دراسات فی مبانی علم الرجال


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


حدیث و جستارهای وابسته/محمدباقر ملکیان

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (9)
تحریف و تصحیف (2)

✅ این یادداشت ادامه یادداشت گذشته پیرامون گونه های تحریف و تصحیف در اسانید است:
3. جابجایی و تبدیل
این دو سند را ملاحظه کنید
1. محمّد بن یحیی عن أحمد بن محمّد عن أحمد بن الحسن بن عليّ عن عمرو بن سعید (کافی)
2. محمّد بن یحیی عن محمّد بن أحمد عن أحمد بن الحسن عن عليّ بن عمرو بن سعید ( تهذیب)
أما سند صحیح ـ چنان که مرحوم آيت الله خويي هم گفته است ـ چنین است: محمّد بن أحمد عن أحمد بن الحسن بن علي عن عمرو بن سعید ( معجم رجال الحدیث، ج2، ص77)
نمونه دیگر از تبدیل، تبدیل «و» به «عن» و برعکس است. این گونه از تحریف ـ به قول صاحب منتقی الجمان ـ نمونه های فراوانی دارد از جمله:
1. محمّد بن الحسین عن جعفربن بشیر و المفضّل بن عمر.
2. محمّد بن الحسین عن جعفربن بشیر عن المفضّل بن عمر.
بنابر سند أوّل جعفربن بشیر هم طبقه مفضّل است که با توجه به طبقه هر دو، مشخص است که چنین مطلبی درست نیست، بنابراین نمی توان صحّت سند اوّل را پذیرفت.
نمونه دیگر:«الحسین بن سعید عن صفوان عن فضالة عن العلاء عن محمّد بن مسلم».
با توجه به اسانید دیگر صفوان و فضالة هر دو از مشایخ حسین بن سعید اند، و هر دو از علاء نقل روایت می کنند، بنابراین صورت صحیح سند چنین است: «الحسین بن سعید عن صفوان و فضالة عن العلاء».

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (8)
تحریف و تصحیف (1)

✅ در مورد تعریف «تحریف و تصحیف» و تفاوت و یا شباهت این دو با هم مباحث زیادی در کتب علوم حدیث مطرح شده است، که ما قصد پرداختن به آنها را نداریم و در این یادداشت هم هر دو اصطلاح را یک کاسه کرده ایم، و منظور ما از هر دو اصطلاح دگرگونی از حالت درست است، مثل تبدیل «حسن» به «حسین»، یا «عن» به «و»، و بالعکس.

سخن دیگر این که تصحیف و تحریف گاه در سند است و گاه در متن، و ناگفته پیداست آنچه ما بدان خواهیم پرداخت بخش مرتبط با سند است.

✅ گونه های تحریف و تصحیف در اسانید
1. افتادگی در سند
به این سند بنگرید:
أحمد بن محمّد عن الحسین بن سعید عن الحسین بن عثمان (کافی ج 4 ص 119، ح7) در این سند فضالة بین الحسین بن سعید و الحسین بن عثمان افتاده است. دلیل بر این مدّعا کثرت روایت حسین بن سعید از حسین بن عثمان با واسطه فضاله است، بلکه روایت حسین بن سعید از حسین بن عثمان بدون واسطه فضاله تنها در تعداد انگشت شماری از اسانید دیده می شود که با توجه به کثرت اسانید دسته دیگر (اسانیدی که واسطه بودن فضاله در آنها ثابت است) نمی توان آنها را صحیح و خالی از تحریف دانست.

نمونه دیگر این سند است: «ابراهیم بن هاشم عن ابن رئاب». در این سند هم «ابن محبوب» ساقط شده است. دلیل بر این مدعا همان است که در سند پیشین گفتیم، یعنی کثرت روایت ابراهیم بن هاشم با واسطه ابن محبوب از ابن رئاب. البته طبقه ابن رئاب و ابراهیم بن هاشم این نکته را به ما گوشزد می کند که ابراهیم بدون واسطه نمی تواند از ابن رئاب روایتی نقل کند. اما این که واسطه در این سند «ابن محبوب» است این مسأله با توجه به اسانید دیگر است.

2. زیاده شدن
این حالت بر عکس حالت قبل است. سند زیر نمونه ای برای این حالت است.
عليّ بن إبراهیم عن أبیه عن محمّد بن عیسی عن یونس (کافی، ج 2، ص 24، ح3)
در این سند «عن ابیه» زائد است، چرا که با مراجعه به روایات علی بن ابراهیم از محمّد بن عیسی می بینیم که نقل علی بن ابراهیم از محمّد بن عیسی بدون واسطه است مگر تعداد انگشت شماری.

نمونه دیگر از این گونه تحریف سند زیر است:
علي بن أبراهیم عن أبیه عن ابن أبي عمیر عن حمّاد عن حریز (کافی)
اما این روایت در تهذیب چنین آمده است: «عليّ بن إبراهیم عن أبیه عن حمّاد عن حریز».
حمّاد در این سند ـ به قرینه روایتش از حریز ـ حمّاد بن عیسی است و ابراهیم بن هاشم ـ با توجه به اسانید کثیره ای ـ بدون واسطه از حمّاد بن عیسی نقل می کند.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (7)
تحويل (2)

✅ در برخی از أسانيد تعليق و تحويل هر دو به چشم می خورد. در اين موارد بازسازی سند دقت وتأمّل بيشتری می طلبد.

