراق از نماز و نیایشی مستانه و رندانه در بطن و متن طبیعتی اثیری در پرتو شهود ناب شاعرانه.
ابتدا قامت ببندیم و بخوانیم " نماز " را:
باغ بود و درّه، چشم اندازِ پر مهتاب.
ذاتها با سایه های خود هم اندازه.
خیره در آفاق و اسرار عزیز شب،
چشم من بیدار و چشم عالمی در خواب.
نه صدایی جز صدای رازهای شب،
وآب و نرمای نسیم و جیرجیرکها،
پاسداران حریم خفتگان باغ،
و صدای حیرت بیدار من(من مست بودم، مست)
خاستم از جا
سوی جو رفتم، چه می آمد؟
آب!
یا نه، چه می رفت، هم زان سان که حافظ گفت: عمر تو.
با گروهی شرم و بی خویشی وضو کردم.
مست بودم، مست سرنشناس، پانشناس، امّا لحظه ی پاک و عزیزی بود.
برگکی کندم
از نهال گردوی نزدیک؛
و نگاهم رفته تا بس دور،
شبنم آجینْ سبزفرشِ باغ هم گسترده سجّاده.
قبله، گو هر سو که خواهی باش.
با تو دارد گفت و گو شوریده ی مستی:
_مستم و دانم که هستم؛
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟
گفتیم که شالوده ی این شعر بر مجموعه ی تضاد و تقابل هاست :
ذات ها در تقابلی وحدت گرایانه با سایه های خود ؛
چشم بیدار شاعر در تقابل با چشمان خفته ی عالمیان ؛
سرّ و سكوت ژرف و اشراقی محیط در تقابل با صدای رازهای شب، و نرمک صدای آب و نرمای نسیم و جیرجیرک ها؛
حیرت بیدار شاعر در عین مستی ؛
ادراک ظاهری شاعر از جوی و جریان آب در برابر ادراک باطنی از آن ( آمدن آب در تقابل و تناظر با رفتن عمر) ؛
سر در مقابل پا ؛
نهال گردوی نزدیک در تقابل با نگاهِ رفته تا دوردســـت ها؛
تقابل جهت مندی قبله در عرف دینی با بی سویی قبله ی شهودی و عارفانه ی شاعر که یادآور این آیه است: فاینَما تولوا فَثُمَ وجه الله.
مجموعه ی این تضاد و تقابل های یاد شده در سطوح واژگان و جملات و بندهای شعر، منتهی می شود به تضاد و تقابلی شگرف و شگفت در سطح و ساحت گفتمان ها: شک در وجود خدایی یقینی
ای همه هستی ز تو، آیا تو هم هستی؟ *
پارادوکس الاهیاتی عظیمی که وجه رندانه، خیامانه و حافظانه ی شعر و اندیشه ی اخوان را در اوج زیبایی به تماشا می گذارد.
تلاقی گفتمان های متقابل و متناظرِ اثبات و انکار، شک و یقین، هست و نیست، در این کلام شطح گونه، مجموعه ی تضاد و تقابل های معرفتی شعر را به نقطه ی اوج و انفجاری هستی شناسانه کشانده و آینه ای زلال از " عصیانِ عابدانه " ی شاعر را در برابر دیدگان مبهوت مخاطب نهاده است.
_____________________* اخوان در شعری دیگر سروده است :
به خدایی که شک در او نکنم،
شک من بهتر از یقینِ شماست
(تو را ای کهن بوم و بر...)
** برای آشنایی بیشتر با جلوه ها و جنبه های معنا - زیباشناختی این شعر به این مقالات مراجعه فرمایید :
تٱملی در شعر نماز، بهاءالدین خرمشاهی، در کتاب " در خاطره ی شط "( ۱۳۶۳)، نشر جاویدان، صص ۳۶۳- ۳۶۶
تحلیل و تفسیر شعر نماز، محمد رضا روزبه، از کتاب " شرح، تحلیل و تفسیر شعرنو فارسی( ۱۳۸۹)، ج ۲، نشر حروفیه، صص ۶۲ - ۶۶
▪️▪️▪️
محمد رضا روزبه
@Mohammadrezarouzbeh