✅ به اين نمونه بنگريد:
1. عدّة من أصحابنا عن سهل بن زياد و عليّ بن إبراهيم عن أبيه جميعاً عن ابن محبوب.
2. ابن محبوب عن عبد اللّه بن غالب.
بنابر اين سند دوم چنين است: عدّة من أصحابنا عن سهل بن زياد و عليّ بن إبراهيم عن أبيه جميعاً عن ابن محبوب عن عبد اللّه بن غالب.
وبا توجه به تحويل اين سند چنين است:
عدّة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن محبوب عن عبد اللّه بن غالب.
عليّ بن إبراهيم عن أبيه عن ابن محبوب عن عبد اللّه بن غالب.

✅ نمونه ديگر:
1. أبو عليّ الأشعري عن محمّد بن عبد الجبّار و الرزّاز عن أيّوب بن نوح و حميد بن زياد عن ابن سماعة جميعاً عن صفوان عن ابن مسكان.
2. صفوان، عن ابن مسكان، عن أبي بصير؛ و عليّ، عن أبيه؛ و عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن عثمان بن عيسى، عن سماعة جميعاً، عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).
سند دوم معلّق بر سند اول است، واز سوی ديگر با توجه به تحویل موجود در سند دوم، سند دوم را می توان در قالب پنج سند ذکر کرد:
1. أبو عليّ الأشعري عن محمّد بن عبد الجبّار عن صفوان عن ابن مسكان عن أبي بصير عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).
2. الرزّاز عن أيّوب بن نوح عن صفوان عن ابن مسكان عن أبي بصير عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).
3. حميد بن زياد، عن ابن سماعة عن صفوان عن ابن مسكان عن أبي بصير عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).
4. عليّ، عن أبيه عن عثمان بن عيسى عن سماعة عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).
5. عدّة من أصحابنا عن أحمد بن محمّد بن خالد عن عثمان بن عيسى عن سماعة عن أبي عبد اللّه (عليه السلام).

https://t.me/derasatfielmrejal


🗒 تحویل (به قلم شادی نفیسی)
 اصطلاحی حدیثی به معنای انتقال از سندی به سند دیگر. در اصطلاح محدّثان اگر حدیثی دو یا چند سند داشته باشد، برای اختصار، حدیث را با همة سندها به طور کامل نقل نمی کنند، بلکه ابتدا همه سندهای حدیث را ذکر می کنند و در نهایت «متن » حدیث را می آورند. برای اینکه این سندهای مختلف درهم نیامیزند یا این توهم پیش نیاید که نویسنده حدیث را ناتمام رها کرده ، بین دو سند معمولاً از علامت رمز ح استفاده می شود؛ این علامت در علوم مختلف اسلامی ، رمزِ کلمات گوناگونی است (برای تفصیل بیشتر رجوع کنید به محمدرضا مامقانی ، «معجم الرموز»، تراثنا ، ش 2 و 3، ص 179). برخی معتقدند که ح از واژه تحویل گرفته شده است . در خواندن یا نخواندن آن و نیز در چگونه خواندن آن نیز اختلاف وجود دارد. نَوَوی (ص 74)، ابن صلاح (ص 181ـ182) و سیوطی (ج 2، ص 88) آن را به صورت حاء خوانده اند (نیز رجوع کنید به تهانوی، ذیل واژه؛ عبداللّه مامقانی، ج 3، ص 219؛ محمدرضا مامقانی، مستدرکات مقباس، ج 2، ص 267؛ همو، «معجم الرموز»، تراثنا، ش 1، ص 166). قاسمی (ص 218) تلفظ واژه تحویل را برای آن نیکو شمرده است و محمدرضا مامقانی («معجم الرموز»، تراثنا ، ش 2 و 3، ص 179، پانویس 31) گفته است که برخی حدیث پژوهان آن را حیلوله خوانده اند.
عموم محدّثان شیعه و مشخصاً مشایخ ثلاثه (کلینی ، صدوق ، طوسی ) در کتب چهارگانه حدیثی رمزگذاری نکرده اند و به هنگام انتقال از یک سند به سند دیگر از حرف عطف استفاده کرده اند ( رجوع کنید به محمدرضا مامقانی ، «معجم الرموز»، تراثنا ، ش 1، ص 166ـ167؛ عبداللّه مامقانی ، ج 3، ص 219، پانویس 1؛ برای نمونه رجوع کنید به طوسی ، ج 6، ص 206، حدیث 470، ج 5، ص 423، حدیث 1468).

منابع :
(1) ابن صلاح، علوم الحدیث، چاپ نورالدین عتر، مدینه 1972
(2) محمداعلی بن علی تهانوی ، موسوعة کشّاف اصطلاحات الفنون و العلوم ، چاپ رفیق العجم و علی دحروج ، بیروت 1996
(3) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی ، تدریب الرّاوی فی شرح تقریب النواوی ، چاپ عبدالوّهاب عبداللطیف، قاهره 1966
(4) محمدبن حسن طوسی ، تهذیب الاحکام، چاپ حسن موسوی خرسان ، بیروت 1401/1981
(5) جمال الدین قاسمی، قواعد التّحدیث من فنون مصطلح الحدیث، چاپ محمد بهجة بیطار، بیروت 1407/1987
(6) چاپ افست 1414/ 1993؛
(7) عبداللّه مامقانی ، مقباس الهدایة فی علم الدّرایة، چاپ محمدرضا مامقانی ، قم 1411ـ1414
(8) محمدرضا مامقانی ، مستدرکات مقباس الهدایة فی علم الدّرایة ، ج 2، در عبداللّه مامقانی ، ج 6
(9) همو، «معجم الرموز و الاشارات »، تراثنا ، سال 2، ش 1 (محرّم ـ ربیع الاول 1407)، ش 2 و 3 (ربیع الثانی ـ رمضان 1407)؛
(10) یحیی بن شرف نووی ، التّقریب و التّیسیر لمعرفة سنن البشیر النذیر ، چاپ صلاح محمد محمد عویضه ، بیروت 1407/1987


مقاله زیر در موضوع تحویل به قلم خانم شادی نفیسی در دانشنامه جهان اسلام آمده است.
مطالعه این مقاله در تکمیل مباحث کاربردی سودمند است.
👇👇👇


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (6)
تحویل (1)

✅ تحویل یک نوع عطف غیر عادی است. به این دو سند بنگرید:
1. عليّ بن محمّد و غیره عن سهل بن زیاد عن ابن محبوب.
2. عدّة من أصحابنا عن سهل بن زیاد، و عليّ بن إبراهیم عن أبیه عن ابن محبوب.
عطف در سند اول یک عطف عادی است، یعنی کلینی به دو واسطه (يعني عليّ بن محمّد و شخصی دیگر) از سهل بن زیاد از ابن محبوب نقل روایت کرده است. اما در سند دوم، کلینی یک بار با سند «عدّة من اصحابنا عن سهل» و بار دیگر با سند «عليّ بن إبراهیم عن أبیه» از ابن محبوب نقل روایت کرده است، یعنی «واو» عاطفه در این سند دوم نشان دهنده یک سند جداگانه است و یک عطف عادی نیست.

✅ تحویل در حقیقت یک نوع خلاصه نویسی چند سند است با توجه به اشتراکات آن چند سند.

✅ راه فهمیدن تحویل تسلّط بر طبقات روات و شناخت مشایخ و تلامذه آنها است.
یعنی این که مثلاً در سند «عدّة من أصحابنا عن سهل، و عليّ بن إبراهیم عن أبیه عن ابن محبوب» بفهمیم عليّ بن إبراهیم عطف بر سهل نیست بلکه عطف بر «عدّة من أصحابنا»ست تنها با شناخت طبقات روات و شناخت مشایخ و راویان آنها امکان پذیر است.

به اين سند بنگريد:
محمّد بن الحسن و عليّ بن محمّد عن سهل بن زياد و محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد جميعاً عن جعفر بن محمّد الأشعري‏.(الكافي، ج‏1، ص34، ح1)
که مشتمل بر سه سند است:
1. محمّد بن الحسن عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمّد الأشعري‏
2. عليّ بن محمّد عن سهل بن زياد عن جعفر بن محمّد الأشعري.
3. محمّد بن يحيى عن أحمد بن محمّد عن جعفر بن محمّد الأشعري.
توضيح اين که محمّد بن الحسن و عليّ بن محمّد هر دو از يک طبقه اند و هردويشان از سهل بن زياد نقل روايت می کنند. محمّد بن يحيى نيز هم طبقه محمّد بن الحسن و عليّ بن محمّد است که از أحمد بن محمّد نقل روايت می کنند. بنا بر اين کليني با دو سند از سهل بن زياد، و با يک سند از محمّد بن يحيی از جعفر بن محمّد الأشعري‏ نقل روايت می کند.

البته گاه تحويل و تبديل آن کمی دقت بيشتري می خواهد. به اين نمونه بنگريد:
أبو عليّ الأشعري عن محمّد بن عبد الجبّار و الرزّاز عن أيّوب بن نوح و حميد بن زياد عن ابن سماعة جميعاً عن صفوان عن ابن مسكان.
اين سند ر در قالب سه سند جداگانه می توان بازسازی کرد:
1. أبو عليّ الأشعري عن محمّد بن عبد الجبّار عن صفوان عن ابن مسكان.
2. الرزّاز عن أيّوب بن نوح عن صفوان عن ابن مسكان.
3. حميد بن زياد عن ابن سماعة عن صفوان عن ابن مسكان.

نمونه هايي از اين سندها در همه کتب حديثي فريقین به چشم می خورد، که ما تنها به نمونه هايي از آن اشاره کرديم.

در حواشی کتاب کافی تصحيح موسّسه دار الحديث ونيز در کتاب «توضيح الأسناد المشكلة في الكتب الأربعة» تأليف جناب آقای سيّد محمّد جواد شبيری به همه تحويل های موجود در اسانيد کافی اشاره شده است.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (5)
تعليق (2)

✅ فائده ظاهری تعليق اختصار است، اما برخی معتقدند شروع سند در سندهای معلق با صاحب کتاب است، یعنی تکه سند حذف شده طریق به کتاب است، و از این رو اگر کلینی سندی را با ابن أبي عمیر شروع کند و تکه اول سند را معلّق بر سند سابق بگذارد نشانگر این است که کلینی این حدیث را از کتاب ابن أبي عمیر گرفته است. (سماء المقال، ج 2 ص 404)
اگر تکیه بر مشیخه ها را هم نوعی از تعلیق بدانیم، این باور (یعنی شروع سند با صاحب کتاب) در مورد شروع روایات تهذیب و استبصار درست به نظر می رسد (البته آيت الله سيستاني تأملی در برخی از موارد دارند).

✅ سخن دیگر در مورد تعلیق، شناخت تکه های اسانید حذف شده است. به این سند نگاه کنید:
1. عدّة من أصحابنا عن سهل عن صفوان عن جمیل.
2. صفوان عن زید الشحّام
در سند دوم شناخت تکه محذوف آسان است:«عدّة من أصحابنا عن سهل».
أما در همه موارد کار به این آسانی نیست، ازاین رو حتّی شیخ طوسی هم گاه دچار لغزش شده است. (در این باره در مقاله «تأملات حول الکتب الاربعه» به تفصیل سخن گفته ام).

✅ بهترین راه برای شناخت تکه حذف شده تسلط براسانید و ممارست با حدیث است. البته مرحوم حر عاملی در وسائل الشیعه و یا شیخ طوسی در تهذیب و استبصار سعی شان بر این بوده در هنگام نقل از کافی، تکه های حذف شده را هم ذکر کنند، بنابراین با مراجعه به تهذیب و استبصار و وسائل الشیعه دیگر اثری از اسانید معلّقه به چشم نمی خورد، اما این مشکل احیانا در مراجعه به اصل کتاب کافی وجود دارد.

در کتاب کافی ای که مؤسسه دارالحدیث چاپ و منتشر کرده است و نیز در کتاب «توضیح الأسانید المشکلة» جناب آقای سیّد محمّد جواد شبیری به تک تک روایات معلّقه و تکه های محذوف پرداخته شده است.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (4)
تعليق (1)

در یادداشت پیشین از تعلیق نام بردیم و نمونه ای هم برای آن ذکر کردیم. در این یادداشت به تفصیل به مسأله تعلیق در اسانید خواهیم پرداخت؛ إن شاء الله.

✅ تعلیق در حقیقت افتادگی ای از ابتدای سند است البته با توجه به سند قبلی و تکیه بر آن. (الرواشح السماویة، ص 200)
این نمونه را ببینید:
1. عليّ بن إبراهیم عن محمّد بن عیسی عن یونس عن أبي الحسن (عليه السلام)
2. یونس عن أبي الحسن (عليه السلام)
در سند دوم، تکه ای از سند (يعني «علیّ بن ابراهیم عن محمّد بن عیسی») با تکیه بر سند اول حذف شده است.

✅ يک نکته
تعليق دو گونه است: در قسمي، تکه محذوف سند ـ با توجه به سند پيشينش ـ معلوم است، مثالي که در ابتدای اين بحث ذکر کرديم مثالی برای اين گونه از تعليق است.
اما در قسم دوم ـ که البته انگشت شمار است ـ امر اين گونه نيست، يعني با توجه به سند پيشينش وبا تکيه بر آن نمی توان تکه محذوف سند را مشخص کرد. به اين دو سند توجه کنيد:
1. حميد بن زياد عن الحسن بن محمّد بن سماعة عن محمّد بن أبي حمزة. ( الكافي، ج3، ص155، ح1.)
2. سهل بن زياد عن إسماعيل بن مهران عن عليّ بن أبي حمزة. ( الكافي، ج 3، ص155، ح2).
کليني بدون واسطه از سهل بن زياد نقل روايت نمی کند، اما اين سند نمی تواند بر سند قبلی هم تکيه داشته باشد. با اين حال سند دوم حقيقتاً معلّق است البته نه بر سند قبلی، بلکه متکی است بر تکه ای که در اسانید معهود است (چیزی شبیه به عهد ذهنی در مسأله لام تعریف در نحو). از اين رو شيخ طوسی در تهذيب الأحکام اين سند را چنين نقل کرده است: «محمّد بن يعقوب عن عدّة من أصحابنا عن سهل بن زياد عن إسماعيل بن مهران عن عليّ بن أبي حمزة». (تهذيب الأحكام: ج‏1، ص344، ح174. ونيز نمونه های ديگر را بنگريد: الكافي، ج 3، ص135، ح16؛ ج3، ص154، ح3؛ ج3، ص165، ح1؛ ج3، ص165، ح2؛ ج3، ص233، ح2).

✅ مصادر روايي وخصيصه تعليق

تعلیق یکی از خصائص سندی در کتاب کافی است، امّا اين تنها مختص کتاب کافی نيست، بلکه ـ چنان که مرحوم شوشتری گفته است (قاموس الرجال، ج9، ص 625) ـ تعلیق در آثار قدماء امری رائج است.
نمونه هایی از تعلیق در کتاب اختیارالرجال کشی را در مقدّمه تصحیح کشی بیان کرده ام.
در فهرست حمید بن زیاد نیز تعلیقات فراوانی وجود دارد که متأسفانه کسی بدان ها نپرداخته است، بلکه به نظر می رسد در برخی موارد حتی شیخ طوسی هم متفطّن تعلیقات فهرست حمید نبوده است. (این موارد را در حواشی ای که بر فهرست شیخ طوسی داشته ام بیان کرده ام).

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (3)

✅ این چند سند را ببینید:
1. الکلیني عن عدّة من أصحابنا عن سهل بن زیاد عن صفوان.
2. سهل بن زیاد عن صفوان.
3. عنه عن صفوان.
4. عليّ بن إبراهیم عن أبیه و عدّة من اصحابنا عن سهل عن صفوان.
اختلاف این چهار سند از لحاظ ظاهری ناگفته آشکار است.
سه سند اول از لحاظ ارزشیابی تفاوتی با هم ندارند، اما صورت ظاهری هیچ یک همانند دیگری نیست.
سند اول به صورت کامل ذکر شده است. با قیاس به سند اول، از سند دوم تکه ای حذف شده است، و در سند سوم ـ علاوه بر حذف تکه ای از ابتدای سند ـ به جای اسم ظاهر، ضمیر آمده است.
از نوع سند اول به سندهای ساده تعبیر می کنیم و در مقابل از سندهای دیگر با عنوان سندهای ویژه یاد می کنیم، البته هر یک اصطلاح خاصی دارند: سند دوم معلّق است و سند سوم مضمر است.
اما سند چهارم ـ چنان که از ظاهرش هم پیداست ـ ترکیبی از دو سند است. این نوع ترکیب را در اصطلاح تحویل می نامند.

✅ توضیح هر یک ازاین گونه ها نیازمند یک یادداشت مستقل ـ و بلکه بیشتر ـ است.

این یادداشت پیش درآمدی است برای بحث از انواع این سندها؛ ان شاء الله.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (2)

✅ به این دو سند نگاه کنید:
1. علي بن إبراهیم عن أبیه إبراهیم بن هاشم عن الحسین بن یزید النوفلي عن إسماعیل بن أبي زیاد السکوني.
2. علي عن أبیه عن النوفلي عن السکوني
این دو سند در حقیقت یک سند است و هیچ تفاوتی با هم ندارند مگر در تفصیل اسماء راویان. با این حال ارزیابی سند اوّل بسیارآسان تر است از ارزشیابی سند دوم، چرا که با مراجعه به رجال نجاشی به راحتی می توانیم علی بن ابراهیم، ابراهیم بن هاشم، حسین بن یزید نوفلی و اسماعیل بن ابی زیاد سکونی را پیدا کرد، اما اگر تنها به دنبال عنوان علی، پدرش، نوفلی و سکونی باشیم چیزی پیدا نمی کنیم. از همین رو در سند پژوهی و ارزیابی های سندی باید ابتدا اسم کامل راویان را بدانیم و این که مثلاً اسم کامل سکونی اسماعیل بن ابی زیاد است و سکونی با عنوان اسماعیل بن ابی زیاد در کتاب های رجالی ذکر شده است.
بالطبع این کار چندان آسان نیست، خصوصاً برای کسانی که مطالعات حدیثی ـ رجالی ندارند. برای این منظور دو راهکار می توان ارائه کرد:

اول: مطالعه و انس داشتن با کتب روایی و رجالی.
یعنی آن قدر با روایات و اسانید آنها انس داشنه باشیم که بدانیم نوفلی ای که در بعضی از اسانید از سکونی نقل روایت می کند اسم کاملش چنین آمده: حسین بن یزید النوفلی.

دوم: مراجعه به برخی از مصادر رجالی معاصر
مرحوم آقای خویی یا توجه به این مشکل در بحث سند شناسی، در کتاب «معجم رجال الحدیث» همه عناوین یک راوی را گنجانده اند، یعنی در کتاب ایشان هم عنوان سکونی وجود دارد، هم اسماعیل بن ابی زیاد سکونی، و هم عنوان اسماعیل بن ابی زیاد. بنابراین اگر شما درسندی با عنوان سکونی مواجه شدید با مراجعه به این کتاب به راحتی می فهمید که اسم کامل سکونی اسماعیل بن ابی زیاد السکونی است.
کتاب «موسوعه الرجالیه المیسره» تالیف آقای علی اکبر ترابی هم کتابی این چنینی است، البته بسیار مختصرتر.
گزیده کتاب معجم رجال الحدیث که با نام «المفید من معجم رجال الحدیث» چاپ و منتشر شده است هم برای این کار مفید است.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 سند پژوهی (1)

✅ سؤالات و پیام های بسیاری از دوستانی که با من ارتباط داشتند پیرامون مباحث سند شناسی، مرا به نوشتن سلسله یادداشت هایی پیرامون سند و سند شناسی واداشت.

قبل ازهر چیز باید بگویم: مباحث سند شناسی از مهم ترین و کاربردی ترین مباحث رجالی است و در حقیقت کارگاهی است برای تطبیق نظریات رجالی. ازهمین رو در کنار پرداختن به مباحث کلیات علم رجال و نیز بحث پیرامون جرح وتعدیل روات می بایست درباره سند و سند شناسی نیز کار جدی ای انجام دهیم. یعنی همین که بدانیم مثلاً محمّد بن مسلم ثقه است و یا مشایخ ابن ابی عمیر ثقه هستند تنها بخشی از کار است، و چه بسیار کسانی که علی رغم تسلّط بر کلیات و مفردات رجالی در مباحث تطبیقی (یعنی سند شناسی) ضعف دارند.

در مباحث سندشناسی، از مسائل بسیاری از جمله: تمییز مشترکات، تعلیق در سند، تحویل در سند، اضمار درسند و مسائلی از این قبیل بحث خواهد شد که ما نیز به مرور در قالب یادداشت های متعدّدی به مهمترین مسائل سند پژوهی خواهیم پرداخت.

ناگفته پیداست حال و هوای یادداشت های کوتاه این چنینی هرگز به ما اجازه پرداختن به بسیاری از جزئیات را نمی دهد. پیشاپیش از شما بابت کمی ها و کاستی ها پوزش می طلبم.
از سوی دیگر پرداختن به مسائلی از قبیل تعریف سند و اسناد، تعریف تعلیق و تحویل و... هم در این گونه یادداشت ها نه ضرورتی دارد و نه فائده ای، که به آنها نیز سرگرم نمی شویم.

این یادداشت مقدّمه ای است برای یادداشت های آینده در حوزه سند پژوهی؛ ان شاء الله.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 مجمع البیان گنجینه معقول و منقول

✅ در حوزه های علمیه قرائت بسیاری از متون رائج بوده است، مثل امالی سید مرتضی و تفسیر مجمع البیان.
این سنت پسندیده البته مدتهاست چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد. بگذریم.

✅ مرحوم طبرسی عالمی ذوالفنون است این امری است که لا اقل تفسیر مجمع البیان گواه خوبی برای آن است. صرف، نحو، اشتقاق، لغت، بلاغت و به طور کلی علوم ادبی از طرفی، مباحث کلامی از سوی دیگر، مباحث فقه القرآنی از سوی سوم و نقل روایات فریقین متناسب با آیات و ترجیح روایتی بر روایت دیگر و... همه در این گنجینه به وفور وجود دارد.
البته برخی از جهات - مثل جهات ادبی، خصوصا مبحث لغت - پر رنگ تر، و برخی جهات کم رنگ تر است، اما همه این علوم و مسائل آن به تناسب در این تفسیر به چشم می‌خورد.

✅ امروزه متن خوانی یکی از واحدهای درسی رشته های ادبی است. تفسیر مجمع البیان - علاوه بر جهات مختلف علمی اش - می تواند کتاب خوبی برای متن خوانی هم باشد.
متأسفانه امروزه چندان شوقی برای خواندن متون کهن وجود ندارد، و البته تعداد کسانی که بتوانند متونی همانند مجمع البیان را در همه زمینه ها حلاجی کنند فزونتر از تعداد انگشتان نیست.

https://t.me/derasatfielmrejal


یکی از دوستان فاضل دانشگاهی ام (جناب آقای محمد باعزم) در حاشیه این یادداشت پیام داده اند که:
اساتید بنده معتقد بودند که تبدیل نام این کتاب تعمدی بوده و انتشارات مختلف برای آنکه کتابی با عنوان تفسیر شیعه به فروش برسانند این عنوان رو برای کتاب قرار میدادند
حالا این هم آیا سیاستی بوده یا نه الله اعلم، اما اینطور شنیدم.

پاسخ من به ایشان چنین بود:
ممکن است یکبار ناشری با این قصد و نیت این کار را انجام داده باشد (که البته باید دید آن استاد محترمتان دلیلی هم برای این ادعا دارند یا صرف حدس است)، ولی در ایران چرا این اشتباه را تکرار کرده اند؟
و از سوی دیگر چرا مصادر کتاب شناسی این اشتباه را تکرار کرده اند ؟
به گمانم بسیاری از اشتباهات این گونه به نسخه برداران بر می گردد. یعنی نسخه بردار پشت نسخه اش مثلا می نوشته «رجال العلامة» بعدا این اشتباه، کپی برداری و تکرار می شده است.
این اشتباهات به ظاهر کوچک گاه باعث تولید کتاب های نو ظهوری نیز شده است که باید وقتی به تفصیل به آن بپردازم.


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 مجمع البیان و یک نکته درباره اسم آن

✅ مدت هاست - چنان که در یادداشت های قبلی گفته ام - به تنظیم یادداشت هایم پیرامون کتابخانه خاندان طبرسی مشغولم. این یادداشت درباره تفسیر ارزشمند مجمع البیان است.
در مورد نام بسیاری از آثار علمای فریقین اختلاف وجود دارد. این اختلاف می‌تواند علت های مختلفی داشته باشد که موضوع این یادداشت نیست. اما شگفت آور این که گاه این اختلاف در مورد کتاب هایی وجود دارد که به ظاهر نباید چنین باشد.
«مجمع البیان فی تفسیر القرآن» نامی است که این تفسیر بدان شناخته می شود و بارها و بارها با همین نام نیز چاپ شده است، اما مرحوم طبرسی در مقدمه کتاب نام این تفسیر را «مجمع البیان لعلوم القرآن» ذکر می‌کند.
این بی توجهی به نام هایی که مؤلف برای کتاب خود انتخاب می‌کند تنها به مجمع البیان اختصاص ندارد.
چاپ کتاب خلاصة الاقوال با نام «رجال العلامة الحلی»، و یا مشهور شدن فهرست نجاشی به رجال، گویا وجهی جز همین بی توجهی ها ندارد.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 کتابخانه ابن طاوس و یک نقصان

✅ «کتابخانه ابن طاوس» نگاشته اتان کلبرگ اولین نگاشته در این موضوع است.
این اثر نمونه ارزشمندی است برای کسانی که می خواهند در این موضوع دست به قلم ببرند. با این حال این نگاشته از خلل هایی خالی نیست.

توضیح اینکه ما در آثار سید بن طاوس - و به طور کلی علمای گذشته - با دو دسته از مصادر رو به رو هستیم: مصادری که به دست ما نرسیده است و مصادری که به دست ما رسیده است.
کاری که اتان کلبرگ می‌بایست نسبت به کتاب های موجود در کتابخانه سید بن طاوس انجام می داده و انجام نداده این است که مشخص کند نسخه هایی از مصادر این کتاب هایی که به دست ما رسیده است با نسخه هایی که در اختیار سید بن طاوس بوده چه تفاوت هایی داشته است؟ مثلاً آیا اختیار الرجال شیخ طوسی که در اختیار سید بوده با نسخه ای که امروز در دست ماست چه تفاوتی دارد؟
مثلا در مکارم الاخلاق طبرسی گزارش هایی از طب الائمه شده که با نسخه موجود از این کتاب هماهنگ نیست، به گونه ای که در مواجهه با این اختلافات مردد می‌شویم که این کتاب طب الائمه در دست ما همان کتابی است که طبرسی هم در اختیار داشته است؟

متأسفانه این اشکال کتاب «کتابخانه ابن طاوس» در کتاب «درآمدی بر کتابخانه ابن شهرآشوب» هم وجود دارد.
البته یکی از دوستان فاضل (اعنی جناب آقای دکتر سید محمد طباطبایی، حفظه الله و رعاه) که مدت زیادی به آثار ابن شهرآشوب پرداخته اند، چندی است مشغول کتابخانه ابن شهرآشوب می باشند (گویا نگارش اولیه کتاب تمام شده است و ایشان مشغول حک و اصلاح های نهایی اند). امیدوارم ایشان به این نکته تفطن داشته باشند.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 تفسیر قمی به روایت طبرسی

✅ مدت هاست که با کمک همسرم یادداشتهای زیادی پیرامون کتابخانه خاندان طبرسی فراهم کرده ام.
نمی دانم چه وقت فرصت تنظیم نهایی و نشر این اثر را پیدا می کنم، اما قصد دارم قبل از انتشار این کار، چند یادداشت و مقاله در موردش بنویسم.
این یادداشت هم اولین یادداشت درباره این موضوع است.

✅ خاندان طبرسی (فضل، پسرش حسن و نوه اش علی) از دانشمندان بزرگ شیعه در قرن ششم و هفتم هجری اند.
بسیاری از آثار این خاندان به دست ما نرسیده است، اما همین نگاشته های موجود ایشان نیز نشانگر جایگاه ویژه علمی این خاندان است.
یکی از خصائص آثار ایشان، نقل از کتب و مصادر متعدد فریقین است. در این بین، برخی از این آثار بدست ما نرسیده است و یافتن ردی از آنها در مصادر ثانویه مغتنم شمرده می شود.

✅ از جمله این آثار که بدست ما نرسیده است کتاب تفسیر قمی است (در مورد تفسیر قمی موجود بحث زیاد است که اگر فرصت شد روزی و روزگاری بدان خواهم پرداخت).
مرحوم طبرسی در برخی آثارش خصوصا مجمع البیان و جلد اول اعلام الوری منقولات زیادی از تفسیر قمی آورده است. به گمانم، آنچه طبرسی از تفسیر قمی نقل میکند در حد و اندازه یک مقاله پر برگ خواهد بود.
جمع آوری و مقایسه و مقارنه آنها با روایات تفسیر قمی موجود برای بحث و بررسی تفسیر قمی موجود سودمند - و بلکه ضروری - است.
اگر توفیق رفیق شود مقاله ای با عنوان همین یادداشت (تفسیر القمی بروایة الطبرسی) در آینده ای نه چندان دور منتشر خواهم کرد، ان شاءالله.

✳️ بعد التحریر
سوگمندانه، تفسیر ارزشمند مجمع البیان هنوز - آنگونه که شایسته است - تصحیح و تحقیق نشده است. کاش یکی از این موسسات عریض و طویل - به اصطلاح پژوهشی - به تصحیح این اثر همت گمارد.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 احادیث اهل بیت علیهم السلام و آفت افراط و تفریط

✅ احادیث اهل بیت علیهم السلام مجموعه ارزشمندی از معارف اسلامی است و پاسداری از آن، وظیفه هر مسلمان متعهدی است.

در این میان، برخی اصل را بر عدم پذیرش احادیث قرار داده اند، و به اندک بهانه ای، در پی این هستند که احادیث را نا معقول و نا مقبول جلوه دهند.
در مقابل، گروهی دیگر در صددند با توجیهات بارد و نچسب، از هر رطب و یابسی که به اهل بیت علیهم السلام نسبت داده می شود دفاع کنند، و گویا این کار را پاسداری از اهل بیت علیهم السلام و معارف آنها می دانند.
مرحوم کاشف الغطاء در رساله الحق المبین از برخی اخباریون (البته اخباری های بی سواد، و الا اخباریون دانشمند و معتدلی همانند مرحوم شیخ یوسف بحرانی از این نسبت ها بری هستند) نقل می کند که اعتقادشان این است: هر چه را به اهل بیت علیهم السلام نسبت داده شده باید پذیرفت حتی اگر آن سخن از زبان ناشناسی باشد که از دروازه شهر وارد شده و مطلبی را از امام صادق علیه السلام نقل کند!
شاید - و بلکه مطمئنا - مفسده این نگاه، بیش از باوری است که به تار و مار کردن احادیث اعتقاد دارد.
گمان نمی کنم اگر کسی برای اهل بیت علیهم السلام حرمتی لا اقل به اندازه یک وزیر یا رئیس جمهور (و نه بیشتر) قائل باشد به خود اجازه دهد هر رطب و یابسی را به اهل بیت علیهم السلام نسبت دهد و یا در صدد توجیه آن بر آید.

✅ این مقدمه را نوشتم تا بگویم - بر خلاف آنچه برخی گمان می کنند - پرداختن به مباحث رجالی و سندی، مصدر شناسی و نسخه شناسی، تخطئه احیانی محدثان بزرگ و ذکر برخی از لغزش ها و اشتباهات آنها، و به طور کلی هر آنچه ما را به صدور یا عدم صدور روایتی مطمئن تر می سازد، همه و همه، نه برای بی احترامی به محدثان بزرگ و نادیده گرفتن زحمات آنها، و نه برای کنار گذاشتن احادیث اهل بیت علیهم السلام است (که سوگمندانه - و چه بسا با دغدغه های مذهبی - گاه این قلم را نیز بدان متهم می کنند)، بلکه برای پاسداشت حرمت اهل بیت علیهم السلام است، تا خدای ناکرده، امری ناشایست و اندیشه ای ناصواب را به ایشان نسبت ندهیم و در این روزگار پر هیاهو، ذهنی را نسبت به معارف شیعی بد گمان نسازیم.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 ضرورت توجه به حوزه های تاریخی شیعی

✅ تاکنون در مورد حوزه های شیعی پس از حوزه بغداد کار چندان جدی ای صورت نگرفته است، لااقل من از آن خبر ندارم.
آنچه مد نظر من است نه تنها پرداختن به مسائل تاریخی این حوزه هاست، مثل اینکه مثلا در حوزه ای در قرن چهارم و پنجم چه چهره های علمی ای بوده اند و یا سابقه حوزه شیعی در ری به چه روزگاری باز می گردد.
این ها مسائل ارزشمندی است ولی در کنار اینها باید به مباحث دیگری هم توجه نمود.
از جمله این که کتب حدیثی در این حوزه ها چه جایگاهی داشته است؟ آیا مثلا محاسن برقی در حوزه ری مورد توجه بوده است یا نه؟ در استنباطات فقهی چه قدر به کافی مراجعه می شده؟ و یا احادیث کتاب قرب الاسناد در مباحث فقهی مورد توجه قرار می گرفته است؟ کتب حدیثی صدوق در کدام یک از حوزه ها قرائت می‌شده؟ و ...
مسلما کار در این زمینه ها چندان آسان نیست و نیازمند پژوهش های گسترده در مصادر تاریخی و خصوصا اجازات و نسخه های خطی است.

اما با پرداختن به مسائلی از این قبیل می توان برای برخی از پرسش ها (از جمله این همانی بسیاری از مصادر حدیثی) پاسخ های جدید و قابل توجهی پیدا کرد.

✅ در این باره بیشتر خواهم نوشت، ان شاءالله.

https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 پیش نیازهای پژوهش های سندی

✅ برخی - و چه بسا بسیاری - گمان می کنند بررسی های سندی تنها نیازمند به خاطر سپردن اسم و توثیق و تضعیف راویان حدیث است و بس.

اما بررسی های سندی نیازمند خبرویت در چهار زمینه است:
1. آشنایی با مفردات رجالی، یعنی شناخت راویان و جرح و تعدیل آنها.
2. خبرویت در کلیات علم رجال.
3. معرفت به اسانید، و شناخت سقط ها و تحریفاتی که در هر سندی ممکن است اتفاق بیفتد.
4. کتاب شناسی مصادر حدیثی.

✅ متاسفانه در دوتای آخر چندان خبرویتی نداریم و چه بسا با سابقه بسیار در پژوهش های سندی، هنوز از جایگاه کتاب شناسی و معرفت اسانید نا آگاهیم.

✅ نمونه این نا آشنایی، بحث در مورد سند روایت مشهور پیرامون مسأله حجم آب کر است که در سندی از این روایت «ابن سنان» آمده و در سندی دیگر «محمد بن سنان». برخی برای تصحیح این روایت، اصرار دارند تا «ابن سنان» را عبد الله بدانند و «محمد بن سنان» در سند دیگر را به گونه ای توجیه کنند، در حالی که با شناخت اسانید دیگر نیازی به این گونه توجیهاتی نیست و عبدالله دانستن «ابن سنان» غلطی است واضح.
✅ نمونه دیگرش بحث در مورد سند «حدیث رفع » است که در نسخه ای به غلط «محمد بن احمد» آمده و در نسخه ای دیگر «احمد بن محمد». تمام کسانی که «محمد بن احمد» را ترجیح داده اند و روایت را صحیح السند دانسته اند دز زمینه معرفت اسانید دچار مشکل اند.
https://t.me/derasatfielmrejal


#یادداشت
#محمدباقر_ملکیان

🗒 کتاب «اعتبار سنجی احادیث شیعه» نگاشته ای قابل توجه

✅ کتاب «اعتبار سنجی احادیث شیعه» نگاشته جناب آقای سید علی رضا حسینی شیرازی به همت دوست گرامی آقای حسین عزیز پور چند روزی است که به دستم رسیده است.

هنوز فرصت مطالعه تفصیلی این کتاب را نیافته ام، ولی نگاهی اجمالی به فهرست کتاب مرا برای مطالعه هر چه زودتر کتاب وسوسه کرده است.

✅ آنچه در این کتاب برایم جذاب و خواندنی است طرح مباحثی است که اولا در بسیاری از کتب (آن هم به این ترتیب و جامعیت) به چشم نمی خورد. و ثانیا رونویسی از کتاب های پیشینیان نیست، یعنی محصول اندیشه و تتبع مؤلف گرامی است؛ فللّه دره و علیه اجره.

✅ البته در نگاه اول شاید برخی از عناوین مباحث این کتاب، چندان جدید و ابتکاری نباشد، اما مسلما بسیاری از مباحث مطرح شده در ذیل همین عناوین به ظاهر تکراری، مباحث جدید و قابل توجهی است.

✅ به گمانم برای کسانی که علاقه مند و پیگیر مباحث رجالی- حدیثی اند یکبار مطالعه این کتاب سودمند - و چه بسا برخی از مباحثش ضروری- باشد.

https://t.me/derasatfielmrejal

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

360

obunachilar
Kanal statistikasi